کارلتو و رویای تافیها
اورتون کارلو آنچلوتی در این فصل هم خوب بوده، هم بد و هم زشت! او که سابقه مربیگری در چلسی و رئال مادرید را دارد، 4 سال است که هیچ جامی نبرده است. کارلتو از روزهای پرافتخار و باشکوهش در میلان یا چلسی فاصله گرفته و فلسفه فکریاش مانند گذشته نیست. خیلیها به او نگاه بالا به پایین دارند و گاها با تحقیر به این مربی ایتالیایی مینگرند درست همان نگاهی که به خوزه مورینیو دارند. حقایقی که آنها در سالهای گذشته با آن مواجه بودند یکسان است اما تفسیر که از آنها میشود، متفاوت است. هم تاتنهام و هم اورتون هر دو برای رده هفتم رقابت میکنند اما این دو رقابت تفاوت معناداری با یکدیگر دارند. مورینیو تیمی را که برای قهرمانی میجنگید، به مقام هفتم راضی کرده اما کارلتو تیم متوسط اورتون را مدعی مسابقات اروپایی حتی لیگ قهرمانان اروپا کرده است. شاید کمتر کسی فکر میکرد که آنچلوتی 16 ماه در اورتون دوام بیاورد و این احتمالا ناسازگارترین تعریفی است که از حضورش در لیگ برتر داریم. شاید فکر میکردیم او با اورتون به قعر جدول هم برود هر چند این فرضیه خیلی سختگیرانه و غیرمحتمل بود همانطور که برای مورینیو و تاتنهام چنین چیزی پیشبینی نمیشد. اما کارلتو ماند و تیم خوبی ساخت و به همان اندازه که مورینیو در لندن منفور است، او میان تافیها محبوب شده است. هر اندازه تاتنهام مورینیو ناموزون و بیهویت بود، اورتون آنچلوتی شکل گرفته و تماشایش لذت بخش است.
اورتون با مالکیت مشیری مرتباً در پروژههایش ناکام میماند و خریدهای بزرگی که انجام میداد باعث شده بود که انتظارات تیم را به ورطه نابودی بکشاند. مشیری پس از اخراج مارکو سیلوا لیستی تهیه کرد که شامل دیوید مویس و ادی هاو هم میشد. او در نهایت دو گزینه نهایی را انتخاب کرد: رالف رانگنیک و آنچلوتی. او پس از جلسه با آنچلوتی در آلمان در اواسط دسامبر، او را به عنوان مربی تیم برگزید. سیلوا بسیار سختگیر بود. او تمریناتی طولانی را برای بازیکنانش در نظر میگرفت و پردههای بزرگی دور زمین تمرین میکشید تا تمریناتش را کسی نبیند اما آنچلوتی، با وجود داشتن رزومهای پربار، نیازی به چنین سطحی از مخفیکاری نمیبیند. داویده، پسر او، نقشی پررنگ در تمرینات دارد. زمانی که اوضاع طبق انتظار پیش نمیرود، پسر آنچلوتی به پدرش خبر میدهد و او وارد عمل میشود.
برای اورتون کار با آنچلوتی یک تجربه تازه است. تجربه کار با مردی که با کهکشانیها کار کرده و دو دهه از عمر مربیگری خود را با ستارههای بزرگ فوتبال دنیا سپری کرده است. او همچون چتر نجاتی برای اورتون میان جدولی بود که با اخراج مارکو سیلوا میتوانست طعم سقوط و رفتن دسته پایینتر را هم تجربه کند. حالا با ککارلتو راه جدیدی به روی اورتون گشوده شده است. آنها هم میتوانند سهمیه لیگ قهرمانان اروپا را کسب کنند و هم در همان میانه جدول همیشگی جا خشک کنند. یک جایگاه تاریخی یا یک جایگاه همیشگی! کارلتو کارش را با تافیها با دو صعود به یک چهارمنهایی در رقابتهای مختلف شروع کرد اما با تمام کردن حسرت 25 ساله کسب جام برای این تیم به پایان نبرد.
آنچلوتی میتواند مانند یک آفتاب پرست مهربان باشد. او در مقایسه با بسیاری از هم سن و سالانش ایستادهتر و سرحالتر است و هنوز توانایی تغییر و تحولات ذهنی و فکری زیادی دارد. در فصل گذشته او با سیستم 2-4-4 کار را شروع کرد تا خاطرات آریگو ساکی را زنده کند. اما در این فصل او بین سیستمهای 3-3-4، 1-3-2-4 و 2-5-3 تیمش را دائما تغییر داده تا یکی از متمایزترین تیمهای لیگ برتر نام بگیرد. او در میلان اغلب 4 دفاع را برای تیمش قرار میداد. در اورتون هم بیشتر همین کار را میکند و از بن گادفری، ماندی یا میسون هالگیت در خط دفاعی 4 نفره تیمش استفاده میکند. او توانسته ساختار دفاعی خوبی ایجاد کند و از این ساختار بیشترین کارایی و بهترین نتیجه را کسب کند. او تیمی درست کرده که هم به خوبی میتواند حمله کند و شکل تهاجمی به خود بگیرد و در عین حال حالت تدافعی خود را حفظ کند و یک دیوار مستحکم بسازد.
آنچلوتی اگرچه از طرفداران ارائه زیباییهای فوتبال است اما جالب است بدانید که تیمش بعد از وستهام از روی ضربات ایستگاهی بیشترین گل را به ثمر رسانده است. شاگردان آنچلوتی روی قد و قامت دومینیک کالورت-لوین و همچنین توپهایی که خامس رودریگز، لوکاس دینیه و گیلفی سیگوردسون ارسال میکنند، این آمار را به نام خود ثبت کردهاند. آنها زمانی که توپ را کمتر در اختیار دارند، تیم بهتری هستند و تنها در یکی از 5 برد اخیرشان مالکیت بیشتر توپ را داشتند که این اتفاق در بازی مقابل وستبرومویچ سم آلردایس رخ داد. آنها در شش بازی از سیزده بازی خارج از خانه کمتر از 40 درصد مالک توپ بودند. وقتی آنها کمتر توپ را دارند شما هم کمتر میتوانید نگران باشید چراکه در هر بازی که بیشتر مالک توپ بودند، واقعا در کارشان افتضاح بودند.
هر چقدر در داشتن مالکیت آنها بد هستند، در ضدحملات تماشایی هستند و این همان چیزی است که بردهای تیم کارلتو را رقم زده است. شاگردان آنچلوتی به خوبی توپ را میان خود به گردش در میاورند و همین زمینهساز ضدحملات این تیم است؛ تاکتیکی که باعث دو برد رفت و برگشت مقابل تاتنهام و شکست طلسم 22 ساله عدم پیروزی تافیها در آنفیلد شد. اورتون در بیشتر بازیهای خانگی مقابل تیمهای میان جدول به پایین لیگ با مشکل مواجه بوده اما در عوض آمارش در بازیهای خارج از خانه فوقالعاده است. عجیب است که حتی در دورانی که تماشاگران در ورزشگاه خانگی این تیم حضور ندارند، بازهم نتایج خانگی چنگی به دل نمیزند.
آنچلوتی همیشه نشان داده که در بازار نقل و انتقالات باهوش است و با اطمینان بازیکن میگیرد. همه 4 خرید تابستانی او یعنی خامس رودریگز، عبدلایه، دوکور و گادفری وقتی آماده بودند، به شدت در ترکیب تیم تاثیرگذار و موثر بودند. او برندهای است که بارها خودش را ثابت کرده و ویترین افتخاراتش چه به عنوان بازیکن چه به عنوان مربی مملو از جامهای مختلف است؛ آنچلوتی استادی است که نامش به باشگاهها و بازیکنان بزرگ گره خورده است.
اولین موفقیت آنچلوتی در فوتبال انگلیس با چلسی بود که هم در لیگ برتر قهرمان شد هم در جام حذفی. او که محبوبیتی فوقالعاده میان بازیکنانش داشت سپس راهی پاریسنژرمن، رئالمادرید، بایرن مونیخ و ناپولی شد. گرچه شاید آنچلوتی بتواند ویترین افتخارات باشگاه را پربارتر کند، اما منتقدانی هم هستند که میگویند این مربی شصت ساله گزینه مناسبی برای نیمکت گودیسون پارک نبود. آنچلوتی ده سال را در موفقترین باشگاههای ایتالیا گذراند: آث میلان و یوونتوس. او دوبار قهرمان لیگ قهرمانان اروپا شد، اما فقط یک بار قهرمانی در لیگ ایتالیا را جشن گرفت. او به عنوان مربیای که در لیگ داخلی ناموفق و در اروپا موفق است راهی پاریسنژرمن شد و در اولین فصل حضورش، رقابت قهرمانی لیگ فرانسه را به مونپلیه باخت. سال 2011 که آنچلوتی تیم را از آنتوان کومبوار تحویل گرفت، پاریسنژرمن در صدر جدول لیگ فرانسه بود، اما در پایان تداوم بیشتر رقیب موجب شد که این تیم نایب قهرمان شود. آنچلوتی فصل بعد تیم را قهرمان کرد و سپس راهی رئال مادرید شد. غول فوتبال اسپانیا تشنه قهرمانی در اروپا بود و آنچلوتی به موقع به سانتیاگو برنابئو رسید. رئال زیر نظر مورینیو، در ضد حملهها بینقص عمل میکرد. آنچلوتی این شیوه سر راست را نگه داشت، اما آن را کنترلپذیرتر و غیرقابلپیشبینیتر کرد تا تیم راحتتر توپ را حفظ کند. با شکست دادن سه تیم آلمانی از جمله بایرن مونیخ در راه رسیدن به فینال لیگ قهرمانان سال 2014، آنچلوتی ذهنیت تیمش را از نو ساخت و این تیم را به دهمین قهرمانی در اروپا رساند.
در بایرن شهرت کارلتو به عنوان یک مربی بزرگ خدشهدار شد. تحویل گرفتن بایرن مونیخ از پپ گواردیولا به هیچ عنوان کار آسانی محسوب نمیشود. سرمربی اسپانیایی در حالی قهرمان آلمان شد که احتمالا زیباترین فوتبال تاریخ بوندسلیگا را با بایرن مونیخ به نمایش گذاشت. آنچلوتی، به عنوان یک مربی عملگرا قهرمانی را تکرار کرد، اما جدال با بازیکنان را باخت. کاستاکورتا میگوید:” پیوستن به این تیم بزرگترین قمار او بود. فکر میکنم همانطور که او امسال نشان داد، اورتون میتواند برای نزدیک شدن به تیمهای بزرگتر هزینه کند. کارلو هم عاشق انگلیس است- او از اولین روز حضورش در چلسی در سال 2009 عاشق آنجا شد. از نظر من بازسازی اورتون چالش زیبایی است چرا که آنها از نظر سطح اقتصادی تیم بزرگی هستند که میتوانند پیشرفت کنند".
آنچلوتی در گفت و
گو با سایت رسمی باشگاه اورتون میگوید: فرصت بزرگ و مهمی داریم تا در جدول در 4
رده بالایی قرار بگیریم و واقعا تمایل داریم در آن جایگاه قرار بگیریم. باید تمام
تلاشمان را در بازی روز پنجشنبه انجام دهیم تا به آن رده برسیم زیرا چنین چیزی
(حضور در ردههای بالای جدول) وجود دارد. مهم نیست که تا چه زمانی میتوانیم آنجا
بمانیم اما باید ببینیم چه احساسی به ما دست میدهد وقتی آنجا هستیم. تا انتهای فصل
یک جنگ و مبارزه بزرگ وجود خواهد داشت که ما باید بابت حضور در این جدال خوشحال
باشیم. حضور در جمع 4 تیم بزرگ و اول جدول لیگ برتر رویای ما است که به آن نزدیک
هستیم اما فصل طولانی است. برای جنگیدن جهت کسب سهمیه اروپایی باید عملکردمان
در بازی های خانگی را بهبود ببخشیم. نمایش های خانگی ما خوب نبود و ما می توانیم
عملکرد بهتری در خانه داشته باشیم.
عرفان خماند*