نه ورزش را می فهمند و نه علم مدیریت را می شناسند!
اقدام انقلابی و شجاعانه برای دفع آفت ویرانگر " مدیران تحمیلی " در ورزش
اصل شایسته سالاری را جدی بگیرید
برنده واقعی
جام جهانی بیست و دوم هم تمام شد و پرونده این رقابت ها در بایگانی تاریخ و آرشیو علاقه مندان به فوتبال قرار گرفت. درست است که در این رقابت ها چهار تیم به مرحله نهایی رسیدند و سرانجام تیم ملی آرژانتین بر قله فوتبال جهان ایستاد و پرچم کشور خود را برافراشته کرد اما بارها به سهم خود نوشته ایم که برنده واقعی این مسابقات و هر میدان و عرصه دیگری ، آن کسی است که اهل عبرت و تجربه باشد و از درس های این میادین ، گذرگاه و پلی بسازد برای آینده ای روشن و بهتر.
شکست
خورده کیست ؟
بسیاری از تیم های موفق دوره آینده این جام، همان تیم هایی هستند که درست از فردای بازگشت از قطر ، عقلایی و طبق طرح و برنامه - البته با همفکری و همیاری مسئولان فوتبال و ورزش از سویی و علاقه مندان و دوستداران فوتبال از سوی دیگر - کار خود را مجدانه و با مسئولیت پذیری تمام ، شروع کرده اند. درست است که در این مسابقات و هر میدان دیگری فقط یک تیم قهرمان می شود ، اما این به معنای آن نیست که سایر تیم ها ناموفق و شکست خورده از میدان بازگشته باشند . آیا می شود اسم تیم هایی مثل کرواسی و مراکش ، ژاپن، کره جنوبی و حتی استرالیا را ناموفق گذاشت؟ ناموفق و شکست خورده در عالم ورزش و میدان زندگی ، آن کسی است که وقت را به بطالت می گذراند و کفران نعمت می کند. ناکام ، تیم و تشکیلات فوتبالی است که نتوانسته توقعات و انتظارات به حق و منطقی هواداران خود را برآورده سازد.
دو دیدگاه
درباره عملکرد و کارنامه تیم ملی فوتبال در جام بیست و دوم نظرات متفاوتی ابراز شده است . گروهی در مجموع ، آن را مثبت ارزیابی می کنند و پاره ای ، مردود و ناموفق می پندارند. البته منظور ما ، دو گروهی است که " ملی" و " فوتبالی" صحبت می کنند و اصلا با کسانی که سخن شان سخت آلوده به خط و ربط های سیاسی است و بدون اجازه رسانه های خبیث و بدخواه ایران و ایرانی ، حق نفس کشیدن و اظهار نظر ندارند و یا حرف های شان آمیخته به اغراض باندی و دلالی و خلاصه غرض ورزانه است، کاری نداریم. این جماعت اصلا ورزشی و فوتبالی نیستند، آویزان شده ها و رخنه کرده هایی هستند که دغدغه ای درباره موفقیت ورزش و فوتبال ندارند و اگر هم ورزشی هستند ، با انگیزه ها و اهدافی غیر ورزشی از این وادی سر درآورده اند.
کف توانایی فوتبال ایران
ما چنانچه بارها نوشته و تاکید کرده ایم و خواننده پروپا قرص این مجله می داند ، معتقدیم اصل و نفس حضور فوتبال ایران در مرحله نهایی جام جهانی و حضور در جمع 32 تیم برتر جهان ، یک موفقیت بزرگ به حساب می آید، حضوری که با توجه به ساختار و وضعیت و واقعیات فوتبال ما، دور از انتظار است و اگر این اتفاق مبارک رخ می دهد و در دوره های اخیر تکرار هم می شود، صرفا به برکت وجود استعدادهای ناب و قدرت ذاتی فوتبال کشورمان است و اصلا نمی شود آن را به حساب تدبیر و مصلحت اندیشی و عقلانیت و در یک کلام ، مدیریت با کفایت گذاشت. خدا را شکر که فوتبال ایران این توانایی و دارایی ذاتی را در خود دارد که بتواند جزو نمایندگان آسیا در مرحله نهایی جام جهانی قرار بگیرد. البته در بعضی از دوره ها بوده که مدیریت های ناکارآمد و بعضی از رفتارهای داخلی ، آن قدرت ذاتی را هم ضایع کرده و اجازه نداده کف توانایی های این فوتبال - که حضور در جمع چهار تیم برتر آسیا و صعود به مرحله نهایی جام جهانی است - بروز و ظهور پیدا کند !
اتتظارات غیرمنطقی
بنابراین با توجه به واقعیات و نحوه و کار و بار مدیریتی حاکم بر فوتبال که بر محور سیاست " باری به هرجهت" و " هرچه بادا باد" و" روزمرگی" می گردد، ما معتقدیم - و همواره هم تاکید کرده ایم - که نفس و صرف حضور تیم ملی فوتبال ایران در بزرگترین و مهمترین آوردگاه جهانی ، یک موفقیت مهم و یک پیروزی بزرگ به حساب می آید و این صعود و توفیق ، قبل از آنکه موجب غرور بیجا و طبق معمول تحلیل های غلط شود ، باید در ما روحیه " توانستن" و " امید" ایجاد کند. باید بیش از هرچیز ما را به این باور و نتیجه برساند که وقتی داشته های ذاتی فوتبال و کف توانایی فوتبالیست های ما در حد صعود به جام جهانی باشد، پس طبیعی است که اگر سایر عوامل و اجزاء مجموعه و ساختار فوتبال و از همه مهمتر عامل مدیریت نقش خود را به درستی و با نگاه به منافع ملی ایفا نمایند، سقف پرواز آن بسیار بیش از این خواهد بود. صعود به جام جهانی نباید ما را به عالم فریب و " هپروت " و خوش خیالی سوق دهد تا بر مبنای توهمات ، توقع داشته باشیم که تیم ملی ، حتما باید به دور بعدی و مراحل بالاتر صعود نماید! این حضور و صعود ضمن اینکه باعث خوشحالی و افتخار هر ایرانی واقعی- نه شناسنامه ای- می شود باید او را به تفکر و تامل وادار کند که برای بهتر و قویتر شدن این فوتبال چه کارها باید انجام دهد و از تکرار کدام اعمال غلط و رفتار منفی و مضر اجتناب ورزد. اینکه به جای این کار و دست زدن به یک آسیب شناسی دقیق و علمی و دلسوزانه، طبق معمول در رسانه های ما از زبان این و آن فرد شناخته شده ، بساط غرض ورزی و تصفیه حساب و بحث های انحرافی و تحلیل های غلط به راه بیندازیم، کاری صد درصد خطاست که حتما به ضرر فوتبال است و موجب درجا زدن آن خواهد شد.
مهمترین تصمیم
در حصر فعلی و مقطع کنونی ، بیشترین و حساس ترین مسئولیت برعهده مدیران و روسای فوتبال است. آنها باید با استفاده از نظرات اصحاب آن دو گروه( که بالاتر اشاره شد) یعنی چه آنانی که کارنامه تیم ملی را با توجه به جمیع جهات در جام جهانی ، مثبت ارزیابی می کنند و خواهان حمایت و تقویت کادر فنی و فعلی هستند و چه آنها که با نگاه کارشناسانه معتقدند تیم ملی می توانست خیلی بهتر از این ظاهر شود و چون ایراد و اشکال اصلی این عدم موفقیت را متوجه کادر فنی و سرمربی می دانند، خواهان تغییرات و تحولاتی در سطح مربیگری هستند، آری با توجه به نظرات کارشناسانه، چه موافق و چه مخالف - و البته بدون توجه و اعتنا به شلتاق و جیغ و داد باندهای دلالی که با برکناری مربی دست نشانده خود در تیم ملی( اسکوچیچ) دستشان تا حد زیادی از دخالت و اعمال نظر در تیم ملی کوتاه شده و همچنین عناصر مغرض و کینه توز و افراد آویزان و رسانه های باج خواه وعقل کل مآب های از مرحله پرت و... - با شجاعت وعقلانیت، " بهترین تصمیم" را درباره تیم ملی و آینده آن اتخاذ کنند .
کارهای معطل مانده ورزش
ورزش ، فقط فوتبال نیست، هرچند که بی اغراق فوتبال ، امروز جذاب ترین و پرتماشاگرترین ورزش دنیاست که میلیاردها چشم ، اتفاقات و رویدادهای آن را با اشتیاق فراوان دنبال می کنند، اما می دانیم که همین فوتبال در میدانی مثل المپیک تنها یک مدال دارد و عیار صاحب ورزش بودن کشورها را با نمایش و قدرتی که در رشته های دیگر دارند، می سنجند. براین پایه، ما در ورزش خیلی از کارهای معطل مانده داریم که باید انجام دهیم - و درست و اساسی هم انجام دهیم – چرا که اگر انجام ندهیم کاری جز حرف زدن و شعار دادن و وقت را هدر دادن و عمر را به بطالت سپری کردن و با حسرت به موفقیت های دیگران نگریستن، از پیش نخواهیم برد.
آقازاده هایی به نام " مدیران تحمیلی "
کار اساسی انجام دادن ، کار هر کسی نیست ، خاصه مدیران بی هنر راه گم کرده و عوضی آمده ای که از بد حادثه و سفارش این وآن و تحمیل مقامات!، سر از ورزش درآورده و در واقع خود را به ورزش و ورزشیان تحمیل کرده اند. وجود این مدیران تحمیلی که ما در سرمقاله شماره پیش هم به آنها پرداختیم ، بزرگترین معضل ورزش به حساب می آید که چون سد سکندر مانع از موفقیت و پیشرفت آن شده است. ما اگر حرف از پیشرفت ورزش می زنیم و در این گفته مان ادعای صادق بودن داریم، به منظور اثبات صداقت خود ، باید برای کوتاه کردن شر این جماعت مدیرنما از سر ورزش ، شجاعانه و قاطعانه عمل کنیم که وجود چنین " شازده" ها و" آقا زاده ها" در ورزش ، جز ضرر و زیان چیز دیگری نخواهد داشت.
سوءاستفاده از مواهب مدیریتی
بالاتر
اشاره شد که این دسته از مدیران - که متاسفانه تعدادشان هم در ورزش کم نیست و از
بالاترین پست های وزارتی گرفته تا فدراسیون ها و مراکز استان ها و... را به ناحق و
به ضرب رانت و سفارش به اشغال خود درآورده اند - چون نه فرهنگ ورزش را می شناسند و
نه از هنر و تجربه مدیریتی برخوردار بوده و از اصول علم مدیریت آگاهی دارند و فقط
به ورزش آمده اند که " باشند" و
سری میان قوم و خویش و در و همسایه درآورند و در ضمن از مواهب مدیریتی و کیسه بیت
المال و سفرهای خارجی خاطره انگیز!! بیشترین بهره را ببرند و سر این و آن هم منت
بگذارند که دارند مخلصانه و انقلابی ! به ورزش خدمت می کنند، اصولا انگیزه و دغدغه ای برای پیشرفت
ورزش ندارند و در عوض باعث ده ها آفت و بیماری شده اند.
این
آفت ویرانگر" نتیحه گرایی" افراطی و به هر وسیله ، که بلای فن و فرهنگ و
اخلاق در ورزش ما شده ، یکی از سوغاتی هایی است که این مدیران تحمیلی و عوضی آمده
به ارمغان آورده اند. اشاره کردیم که این نوع مدیران اصلا با ورزش و فرهنگ و فلسفه
و آئین آن ، کوچکترین آشنایی ندارند و فقط
" برد و باخت" را متوجه می شوند و برای همین است که فکر می کنند تنها
هدف آنها در مدیریت ، این است که" ببرند" و نتیجه کسب کنند و... در
نتیجه وجود چنین طرز تفکر سطح پایین و سخیفی، مانند تبر به ریشه اخلاق و فرهنگ و
خود ورزش می زند و با خود صدها آفت دیگر مثل دلال بازی و بازیکن سالاری و فساد در
داوری و باندبازی و قلم و میکروفون فروشی و... را وارد می کند و سلامت محیط ورزش
را سخت به خطر می اندازد، چنانکه همه می دانیم و می بینیم که انداخته است .
اشاعه فرهنگ چاپلوسی و نقدستیزی
یکی دیگر از پیامدهای وجود مدیران تحمیلی و رانتی در ورزش، اشاعه فرهنگ چاپلوسی و مجیزگویی و نقدستیزی است. قبلا گفتیم که این دسته از مدیران قلابی چون از تجربه هنر مدیریتی برخوردار نیستند و اصول و علم مدیریت را هم نمی دانند و از دوران کودکی ، مدیریت را با پشت میز نشستن و دستور دادن و " هارت و پورت " کردن، یکی می دانند ، حالا که در دوران مثلا بزرگی! خود به سفارش این و آن مقام و خلاصه رانت و پارتی ، مدیر شده اند توقع دارند که کوچک و بزرگ و نوجوان و پبشکسوت و کارشناس و تحلیلگر و... یکسره مجیز این عزیزان را بگویند و چاپلوسی کنند و از برنامه های کارساز و پیشرفت های مشعشع آنها در رسانه های خود بنویسند و دعا کنتد که باز هم از اینگونه مدیران " نابغه " قسمت ورزش ما شود و خداوند بر تعداد و رقم آنها بیفزاید ، اما اگر کسی خواست به وظیفه حرفه ای و ملی و اعتقادی خودش عمل کند و حر و آزاده باشد و قلم را به این موجودات مدیرنما و سوگلی های ننر ، نفروشد و مدافع منافع ملی و مصالح ورزش و پیگیر مطالبات و توقعات مردم و جامعه باشد ، با غضب و خشم این افراد مواجه می شود، اگر از مدیران و کارشناسان باشد ، به لطایف الحیل در برکناری او تلاش می کنند ، اگر نویسنده و رسانه ای باشد، به جای پاسخگویی به نقد و تحلیل ها، بچگانه " شکایت" می کنند و با مظلوم نمایی ، برای شکستن قلم و بستن میکروفون به هر دری می زنند و...
" شایسته ها " را جانشین " تحمیلی ها " کنید
از بحث اصلی دور نشویم . حرف ، این بود که در
ورزش کارهای انجام نشده و بر زمین مانده، فراوان است اما انجام این کارها به مصداق
کار هر
کس نیست خرمن کوفتن
گاو نر
می خواهد و مرد کهن
کار
هرکسی نیست و فقط مدیران توانا و متعهد و باانگیزه می توانند از پس این کارها
برآیند و با مدیران تحمیلی و عوضی آمده - که از سروکول ورزش ایران بالا می روند و بعضا
پست های بسیار حساسی را هم غصب کرده اند -
نمی شود، چنانکه تا حالا نشده است. درباره
این مدیران تحمیلی که به گمان ما بزرگترین آفت و علت العلل عدم پبشرفت بایسته ورزش
و موجب و مولد ده ها آفت و بیماری در آن هستند( چنانکه بالاتر نمونه هایی را
آوردیم) سخن بسیار است و ما در شماره های بعدی هم ، اگر عمری باقی بود ، باز به حساب آنها خواهیم رسید، اما
سخن آخر اینکه : تا ما به اصول و ارزش های
علمی و مکتبی و تجربه شده، روی نیاوریم و مثلا اصل " شایسته سالاری" را
جانشین " مدیران تحمیلی" - که با رانت و سفارش این و آن مقام و باند و جناح
، سر از ورزش بخت برگشته ما درآورده اند -
نکنیم، وضع ورزش قطعا بهتر از این نخواهد
شد و مردم و علاقه مندان حق دارند که به
صداقت و درستی ما شک کنند و نسبت به عملکرد مان معترض باشند...
سیدمحمدسعید مدنی*