حمایت کارشناسان از انتخاب مربی ایرانی
تیم ملی فوتبال جمهوری اسلامی ایران در
روزهای پایانی سال 1401 سرمربی جدید خود را
شناخت. این تیم با انجام دو
بازی تدارکاتی قابل قبول در روزهای آغازین سال 1402 فصلی تازه را شروع کرد تا با حضور در جام ملت های آسیا در انتهای این
سال رویای دیرینه فتح مجدد این جام را دنبال کند.
امیرقلعه نوعی برای دومین بار روی نیمکت
داغ تیم ملی نشست تا پس از سالها؛ تیم ملی حضور یک سرمربی ایرانی را در کنار خود
تجربه کند. تجربه ای که نشان می
دهد این نیمکت اگرچه برای مربیان خارجی تا حدودی مستحکم بوده اما برای مربیان
ایرانی با وقوع اولین شکست بسیار لرزان است!
در حقیقت فوتبال ایران سالهاست با دو تفکر
متضاد استفاده از مربی ایرانی یا خارجی مواجه است، در کنار آن گروهی بدون مرزبندی در این باره
در اندیشه استفاده از بهترین گزینه هستند. اگر از کنار نظریه برخی از افرادی که فقط علاج کار را استفاده از مربی
خارجی می دانند عبور کنیم امروز اغلب کارشناسان در دو گروه بعدی با انتخاب
امیرقلعه نویی به عنوان بهترین گزینه ممکن، مواجه شده اند.
اما تقریبا همه کارشناسان فوتبال در یک
نکته متفق القول هستند. آنها گروه گزینش
کننده و نحوه انتخاب را به شدت مورد انتقاد قرار می دهند و معتقدند که هیچگاه مربی
ایرانی مثل مربی خارجی مورد حمایت و پشتیبانی قرار نگرفته و این درد بزرگی است که
گویا قرار نیست درمانی برای آن بیابیم.
این بار نیز مربی ایرانی در شرایط بحرانی
وارد کار شد و این در حالی است که حتی از درون فدراسیونی که او را برگزیده گاهی
اصوات ناهنجار در مورد او به گوش می رسد! برای سرمربی تیم ملی شرط تعیین می کنند ودر خصوص حمایت از او و آینده
اش تضمین نمی دهند. این که جام ملت ها و
عملکرد و نتایج آن در ادامه همکاری تعیین کننده باشد از آن دسته اقداماتی است که
نشان می دهد متولیان امر در فدراسیون فوتبال تا چه حد با این عرصه ناآشنا و غریبه
هستند.
تیم ملی فوتبال با تعیین "سید"بندی مسابقات جام ملت های آسیا منتظر قرعه
کشی و شناختن حریفان خود است. بدون شک جام ملت های
آسیا دوره ای سخت و جذاب پیش رو دارد. رقبایی که در جام
جهانی درخشیدند در پی فتح جام در قاره کهن هستند. آنها با سرمایه گذاری وسیع هدف های بزرگ را دنبال می کنند. در کنار این تیم ها ایران هم یک مدعی جدی
است. باید با همه وجود
تلاش کرد. اما نه ما بلکه سایر
تیم های مدعی از هم اکنون قبای قهرمانی برای خود ندوخته اند.
تیم ملی با توانی که دارد باید چشم به
قهرمانی داشته باشد اما فراموش نکنیم پایان راهش این مسابقات نیست. باید به مربی تازه تیم ملی فرصت داد. برای او حاشیه امن و آرامش ایجاد کرد. از او و تیم ملی حمایت کرد تا مسیر پیشرفت
را طی کند. قطعا در این مسیر
کادر فنی فعلی وظیفه بس سنگین دارد. تیم ملی حکایتی خاص و
با باشگاه تفاوت اساسی دارد. اینجا باید از بهترین
ها بدون وابستگی ها بهره برد. به گفته کارشناسانی
که با آنان همکلام شدیم همه باید دست به دست دهیم تا بهترین شرایط برای موفقیت تیم
ملی رقم بخورد. نظرات آنها را با هم
مرور می کنیم:
بهمن اسدی*
باید به قلعه نویی زمان بدهیم
*ناصر ابراهیمی
مشکلات عمده فوتبال ما از دوره مدیریت علی
کفاشیان و مهدی تاج آغاز شده است. این مدیریت ها در بخش
های مختلف از جمله مربیگری به شدت ضعیف عمل کرده اند که لطمات سختی به فوتبال ما
وارده کرده است. تصمیم آوردن یک مربی
که به عنوان یک مربی درجه یک خارجی محسوب می شد چه آورده ای برای فوتبال ما داشته
است؟ نتیجه گرفتیم؟ چگونه است که بسیاری از مربیان با یک عدم نتیجه گیری برکنار
شدند اما ما این همه به کروش زمان دادیم؟
در دوره ای که همین قلعه نویی را با یک
شکست در ضربات پنالتی برکنار کردند هم من گفتم که مسیر فوتبال ما رو به سکون و ضعف
است. امروز کجا و چگونه
بازیکن نخبه تولید می کنیم. قرار است چه ستاره
هایی فوتبال ما را در رقابت با مدعیان آسیایی به موفقیت برسانند؟ تا کی قرار است
فوتبال ما دست دلالها باشد؟ مشخص است که به این شکل ما باید خواب قهرمانی آسیا را
ببینیم. قرار نیست که
کارشناسان دلسوز فوتبال ساکت بمانند و این ضعف ها را نگویند.
باید خدا را شکر کنیم که کروش را آوردند و
نتیجه نگرفت. اگر این اتفاق با
مربی دیگر رخ می داد جوری وانمود که با کروش فلان می کردیم و بهمان...
برای داشتن یک تیم ملی خوب ما باید
بازیکنان نخبه تولید کنیم. با چنین مدیریت و
برنامه ای فوتبال ما رشد نمی کند. این چه بلایی است بر
سر استقلال آورده اند. قلعه نویی یک مربی
کارکشته است. او را به دلیل موفقیت
در باشگاه ها آوردند. البته که این دلیل
درستی نیست. بسیاری از مربیان
موفق ملی در باشگاه کارنامه ندارند. اینها دنبال مربی
خارجی بودند. مربی خارجی با
قرارداد بلندمدت حاضر به کار است. این مربی داخلی است
که باید با هر شرایطی کنار بیاید.
این تعویض پی در پی مربی باعث ضعف جایگاه
او می شود و بازیکن حرف او را گوش نمی کند. باید از همین امروز مشخص شود که قلعه نویی جایگاهی مستحکم دارد که
بازیکن حساب کارش را بکند. باید اجازه بدهیم او
با استمرار تدابیر مورد نظرش را اجرایی کند. بدون تعارف ما در سطح مربیان ایرانی تنها سه چهار گزینه خوب داشتیم که
یکی از آنها انتخاب شد. به امید آن که از او
حمایت کنند.
همه باید کمک کنند تا تیم ملی پیشرفت کند
*همایون شاهرخی
فدراسیون فوتبال که تلاش داشت باز هم دنبال
مربی خارجی باشد با رسیدن به بن بست در این باره دست به دامن مربیان زحمت کش
ایرانی شد. تقریبا همیشه همین
گونه بوده که ما کار را رها می کنیم و دست آخر مجبوریم تصمیمات عجولانه بگیریم. این کار هم اغلب با سیاست بازی انجام می
شود و جالب تر این که بعد از این تصمیم به شدت از آن دفاع هم می کنیم. اگر درایتی در کار بود ما باید بلافاصله
بعد از جام جهانی تکلیف تیم ملی را مشخص می کردیم.
این حرف من حاصل پنجاه سال تجربه است. از کسی و جریانی جانبداری نمی کنم. مربیان ایرانی امروز دانش خوبی دارند و
خیلی از جهان عقب نیستند. این که به دنبال مربی
خارجی برویم و چون نشد به سراغ مربی ایرانی بیاییم لطمه به شخصیت این جامعه است. به این شکل نگاه بازیکن به مربی اش متفاوت
می شود. بازیکنان فوتبال در
این زمینه ها بسیار باهوش هستند. او تشخیص می دهد که
مربی چگونه آمده است و بر اساس آن عمل می کند.
این همه پول به مربی خارجی دادیم چه شد؟
باید با صداقت با مردم مواجه شویم. این چه اتفاق تلخی
است که اخیرا برای استقلال به وجود آورده اند. الان تکلیف تیم امیدمان چیست؟ آیا نباید کادر تیم امید و تیم ملی با
هم در یک مسیر باشند؟ چرا برای امیدها مربی تعیین نشده است؟ اینها حکایت از ضعف
ساختاری در ارکان تصمیم گیری فدراسیون دارد. ارتباط بین تیم ملی و امید کمک می کند تا اگر قصد پوست اندازی هم
داریم از این طریق دنبال شود. مربیان این دو تیم
باید با هم همراه باشند. چند روز بعد یک نفر
را انتخاب می کنند و او مربی بزرگسالان را قبول ندارد و دعوا بالا می گیرد. اینها را ما تجربه کرده ایم.
تیم ملی امروز نیازمند اتحاد و صمیمیت است. در تیم ملی سیاست بازی نداریم. باید با مردم در این باره صادق بود تا به
تیم علاقه مند شوند. با یک برد و باخت
نباید همه چیز به هم بریزد. باید به کادر فنی
فرصت داد. متاسفانه امروز شرایط
اینگونه نیست و به احتمال فراوان با اولین شکست چهره ها در هم می شود و کشمکش ها
آغاز!
در چنین شرایطی متاسفانه سرمربی تک و تنها
می ماند و هر کس به شکلی رفع مسئولیت می کند. همه از وزارت ورزش گرفته تا بقیه باید کمک کنند و سرمربی تیم ملی هم
باید از شان و جایگاه مربی ایرانی با همه وجود دفاع کند.
اتفاق خوب رفتن کروش بود
*حسن روشن
به نظرم شرایط خوبی برای فوتبال ایران پدید
آمده است. همه می دانیم فوتبال
ما مریض است و دارای فدراسیون ضعیفی هستیم. رفتن کروش از فوتبال ما اتفاق بسیار خوبی است. افراد خاصی دنبال او بودند و ولش نمی کردند. چیزی هم به فوتبال ما ارائه نکرد. افتخار ما این بود که مثلا مربی خارجی داریم.
سالها بود ما مربیان ایرانی را با ورود بد
از رده خارج می کردیم. قلعه نویی، دایی و حتی مایلی کهن در شرایطی که خام
بودند وارد این عرصه شدند و با وجود لیاقت های خود ضربه خوردند. الان قلعه نویی با گذشته متفاوت است. البته شرایط تیم ملی با باشگاه فرق دارد. باید مشاوران خوب داشته باشد.عده ای بر من خرده می گیرند که چگونه
طرفدار قلعه نویی شدی؟ من از شخص طرفداری نمی کنم من از یک مربی ایرانی حمایت می
کنم.
ما در گذشته تجربه استفاده بهینه از مربی
خارجی را داشتیم. رایکویف زمینه سازی
کرد و اوفارال آن را با فوتبال مدرن غرب منطبق کرد. حشمت مهاجرانی هم مثل پدر بالای سر بازیکنان بود. اینها همه در کنار هم ثمربخش بود و باعث استمرار و قدرت فوتبال ما در
آسیا شد. آن روزها کنار گذاشتن
بزرگان دل شیر می خواست که توسط مربیان خارجی آن روزگار انجام شد.
با صبر و تحمل و حمایت تیم ما دهه پنجاه را
با قدرت آغاز کرد. رایکوف و اوفارل
مربیان ایرانی را مثل برادر پذیرا بودند و آموزش می دادند. مثل کروش نبود که هیچ ایرانی را کنار خود نپذیرد. همکاری مربیان در گذشته باعث ظهور مربیان بزرگی شد که ثمره اش به
فوتبال ما رسید.
ما مسابقات سختی پیش رو داریم. این را از این جهت نمی گویم که فرار رو به
جلو با مربی ایرانی را انجام دهیم. اصلا رقبای امروزی ما
قابل قیاس با گذشته نیستند. بهترین مربیان جهان
هم الان بیایند کار خاصی نمی توانند انجام دهند مگر این که به آنها فرصت بدهیم و
از آنها حمایت کنیم. ما همیشه در انتخاب
ها دچار مشکل هستیم و این به دلیل ضعف مدیریت در فدراسیون است. اما من به نتیجه گیری تیم با مربی ایرانی
امیدوارم.
کروش هم با استفاده از ضعف مدیریت فدراسیون
هر کاری خواست انجام داد و رفت. این مربی ایرانی است
که اینجا می ماند و ثمره اش به فوتبال ما می رسد. باید از آنها حمایت شود. باید همه کمک کنیم.
انتخاب مربی ایرانی عاقلانه ترین کار
*بهتاش فریبا
من همیشه مایل بوده ام که تیم ملی را مربی
ایرانی هدایت کند. یکی از دلایل آن هم این
است که اگر افتخاری حاصل شد به نام خود ما باشد. ما مربی مثل کروش را آوردیم. در کنار او طی این همه سال با ضعف مدیریت در فدراسیون چه حاصلی
داشتیم؟ کدام مربی ایرانی در کنار او را پرورش دادیم؟ اصلا فدراسیون در خصوص
مربیان ایرانی چه برنامه ای دارد؟ کلاسی گذاشته؟ مدرسی آورده؟ ما چگونه باید کاری
کنیم که در نهایت منافع آن به مربی ایرانی و فوتبال ما برسد؟
کروش با خود رای بودن اجازه نداد کسی در
کنارش رشد کند. الان در مقطع حساسی
هستیم. اصولا زمان در چنین
مواردی بسیار مهم است. انتخاب سرمربی ایرانی
عاقلانه ترین کار ممکن بود. با این شرایط اقتصادی
نباید به سراغ خارجی ها برویم چون مثل قبل دچار دردسر می شویم. در بین مربیان ایرانی هم به نظرم قلعه نویی
و دایی گزینه های خوبی بودند که خوشبختانه یکی از آنها انتخاب شد.
اکنون ما مربی ایرانی آورده ایم. باید دید که آیا بستر لازم را برای موفقیت
او مثل خارجی ها فراهم می کنیم؟ ما برای کروش چه کارها که نکردیم. این همه به او فرصت دادیم. قلعه نویی با یک شکست در ضربات پنالتی
برکنار شد. اگر قصد ارتقای
فوتبال داریم باید به قلعه نویی با این همه کسب افتخار در باشگاه ها زمان بدهیم.
تیم ایران مقابل کنیا عالی بود. این نشان می دهد که در فرصت کوتاه قلعه
نویی تا چه حد تاثیرگذار بود. من کاری به نتیجه
ندارم. اگر حتی می باختیم به
اعتقاد من خوب بازی کردیم. فوتبال رو به جلو و
مدرن بازی کردیم. ما خودمان در این
میدان ها بازی کرده ایم. زوایای بازی را بلدیم. کمکاری و کم فروشی را تشخیص می دهیم. جام جهانی، جام ملت ها ، باشگاهی و غیره را دیده ایم. این تیم خیلی خوب بود.
مهم ترین نکته امروز برای تیم ملی همدلی
بچه هاست. در دوره اسکوچیچ این
را نداشتیم. اگر این شرایط را حفظ
کنیم که قلعه نویی نشان داده آن را بلد است حتما روزهای خوبی خواهیم داشت. با مشخص شدن حریفان باید به فکر بازی های
تدارکاتی خوب باشیم. کار واقعا سختی داریم. این تیم اگر در میان چهار تیم باشد قابل
قبول است اگرچه به قهرمانی اش هم امیدواریم.
باید به قلعه نویی و تیمش اعتماد کنیم
*ضیا عربشاهی
با رفتن کروش از تیم ملی فصلی تازه برای
فوتبال ما آغاز شده است. مدتی دنبال مربی
خارجی گشتند به نتیجه که نرسیدند به سراغ مربی ایرانی آمدند. تحت شرایط فعلی من از همان ابتدا معتقد به استفاده از مربی ایرانی
بودم. به نظرم قلعه نویی و
فرکی گزینه های خوبی بودند. با کمال تاسف نوع
مطرح کردن نام مربیان ایرانی بسیار بد انجام شد. کار به جایی رسید که مربیان معمولی فوتبال هم داعیه نشستن روی نیمکت
تیم ملی را پیدا کردند. این اتفاق تلخی بود
که لطمه به اعتبار تیم ملی زد. دلالان هم دنبال
اسامی خاص خودشان بودند!
برای بازیکنان بزرگی که سالها در تیم ملی
بازی کردند و مدارک معتبر هم دارند واقعا برایشان سخت بود مطرح کردن برخی اسامی که
اصلا در این قواره نبودند. این درد بزرگ فوتبال
ماست که عده ای در آن بدون در نظر گرفتن منافع عمومی دنبال سود و استفاده خودشان
هستند.
تیم ملی جای استفاده از بهترین هاست. مربی با هوشی مثل اسکوچیچ اسیر بازی های
حاشیه ای شد و این درس بزرگی برای ماست. قلعه نویی هم باید
مراقب باشد تا در چنین دامی نیوفتد. به نظرم کادر همکاران
فعلی نمی توانند خیلی به او کمک کنند و باید دید او خودش آنها را انتخاب کرده یا
تصمیمات جای دیگری گرفته می شود. قلعه نویی در دوره
بازی بسیار باهوش بود در دوره مربیگری هم دیده ایم که بسیار باهوش و با درایت عمل
می کند.
این که می گویند او چند سال در لیگ قهرمانی
نداشته را اصلا قبول ندارم. در فوتبال ما مسایلی
می گذرد که در هیچ جای دنیا نیست. اینجا دلالان جولان
می دهند و مربیان خاص را جا به جا می کنند. در این شرایط کسب قهرمانی نباید ملاک اصلی باشد. قلعه نویی قدرت مدیریت بر تیم ملی را دارد.
فقط باید امیدوار باشیم که از قلعه نویی هم
مثل مربی خارجی حمایت شود. برنامه ریزی خوب، بازی های تدارکاتی مناسب، پشتیبانی از لحاظ امکانات و بسترسازی لازم
صورت گیرد. قلعه نویی دانش و
توانایی کافی را دارد و در خصوص او نباید گوش به حرف افراد مغرض داد. او قدرت اتخاذ تصمیم در مواقع مختلف دارد و
باید به او و تیمش اعتماد کنیم.
قلعه نویی توصیه پذیر نباشد!
*ستار همدانی
در شرایطی که ما زمان قابل توجهی را به
دلیل عدم ثبات در مدیریت فوتبال از دست دادیم تیم ملی بلاتکلیف ماند. همه تیم ها در جریان جام جهانی تکلیف خود
را مشخص کردند. بعد از این فرصت سوزی
بازی با نام های خارجی و داخلی به اجرا درآمد تا سرانجام به اینجا رسیدیم. در بین خارجی ها اسامی مربیان آشنا به
فوتبال ما ردیف شد و در بین داخلی ها هم چند اسم مطرح کردیم بدون این که بدانیم از
این گروه چه خواسته ای داریم و اصلا چه هدفی را دنبال می کنیم.
این مسیر هم بیشتر به این دلیل دنبال می
شود که در موقع ناکامی احتمالی همه مشکلات را به گردن سرمربی بیندازیم و پشت او
پنهان شویم. من همکار آقای قلعه
نویی بودم و این انتخاب را بسیار خوب می دانم اما آیا این انتخاب بر اساس مطالعه
بوده است؟ آیا بار همه مسئولیت ها را باید گردن او بیندازیم؟ آنهایی که امروز این
انتخاب را داشتند در روزهای سخت باز هم از او حمایت خواهند کرد؟ آیا آنها صلاحیت
چنین انتخابی را داشته اند؟
ما در حوزه های مدیریت فوتبال دچار چالش
جدی هستیم. در باشگاه های ما چه
می گذرد؟ آنهایی که مدیریت فوتبال را بلد نیستند از مشاوران خوب هم بهره نمی برند. مگر مدرک داشتن دلیل بر دانایی است؟ ضعف
تصمیم گیری در مورد مربیان ملی امروز به شدت در بحث تیم امید به هم چشم می آید. این امر نشان می دهد که ما اصلا برنامه
نداریم.
انتخاب قلعه نویی بهترین بود. او قدرت مقابله با بازیکن سالاری را دارد. او رهبری تیم را بلد است و مثل برخی مدیران
از صندلی خود نیرو نمی گیرد. نشان داده که توانایی
برخورد با چالش ها را دارد. اما نباید او را تحت
فشار قرار دهیم. چرا برای او زمان
محدود تعیین می کنند. حتی اگر این سیاست
فدراسیون این باشد نباید رسما اعلام شود. شیشه عمر مربی را دست بازیکن ندهند. قلعه نویی باید بایگانی افتخارات خود را با قهرمانی آسیا تکمیل کند. او نباید توصیه پذیر باشد. باید بهترین ها را کنار خود جمع کند. تیم ملی فوتبال ما از همه بزرگتر است. باید جایگاهش حفظ شود. در این باره نباید تعارف داشته باشیم.