PDF نسخه کامل مجله
يکشنبه ۰۴ آذر ۱۴۰۳ - November 24 2024
کد خبر: ۷۹۳۰۷
تاریخ انتشار: ۱۹ فروردين ۱۴۰۲ - ۲۰:۲۰

یادداشت های شبانه

یادداشت های شبانه


وزیر، استقلال و هلیکوپتری که برای خیلی ها سرگیجه آورد!
می دانیم خیلی خیلی بد است که اولین یادداشت های شبانه سال جدید را با یک خبر ناخوشایند و نقدی بر آن آغاز کنیم، اما چه می شود کرد که ناف این ورزش را به اتفاقات تلخ بسته اند؛ حداقل بدی هایش چربش دارد به خوبی هایش! باشگاه استقلال به عنوان یک باشگاه مردمی که می بایست مهمترین خاصیت و کارکرد آن تزریق شور و نشاط به بخشی از جامعه باشد، در همان اولین روزهای تعطیلات نوروزی از عیدی ویژه خود برای طرفدارانش رونمایی کرد؛ حذف از لیگ قهرمانان آسیا! اصلا کاری به این نداریم که بعد از این اتفاق کدام مدیران حاضر در آنجا عطای کار را به لقایش بخشیده و کنار رفته اند. اتفاقا وقتی در حال نگارش این یادداشت ها بودیم، مدیران باشگاه استقلال و در راس آن علی فتح الله زاده در جلسه ای برای تصمیم گیری درباره آینده خود حضور داشتند و قرار بود درباره استعفای عجیب حاجی که هنوز هم نمی دانیم - شاید هم بدانیم -  چرا به جای تقدیم به هیات مدیره و وزارت ورزش از صفحات مجازی سر درآورد صحبت شود. از نتیجه هم تا این لحظه که متن برای رفتن زیر چاپ آماده می شود بی اطلاعیم. البته نتیجه اش چندان مهم نیست چون سابقه نشان داده وقتی یک مدیر ناکارآمد به علت خرابکاری هایش برکنار می شود، به جای او یک نفر ناکارآمدتر می آید. اگر غیر از این بود، بدهی باشگاه استقلال به آندره آ استراماچونی ، سرمربی اسبق ایتالیایی این باشگاه، از چند سال قبل مثل گلوله برفی حرکت نمی کرد و به بهمن تبدیل نمی شد و اینگونه آوار بر جا نمی گذاشت. بگذریم. اینجا تنها یک مسئله می ماند و آن هم نقش وزارت ورزش در این قبیل فجایع است ، به خصوص نقش وزیر محترم ورزش که حالا ظاهرا به سبب آن سقوط هلیکوپتری دیگر کسی جسارت این را ندارد تا از گل نازک تر به ایشان بگوید. وزیری که در آخرین روزهای سال 1401 در آستانه دریافت کارت زرد دیگری از مجلسی ها و وداع با ساختمان خیابان سئول قرار داشت اما سفینه نجات در ظاهر هلیکوپتر، داستان را به کل تغییر داد و جناب سجادی - که بسیار خوشحالیم از آن حادثه تلخ جان سالم به در برد - از دست مجلسی ها گریخت و روی آن صندلی گرم و نرم ماندگار شد. از این ماندگاری هم که بگذریم، سوال اصلی این است که آیا مدیران ارشد وزارت ورزش در ماجرای استقلال و غمی که به وجود هوادارانش انداخته شده، ذره ای خود را مقصر نمی دانند؟ اگر نمی دانند که هیچ ، اما اگر قصوری متوجه آنهاست، چه کسی باید با آنها برخورد کند؟ آیا اساسا وزارتی که در این سالها با انتصابات خود برای این باشگاه، جز ویرانی و انباشت بدهی نتیجه دیگری حاصل نکرده است، صلاحیت این را دارد که بار دیگر دست به تغییر و تحول بزند؟
نکته و محور اصلی تمام این اتفاقات همین است که نظارت درستی بر کار مدیران ارشد ورزش وجود ندارد. امثال فتح الله زاده می آیند و می روند. آنها امروز هم اگر برکنار شوند، برای فرداها راهی پیدا می کنند و بر می گردند و ظاهرا از این دور تسلسل گریزی نیست اما چه کسی یا کسانی باید بر تصمیمات مدیران رده بالای ورزش نظارت داشته باشند؟ اگر پاسخ ، مجلس است که ظاهرا آنها نیز از چرخش های هلیکوپتر وزیر سرشان گیج رفته و یادشان نمی آید در آخرین ماههای سال 1401 با چه آب و تابی از نقش نظارتی خود بر عملکرد مدیران ورزش کشور و به ویژه وزیر ورزش سخن می گفتند. شاید هم نگران هستند که مبادا با ورود به ماجرای بدهی باشگاه استقلال به سرمربی ایتالیایی، متهم به آبی بودن شوند؟!
پرسپولیس با این دست فرمان به دیوار می خورد!
این درست است که جایگاه پرسپولیس در جدول رده بندی لیگ برتر گویای امتیازات با ارزشی است که آنها تا اینجای مسابقات گرفته اند ، اما در اولین بازی شان در سال جدید در برابر مس رفسنجان، نشانه هایی را دیدیم که برای آنها می تواند به مثابه زنگ خطر باشد. تیم یحیی گل محمدی هنوز هم ضلع مهم مثلث مدعیان قهرمانی است، هر چند سپاهانی ها با سرعتی که پیش می روند کار دو رقیب خود یعنی استقلال و پرسپولیس را دشوار ساخته اند اما لابد همین آقا یحیی بهتر از بقیه، صدای زنگ خطر را شنیده است. آنها در برابر مس رفسنجان در حالی که حریف شان ده نفره بود بارها و بارها تحت فشار قرار گرفتند. فاصله خط هافبک و مدافعان این تیم، چندین و چند بار برایشان پاشنه آشیل شد و شاید اگر تیم میزبان کمی خوش شانس تر بود به گل مساوی می رسید. این نوع بازی از سوی پرسپولیس، با خصلت دیرینه آنها در تضاد است. آنها معمولا جنگجو تر از این بوده اند که به حریف ده نفره خود باج بدهند اما در دیدار هفته بیست و چهارم ، عکس این موضوع را دیدیم. آنها باید بدانند که برای رسیدن به قهرمانی و عبور از رقیب سنتی شان و همچنین زردهای دیار نصف جهان، این دست فرمان خطرناک است و به دیوار می خورند و ...
برای امیر قلعه نویی...
حضور امیر قلعه نویی روی نیمکت تیم ملی موافقان و مخالفانی دارد. مخالفان او از یک دهه جام نگرفتن وی می گویند و موافقانش با در نظر گرفتن تجربه و قدرت مدیریتی وی، انتخابش را ارزیابی می کنند و مهر تائید بر آن می زنند. بدون هیچ پیش داوری درباره آینده تیم ملی با این مربی، اما می توان این را به ضرس قاطع گفت که قلعه نویی به سبب قرار داشتن در ویترین لیگ برتر و حضور پر رنگ در دل مسابقات باشگاهی، شناخت خوبی از داشته های این لیگ دارد و در دو دیدار اخیر تیم ملی برابر روسیه و کنیا نیز گوشه هایی از شناخت خود از موجودی لیگ را با به میدان فرستادن ستاره های باشگاهی نمایان کرد.
امیر قلعه نویی با دو طیف روبرو است. گروه اول منتقدان دلسوزی هستند که هدف شان کمک به او برای فاصله گرفتن از تصمیمات و صحبت های اشتباه است و دسته دوم، مغرضانی هستند که کاری ندارند این مربی چگونه و بر اساس چه معیارهایی کارش را دنبال می کنند بلکه مشکل آنها با شکل و قیافه او و البته هدف شان نیز ضربه زنی به شخصیت حقیقی سرمربی تیم ملی است که البته اگر او هوشیارانه عمل نکند، تیم ملی نیز از این ضربه زنی ها آسیب می بیند.  
با این مقدمه باید تاکید کرد که یک نکته مهم درباره حضور امیر قلعه نویی در تیم ملی، به دستیاران وی مرتبط می شود که سبب انتقاداتی نیز شده است. ضمن اینکه انتخاب دستیاران را باید حق مسلم هر سرمربی دانست و به آن احترام گذاشت اما همه دلسوزان فوتبال ملی انتظار دارند که قلعه نویی افرادی را در کنار خود قرار دهد که تنها دانش فنی و میزان کمک رسانی آنان به تیم ملی در نظر گرفته شده  و خدایی ناکرده منشا انتخاب آن افراد در دایره ای دیگر قرار نداشته باشد.
و اما بحث پایانی درباره نیمکت تیم ملی و سرمربی با تجربه و پر افتخار آن، به نوع مواجهه وی با برخی شیطنت ها و تله گذاری ها مرتبط می شود که نمونه اش در پایان دیدار ایران و روسیه و در کنفرانس خبری دیده شد، جایی که سرمربی تیم ملی می توانست در برابر یک پرسش، بهتر واکنش نشان دهد و ... امیر قلعه نویی بی شک می داند که خیلی ها برای روانه کردن سیل انتقادات به سمت و سوی وی به دنبال بهانه هستند لذا خودش نباید آب به آسیاب آنهایی که مترصد فرصت هستند بریزد و این، انتظار زیادی از با تجربه ترین سرمربی حال حاضر فوتبال ایران نیست.
فوتبال تهران از چاله به چاه نیفتد!
اوایل هفته خبر رسید که بالاخره برکناری حبیب الله شیرازی ، رئیس جنجالی و «نرو»ی هیات فوتبال تهران قطعی شده است؛ همان رئیسی که به سبب حضورش در آن جایگاه مهم برخی از نزدیکانش نیز از بیکاری درآمده و مشغول به کار شده بودند. درباره فوتبال تهران و حال و احوال خرابش در سالهای اخیر بسیار شنیده اید و شنیده ایم ، فوتبالی که روزگاری سنگ بنای فوتبال ملی ایران نام داشت اما در این سالها به حیاط خلوت برخی از سوءاستفاده گران و فرصت طلبان مبدل شده بود.
به اینکه چقدر زمان می برد تا از این فوتبال درب و داغان آوار برداری شود فعلا کاری نداریم هر چند می دانیم کار آسانی نیست عبور از آن دوران و رسیدن به روزگار درخشانی که همه انتظارش را دارند اما مسئله مهمتر این است که مبادا با ورود افرادی فرصت طلب تر از قبلی ها وضع موجود بدتر از آنچه بوده شود.
اگر واقعا و به دور از حرف و شعار، فدراسیون فوتبال برای اصلاح این فضا اراده و طرح و برنامه ای دارد، باید هر چه سریعتر استارت آن بخورد و اولین اقدام می بایست گماردن افرادی در راس امور باشد که دغدغه سلامت این بخش از فوتبال را داشته باشند. فوتبال تهران بیش از هر چیز نیازمند سالم سازی است؛ پس بسم الله.
جنجال اردوی کشتی و الگویی برای دیگران
در اولین روزهای سال، کشتی با خبری حاشیه‌ای کارش را آغاز کرد ، اتفاقی که مربوط به اردوی یکشنبه (13 فروردین) بود.
تسنیم نوشت:در حین تمرین کشتی ، بدون هیچ پیش‌زمینه قبلی و اینکه از روزهای گذشته بین امیرحسین زارع و کامران قاسمپور کشمکش و ناراحتی‌ باشد، قهرمان وزن 92 کیلوگرم جهان روی زارع خطا کرد، خطایی ورزشی که موجب عصبانیت زارع شده و قاسمپور را هُل می‌دهد و می‌گوید «این چه وضع بازی کردن است.»
با وجود اظهار پشیمانی زارع دقایقی بعد از این برخورد، پژمان درستکار او را از اردو اخراج می‌کند.
علیرضا دبیر در این سه سال و خرده‌ای که ریاست فدراسیون کشتی را برعهده داشته، نسبت به بی‌انضباطی و تخلفات شدیدترین واکنش‌ها را نشان داده و تخلف اردویی و ایجاد حاشیه در مسابقات، اخراج و محرومیت را برای کشتی‌گیران به دنبال داشته است.
بی‌شک حذف از چرخه، تاوان بزرگ و سنگینی برای زارع خواهد بود و این فدراسیون کشتی و کادرفنی تیم ملی آزاد هستند که باتوجه به شرایط اردو و رفتار اردویی کشتی‌گیران در مورد آینده تصمیم‌گیری می‌کنند.
با توجه به اخباری که طی روزهای بعد از این اتفاق به گوش رسید مهمترین عاملی که سبب شد مدیران فدراسیون کشتی و مربیان تیم ملی در برابر این تخلف زارع محکم بایستند، نظم اردو و بحث احترام به بزرگتر بوده است. البته شاید الان که این متن را می خوانید فدراسیون با جریمه ای سنگین رای به بازگشت زارع به اردو داده باشد و شاید هم حالا حالاها مجبور به نشستن بیرون گود شود اما هر چه که باشد، این نوع برخورد با بی نظمی می تواند برای دیگر رشته ها ، به خصوص فوتبال و فدراسیون و باشگاههای آن الگو باشد، رشته هایی که بازیکنان ملی پوش آن به رغم تخلفاتی بزرگتر که نه قابل قیاس با اشتباه امیرحسین زارع بوده و نه امکان شرح آنها را داریم، از گل نازک تر نمی شنوند و طلبکارانه برای دیگران شاخ و شانه هم می کشند و برای بازگشت آنها به اردوی تیم ملی فرش قرمز پهن می شود.

* حمید ترابپور

پربازدید ها
آخرین اخبار