درباره مربیگری تیم ملی ، " خشت اول " را کج نگذارید
روند نامطلوب حاکم بر ورزش را " انقلابی " اصلاح کنید
**روان و پایاپای
فولاد خوزستان ، نماینده باقیمانده ایران در مسابقات قهرمانی باشگاه های آسیا، بعد از پیروزی بر الفیصلی عربستان در مرحله بعدی در برابر تیم الهلال در آخرین لحظات ، بازی را واگذار کرد و از دور مسابقات کنار رفت. به گواه کارشناسان و همه کسانی که بازی فولاد با الهلال را تماشا کردند، فولاد در مصاف با حریفی که چند قهرمانی آسیا را در کارنامه خود دارد و امسال نیز برای تکرار این مقام جدی است و حسابی تدارک دیده ، فوتبالی خوب و روان و پایاپای را به نمایش گذاشت و اگر کمی خوش شانس بود ، می توانست، حتی برنده این بازی باشد.
**باختن در " داخل "
باز همه کسانی که مسائل و اخبار فوتبال ایران را دنبال می کنند، می دانند که ، دوسه روز قبل از بازی فولاد با حریف قوی خود، سرمربی این تیم استعفا داد و در نهایت با مدیران باشگاه هم به توافق نرسید و مربیگری این تیم برعهده سرمربی موقت که دستیار مربی سابق بود، قرار گرفت و باز همه می دانیم که فولاد اخیرا از حیث مدیریت نیز دچار تغییراتی اساسی شده بود و ... و اینها یعنی اینکه طبق معمول ، این بار و در این میدان هم فوتبال ما قبل از آنکه با حریفان روبرو و مغلوب برتری و قدرت آنها شود، قافیه را در" داخل" باخته و شرایطی را به دست خودش فراهم آورده بود که کار را بر خود سخت و راه کامیابی حریفان را هموار سازد!
**باز هم " مدیریت " !
... و این داستانی است پر از آب چشم که ظاهرا قرار نیست دست از سر فوتبال نگونبخت ما بردارد و این همه موجب اذیت و آزار علاقه مندان و دوستداران پرشمار آن نشود. در سنجش و ریشه یابی این ماجرا بیش از هر چیز و هرجا باز هم به عامل" مدیریت" می رسیم. آنچه فولاد را در عین شایستگی مجبور به حذف می کند، بی ثباتی و ندانم کاری مدیریتی است. روشن است که منظور ما، فرد و شخص مدیر نیست، بلکه این روال و روندی است که ما برای مدیریت خود در خیلی از حوزه های ورزش، علی الخصوص فوتبال انتخاب کرده ایم. تا این روال و روند اصلاح نشود و چنانکه بارها نوشته ایم، خود خواهی ها و منافع باندی و جناحی و ... در پای مصالح ملی قربانی و نادیده گرفته نشود، این وضعیت ادامه خواهد داشت و تکرار می شود.
**سوالات بی پاسخ
هنوز از مسابقات جام جهانی ( قطر 2022) مدت زمان زیادی نمی گذرد و همه خوب به یاد داریم که از چند ماه قبل از شروع مسابقات تا دوسه هفته مانده به پرواز تیم ملی به قطر، چه بلاهایی بر سر فوتبال ما آمد ، از عزل به حق و بجای مدیران نالایق و فاقد صلاحیت فدراسیون فوتبال گرفته تا برکناری کادر فنی که بدهکار و دست نشانده جریان دلالی رسوا و افسار گسیخته و مجری اوامر آنها بود .عزل و برکناری و تغییراتی که برای پیشگیری از اتفاقاتی که دشمنان این آب و خاک برای فوتبال ایران در قطر، تدارک دیده بودند، حتما باید صورت می گرفت، منتها حرف بر سر این است که اولا چرا اینقدر دیر؟ و ثانیا اصولا چرا باید شرایط و فضا در فوتبال ایران چنان مهیا و فراهم باشد که افراد نااهل و جریانات حتی مفسد، در آن جولان دهند و خط و ربط تعیین کنند و مناصب حساس و پست های کلیدی آن را به تسخیر خود در آورند؟! این سوالی است که مثل خیلی از سوالات دیگر بی پاسخ مانده و کسی خود را مسئول جوابگویی، نمی داند.
**بحث های انحرافی ، موضوعات فرعی
البته کسانی هستند که با قلم و زبان خود - با غرض یا بی غرض، با ماموریت و بدون ماموریت - سعی می کنند نه تنها به این سوالات پاسخی داده نشود ، بلکه با پیش کشیدن بحث های انحرافی و موضوعات فرعی ، پاسخ آنها هیچوقت پیدا نشود و مقصران و پدید آورندگان این وضع ، شناسایی و مجبور به پاسخگویی نشوند و به جای آن ، عوامل فرعی و به اصطلاح " معلول" مطرح و در نزد اذهان عمومی به عنوان" علت" و " مقصر اصلی" کوبیده شوند. چنانکه در تحلیل نتایج و کارنامه فوتبال ایران در جام جهانی دیدیم و شنیدیم و خواندیم که همین جریانات فریبکار و ماله کش، چگونه با نادیده گرفتن عوامل اصلی و متنوع سیاسی و روانی و اجتماعی و علل قریب و بعید ماجرا، یکسره و بی امان در ذهن مخاطب چنین القا می کنند که نتایج تیم ملی ، به ویژه شکست در بازی اول و سوم ، تنها و تنها یک مقصر داشت و آن هم سرمربی و کادر فنی تیم ملی بود و بقیه عوامل و اجزاء ، از بالا تا پایین و از راس هرم ورزش و فوتبال ایران به وظایف خود در قبال تیم ملی به بهترین وجه عمل کرده بودند و تنها تاکتیک اتخاذ شده از سوی کادر فنی تیم ملی، دلیل و تنها علت شکست تیم ملی در برابر حریفان بود!
**برنامه های طلایی !!
یا اگر خاطر شریف خوانندگان عزیز باشد، همین جریان فریبکار و مخرب بعد از حذف تیم ملی فوتبال ایران در مسابقات جام ملت های آسیا (2007) که در مرحله یک چهارم نهایی در ضربات پنالتی مقابل کره جنوبی اتفاق افتاد ، به سرکردگی بعضی از برنامه های طلایی!! " سیما " یی، با تمام توان و با استفاده از کارشناس نمایان نان به نرخ روز خور( و البته محترم!) سعی کرد با نادیده گرفتن همه عوامل مدیریتی و اجرایی ( مثلا در آن زمان ، خطر تعلیق به شدت فوتبال ایران را تهدید می کرد و...) تقصیر شکستی را که در ضربات پنالتی اتفاق افتاده بود، سر مربی ایرانی تیم ملی آوار کرده و او را در برنامه های تلویزیونی" محاکمه" کند و علی رغم ژست هایی که می دادند و می دهند که خیلی" آزادیخواه" و طرفدار آزادی بیان هستند ، هر نظری که با آنها همراهی نمی کرد و کینه توزانه سرمربی تیم ملی را نمی کوبید و دلسوزانه و آینده نگرانه موضوع را تحلیل می کرد تا در آینده نتایج بهتری گرفته شود، " سانسور" می کردند و اجازه پخش از برنامه های خیلی طلایی!! خود نمی دادند. نگارنده یکی از افرادی بود که چون نقش سیاهی لشکر را برای این فریبکارانی که رسانه های حساس را در اختیار خود گرفته بودند، بازی نکرد، نظراتش به وسیله آقایان " آزادیخواه" و طرفدار" آزادی بیان" سانسور شد و اصلا پخش نشد ! ( که ما به همین خاطر و از فرط افتضاح و" زرد" بودن برنامه ، همان وقت سجده شکر به جای آوردیم) .
**وظیفه رسانه ها
درباره ضرباتی که" سیما" با راه انداختن" شوهای زرد" و بحث های انحرافی و... وارد می کند ، بارها نوشته ایم و وقتی یاد آن ماجراها و آن روزها و آن فریبکاری ها وغرض ورزی های شخصی می افتیم، بازهم حس می کنیم که باید یادآور شویم اگر رسانه های ما - خاصه آنها که مال مردم هستند و از جیب مردم ارتزاق می کنند - به وظیفه خود و بجا و در وقت خود به درستی عمل می کردند، خیلی از گرفتاری های در حد فاجعه که امروز ورزش و فوتبال ما به آن مبتلا شده اند ، اتفاق نمی افتاد. به قول شاعر :
سر چشمه شاید گرفتن به بیل
چو پر شد نشاید گذشتن به پیل
**آیا مقصر ، " حمید رجبی " است ؟!
باری، هیچ بعید نیست همین جریانات فریبکار و مخرب، که بعضا صاحب قلم و میکروفون و سایت و رسانه هستند ، با نادیده گرفتن همه مسائل و مشکلاتی که مدت هاست تیم فولاد خوزستان با آن درگیر است، علت شکست مقابل الهلال و حذف فولاد از آسیا را گردن " حمید رجبی" ، سرمربی موقت این تیم بیندازند که در آن شرایط بحرانی که بعضی از آقایانی که سابقه بازی در تیم ملی و همچنین لیگ های معتبر و حرفه ای اروپا را دارند ، در یک رفتار کاملا غیر حرفه ای سنگر و وظیفه خود را ترک کرده بودند، شجاعانه قبول مسئولیت کرد و رهبری فنی تیم را برعهده گرفت! این کار دقیقا شبیه کاری است که قبلا بارها این جریانات فریبکار و مخرب انجام داده اند که بالاتر به دو نمونه آن اشاره ای داشتیم.
** دادن آدرس های غلط برای کشف نشدن واقعیت
در هرحال سناریوی" بحث های انحرافی" و " تحلیل های مغرضانه" یکی از آفات و دردهای ورزش ماست که شاید بیش ازهر جا در رشته ای مثل فوتبال تبلور و نمود پیدا می کند.
اینگونه بحث ها اجازه می دهند - و گویا صاحبان آن ماموریت دارند که با راه انداختن بحث های انحرافی و دادن نشانی های غلط و آدرس های گمراه کننده مانع از شناخت ریشه های مشکلات ورزش و دلایل واقعی آن شوند و...- تا وضع فعلی پرمشکل و مساله دار کماکان ادامه پیدا کند و اینها هم به اهداف خود، چه اهداف سیاسی و همراهی با جریانات معاند بیرونی در جهت اثبات ناکارآمدی نظام و چه اهداف اقتصادی و تامین منافع بادآورده و نامشروع که فقط در گروی تداوم وضع فعلی است، برسند.
**اهانت به جامعه فوتبال ؟!
در اوایل هفته از سوی فدراسیون فوتبال لیستی از مربیان فعال کشورمان اعلام شد که برای مربیگری تیم ملی نامزدهای اصلی هستند. انتشار این لیست حرف و حدیث های فراوانی به دنبال داشت و ... اولا چند تن از افراد این لیست با انتشار بیانیه هایی انصراف خود را اعلام کردند، بعضی از اهالی فوتبال و پیشکسوتان ، آن را اهانت به جامعه فوتبال ، خاصه مربیان تلقی و به این نوع رفتار اعتراض کردند و بسیاری از کارشناسان این اقدام وعمل فدراسیون را کاری غیر اصولی قلمداد کردند که باید آن را در کنار خیلی از کارهای غیر اصولی که در این فوتبال از طرف مدیران آن صورت می گیرد، ثبت کرد و... در هرحال ظاهرا این بارهم درباره شکل گیری تیم ملی آینده کشور ، آقایان مسئول دارند غیر مسئولانه " خشت اول" را کج و کوله می گذارند و ...این بار هم مثل کرات قبل باید چندان امیدی به درایت و برنامه ریزی مسئولان نداشت و کماکان باید به هنر وغیرت بازیکنان و یار شدن بخت و اقبال ، دلخوش باشیم. کی قرار است آقایان در مدیریتی که برای رسیدن به آن دست و پا می شکنند اصولی رفتار کنند و از راهش وارد شوند، معلوم نیست . البته چنانکه بارها نوشته ایم این اتفاق مبارک زمانی رخ خواهد داد که مدیران ، منافع ملی و مصالح و مطالبات مردم را بر منافع شخصی و منافع نامشروع جریانات دلالی و فرصت طلب ترجیح دهند. حال کی ، این زمان قرار است از راه برسد، سوالی است که هیچکس پاسخ آن را نمی داند!
**سال تمام شد ، اما ...!
سال 1401 نیز به روزهای پایانی خود نزدیک می شود . در این سال علی رغم تلاش های مثبتی که صورت گرفت، باز خیلی از مسائل اساسی ورزش که سال هاست لاینحل مانده و به دلایل مختلف اراده ای برای حل آن به میدان نمی آید، حل نشده باقی ماند. برای نمونه و مثال ، خوب است مصاحبه مدیرعامل باشگاه استقلال تهران که اخیرا در باره بدهی های این تیم انجام شده ، ملاحظه و مطالعه شود ، خاصه آن قسمت که ایشان می گوید اگر دولت کمک کند ما قادر خواهیم بود بدهی ای را که به مربی اسبق و خارجی خود( استراماچونی) داریم به موقع پرداخت کنیم و مانع از محرومیت ها و تنبیهات تیم شویم.
**بعد از 44 سال
وقتی این مصاحبه را می خوانیم خیلی زود بر خواننده مشخص می شود که کماکان و بعد ار گذشت 44 سال از پیروزی انقلاب ، تکلیف مالکیت و مدیریت تیم استقلال( و همچنین پرسپولیس) معلوم و روشن نشده و دست این تیم ها و مسئولان آن کماکان به سمت دولت دراز است، چنانکه مدیر این تیم برای حل مشکل مالی به وجود آمده از دولت یاری می جوید.
**چرا اقدامی صورت نمی گیرد ؟!
مساله بلاتکلیفی تیم های بزرگ و مردمی که سال هاست ادامه دارد، یکی از آن مسائل لاینحل و مشکلات بر زمین مانده ای است که معلوم نیست کی و به وسیله چه کسانی حل خواهد شد. چقدر ما و دیگر رسانه ها و کارشناسان بگوییم و بنویسیم و تکرار کنیم که تکلیف این دو تیم را به طور رسمی و قانونی روشن کنید و به این وضعیت که به هیچ وجه به نفع ورزش و این دوتیم نیست ، پایان دهید؟ چرا در این باره اقدامی صورت نمی گیرد و گوش شنوایی وجود ندارد ؟
**دولت باید هم بپردازد !
وقتی این حرف ها و اظهارات به گوش می رسد ، در وهله اول شاید این سوال در ذهن شنونده متبادر شود که به دولت چه مربوط است که از جیب ملت ضرر و زیان ناشی از قرارداد با مربی ایتالیایی را پرداخت کند؟ سوالی که شاید منطقی هم به نظر برسد ، اما وقتی بدانیم همین دولت است که در دوره ها و مقاطع مختلف ، مساله این دو تیم را به طور قاطع و رسمی حل نکرده، آن وقت متوجه می شویم که خیلی طبیعی است که خود دولت باید ضرر و زیان ناشی از مسامحه و تنبلی و در هرحال" ترک فعل" خود را بپردازد. اینطور ضرر و زیان دادن ها ، آن هم از جیب مردم یک روز برای ویلموتس، روز دیگر برای استراماچونی و فردا برای یکی دیگر، که جز حاصل کار و بار به هر جهت و مدیریت غیر اصولی نیست، معلوم نیست تا کی و چه زمانی قرار است ادامه داشته باشد؟ و اصلا آن مرکز و تشکیلاتی که باید در این مملکت جلوی این نوع مدیریت های بی در و پیکر را بگیرد ، کدام است ؟
**کماکان ، سردرگم
علاقه مندان ورزش و فوتبال می دانند که بعداز بحث ها و وعده های فراوان بالاخره از سال گذشته دو تیم فوق الذکر وارد بازار بورس شدند و قرار شد 51 درصد سهام این تیم ها به خریداران بورس واگذار شود، اما بعد از گذشت حدود یک سال از این ماجرا، اولا استقبال چندانی از این واگذاری نشده و ثانیا وضعیت این دو تیم از حیث مالکیتی به روال سابق برگشته و از نظر مدیریتی کماکان با بی ثباتی و سردر گمی مواجه است.
**این وضعیت را تمام کنید
همانطور که بارها نوشته ایم ، بار دیگر در ( احتمالا) آخرین " تکاپو"ی سال تکرار و تاکید می کنیم که این معامله خوبی نیست که با ورزش و اهالی ورزش صورت می گیرد . این وضعیت فقط به بر باد دادن عمر و سرمایه و انرژی ورزش و توهین و اهانت به بزرگ و کوچک جامعه ورزش و بالاخره چرب کردن سبیل مشتی فرصت طلب قالتاق صفت منجر می شود. این وضعیت باعث دلخوری و آزار اهالی محترم و اصیل ورزش و یاس و رویگردانی آنها می شود و بازار رجاله های بی شخصیت و انگل های حرامخوار را گرم می کند. این وضعیت هرگز در شان مردمی که برای استقلال و پیشرفت سرزمین خود، فداکاری ها و جانبازی ها کرده و بهترین وعزیزترین فرزندان خود را در این راه تقدیم می کنند، نیست و برای برهم زدن انقلابی این وضعیت تاسفبار باید حتما کاری کرد . آنهایی که در این باره مسئولیت دارند باید کاری بکنند و قدمی محکم و اصلاحی بردارند.بالاخره ادامه این وضعیت شاید آخور بعضی از شارلاتان ها را آباد و نام و نانشان را تضمین و تثبیت کند ، اما بدون شک موجب وارد آمدن ضربات کاری تر بر پیکر ورزش مستعد ما و بر باد رفتن و نفله شدن سرمایه های انسانی و مادی آن خواهد شد ...
*سیدمحمدسعید مدنی