PDF نسخه کامل مجله
يکشنبه ۰۲ دی ۱۴۰۳ - December 22 2024
کد خبر: ۶۴۵۹۲
تاریخ انتشار: ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۶:۵۰
«جیان لوکا زامبروتا» در گفت و گو با «فورفورتو» :

افتخار می‌کنم که یکی از ستاره‌های روی پیراهن ایتالیا به خاطر ما است !

جیان لوکا زامبروتا بازیکنی است که دوران فوتبال فوق‌العاده‌ای داشت. او در یوونتوس به قهرمانی‌های فراوانی رسید و سپس به همراه ایتالیا فاتح جام جهانی شد و سپس بازی در بارسلونا را تجربه کرد. این بازیکن به تازگی گفتگویی در مورد دوران پرشکوه فوتبال خود انجام داده است که در ادامه می‌خوانید:
افتخار می‌کنم که یکی از ستاره‌های روی پیراهن ایتالیا به خاطر ما است !

*وقتی برای اولین بار در فوریه 1999 مقابل نروژ برای تیم ملی بازی کردید، اولین بازیکن باشگاه باری بودید که بعد از 50 سال به تیم ملی دعوت میشود. این موضوع چه حسی داشت؟

دستاورد بزرگی برای کسی محسوب میشد که کارش را از دسته سوم شروع کرده است. فوتبالم را در باشگاه کومو، تیم شهر زادگاهم شروع کردم و سپس به بازی در سری آ آمدم و توانستم در تیم ملی نیز به میدان بروم.

*چه حسی داشت که تنها 5 ماه بعد به یوونتوس رفتید و همتیمی بازیکنانی نظیر زیدان و دلپیرو شدید؟

یووه یکی از بهترین تیمهای دنیا است به همین خاطر رویایم تبدیل به واقعیت شد. قبل از رفتن زیدان به رئال مادرید، دو فصل در کنار او بازی کردم و هم اتاقیاش بودم. او فرد ساکتی بود و خیلی حرف نمیزد. وقتی به اتاقمان میرفتیم، روی کامپیوترش فیلم میدید و سپس میخوابید. یک بازیکن حرفهای بود که در اوج فوتبالش به سر میبرد و کارهایی فوقالعاده انجام میداد. بودن در کنار او و دل پیرو برای جوانی مثل من بسیار مفید بود و با تماشا و تمرین با آنها روز به روز بهتر میشدم و پیشرفت میکردم.

*اولین تورنمنت معتبرتان به همراه تیم ملی، یورو 2000 بود. چه خاطرهای از آن مسابقات دارید؟

قطعا خاطرات خوبی ندارم. یووه در مسابقات آن فصل در آخرین دیدار قهرمانی را از دست داد و سپس در یورو عملکرد خوبی داشتیم تا این که در نیمه نهایی مقابل هلند قرار گرفتیم. بعد از اخراج من، هلندیها حملات زیادی کردند. با این وجود همتیمیهایم نمایشی بینقص داشتند و توانستیم به فینال برسیم اما اجازه بازی در فینال را نداشتم. همه میدانند چه اتفاقی افتاد و ایتالیا در گل طلایی به فرانسه باخت. اواخر بازی، سعی کردم کنار زمین بروم اما به من اجازه ندادند و نتوانستم دقایق آخر مسابقه را ببینم. آن شب تجربه خیلی بدی بود. سپس در ماه سپتامبر به مسابقات المپیک رفتم و از ناحیه مینیسک مصدوم شدم. به همین خاطر سال 2000 برای من سال خوبی نبود.

* با این وجود در سال 2002 فاتح سری آ شدید...

دستاورد بزرگی بود. زیر نظر کارلو آنچلوتی دو بار پیاپی دوم شده بودیم و سپس با مارچلو لیپی در آخرین دیدار فصل قهرمان شدیم. خرید جیان لوئیجی بوفون نقشی حیاتی در این اتفاق داشت. خرید لیلیان تورام و پاول ندود نیز بعد از جدایی زیدان بسیار مهم بود. داشتن بهترین دروازهبان دنیا مزیت بزرگی بود.

*به یک خاطره بد دیگر برگردیم. شکست دو بر یک به کره جنوبی در جام جهانی 2002...

خیلی سخت بود. تیم خوبی داشتیم و تا قبل از دیدار با کره جنوبی در مسیر درستی بودیم. آنها در آن مسابقه میزبان بودند و تمام ورزشگاه حامی آنها بود. روز سختی بود. از داوری گرفته تا مصدومیت من در جریان مسابقه. متاسفانه قانون گل طلایی یک بار دیگر به ضرر ما تمام شد. در آن تورنمنت دلپیرو، کریستین ویری، فرانچسکو توتی، فیلیپه اینزاگی و وینچنزو مونتلا را داشتیم که بهترین مهاجمان جهان بودند. حذف از آن جام جهانی خیلی ناراحت کننده بود.

*در فینال لیگ قهرمانان سال 2003 در الدترافورد مقابل میلان شکست خوردید. محرومیت ندود در آن مسابقه چقدر تاثیرگذار بود؟

غیبت او خیلی اهمیت داشت و به چشم آمد. او یک بازیکن کامل و بینقص بود. در آن زمان یکی از بهترین هافبکهای دنیای فوتبال محسوب میشد و در نهایت برنده توپ طلا نیز شد.

*چه حسی داشتید وقتی در یورو 2004 دانمارک و سوئد مساوی کردند تا هر دو به دور بعد بروند و ایتالیا حذف شود؟

اصلا تعجب نکردیم. تساوی 2-2 تنها نتیجهای بود که باعث میشد هر دو تیم به دور بعد بروند و در نهایت همین نتیجه هم رقم خورد. 5 امتیاز کسب کرده بودیم که معمولا برای صعود به دور بعد کافی است اما مسابقات عجیبی بود که از محرومیت توتی در اولین مسابقهمان شروع شد. به عنوان یک تیم میتوانستیم عملکرد بهتری داشته باشیم.

*دو قهرمانی آخرتان با یووه به خاطر کالچوپولی پس گرفته شد. اگر بپرسیم با یووه چند قهرمانی دارید، میگویید دو قهرمانی یا چهار قهرمانی؟

قطعا 4 قهرمانی. تنها میتوانم در مورد تلاش بازیکنان در زمین مسابقه حرف بزنم. بهترین عملکردمان را داشتیم و قهرمان شدیم. به همین خاطر طبیعی است که آن قهرمانیها را متعلق به خودم و تیم بدانم. نمیخواهم به اتفاقاتی که بیرون از زمین افتاد فکر کنم.

*بعد از اتفاقات کالچوپولی توانستید قهرمان جام جهانی سال 2006 شوید. چه خاطرهای از گلزنی در دیدار مقابل اوکراین دارید؟

در دوران حرفهای چندان گلزنی نکردهام! در سمت راست زمین توپ را گرفتم و آن را برای توتی فرستادم که دوباره با پشت پایش توپ را به من داد. سپس به سمت مرکز زمین دویدم و به سمت چپ دروازهبان شوت زدم. با توجه به این که یک مدافع راست گلزنی کرد، گل زیبایی بود! در آغاز فوتبالم بال هجومی بودم. در یوونتوس آنچلوتی نیز در سمت چپ بازی کردم و سپس وقتی لیپی به یووه آمد و کامرونزی را خریدیم، به دفاع راست آورده شدم.

*راز موفقیت ایتالیا در آن تورنمنت چه بود؟

همبستگی. در یک تورنمنت بزرگ، نیاز به بازیکنانی قدرتمند و همچنین حس همبستگی دارید. تمام اتفاقاتی که بیرون از زمین افتاد، ما را متحدتر کرد. به خاطر دارم که بعد از فینال به هتل تیم برگشتم و ایتالیاییهای زیادی تا ساعت چهار صبح آنجا بودند. وقتی به ایتالیا برگشتیم، میدان اصلی شهر رم پر از مردم بود.

*بعد از سقوط یوونتوس، به بارسلونا رفتید. حقیقت دارد که چلسی هم به شما علاقه داشت؟

بله، آندری شوچنکو به این تیم رفت و سران چلسی مرا هم میخواستند. میلان و رئال مادرید هم که فابیو کاپلو مربی آن بود، به جذب من علاقه داشت.

*در بارسا با لیونل مسی و رونالدینیو همتیمی شدید. بازی در کنار آنها چطور بود؟

آنها دو تن از اسطورههای این ورزش هستند. میتوانستند کارهایی باورنکردنی با توپ انجام دهند. کارهایی که برای یک فوتبالیست معمولی غیر ممکن بود، برای آنها مثل آب خوردن بود. ذهنیت بازیکنان بارسا با سایر تیمهایی که در آن بازی کرده بودم، فرق داشت. در یوونتوس بدنسازی اهمیت زیادی داشت اما در بارسای فرانک رایکارد، بیشتر با توپ کار میکردیم و تمرینات بدنسازی کمی داشتیم. من در میان معدود بازیکنانی بودم که زیاد برای بدنسازی میرفتم. ذهنیتم با بقیه فرق داشت و اندکی طول کشید تا به روش بارسا عادت کنم. اگر چه به قهرمانیهای چندانی در بارسا نرسیدم اما تجربه خوبی بود.

*چرا بارسلونا در آن دو سال و بین سالهای 2006 تا 2008 دوران موفقی نداشت؟

تیم فوقالعادهای داشتیم اما روزهای آخر رایکارد در بارسلونا بود. بعد از آن گواردیولا به تیم آمد و بارسلونا در همه جامها قهرمان شد. به نظرم مشکل از طرز تفکر تیم بود. پپ روش جدیدی برای نگاه کردن به فوتبال آورد و قوانین جدیدی وضع کرد. قراردادم با بارسا چهار ساله بود اما از سران این تیم اجازه جدایی خواستم تا به ایتالیا برگردم و کنار خانوادهام باشم. برخورد بارساییها با این مشکل عالی بود و اجازه دادند به میلان ملحق شوم.

* در میلان با آندرهآ پیرلو و گنارو گتوزو همتیمی بودید. فکر میکردید این دو روزی مربی شوند؟

از نظر آماری، هافبکهای فوقالعاده همیشه مربی میشوند. گتوزو همیشه در حال صحبت کردن با مربیان بود. به همین خاطر مطمئن بودم مربی میشود. او 24 ساعته خودش را وقف کارش میکند. آندرهآ هم همین است و طرز نگاهش به فوتبال دارد به مرور در بازی یوونتوس مشخص میشود. یووه این روزها فوتبال خوبی ارائه میکند و نتایج نیز به زودی از راه میرسد. هر دوی آنها باید از شرایطشان خوشحال باشند چرا که مربیگری کار دشواری است.

*خود شما هم در سوئیس و هند تجربه مربیگری دارید و سپس به جیانگسو رفتید. از مربیگری لذت میبرید؟

خیلی زیاد. تجربههای دشواری بود. کارم در سوئیس به خانهام نزدیک بود چرا که در کومو که نزدیک مرز است زندگی میکنم. در هند باید همه چیز را از صفر میساختم اما کار دلنشینی بود. تجربهام در چین و کنار کاپلو نیز فوقالعاده بود.

*98 بازی ملی برای تیم ملی ایتالیا دارید. ناراحت نیستید که تعداد بازیهایتان را به 100 نرساندید؟

صادقانه بگویم بله ناراحتم زیرا تنها دو بازی دیگر مانده بود اما از فتح جام جهانی خیلی خوشحالم. هیچ چیزی بهتر از فتح جام جهانی به همراه تیم ملی کشورتان نیست. وقتی به آن 4 ستاره روی پیراهن تیم ملی ایتالیا فکر میکنم و میدانم یکی از آن ستارهها با قهرمانی ما به دست آمده، حس غرور تمام وجودم را پر میکند. این قهرمانی باعث میشود بخشی از تاریخ فوتبال باشیم.


*آرمین زمانی