PDF نسخه کامل مجله
پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳ - November 21 2024
کد خبر: ۷۷۹۲۶
تاریخ انتشار: ۱۷ دی ۱۴۰۱ - ۱۵:۴۲
چه افراد و باندهایی در " سایه " ، ورزش را مدیریت می کنند ؟

مدیران تحمیلی ، دست نشانده جریانات تصمیم گیرنده پشت پرده ورزش !

بحث های " خاله زنکی " را کنار بگذارید ، به فکر " آینده فوتبال " باشید

فوتبال ایران بدون پولپاشی برای امثال رونالدو ، می تواند از سرآمدان قاره کهن باشد


مدیران تحمیلی ، دست نشانده جریانات تصمیم گیرنده پشت پرده ورزش !

**درس های روزگار

تاریخ بشری نشان می دهد که یکی از رموز پیشرفت و عزتمداری و همچنین زنده بودن و رشد ملت ها و مردم ، عبرت گرفتن از درس های روزگار و تجربه آموختن از فراز و نشیب های زمان و چرخش زمانه است. این ، یکی از آن چیز هایی است که ما همواره در این نشریه به سهم خود بر آن تاکید کرده و از همه - خاصه مدیران و مسئولان ورزش - خواسته ایم تا از کنار این اصل بزرگ زندگی و آموزه تاریخ به راحتی عبور نکنند. این درس ها و تجربیات ، مفت و آسان به دست نیامده و فراتر از مسائل مالی و هزینه های اقتصادی برای به دست آمدن آنها ، این " عمر" ماست که لحظه به لحظه به پای آن ریخته می شود.
متاسفانه این توصیه ما که هیچ، بلکه درس اجتماعی و اصل مهم تاریخی که در چرخش روزگار کسب شده و به دست آمده، کمتر ( یا شاید بتوان گفت خیلی کم) مورد توجه و استفاده مسئولان و مدیران ورزش ما واقع شده و به همین دلیل می بینیم که بارها و بارها ورزش ما از یک موضع گزیده شده است.

**حکم عقل

جام جهانی فوتبال به تازگی به پایان رسیده و تیم ها و کشورهای دنیا رفتند تا برای چهار سال آینده و جام جهانی بعدی خود را آماده کنند. به طور طبیعی و منطقی تیم های موفق به دنبال آن خواهند بود که نقاط قوت خود را تقویت کرده و در جام بعدی موفق تر و قوی تر ظاهر شوند و تیم های ضعیف هم در پی این هستند که با تحلیل درست و علمی و ریشه ای، نقاط ضعف خود را شناسایی و آنها را به نقاط قوت تبدیل کنند. این نوع اقدام ، حکم عقل است و بر اساس آن می توان به حرکت در مسیر پیشرفت ، امیدوار بود . غیر از این هر چه باشد، به سامان و نتیجه نخواهد رسید، البته اگر وضع از اینی که هست، بدتر نشود!

**استدلال منطقی و نظریات مغرضانه

جام جهانی بیست و دوم برای فوتبال ما هم تمام شده و جام بیست و سوم در پیش است . درباره عملکرد و کارنامه تیم ایران در قطر ، نظرات مختلفی ابراز می شود که بعضی از سر کینه توزی و غرض و مرض و دلایل آن هم تقریبا معلوم است (ضربه خوردن به منافع نامشروع به دنبال تغییراتی که در فدراسیون و تیم ملی در آستانه جام رخ داد و...) و این نوع اظهارنظرها اصلا جای پرداختن و بررسی ندارد اما گروه های دیگری هستند که با منطق استدلال می کنند و بخشی از آنها در مجموع و با توجه به جمیع شرایط ، کارنامه و عملکرد تیم ملی را موفق و قابل قبول می دانند و گروه دیگری هم هستند که معتقدند تیم ملی می توانست از این بهتر ظاهر شود و حتی به دور بعدی صعود کند . این گروه ، اشکال اصلی را در نحوه ارنج و آرایش و انتخاب شیوه بازی از سوی مربیان و شخص سرمربی( کی روش) می دانند و...
قبلا هم نوشته ایم که " کیهان ورزشی" اعتقاد دارد با توجه به واقعیات نه چندان خوشایند حاکم بر فوتبال ایران و همچنین ساختار و نحوه مدیریت و اداره آن که برمبنای روزمرگی استوار است، همین که تیم ملی می تواند به مرحله نهایی این مسابقات صعود کند و در جمع 32 تیم نهایی حاضر شود، یک موفقیت بزرگ است که باید فعلا به آن دلخوش بود و افتخار کرد و آن را دستمایه و دلیلی برای امیدوار بودن به آینده بهتر قرار داد.

**آینده تیم ملی

درست نمی دانیم که زمانی که این نوشته به دست خواننده محترم می رسد ، آیا بالاخره مدیران فوتبال برای آینده تیم ملی و به ویژه مربی و کادر فنی آن چاره ای اندیشیده اند یا نه . موضوع سرمربی تیم ملی و تصمیم‌گیری سریع تر درباره آن پس از پایان کار این تیم در جام جهانی و بازگشت از قطر - درست یا نادرست - به دغدغه مهم و شاید اصلی خیلی از علاقه مندان به فوتبال ایران تبدیل شده است . در این میان البته کسانی و یا باندهایی هم که دستی در رسانه دارند، هستند که زیاد نگران سرنوشت تیم ملی و آینده آن نیستند و اگر بحث سرمربی را مطرح می کنند برای این است که دستاویز و بهانه ای برای حمله و تصفیه حساب با مدیران فعلی فوتبال ندارند و اینها به خاطر تغییر و تحولی که ابتدا در فدراسیون فوتبال اتفاق افتاد و رئیس آن یک سال نشده به دلیل رواج هرهری مسلکی و اباحه گری های اخلاقی و فرهنگی و رخنه تدریجی فساد در اردوی تیم ملی، از کار برکنار شد و بعد از عزل مربی کروات تیم ملی که دست نشانده بی اراده جریان دلالی مخرب و مخل بود، از رئیس فعلی فدراسیون و سرمربی تیم ملی در جام جهانی کینه ای عمیق و درمان ناپذیر احساس می کنند و سعی دارند هر طوری که شده از اینان انتقام بگیرند و چون بهانه ای ندارند طبق معمول با هوچیگری ، عوامفریبی می کنند و از طریق رسانه های در اختیار به ویژه از نوع " سیما"یی آن، در بزرگنمایی موضوع سرمربی تیم ملی تلاش بی امان و سعی وافر دارند.

**احترام به نقدهای سالم ، بی اعتنا به مغرضان باج خواه

از این جمع و جماعت پیشانی سفید که به لطف حضور پر رنگ مدیران غیر ورزشی بعضا در جایگاه های مهم و مدیریتی و رسانه ای ورزش ، قرار گرفته و حالا خود را یکپا صاحب نظر هم می دانند و سعی در تعیین خط و ربط ورزش بخت برگشته دارند که بگذریم ، البته اهالی اصیل ورزش و فوتبال و کارشناسان درباره آینده تیم ملی نقدها و تحلیل های حسابی و پیشنهادات منطقی دارند که باید از سوی مدیران و روسای فوتبال ، جدی و محترم تلقی شود و در باره آنها درنگ و تامل کنند. بنابراین خوب است مسئولان فوتبال بدون توجه و اعتنا به جریانات بیمار و رسانه های مغرض و باج خواه و با توجه و احترام به نظرات و پیشنهادات افراد خوشنام و امتحان پس داده و رسانه ها و کارشناسان خیرخواه و سلیم الفکر ، با تشکیل اتاق فکرهای تخصصی و نشست های کارشناسی، بدون شتاب و عجله ویرانگر با طمانینه وعقلانیت درباره تیم ملی و تعیین و تصمیم برای سرمربی و کادر فنی آینده آن ، کارسازترین تصمیمات را بگیرند.

**تغییر رئیس بانک مرکزی !

اوایل هفته گذشته خبر تغییر رئیس بانک مرکزی شاید بیش از هر خبری توجه بسیاری از مردم را به خود جلب کرد. وضعیت ناخوشایند اقتصادی و معیشتی عامه مردم- نه البته طبقه از ما بهتران!- به گونه ای است که هر اتفاقی که در حوزه مسائل اقتصادی بیفتد ، به این امید که پیامد آن ، مثبت باشد معمولا مورد توجه مردم قرار می گیرد. البته کارشناسان و آنهایی که مسائل این حوزه را علمی تر ، دقیق تر و فنی تر بررسی و تحلیل می کنند معتقدند که وضع ناخوشایند اقتصادی و فشاری که از حیث مسائل معیشتی بر زندگی مردم وارد می شود با تغییر یک نفر و رفتن " زید " و آمدن "عمرو" درست نمی شود و برای اینکه اتفاقات مثبت بیفتد باید خیلی از تغییرات دیگر در حوزه هایی که مستقیم وغیر مستقیم با اقتصاد در ارتباط هستند صورت گیرد و علاوه بر این ، خیلی از افراد و مسئولان باید وارد ‌گود شوند و‌ مثلا رئیس بانک مرکزی را یاری دهند و با او همکاری کنند و هماهنگ باشند تا او نیز بتواند برنامه های ذهنی و روی کاغذ خود را در صحنه عمل عینیت بخشد. به سهم خود امیدواریم این اتفاق بیفتد و با تلاش های مسئولانه و کارشناسانه مدیران متعهد ، تغییرات محسوس و ملموسی - به ویژه در معیشت و سفره مردم‌ - رخ دهد زیرا همه می دانیم که بخش زیادی از جامعه برای تامین مخارج و برطرف کردن نیازهای اولیه خود سخت در فشار و مضیقه هستند.

**ساحل مقصود

داستان ، نه فقط در حوزه اقتصاد و زندگی و معیشت مردم ، که در هرجا و همه جا - از جمله در ورزش - غیر از این نیست. ورزش هم اگر می خواهد سروسامان پیدا کند و فوتبال اگر بخواهد برای آینده بهتر خود تصمیم بگیرد و برنامه بریزد و پاسخگوی مطالبات و انتظارات به حق مردم باشد، باید فراتر از مدیر و مسئول ورزش و فوتبال ، خیلی های دیگر به میدان بیایند تا در فرآیند یک کار منسجم و هماهنگ، کشتی ورزش به سمت ساحل مقصود حرکت کند.

**" جریانات سایه نشین " در ورزش

چنانکه بارها نوشته و تکرار و تاکید کرده ایم یکی از اولین و ضروری ترین اقدامات برای اینکه اصولا چرخ های ورزش رو به جلو حرکت کند و به پس پسکی رفتن دچار نشود، کنار زدن و برچیدن بساط مدیران تحمیلی است که به گمان ما و با تکیه بر تجربیات و دریافت های غیر قابل انکار، بزرگترین و اصلی ترین مانع حرکت ورزش هستند اما باید دانست که وجود این مدیران تحمیلی در ورزش - که ریشه بسیاری از گرفتاری ها و معضلات فنی و فرهنگی و اخلاقی و در یک کلام آفات ورزش هستند - خود معلول است ، معلول "باندها و جریانات در سایه" که برای ورزش و همه مسئولان آن ( از تحمیلی گرفته تا غیر تحمیلی!) و حتی وزیر تعیین تکلیف کرده و افراد و عناصر خودشان را حتی در بالاترین سطوح مدیریتی به او تحمیل می کنند، خط وربط های غالبا من درآوردی و غیر کارشناسانه خود را که بوی تصفیه حساب با این و آن و رنگ سیاسی و غیر ورزشی دارند بر ورزش و فدراسیون های مختلف غالب می کنند و... خلاصه کار و بار ورزش را از حیث فنی و فرهنگی به اینجا رسانده اند که با نقطه مطلوب و انتظارات منطقی دوستداران ورزش فاصله ای بسیار دور وعمیق دارد. اخیرا این معضل و گرفتاری شکل حاد و البته ملموسی به خود گرفته و بعضی ها به خود جرات داده و صریح تر وعیان تر راجع به آن حرف می زنند . از جمله شنیدیم که مدیرعامل سابق تیم استقلال در مصاحبه ای که به تازگی داشته در این باره به طور روشنی سخن گفته و آدرس های دقیقی هم داده است.

**مدیران تحمیلی یا طفیلی های چسبیده ؟!

باری، آنچه که مسلم است و در آن تردیدی وجود ندارد این است که ورزش ما برای حرکت مناسب و رو به جلو از هر حیث مستعد و با ظرفیت است . آنچه که مانع پیشرفت ورزش شده ، بیش از هر چیز اولا مدیران تحمیلی و اغلب ناکار آمدی هستند که نه سابقه و اعتباری در ورزش داشته و( بدتر از آن) نه سواد و " جنم " مدیریت را دارند . اینها طفیلی های چسبیده به ورزش هستند که فقط چون از این طرف و آن طرف حمایت می شوند و اینجا و آنجا پارتی دارند " مدیر" شده اند و ثانیا، آنچه که می توان آن را علت العلل عدم پیشرفت بایسته ورزش دانست - که حتی وجود پدیده آزار دهنده ای به نام " مدیران تحمیلی" معلول این علت بزرگتر است - قدرت های در سایه ای هستند که معلوم نیست چرا و از کجا و بر اساس چه صلاحیت و تخصصی و بالاخره از روی کدام مصلحت برای ورزش بخت برگشته و زبان بسته ما " آدم" های خودشان را به عنوان رئیس و مدیر انتخاب می کنند و بعد هم برای ورزش خط وربط تعیین و سیاستگذاری می نمایند . خیلی صریح و رک و راست عرض کنیم تا شر اینگونه باندها و پدر خوانده ها - که خود را به ورزش ما تحمیل کرده و برای آن تعیین تکلیف می کنند - کم نشود هیچ اتفاق مثبت و قابل توجهی نخواهد افتاد و وضع ورزش همین است و ... خلاصه همه اهالی ورزش ، سرکاریم!!...

**... و ما ، کماکان درگیر بحث های " خاله زنکی " !

ملحق شدن کریس رونالدو ، بازیکن پرآوازه سال های اخیر فوتبال جهان به یک تیم عربستانی( النصر) یکی از خبرهای پر مخاطب هفته گذشته به حساب می آید. رونالدو که در منچستر یونایتد ، مورد توجه سرمربی هلندی این تیم نبود و کمتر به بازی گرفته می شد و با تیم ملی پرتغال هم در جام جهانی اخیر نمایش موفقی نداشت و حتی در بعضی از بازی ها در ترکیب اصلی قرار نگرفت و به عنوان یار تعویضی به میدان می آمد، ظاهرا بهتر آن دیده که سال های پایانی فوتبال خود ( او الان 37 ساله است) را در جایی سپری کند که هم پول خوبی به جیب بزند و هم فوتبال را در فضای کم فشارتر و برای او به عنوان " یک سوپرحرفه ای پرافتخار"، آرام تر ادامه دهد. از آن سو تیم عربستانی و اصولا دست اندرکاران ورزشی و غیر ورزشی آن کشور با جذب رونالدو چند هدف را دنبال و چند کارکرد را از این نقل و انتقال جستجو می کنند که اهداف سیاسی و تبلیغاتی در آن شاید نقش برجسته تری نسبت به اهداف ورزشی داشته باشد . بدون تردید وجود بازیکنی مثل رونالدو و عملی شدن ورود روسیه به فوتبال آسیا - که این روزها مطرح است - می توانند در ارتقای سطح فوتبال قاره کهن تاثیرات مثبتی داشته باشند و... اینکه آیا فوتبال عربستان از انتقال رونالدو و بازیکنانی مثل او ( که وزیر ورزش آن کشور وعده اش را داده است)، سود می برد یا زیان می کند ، چندان مورد توجه این بحث نیست . آنچه ما می خواهیم بگوییم و به درد کار و فوتبال ما می خورد این است که به هر حال آنچه را که نمی توان کتمان کرد و نادیده گرفت، جنب و جوش و تحرکاتی است که در کشورهای مختلف دنیا (بنا بر تشخیص و صلاحدید خود) برای ارتقای ورزش و رشته ای مثل فوتبال ، به راه افتاده است . پیشرفت این اقدامات و تحرکات را در کشورهایی مثل ژاپن ، کره جنوبی، مراکش و... به عینه می بینیم . جرقه ها و نشانه هایی نیز در کاروبار خیلی از تیم های دیگر مشاهده می شود که در آینده ، بهتر می توان درباره آنها تحلیل کرد و نظر داد . حرف ما در پایان این مقال تاکیدی است چند باره بر اینکه، ورزش و فوتبال و مدیران و دست اندرکاران ورزش ما در این غوغا و جنب و جوش و تلاش برای بهتر و قوی تر شدن، نباید کناری بنشینند و کماکان درگیر بحث های سطح پایین و کوچک و " خاله زنکی " خود باشند . رسانه های ورزشی ما باید برای منافع ملی و مصالح ورزش و نحوه مدیریت بر آن ، دغدغه داشته باشند و فراتر از حب و بغض ها و یا سود و ضررهای کاسبکارانه، یکسره و بی امان، برنامه و حرکت و غیرت مسئولیت را از مسئولان و مدیران ورزش مطالبه نمایند.

**اگر مدیران به وظیفه خود عمل کنند ...

سخن به اغراق نمی گوییم و راه تعصب ورزی کورکورانه را در پیش نگرفته ایم ، چرا که همواره گفته و نوشته و برآن تاکید و اصرار ورزیده ایم که ورزش و رشته ای مثل فوتبال در کشور ما از چنان قوت ذاتی و استعدادهای خدادادی برخوردار است که اگر مسئولان امر و کسانی که در این ورزش عنوان مدیر را یدک می کشند و بر مناصب و کرسی های حساس تکیه زده اند ، کارشان را به درستی انجام دهند و از خودخواهی و فرصت طلبی و انفعال و وادادگی و... ‌پرهیز کنند، در خیلی از جاها رشته های ورزشی می توانند بدون هزینه های آنچنانی و پولپاشی به پای رونالدو و قصر سازی برای او، صرفا با تکیه بر نیروهای پرارزش مادی و انسانی ملی و بومی ، بسیاری از ناداشته ها را جبران و افتخارآفرینی کنند و جایگاه خود را در دنیا ارتقاء بخشند و شادی و غرور را برای ملت به ارمغان آورند . آری ، اگر فقط مدیران ورزش نقش خود را به درستی ایفا کنند...

*سید‌‌‌‌محمدسعید‌ مدنی

پربازدید ها
آخرین اخبار