PDF نسخه کامل مجله
دوشنبه ۰۵ آذر ۱۴۰۳ - November 25 2024
کد خبر: ۷۷۵۵۹
تاریخ انتشار: ۲۶ آذر ۱۴۰۱ - ۱۹:۲۳
فوتبال در خواب زمستانی

جام جهانی هم بیدارمان نمی کند!

جام جهانی هم بیدارمان نمی کند!

جام جهانی فوتبال در کشور قطر به روز پایانی رسید و طبق برنامه اعلام شده طی امروز(شنبه) و فردا(یکشنبه) با انجام دو بازی رده بندی و نهایی این جام به پایان راهش می رسد. مسابقات جام جهانی برای آخرین بار با حضور سی و دو تیم برگزار می شود و به گفته ای از این به بعد در یک کشور واحد برگزار نخواهد شد.
در این دوره خیلی امیدوار به حضور در مرحله حذفی بودیم و تا رسیدن به این هدف یک گام فاصله داشتیم. تنها یک تساوی مقابل آمریکا ما را به این هدف می رساند که چنین نشد تا بعد از شش دوره حضور به شکل یکنواخت با جام جهانی پس از سه بازی وداع کنیم.
بحث در خصوص دلایل این رویه نامطلوب از دیدگاه های مختلف مورد بررسی قرار گرفته و این کار همچنان ادامه دارد. فوتبالی که بی برنامه بودن از سر و رویش می بارد و با فضای ایجاد شده عرصه فعالیت و سوء استفاده برخی افراد و جریان های دلالی شده هرگز پاسخگوی توقعات نیست. دلخوش کردن به نتایج زودگذر که در بسیاری از اوقات شکل هم نمی گیرد سرو صدا و انتقادات بسیاری را در پی دارد. این انتقادات وقتی تیم هایی هم سطح ما در قاره آسیا نمایشی دلپذیر و قابل قبول دارند شکل پررنگ تری هم به خود می گیرد.
در جام جهانی شاهد نتایج شگفت انگیز بودیم. در رقم خوردن این نتایج آسیایی ها نقش پررنگی داشتند. از سوی دیگر مراکش؛ تیمی که در دوره قبل از ایران شکست خورده بود در این دوره به جمع چهار تیم برتر جام جهانی رسید. جدای از آن تیم های حذف شده خیلی زود با تعیین مربیان جدید به فکر آینده هستند اما فوتبال ما باز هم به خواب زمستانی فرو رفت. قطعا مدت ها طول می کشد تا تکلیف کادر فنی ما مشخص شود.
این درد کهنه و مزمن باز هم به جان فوتبال ما خواهد افتاد تا در این آشفته بازار باز هم شاهد نقش آفرینی جریان های دلالی باشیم. جریانی که رفته رفته از بخش باشگاهی از خصوصی گرفته تا دولتی سیطره خود را بر پیکره تیم ملی افزایش می دهد. این جریان مخرب با سود جستن از ضعف و بی برنامه بودن فوتبال حتی در هنگام جام جهانی دنبال نوشتن نسخه برای نیمکت تیم ملی بود.
برای این جریان تنها بحث درآمد و پول مهم است. این که کدام مربی با چه کیفیت و سبکی چاره ساز و گره گشای فوتبال ماست برای این جریان مهم نیست. آنها با سود بردن از بلاتکلیفی فوتبال ما در داشتن سبک و فلسفه و اهداف مشخص گاهی از این سو و زمانی از آن سوی کره زمین مربی تعیین می کنند و سوگمندانه هزینه ای گزاف و افکاری پریشان برای اهالی فوتبال را رقنم می زنند.
کارشناسان فوتبال در این باره نظراتی دارند که با هم آن را مرور می کنیم:

*بهمن اسدی

به فکر جام ملت ها باشیم

*نصرت ایراندوست
هنگامی که یک دوره از مسابقات مهم در سطح قاره و یا جهانی به پایان می رسد باید خیلی سریع به فکر مسابقات بعدی بود. این امر اغلب قبل از مسابقات در حال انجام هم مورد توجه است. نهایتا اگر به هر دلیلی برنامه قبلی نیاز به تغییراتی داشت باید هر چه سریع تر برنامه ریزی لازم صورت بپذیرد. بر این اساس لازم است تا ما هر چه سریع تر تکلیف خود را در خصوص جام ملت های آسیا مشخص کنیم.
تعیین تکلیف سریع باعث می شود تا ما مثل جام جهانی با عدم آمادگی وارد مسابقات بعدی نشویم. من شک ندارم که اگر برنامه ریزی مناسبی داشتیم بهترین شرایط برای صعود پیش روی ما بود. به نظرم این تیم یکی از بهترین تیم های ملی ما در طول تاریخ بود که بیشترین لطمه ها را از بی برنامه بودن ها خورد. جای تعجب داشت که مدیران با تجربه موجود هم نتوانستند شرایط را آن گونه که شایسته است فراهم کنند.
مربی تیم ملی را باید هر چه زودتر معرفی کنند. حتی اگر قرار است با کروش ادامه دهیم باید به سرعت این کار را انجام دهیم تا او فرصت برنامه ریزی لازم را داشته باشد. ما سرمایه انسانی لازم را داریم و فقط باید با تغییراتی از آن بهره برداری کنیم.
وقتی شرایط در تیم ملی سر و سامان نداشت قطعا در رده باشگاهی اوضاع بدتر است. در رده پایه ها که اصلا شرایط خوبی نداریم. باید با برنامه ریزی مناسب جلوی این رویه بد گرفته شود. ریشه مشکلات هم غالبا با حضور افرادی است که امروز به نام دلال آنها را می شناسیم. ای کاش ما دارای مدیر برنامه برای بازیکنان بودیم. مدیر برنامه با دلال تفاوت دارد. این همه استعداد ناب در فوتبال با کمال تاسف در فضای نامناسبی که وجود دارد به بیراهه می رود و فوتبال لطمه شدیدی می خورد.
فوتبال ما اتاق فکر و یا کمیته فنی کارآمد ندارد. این نیاز فوتبال است البته نه به شکل نمایشی. انتخاب درست افراد و توجه به نظرات آنها می تواند قطار فوتبال را در ریل درست قرار دهد.

عرصه برای حضور دلال ها باز است
*رسول کربکندی
تمام مشکلات فوتبال ما در بی برنامه بودن خلاصه می شود. اگر به فوتبال نگاه عمیق تر داشته باشیم این درد کهنه را به وضوح مشاهده می کنیم. به نظرم در بین سی و دو تیمی که به جام جهانی آمدند ما بی برنامه ترین بودیم. ما دو ماه به جام جهانی مربی عوض کردیم. بازیکنان "لژیونر" ما دیر به مجموعه تیم ملی اضافه شدند. بازی تدارکاتی مناسب هم نداشتیم. اردوها هم مناسب نبود. همه این ها شواهدی روشن بر بی برنامه بودن فوتبال ماست.
دلیل این بی برنامه بودن هم برای همه مشخص است. فوتبالی ها برای فوتبال تصمیم گیری نمی کنند و کار دست افرادی است که از اصول فوتبال اطلاع لازم را ندارند. دلیل عقب ماندگی ما نسبت به ژاپن، کره جنوبی و استرالیا را باید اینجا جستجو کرد. نه این که این کشورها به اوج فوتبال رسیده اند. حرف این است که آنها مسیر درستی طی می کنند. حتی در موقع شکست فوتبال منظم و تماشاگر پسند ارائه می دهند. به لحاظ فرهنگی هم رفتار خوبی داشتند و موقع شکست خود را شرمنده جامعه فرض می کند.
فوتبال ما تکلیف خود را نمی داند. بعد از شکست صحبت از جوانگرایی شده است! گویا با مربی فعلی قرارداد بعدی هم منعقد شده است. مگر این تیم ساخته مربی فعلی نبوده است؟ نباید از چند سال پیش مسیر جوانگرایی طی می شد؟
من نگران شرایط فعلی تیم ملی هستم و به نظرم با نمایشی که از آسیایی ها دیدیم در جام ملت های آسیا اوضاع بدتر از جام جهانی خواهد شد. رقبا کاملا تکلیف خود را می دانند و روحیه هم گرفته اند و ما باید خیلی جدی به فکر درمان دردها باشیم وگرنه راه به جایی نخواهیم برد. دلخوش به هدف های نا مشخص هستیم. با دفاع دنبال نتیجه هستیم. این شیوه در جام ملت ها پسندیده نیست. همه این امور در سایه بی برنامه بودن ماست.
سالهاست می گویم در فوتبال ما دلال ها تصمیم می گیرند. آنها در سایه بی برنامه بودن فوتبال هر لحظه تصمیمی می گیرند و بدون در نظر گرفتن مصلحت فوتبال دنبال منافع خود هستند. این رفت و آمدها و هزینه ها بیشترین سود را برای این جماعت دارد و گویا قرار نیست هم کسی به این ماجرا ورود کند و برخورد لازم و مناسب را داشته باشد. در همه رده ها جای پای دلال ها به چشم می آید. با روال فعلی فقط عرصه برای دلال ها باز است.

دائما از چاله به چاه می افتیم!
*هادی آهنگران
برای داشتن یک ساختار درست در هر امری نیاز به برنامه ریزی خوب است. به عنوان مثال ساختن یک بنای خوب نیاز به طراحی برنامه ای دارد که آن را یک متخصص به اجرا می گذارد. طراحی ساختن یک مجموعه ورزشی بر اساس نیازهای موجود کاری تخصصی است. فوتبال ما هم از این قاعده مستثنی نیست. اما متاسفانه ما آن را جدی نمی گیریم و گویا قرار نیست با حضور افراد متخصص ریشه درستی را داشته باشیم. مدیران می آیند و می روند و ثمره ای از آنها مشاهده نمی شود.
با کمال تاسف در بخش مدیران باشگاه های دولتی هم اوضاع اصلا خوب نیست. مدیری آمده کلی هزینه ایجاد کرده در بخش هایی شائبه هایی هم در خصوص حیف و میل وجود دارد اما شاهد برخورد و پیگیری لازم در این باره نیستیم. در غالب مشکلات موجود هم رد پای افرادی وجود دارد که اساسا فوتبالی نیستند. این که افرادی خارج از جامعه فوتبال در کار این رشته رخنه کرده اند بزرگترین درد است. نگاه و مقصود آنها فوتبال نیست و دنبال اهداف دیگری هستند. به همین دلیل هم هست که فوتبال ما جایگاه شایسته خودش را پیدا نمی کند.
اغلب رفت و آمدها بر اساس رابطه افراد است و تصمیمات آنی و بسته به منافع شخصی و باندی تعیین کننده است. گاهی امیدوار می شویم که شاید این تصمیات برای فوتبال عایدی داشته باشد اما تعجب می کنیم وقتی جریانی بر کار حاکم شد و جوابگوی خواسته ها و انتظارات نبود چرا باید راهش را ادامه دهد؟ آنها با احاطه کامل بر امور اجازه نمی دهند کسی بر خلاف نظرشان حرفی بزند.
با کمال تاسف در اغلب اوقاتی که فوتبال به مشکلات جدی برخورد می کند پای افرادی وسط می آید و نسخه نوشتن هایی را از سوی برخورد به اصطلاح دکترها شاهدیم که نه تنها حلال مشکل نیست بلکه فوتبال ما را از چاله به چاه می اندازد. در انتخابات جایگاهی مثل فدراسیون با تغییرات ناگهانی آرا مواجه می شویم که واقعا باعث تاسف می شود.
تصمیماتی که در فدراسیون گرفته می شود در آن فوتبالی ها نقش ندارند و کسانی در این باره تصمیات اساسی را می گیرند اشراف و حتی به گونه ای تعهد لازم را در این باره ندارند. ما در فوتبال اصولی داریم که رعایت نمی شود. مربیانی داریم که با بازیکنان تقسیم اراضی می کنند و همه ارکان کار را در دست می گیرند. اجازه اجرای برنامه درست را نمی دهند. اگر عمیق تر بنگریم ریشه کار در دست بخش دلالی فوتبال است.

فوتبال نیازمند شجاعت مدیریتی است
*جلال چراغپور
در جام جهانی شاهد برنامه ها و اجرای دقیق آن در کشورهای مختلف بودیم. مثلا در فوتبال اسپانیا شاهد برنامه ای هستیم که در آن بازیکن 17 و 18 ساله امکان بازی در تیم ملی در سطح جهان را پیدا می کند. اما ما مسن ترین تیم جهان می شویم و این نشان از ضعف یا عدم برنامه ریزی صحیح در فوتبال ماست. این ربطی هم به نتایج ندارد. این واقعیت فوتبال پیشرفته با غیر پیشرفته است.
ما در زمینه تولید بازیکن نخبه برنامه خوب نداریم و خیلی دیر و اتفاقی به بازیکن نخبه دست پیدا می کنیم. در بیست و شش سالگی بازیکن ملی پیدا می کنیم و خیلی زود هم از صحنه خارج می شود. این روش به شکل بنیادی باید تغییر کند. پیشکسوتان، دانشگاهیان و مسئولان باید جمع شوند و برنامه ای کارآمد را برای این فوتبال طراحی کنند.
این دوره گذشت! چهار سال بعد هم همین است و شاید اوضاع برایمان بدتر هم بشود. چند ماه بعد در جام ملت ها با تیم هایی قدر روبرو خواهیم شد. علاوه بر تیم هایی که از آسیا به مرحله حذفی رفتند ما عربستان، قطر، امارات و حتی ازبکستان را هم پیش رو داریم که باید خیلی سریع به فکر چاره باشیم.
هر بار شکست خوردیم کمیته علل شکست تشکیل دادیم. دلایل را بازنگری کردیم. ده ها نفر را دور هم جمع کردیم. آخرش به جایی نرسیدیم. ای کاش یک سوم مشکلات را هر دوره حل می کردیم تا امروز به جایی مناسب می رسیدیم. فوتبال ما شکل علمی ندارد. ساختار فدراسیون فوتبال ما جهش مند مثل تیم های رقیب نیست. به این ترتیب تیم بیرونی فوتبال ما قادر به حل مشکلات نیست و تیم درونی باید با همه این مشکلات دست و پنجه نرم کند.
باید به دنبال بهبود شرایط در بخش ساختار و نیروی انسانی متخصص در این زمینه باشیم. 700 میلیارد هزینه در لیگ فوتبال ما چه آورده ای داشته است؟ چه کسانی از این پول سود برده اند. از افرادی که در این مدت در این فوتبال بوده اند چه انتظاری می توان داشت؟
همه اختیارات امروز فوتبال دست دلال هاست. شما مربی یک تیم بشوید امکان بستن تیم به سلیقه خودتان را ندارید. بستر موجود بهترین فضا را در اختیار بخش دلالی قرار داده تا آنها تصمیم بگیرند. این موضوع تا سطح تیم ملی هم نفوذ کرده و یک شجاعت مدیریتی طلب می کند تا جلوی این جریان گرفته شود.

لزوم برنامه توسعه و پیشرفت در فوتبال
*مجید جلالی
برای من جای تعجب دارد که مسئولان فوتبال چرا در خصوص داشتن برنامه ای مدون، جدیت لازم را ندارند. ما نیازمند برنامه توسعه و پیشرفت هستیم که حداقل پنج سال ادامه یابد. ما دارای ظرفیت های لازم برای پیشرفت هستیم که متاسفانه به آن توجه نمی کنیم. به نظرم نوشتن این برنامه سخت نیست و ما باید روزی این را باور کنیم. در این برنامه باید فلسفه، اهداف و نقشه راه مشخص شود.
در این برنامه باید نقش فوتبال پایه و مسیرهای رسیدن به اهداف مدنظر تبیین شود. باید بر اساس این برنامه در همه اجزا به پیش برویم و تکلیف همه در آن مشخص شود. به این شکل هزینه هایی که در این مسیر انجام می شود مسیر هدفمند به خود می گیرد. وقتی برنامه نبود افراد بر اساس سلیقه هر کاری انجام می دهند و کار سرانجام درستی ندارد. متاسفانه سالهاست این روال ادامه دارد.
فوتبال از این رویه لطمه زیادی خورده و ما حتی شاهد شکست نوجوانان و جوانان خود مقابل تیم هایی مثل ترکمنستان هستیم. فوتبالی که ما از ژاپن، کره جنوبی ، استرالیا و حتی عربستان دیدیم متعلق به آینده است. این نمایش باعث می شود تا دنیا به این نوع فوتبال با دیده احترام بنگرد. آنها به سمت فوتبال با برنامه توسعه بلند مدت رفته اند و ما هم ناچاریم این مسیر را طی کنیم. ای کاش مسئولان ما پاسخگو باشند که چرا برنامه توسعه بلند مدت نداریم.
در فوتبال ما کمیته فنی به شکل کارآمد وجود ندارد. اگر هم تشکیل شد ثمره لازم را ندارد. چنین کمیته ای نیاز به زیر مجموعه هایی فعال نیاز دارد. آنچه در فیفا با حضور آرسن ونگر در حال اجراست. او برنامه دارد و زیر مجموعه او کارهای علمی و اجرایی انجام می دهد. آنها مثلا در خصوص توسعه علوم مربیگری در حال فعالیت هستند. اینجا ما کمیته فنی به شکل نمایشی داریم. در فوتبال ما در سی سال گذشته حدود سیصد میلیون دلار خرج مربی خارجی کرده ایم. عایدی فوتبال ما در این باره چیست؟ چقدر برای پرورش مربی داخلی هزینه شده است؟ توسعه فوتبال باید از روستا ها و بخش ها شکل بگیرد و فقط نگاهمان به تیم ملی و چند باشگاه نباشد. به این ترتیب ما استعدادهای بسیاری را از دست می دهیم.

از دلالی بازیکن تا دلالی مدیران!
*ایمان رزاقی راد
تیم های فوتبال دارای سبک و فلسفه؛ برنامه ای منظم و حسابشده دارند. بر اساس اطلاعاتی که من دارم این برنامه ها در فدراسیون های کشورهای صاحب فوتبال طراحی می شود. همه اجزای فوتبالی این کشورها بر اساس این برنامه حرکت می کنند. هر کس ساز جداگانه نمی نوازد. متاسفانه ما در ایران چنین شرایطی را در فوتبال نداریم. با رفت و آمد هر مدیری اوضاع و کارها روال دیگری پیدا می کند.
در باشگاه های ما هم شرایط چنین است و ما ساختار مشخص نداریم. ورود افراد جدید و برنامه های جدید هزینه و زمان زیادی می برد و با تغییرات پی در پی باز هم روز از نو و روزی از نو... در فوتبالی که مدیران ثبات ندارند و مدیران در حال جا به جایی مستمر هستند حتما شاهد ضررهای هنگفت خواهیم بود.
متاسفانه کمتر شاهدیم که برنامه ای طراحی شده باشد و مدیران تازه منصوب شده بر اساس آن کارها را پیش ببرند. به عنوان مثال من از باشگاه بارسلونا یاد می کنم. سبک بازی آنها مشخص است. آنها بر همین اساس کار می کنند. افرادی به کار دعوت می شوند که در این سبک توانایی لازم را داشته باشند. این امر در بخش کادر فنی و حتی بازیکن کاملا به چشم می آید.
این روال در باشگاه های بزرگ حاکم است اما ما در فوتبال ملی خودمان هم شاهد تعیین سبک فوتبالی نیستیم. یک نفر رییس فدراسیون می شود و بسته به علاقه و ارتباطات خود تیم ملی را به شکلی اداره می کند. متاسفانه ما حتی در بخش مدیریت ها ثبات هم نداریم تا شاید انتظار داشتن یک برنامه بلند مدت انتظاری غیر عادی جلوه کند.
این بلشبو بهترین فرصت را برای دلالان ایجاد می کند. این بخش مضر به حال فوتبال فقط نگاه اقتصادی به آن دارد. آنها عرصه فعالیت خود را از بازیکن به مدیران گسترش داده اند و حتی در تعیین مدیر نقش آفرین شده اند! وقتی ارکان کار به دست دلالان افتاد آنها در همه امور فوتبال نقش آفرینی می کنند. اینها در سال میلیاردها پول به دست می آورند و فوتبال ما جولانگاه آنها شده است. البته من همه باشگاه ها را چنین نمی دانم. باشگاه هایی هم هستند که در مسیر درست حرکت می کنند و حرمت آنها باید حفظ شود.

پربازدید ها
آخرین اخبار