یادداشت های شبانه
ماجرای وحید قلیچ، از تلفن سکه ای تا فضای مجازی!
درباره وحید قلیچ ، سنگربان سالهای دور پرسپولیس می توان خیلی کوتاه نوشت که او از
دورانی که شماره یک پرسپولیس بود تا همین امروز، در خلق حوادث عجیب شهره بوده است
، از همان روزهایی که برای گرفتن جای رقیبش بهروز سلطانی، محل و ساعت مسابقات را
به اشتباه به گوش او می رساند و ... آن روزها مثل امروز فضای مجازی وجود نداشت که
آقا وحید اقدامات و رفتارهای عجیب خود را در طرفه العینی به کف جامعه برساند و به
اصطلاح " وایرال " کند. نهایتا باید دست به دامن همان باجه تلفن های سکه
ای می شد و کارش را انجام می داد و ... اما حالا نه تنها قلیچ بلکه بسیاری از چهره
های مطرح ورزش از ابزاری چون فضای مجازی برای نمایش صحبت ها و اقدامات اغلب عجیب
خود بهره می برند و عجبا که بسیاری هم از این موضوع استقبال کرده و فالوورشان می شوند.قلیچ درراستای اقدامات جنجالی خود، اخیرا به محل
تمرین استقلال رفت و با درآغوش کشیدن ساپینتو، سرمربی پرتغالی آنها حسابی سر و صدا
به پا کرد، به گونه ای که برخی از پیشکسوتان پرسپولیس در اعتراض به این اقدام ، او
را مورد نوازش(!) قرار دادند و ... ناصر محمدخانی یکی از آنها بود که علیه قلیچ
موضع گرفت و مدعی شد که وی آبروی پیشکسوتان پرسپولیس را برده است اما از آن طرف
حسن روشن ، پیشکسوت استقلال در حمایت از
قلیچ و در راستای طعنه زدن به مدیران این باشگاه اعلام کرد: چه اشکالی دارد؟ خب
وقتی پیشکسوتان استقلال را به تمرینات تیم راه نمی دهند بگذارید قلیچ برود. اتفاقا
بد نیست ما پیشکسوتان استقلال آدرس محل تمرینات را از قلیچ بگیریم و ...!
همه اینها را نوشتیم که در نهایت افسوس بخوریم به حال فوتبالی که مسخره دست فضای مجازی و آدم های مجازی شده است ، فوتبالی که اگر از همین پیشکسوتانش به درستی بهره می برد و البته آنها قدر خودشان را می دانستند، امروز حداقل از نقطه نظر فرهنگی حال و روز بهتری داشت و ...
برای " دبیر" ی که باید هوشیارتر باشد
علیرضا دبیر را می توان خود خود کشتی نامید. وقتی او در راس فدراسیون نشسته است باید خرسند بود؛ حداقل از این حیث که کسی آن بالا نشسته که خاک تشک را خورده و به راحتی نمی توانند سرش را کلاه بگذارند. جنگ و دعوای او با وزارت ورزش و شخص محمد پولادگر ، معاون آن وزارتخانه را یادتان هست؟ آن روزها به همان اندازه ای که از ایجاد آن فضا ناراحت بودیم اما ته دل مان به آینده ورزش اول ایران امیدوار می شدیم زیرا می دیدیم که نفراول کشتی برای گرفتن حق این رشته با کسی شوخی ندارد. ساز و کار حاکم بر فدراسیون هم تا جایی که ما از دور می بینیم رضایت بخش است و حداقل از زبان اغلب چهره های قدیمی و گوش شکسته ها می خوانیم که اوضاع بد نبوده و رو به جلو حرکت می کند اما به موازات تمام این اتفاقات خوب این انتظار از رئیس فدراسیون می رود که در مواجهه با حوادث بیرون فضای کشتی بهتر و سنجیده تر رفتار کند تا نه خودش و نه کشتی از این ناحیه ضربه نخورند. کاری به اعتقادات شخصی دبیر و نوع لباس پوشیدن و راه رفتن و ... او نداریم هر چند وقتی فردی به عنوان نماینده یک جامعه بزرگ در راس قرار می گیرد دیگر نمی تواند هرطور که دلش خواست رفتار کند زیرا خواه ناخواه او را سمبل آن رشته در ایران و حتی در جهان می بینند اما ای کاش این مدیر از مشاورانی بهره می برد که مسیرهای بهتری را برایش طراحی کنند تا بهانه به دست فرصت طلبان نیفتد. جنجال هایی که پیرامون این رئیس فدراسیون طی ماههای اخیر شاهد بودیم ناشی از فقدان همان مشاورت هاست وگرنه دلیلی ندارد که جامعه به این اندازه روی رفتارهای دبیر حساس شود و حتی برخی از بزرگان کشتی مثل منصورخان برزگر لب به انتقاد بگشایند و از دبیر بخواهند تا بیشتر مراقب رفتارهای خود باشد.
مسلما علیرضا دبیر بهتر از خیلی ها می داند که کشتی مهد پهلوانی است و اگر مردانی در این عرصه بزرگ شدند و در قلوب مردم ماندگار، ریشه آن فروخوردن خشم شان در مواجهه با شیطنت ها و ناملایمتی ها و ... بوده است وگرنه با از کوره در رفتن و " منم منم کردن " ، جز خودزنی وایجاد حساسیت در جامعه نتیجه ای به دست نخواهد آمد.
کارتونی به نام استقلال؛ شوالیه رفت، سوپرمن آمد!
حجت کریمی ، سرپرست استقلال که به جای علی فتح الله زاده در راس این باشگاه قرار گرفته است، این روزها حسابی برای خودش دکان باز کرده و یک روز نیست که در رسانه ها از ایشان اثری نبینیم. رسانه رسمی باشگاه استقلال هم که معمولا برای حاکمان وقت سنگ تمام می گذارد، با شیفت کردن از " شوالیه " به " سوپرمن " ، وظایف محوله را به خوبی انجام می دهد. داستان از این قرار است که شاهکارهای هیات مدیره استقلال که همین آقای حجت کریمی عضو آن بود به جایی رسید که آبی ها در پرداخت بدهی آندره آ استراماچونی ناکام مانده و از آسیا حذف شدند و آخر الامر فتح الله زاده رفتنی شد. کلی هم برنامه در صدا و سیما به راه افتاد که مسببان فاجعه باید محاکمه شوند ولی نه تنها محاکمه و عذرخواهی و پشیمانی در کار نبود بلکه یکی از همان مسببان فاجعه را به جای فتح الله زاده نشاندند ! تا اینجای ماجرا را داشته باشید تا برسیم به اصل موضوع. حالا که به لطف یکی از بانک های کشور وامی جور و شر استراماچونی از سر استقلال کم شده است، جناب کریمی در نقش " سوپرمن " در رسانه ها ظاهر می شود و این اقدام را محصول مدیریت چند روزه خود می داند و کسی هم نمی پرسد مگر وقتی گند بدهی به مرد ایتالیایی بالا آمد و عید طرفداران استقلال با شنیدن خبر حذف از آسیا عزا شد، خود شما در همین تشکیلات نبودید و مسئولیت نداشتید و ...؟!
البته در این داستان عجیب، وزیر محترم ورزش و اطرافیان ایشان هم کم تلاش نکردند تا از مقصران قامت خمیده به قهرمانانی سینه ستبر تغییرفرم بدهند و ...
آقای درویش، لوکادیا دارد به ریش شما می خندد!
معمولا در فوتبال ایران قصه به این صورت بوده که پول خارجی ها را پرداخت نکرده ایم و آنها هم از خداخواسته رفته اند و با شکایت بردن به بیرون کل طلب شان را همراه با جرایم دیرکرد و ... گرفته اند. هر بار هم که این اتفاق افتاده از ته دل مان حق را به همان خارجی های فرصت طلب داده ایم چون ماجرا از نظر ماهوی به گونه ای بوده که ضربه اصلی را از مدیران خودمان خورده ایم ، نه آن خارجی ها اما درباره یورگن لوکادیا ، مهاجم هلندی پرسپولیس که چند صباحی میهمان فوتبال ما بود و خوب هم برای طرفداران دلبری کرد داستان فرق داشت. او ، هم پول خود را گرفته بود و هم از عزت و احترام کافی نزد مدیران باشگاه و هواداران برخوردار بود. با این حال کلی بهانه ردیف و شبانه جلای ایران کرد و به ریش مدیران باشگاه پرسپولیس خندید و هنوز هم احتمالا دارد می خندد زیرا به رغم اقدام غیر حرفه ای خود تا این لحظه باشگاه پرسپولیس نتوانسته ذره ای در دل او هراس جریمه شدن و محرومیت بیندازد. بدتر از آن ، بازی کردن وی برای تیم جدیدش در لیگ چین به رغم عدم صدور " آی تی سی " از طرف پرسپولیسی ها است. اخیرا آقای درویش ، مدیرعامل پرسپولیس گفته که پرونده شکایت از این بازیکن در جریان است اما آنچه از ظاهر ماجرا برداشت می شود، خیال راحت مهاجم فراری است. حالا تصور کنید ماجرا برعکس بود و فوتبال ما در قبال یک خارجی دست به رفتاری غیر حرفه ای می زد، آن وقت می دیدیم که وکلای او با ابزارهای قانونی خود در فیفا و دادگاه عالی ورزش دمار از روزگارمان در می آوردند.
بهتر است آقای درویش و دیگر مدیران پرسپولیس اگر واقعا برای برخورد با بازیکن خارجی خاطی که اعتبار باشگاه مردمی ما را به سخره گرفت اقدامی درست انجام داده اند، آن را با جزئیاتش رسانه ای کنند تا خیال همه راحت شود و این تصور نباشد که ماجرا سر و شکل شعاری دارد و نه عملیاتی و ...
منفعل تر از کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال مگر داریم؟
چند روز از شهرآورد آبی و قرمز گذشته است؟ به نظر شما برای صدور آرای انضباطی یک مسابقه فوتبال چقدر زمان لازم است؟ دو روز؟ پنج روز؟ یک هفته؟ دو هفته؟ شاید به همین دلیل باشد که دیگر شکی در انفعال کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال نداریم ، کمیته ای که نه استقلال دارد و نه اقتدار. ظاهرا آقایان نشسته در آن کمیته مهم چنان غرق در مصلحت اندیشی شده اند که یادشان رفته برخی از تخلفات در شهرآورد صدم صورت گرفته است. البته قطعا یادشان نرفته و قرار بر این شده که فعلا با احکام خود کسی را نرنجانند و منتظر بمانند تا تکلیف قهرمان لیگ مشخص شود و بعد با خیال راحت حکم بدهند. عاقبت همین برخوردهای منفعلانه با تخلفات، بدبختی های فرهنگی و اخلاقی این روزهای فوتبال ایران است. همین سوءمدیریت ها در ارکان مهم فوتبال سبب شده تا دیگر هیچ متخلفی نگران جریمه شدن نباشد و در مسیر گام گذاشتن بر قواعد اخلاقی و عرفی و ... مثل آب خوردن رفتارهای هنجارشکنانه اش را ادامه دهد و در نهایت با کلی دروغ و دونگ شاهکار خود را ماستمالی کند.
خداوند آخر و عاقبت این فوتبال با این داوران و دادگران مقتدر(!) و آرای کوبنده(!) را به خیر کند و ...
*حمید ترابپور