دربـــاره استیــــضاح وزیــر
چند روزی است که بحث استیضاح وزیر ورزش و جوانان ، جدی تر از کرات و دفعات قبل مطرح شده و حتی وی به دلیل قانع نشدن نمایندگان ، کارت زرد دوم را هم از مجلس دریافت کرده است . این موضوع هنگام نگارش سرمقاله ، اعلام وصول شده و فعلا قرار است در کمیسیون فرهنگی مجلس مورد بررسی قرار بگیرد. اینکه آیا استیضاح آقای سجادی رای بیاورد و در صحن علنی مجلس مطرح شود، موضوعی است که فعلا با آن کاری نداریم اما به این بهانه به بعضی از مسائلی که درباره ورزش ایران و نگرش و روش های رایج در آن مطرح است اشاره می کنیم .بارها نوشته و تاکید کرده ایم که موضوع نظارت ، یکی از گمشده های مدیریتی ورزش ماست و به مناسبتهای مختلف فقدان یا کمبود آن را یادآور شده ایم. اینکه میشنویم تعدای از نمایندگان مجلس محترم شورای اسلامی درباره کاروبار ورزش حساس بوده و سوالات و نکاتی - عمدتا درباره مشکلات مدیریتی ، اخلاقی و فرهنگی و بی انضباطی های مالی - مطرح کرده و به دنبال استیضاح وزیر ورزش هستند، خود به خود موضوعی است که باعث خوشوقتی و امیدواری می شود. امیدواری از این نظر که برخلاف تلقی و تصور بعضی از افراد و جریانات - که در بخش های حساس ورزش ( معاونتها، فدراسیون ها، هیات ها، رسانه ها و...) هم قرار دارند - ورزش و کاروبار آن به حال خود رها نیست و چشم های بیدار و نگاه های حساس و بالاخره دستگاه های نظارتی، رفتارها و اتفاقات آن را زیر نظر دارند و خلاصه چنان نیست که آنها تصور کرده و بعضا تا آنجا باورشان شده که مسیر خودکامگی و رفتارهای طاغوتی در پیش گرفته و حوزه کاری خود را ارث خانوادگی و ملک طلق خود پنداشته و مثلا در رقابتهای بین المللی اجازه صدور کارت(ID) را به قدیمی ترین و معتبرترین نشریه و خبرنگار منتقدی که به زعم آنها، جسارت و فضولی کرده و به بعضی از این جماعت عزیز بی جهت گفته " بالای چشمتان ابروست"!!، نداده اند. یکی از دلایل اینکه اصولا چنین به اصطلاح مدیرانی با این نگاههای غلط و افکار کوچک - که نشان می دهند از حداقل شرایط خُلقی مدیریتی هم برخوردار نیستند – سر از پستهای حساس ورزش درمی آورند و مدیریت بعضی از رشته های مهم ورزشی را به دست میگیرند، بدون شک فقدان نظارت و حاکم شدن نوعی بی دروپیکری است که لاجرم رفتارهای خودکامانه و غیر مسئولانه و کودکانه را بر نحوه اداره ورزش ما حاکم می کند. شک نکنید که رهابودگی ناشی از فقدان نظارت است که موجب می شود به این همه اعتراض و نوشتههای مستند و نقدهای کارشناسانه و هشدارهای دلسوزانه درباره وضعیت آشفته و نگران کننده بعضی از هیئات ورزشی استان تهران، بی اعتنایی و کم توجهی شود ، به طوری که عناصر رخنه کرده در آنجا با خیال راحت و بدون احساس مسئولیت پاسخگویی ، هر کاری که بخواهند در جهت تامین منافع شخصی خود انجام دهند و...
باری، چنانکه پیش از این و به ویژه اخیرا بارها نوشتهایم یکی از اشکالات عمده و مهم ورزش ما که از راس تا قاعده آن را تحت تاثیر قرار داده ، رویکرد و روشهای مدیرانی است که نه به خاطر سابقه ورزشی یا تجربه مدیریتی، بلکه به دلیل حمایت های افراد و جناح های سیاسی ذینفوذ ، در ورزش صاحب پست و منصب شدهاند، مدیرانی که از ورزش شناخت دقیقی ندارند، از کارکردهای متنوع سیاسی، اجتماعی ، تربیتی ، اقتصادی، فرهنگی و... آن آگاه نیستند و مثل هر فرد عادی و عامی دیگری فقط برد و باخت و " نتیجه" را فهمیده اند . چیزی که این مشکل را مضاعف و عمیق تر می سازد، فقدان نظارت مقامات ارشد و بالاتر ورزش ( که شاید اصلا اجازه نظارت بر کار این نوع از زیردست های خود را ندارند!) و سایر دستگاه ها است که موجب می شود به مصداق " ... تا ثریا می رود دیوار کج"،عملکرد و کارکرد این مدیران تحمیلی و سفارشی ، به خودکامگی و انحراف های دیگری منجر شود که اینجا و در این مقال فرصت ورود به جزئیات نیست.نکته پایانی در اینجا اینکه، موضوع استیضاح ورزش به هر نتیجه ای که بینجامد در این واقعیت تغییری داده نمی شود که ورزش مستعد و دارای ظرفیت های مناسب ما، به درستی اداره و مدیریت نمی شود و این بیش از آنکه به قابلیت شخصی مدیر یا وزیر ورزش مربوط شود ( که خود موضوع مهمی هم هست) به عوامل دیگری مثل افراد و جریانات " سایه نشبن" - که علت اصلی پیدایش پدیده مخربی به نام " مدیران تحمیلی" در ورزش ما هستند - و... برمی گردد، عواملی که وزیر فعلی ورزش نشان داده توان و شجاعت مقابله با اعمال نظرها و دخالت های آنها را ندارد …
*سیدمحمدسعید مدنی