PDF نسخه کامل مجله
يکشنبه ۰۲ دی ۱۴۰۳ - December 22 2024
کد خبر: ۷۴۶۸۴
تاریخ انتشار: ۲۵ تير ۱۴۰۱ - ۱۶:۵۶

چه کسانی مردم را از مربی ایرانی می ترسانند؟

دو راه ، پیش روی رئیس آینده فوتبال

مماشات و پادویی دلال ها

تحول و اصلاح و نوکری مردم

آشفتگی فوتبال ، اتفاقی نیست ،خروجی یک سناریوی 20 ساله است

دو ماموریت مهم جریانات ضد فوتبال

لگد کردن شخصیت مربی ایرانی و دامن زدن به بدبینی و اختلاف میان تیم ها

چه کسانی مردم را از مربی ایرانی می ترسانند؟

**دو راه پیداست!
رئیس آینده فدراسیون فوتبال - هرکسی که می خواهد باشد - دو راه پیش رو دارد که انتخاب کند.  یک راه ، اتخاذ مشی محافظه کارانه و تداوم اوضاع و احوال دلال زده و آشقته فعلی است و راه دوم ،  دست زدن به تحول و اقدامات اصلاحی با اتخاذ روش های انقلابی و شجاعانه و البته مدبرانه و کاملا حساب شده.
ناگفته پیداست آنچه که برای نجات فوتبال ، ضروری و مطالبه و خواست اصلی جمعیت علاقه مند به ورزش است، اقدامات و راهی است که به" تحول" و" اصلاح" منجر شود  و آنچه که مطلوب جریانات منفعت جو و باندهای مخرب و عناصر آویزان به فوتبال است، ادامه وضع آشفته و بی سروسامان فعلی است که الان چند سالی است به شکلی کاملا هدایت شده بر کار و بار مدیریتی فوتبال ما حاکم است.
**وقتی فوتبال ، بی سروسامان باشد
این ، حداقل از طرف ما و برای خوانندگان این مجله ، حرف تازه ای نیست که اساسا نفوذ و مداخله و منتفع شدن از منافع نامشروع و پول بی حساب و همچنین شلتاق و جولان جریانات مخرب دلالی در گروی بی سروسامانی و عدم ثبات لازم برکلیت و مدیریت فوتبال است. وقتی فوتبال ، صاحب و مدیر نداشته باشد، یا اگر هم داشته باشد ، نااهل و بی انگیزه و یا بزدل و وارفته باشد، معلوم است در چنین شرایطی ، جریانات  منفعت جو و دلالی افسار گسیخته بر ارکان و اجزاء آن نفود  و سعی می کنند  فوتبال را از مسیر خدمت به مردم و جامعه و جوانان و ... به راه هایی که به تامین و تضمین منافع و اهداف شخصی و باندی آنها منجر می شود، منحرف نمایند. بنابراین نیاز فوتبال و مطالبه اصلی اهالی آن و علاقه مندان ورزش ایران ، این است که به این وضعیت ، هرچه زودتر خاتمه داده شود و فضایی محترم و سالم ، جانشین شرایطی شود که قالتاقیسم و شارلاتانیسم و در یک کلام ، " دلالیسم" افسارگسیخته و زیاده خواه بر فوتبال ما تحمیل کرده اند .
**اخلاق فوتبال ، زیر پای دلالیسم له شده است
کسانی که خود را در حد مدیریت فوتبال ایران دیده اند و به همین دلیل هم پا پیش گذاشته و کاندیداتوری خود را برای ریاست فدراسیون اعلام کرده اند، باور کنند امروز آنچه برای فوتبال ما حیاتی و ضروری و مهمتر از حتی ده صعود به جام جهانی فوتبال است، همین نکته ای است که اشاره شد. فرهنگ و اخلاق و مرام این فوتبال ، زیر لگدهای دلالیسم و جریانات اباحه گر و هرهری مسلک ، " له" شده است. از این فوتبال ، هیچکسی جز صاحبان منافع نامشروع ، لذت نمی برد. در این فوتبال ، فضای بدبینی و بی اعتمادی حاکم شده است و بی احترامی و حرمت شکنی و انگ و تهمت زدن  و... بیداد می کند. در این فوتبال ، " رقابت" توام با همدلی و رفاقت و مدارای پهلوانی که در ذات ورزش قهرمانی و باعث هیجان سالم و جذابیت آن است، جای خود را به نفرت و کینه و دشمنی داده است و...
**چه کسی مسئول است؟
در این باره ، چه کسی بیشتر از فردی که " مسئولیت" قبول کرده و نام پرمعنای" مسئول" را بر خود گذاشته ، وظیفه و مسئولیت دارد؟ البته این موضوع که چرا کار فوتبال ما به اینجا کشیده شده و چه دست ها و جریاناتی با اهداف صرفا اقتصادی - که بعید هم نیست با اغراض و اهداف سیاسی ، ممزوج و آمیخته باشد -  کار فوتبال را به اینجا رسانده اند که فضای آشفته و بی سروسامانی مدیریتی از یک سو و فرهنگ پلشتی و فریب و سیاهکاری و فرصت طلبی و هرهری مسلکی از سوی دیگر ، برآن حاکم شده، نیاز به بررسی دقیق تر و همه جانبه تر و مجالی جداگانه و مفصل تر دارد که حداقل جای آن در این نوشته نیست، اما اگر بخواهیم این سوالات را بی پاسخ نگذاریم و به آن - ولو به طور مختصر - جوابی بدهیم این خواهد بود که : وضعیت ناخوشایندی که از حیث مدیریتی و از نظر اخلاقی و فرهنگی و روابط انسانی بر فوتبال ما حاکم شده  ، از سر اتفاق و به طور طبیعی و بازی روزگار نبوده و کاری دقیق و حساب شده بوده و هست.
**مدیران در خدمت دلالی
 تاکید می کنیم منافع یک عده و باندها و جریاناتی در گروی حاکمیت و تداوم این وضعیت است ،  وضعیتی که در آن فوتبال ، یا مثل حالا حتی به طور اسمی هم که شده ، مدیر و رئیس نداشته باشد و یا اگر هم داشته باشد، کسی باشد که از ملاک های لازم مدیریتی برخوردار نباشد، آدم کوچولویی باشد که به ضرب تاکتیک ها و زدوبندها و لابی گری ها و تطمیع ها و تهدیدهای  جریانات دلالی برای جذب آرای اکثریت اعضای مجمع به ریاست فدراسیون انتخاب شود و از همان ابتدا تا خرخره ، وامدار و بدهکار جریانات ناسالم دلالی باشد و بدون موافقت آنها اجازه آب خوردن هم نداشته باشد.( یعنی درست همین بلایی که سر اسکوچیچ در قامت سرمربی تیم ملی فوتبال  آوردند . مرد کروات ، اگر از نظر فنی قابلیتی هم داشت - که به نظر ما داشت - اجازه نداشت طبق آن قابلیت ها و تشخیص و تصمیم خود ، تیم را اداره و مربیگری کند و چون وامدار جریان دلالی وقیح بود، باید گوش به فرمان آنها می بود و شد آنچه شد) . خب، چنین رئیس فدراسیونی که برای رئیس شدن ،  تن به هر خواری و پستی و رذالتی می دهد و خود را بدهکار جریان آلوده و طماع دلالی می کند، چطور می تواند در فوتبال ، دست به اصلاح و تحول برند؟! چنین توقعی از چنین آدم مفلوکی داشتن، مضحک و نشان دهنده " از مرحله پرتی "  است. بنابراین ، چه فوتبال مثل حالا رئیس نداشته باشد و چه آدم بدهکار و جاه طلبی بر صندلی ریاست آن تکیه بزند، اوضاع و روند حاکم ، به نفع جریانات منفعت جو و دلالی افسار گسیخته است.
**حمله به شخصیت و دانش مربی ایرانی
این ، یک طرف قضیه .  این وضعیت  که از نظر اخلاقی و فرهنگی بر فوتبال ، حاکم  است اصلا طبیعی نیست و کاملا برنامه ریزی شده و هدفدار است .  نفع جریانات انگل و مخرب ورزش این است که جامعه فوتبال و طرفداران تیم ها ضمن علائق مختلف و گرایش های متفاوت ، با یکدیگر بر سر اهداف ملی، متحد نباشند و آنجا هم با یکدیگر در جنگ و کینه ورزی و اختلاف باشند. این وضعیت ، حاصل  20،25  سال کار بی وقفه و مداوم است که بیشتر از طریق رسانه ها  و نیز سرآمد همه برنامه های ورزشی تلویزیون ، اعمال و اجرا می شد. عرض کردیم اینجا فرصت بحث مفصل در این باره و پرداختن به جزئیات نیست.
**تفرقه افکنی و نفرت پراکنی میان طرفداران تیم ها
 اما از یک سو ، تحقیر وقیحانه( مثل کاری که هفته گذشته در برنامه مفتضح و رسوای شبکه ورزش از سوی دوعنصر لوده و قرتی مسلک صورت گرفت) و له کردن شخصیت مربیان ایرانی و اصولا هر چیزی و هرکسی که نام و نشان ایرانی دارد و متهم کردن آنها به بی سوادی و آبگوشتی بودن و مافیا بودن و... و از طرف دیگر،  دامن زدن مغرضانه به رقابت تیم های پرطرفدار که با هم و در کنار هم، قطب های بزرگ و موثر فوتبال و بلکه ورزش ما هستند و نفرت پراکنی و تفرقه افکنی و ایجاد حس کینه و دشمنی میان طرفداران آنها که اکثرا جوانان و یا پیران جواندل! هستند  و ... که یکسره در روزنامه ها و  نیز برنامه های زرد و پرمخاطب ورزشی سیما به ذهن و فکر علاقه مندان ورزش القا و خورانده می شد، اصلا و هرگز کاری از روی سادگی یا ابلهی و بی غرضی نبوده است . البته شاید بعضی از پرادعاهای رسانه ای و تلویزیونی،  ابلهانه و ناخواسته ابزار دست جریانات مغرض وهدفدار می شدند - که امروز هم‌ می شوند - اما همانطور که گفتیم اصل این کار و برنامه، کاملا حساب شده و در جهت تامین منافع نامشروع باندهای مخرب و عناصر مزاحم و طماع بوده است.
***و این چنین راه برای مربیان درجه 3 و 4 اروپایی هموار می شود !
وقتی چنین وضع و اوضاعی حاکم شد ، یعنی از یک طرف ، مدیری بدهکار و واداده و گوش به فرمان بر صندلی ریاست فوتبال تکیه داده باشد و از طرف دیگر ، میان تیم ها و هواداران و علاقه مندان ورزش ، تفرقه و اختلاف و بدبینی وعدم اعتماد حاکم باشد ، آن وقت این جریانات هدفدار به مقصود و مراد خود رسیده اند. آن وقت آنها می توانند به راحتی مربیان درجه  3و 4 اروپایی و یا لمپن وامانده ای مثل ویلموتس را با قراردادهای گزاف و البته پورسانت های چرب و نرم به فوتبال و تیم ها و حتی تیم ملی ما تحمیل کنند و اگر کسی ، رسانه ای و کارشناسی پیدا شود و در این جو سنگینی که شارلاتانیسم بر فوتبال ما حاکم کرده و تا  حد زیادی افکار عمومی را تحت تاثیر قرار داده، جرات کند و بپرسد، مگر مربیان خودی و ایرانی ، کم داریم یا  آنها کمبودی نسبت به این مربیان بی شخصیت و قالتاق درجه چندم اروپایی دارند؟
**جواب را در آستین دارند !
جواب را از قبل در آستین دارند  و اصلا برای چنین وقت و روزی آماده کرده اند و خیلی فیلسوف مآبانه و روشنفکر نمایانه( که اصلا با قیافه هایی که قالتاقی از آن می بارد و  سطح فهم و شعور و سواد  و طرز حرف زدن آنها هماهنگی ندارد) در یکی از برنامه های  تلویزیونی همراه و همفکر!! پاسخ می فرمایند: " ببینید ، پاسخ به این سوال از نظر کارشناسی!! از دو جنبه قابل بررسی است . اولا  اینکه مربیان وطنی ، اغلب بی سواد و از علم روز دنیا بی بهره و یا کم بهره( خیلی ممنون!) هستند  و علی رغم سابقه ای که در فوتبال دارند ، فوتبال امروز و تاکتیک های نوین و تکنیک های مدرن را نمی شناسند و از همه بدتر ، چون با علم روانشناسی و جامعه شناسی و مکاتبی مثل فونکسیونالیزم و اگزیستانسیالیسم و فرانکفورت و...!! آشنا نیستند و... نحوه دیالوگ برخورد و تعامل با بازیکن را نمی دانند ، یک موقع دیدی بی انضباطی و پررویی ستاره ای! ( که ما مدیر برنامه و مشاور رسانه ای و کار چاق کن او هستیم!)  را نتوانستند تحمل کنند و صالح نیا وار یا حبیبی وار توی گوش او هم زدند ( بدون اینکه البته یادشان باشد یا خودشان را به فراموشی زده باشند، یا قصد فریب مردم را داشته باشند و نگویند که : همین چند سال پیش ، آلکس فرگوسن ، مربی وقت منچستر یونایتد که جایگاه و اندازه اش در بالاترین سطح حرفه ای فوتبال دنیا مشخص است چگونه ستاره بزرگ و محبوبی مثل دیوید بکهام را که گنده تر از دهنش حرف زده بود ، اول با لنگه کفش کتک زد و بعد هم با اردنگی ،  او را از رختکن بیرون انداخت و بعد هم منچستر ، ماجرا را رسانه ای کرد  تا حساب کار، دست همه بیاید که در فوتبال حرفه ای ، هرکسی باید حد و جایگاه خودش را بداند و در چارچوب وظایفش رفتار کند و هیچکسی از " تیم" بالاتر نیست ، حتی اگر" بکهام" ، محبوب قلب هواداران‌ منچستر باشد  و ... بالاخره رسانه ها و هواداران منچستر،  یکصدا از " سرآلکس" دفاع کردند" ) . در این موقع ، ما بر اساس رسالت حرفه ای! و عمل به تعهد و قراردادی که با آن بازیکن داریم  و بابتش جیره و پورسانت و باج می گیریم و ... مجبوریم وارد عمل شویم و در رسانه های خود و رسانه های همدست!! ، در دفاع از آن بازیکن، مربی تیم ملی را لجن مال کنیم.
 **مربی خارجی برای حفظ "وحدت" لازم است !!
ثانیا شما که این سوال را مطرح می کنی و  جرات می کنی از به کارگیری مربی ایرانی  حرف بزنی، مثل اینکه توی باغ نیستی( البته هرگز نمی گویند این باغ را خودشان آباد کرده اند  تا چنین محصولی بدهد) و اصلا مثل اینکه استاد،  بیست سال است فوتبال نگاه نکرده ای ! مگر جو و جامعه شناسی فوتبال ایران را نمی شناسی ؟ مسئولان حتی اگر بخواهند، نمی توانند مربی ایرانی را به خاطر این فضا و جو( که خودمان ساخته ایم!) به کار بگیرند. مربی یا قرمز است، که آبی ها او را قبول ندارند یا آبی است که قرمزها نمی توانند او را تحمل کنند و... به همین دلیل ساده و برای جلوگیری از ایجاد دودستگی و اختلاف و تفرقه و حاکم کردن فضای وحدت و همدلی! و حمایت یکپارچه از تیم ملی، بهتر است به تصمیم دلالان محترم گردن بگذاریم و صلاح است که مربیان دست نشانده و گوش به فرمان دلالی را حداقل تا پایان جام جهانی تحمل کنیم و ضمنا چون جام جهانی را هم در پیش داریم و مهمتر از همه ما هم" سریعترین صعود"!! را به جام جهانی داشته ایم، زیاد نباید روی مسائل فرهنگی و اخلاقی و اعتقادی و ارزش های مورد احترام اجتماع و ... حساس باشیم و صلاح! در این است که از کنار قبح شکنی ها ومفسده انگیزی ها و توهین هایی که به تیم ملی می شود و ... با چشمان بسته( پفیوز وار) عبور کنیم و حتی به مسببان و خطاکاران جایزه هم بدهیم، لوس شان کنیم و اصلا حتی نگوییم که بالای چشمان مبارک شان ،  ابرو قرار دارد! تا  ببینیم می توانیم  بالاخره از مرحله اول صعود کنیم و به دور دوم برسیم و این افتخار بزرگ و این حماسه تاریخی را خلق کنیم؟!
ملاحظه می فرمایید چقدر دقیق وحساب شده برای فوتبال ما سناریو نوشته و چقدر هم دقیق و هماهنگ ، آن را اجرا می کنند و چه هشیارانه حساب همه جا را کرده اند .
**نقش مترسک را بازی کردن یا انقلابی عمل کردن
این است که باز تاکید می کنیم مدیر آینده فوتبال ، دو راه بیشتر در پیش رو ندارد،  یا تسلیم وضع موجود شود و ضمن حرف زدن از لزوم اصلاح و خدمت به مردم و حرکت در مسیر رهنمودهای امام و رهبری و تلاش برای تحقق آرمان های انقلاب و...!عملا به آدم و مترسک بی اختیاری در دست جریانات مزاحم و منفعت پرست و سیری ناپذیر فوتبال تبدیل شود و یا اینکه مردانه و شرافتمندانه و البته مدبرانه و انقلابی ، دست به مبارزه ای تمام عیار برای بازگرداندن شخصیت و اعتبار مدیریتی و احیاء و حاکم کردن فضای عدالت و اعتماد و احترام  و بالاخره هموار کردن مسیر پیشرفت فوتبال مستعد ما بزند.
**بستر تحول ، هموار است
نکته آخر اینکه ،  اتفاقا شرایط و زمانه هم برای اقدامات اصلاحی و تحول آفرین ، مساعد است. خوشبختانه الان تفکر و روش حاکم بر دستگاه اجرایی کشور، اینطور نیست که برخلاف شعارها ، با تدبیر و ابتکار و تحول و اصلاح و مبارزه با پلشتی ها و... مخالف باشد و به شیوه " ویدئو کنفرانس" ، مملکتی را که با صدها مساله بیرونی و درونی دست به گریبان است و 43 سال است با غول استعمار و توطئه های تمام نشدنی و کثیفش درافتاده  و مردمش با مشکلات عدیده و بعضا کمرشکن - به ویژه از حیث معیشتی و اقتصادی - روبرو هستند ، اداره کند . امروز دولتی در مصدر امور اجرایی است که با شعار خدمت و اصلاح و تحول و مبارزه بی امان با فساد ، بر سر کار آمده  و همین چند روز پیش ، رئیس محترم آن در سفر به خراسان شمالی بار دیگر بر این نکته تاکید ورزید که این" دولت به مدیر تحول خواه و شجاع و پرانگیزه نیاز دارد، مدیر بی انگیزه خسته در آن جایی ندارد" (نقل به مضمون).

*سیدمحمدسعید مدنی








پربازدید ها