PDF نسخه کامل مجله
يکشنبه ۰۲ دی ۱۴۰۳ - December 22 2024
کد خبر: ۷۹۸۷۳
تاریخ انتشار: ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۸:۴۰
تا کی قرار است در ورزش ، انقلابی شعار دهیم اما ضد آن عمل کنیم ؟!

آیا " همین که هست " ، ورزش مطلوب است ؟!

" فرهنگ " را به دست کسانی که از ایرانی بودن خود شرمنده هستند ، نسپارید !

نامدیران تحمیلی و سفارشی دمار از روزگار ورزش درآورده اند


آیا


فن و فرهنگ
 
به میزانی که در هر جا ورزش‌ پیشرفته تر و به اصطلاح حرفه ای تر باشد ، رعایت مسائل اخلاقی و احترام به موازین فرهنگی بیشتر است. در واقع این یک اصل بدیهی و به کرات اثبات شده است که فن و تکنیک در کنار فرهنگ و اخلاق ، ماناتر و تاثیرگذارتر است. ورزش در هیچ کجای دنیا پیشرفت نکرده و حرفه ای گری در آنجا تحقق نیافته مگر آنکه  این دو عامل مهم (  فن و فرهنگ) با هم آمیختگی و یکنواختی داشته باشند.

حرفه ای شدن دستوری !

متاسفانه همانطور که ورزش مدرن از ابتدا به شکل تقلیدی و وارداتی در کشور ما  فراگیر شد، " حرفه ای" گری نیز به همین شیوه و شکل غلط در آن رواج یافت. ورزش ما (علی الخصوص فوتبال ) یکشبه حرفه ای شد چون مستر ولاپان و دیگر همپالکی های او در کنفدراسیون آسیا اینطور خواسته  و چنین دستور داده بودند، یعنی ورزش( و فوتبال ) ما " دستوری" حرفه ای شد ، نه به این علت که  شرایط ابزاری و ذهنی و ساختار فنی و فرهنگی آن فراهم آمده بود!

عذرخواهی لیونل مسی

طبیعی است که با چنین وضع و وصفی که آمد نمی توان توقع داشت که حاصل و خروجی این ورزش و این فوتبال، همان چیزی باشد که در آنجا که ورزش به طور واقعی و ریشه ای حرفه ای است ، وجود دارد. اهالی ورزش و پیگیران اخبار و رویدادهای ورزشی جهان حتما از سفر یک روزه فوق ستاره فوتبال جهان یعنی" لیونل مسی" به عربستان و پیامدها و بازتاب های آن  نزد باشگاه فرانسوی پاری سن ژرمن و هواداران این تیم اطلاع دارند و می دانند که واکنش این بازیکن نامدار به این اعتراض ها و انتقادات چه بوده است . همه می دانیم که مسی اشتباه خود را پذیرفته و از باشگاه متبوع و هواداران ، عذرخواهی کرده است.

قانون یا بازیکن سالاری ؟!

اتفاقی که  ساده و بدیهی به نظر می رسد، اما اینطور اتفاقات در ورزش عقب مانده یا میان آنها که فقط ادا در می آورند و فقط در" اسم" - و نه در" رسم " - حرفه ای هستند، نادر و حتی عجیب است.  در ورزش حرفه ای ، " قانون" و " مقررات" محور و ملاک رفتار و گفتار است و این یک روال و روند طبیعی است و خارج ازآن هیچ رفتار و گفتاری از طرف هرکسی که می خواهد باشد معنی ندارد ولی در جاهایی غیر از آن ، " بازیکن سالاری" بیداد کرده و تکلیف خیلی از قوانین و مقررات را تعیین می کند!

آنجا و اینجا !

چنانکه  اخیرا شنیدیم در برابر رفتار و حرکت غیراخلاقی و توهین  کریس رونالدو به تماشاگر،  در فوتبالی که حتی از کشورهای حرفه ای بیشتر پول خرج کرده و ستاره ای مثل او را جذب باشگاه های خود می کند و سخت به دنبال اغوا و جذب بازیکنان مطرح دنیا از جمله همین مسی است، نه باشگاه متبوعه( النصر) برخورد انضباطی مناسبی  داشت و نه علی رغم تهدیداتی که کرد کل تشکیلات فوتبال عربستان اقدام تنبیهی در واکنش به رفتار خارج از نزاکت رونالدو انجام داد . حالا چرا آنجا آنطور قاطعانه و بی تعارف با " مسی" برخورد می کنند و اینجا اینقدر واداده و منفعل با رونالدو رفتار می شود ، فقط و فقط برای آن است که آنجا حرفه ای گری یک فرهنگ است که باید ارزش ها و قوانین و مقررات منبعث از آن رعایت شود و اینجا حرفه ای گری ، بازی و ادا و تقلید صرف است و بد فهمیده شده و لاجرم به شکل ناقص و ناشیانه ای به آن عمل می شود.

مضحک و گریه آور!

آنجا  هر قرانی که خرج می شود حساب و کتاب دارد که یکی از اصول حرفه ای گری است و اینجا اسراف و بریز و بپاش و شلختگی مالی یکی از نشانه های " حرفه ای" گری محسوب می شود! و جالب - و شاید هم گریه آور - است که بعضی از مثلا مدیران ورزشی و باشگاهی ما از میان این دو رویه و رفتار، به شکل تهوع آور و مضحکی ادای آنهایی را در می آورند که خود " ادا درآر" هستند ! و وقتی هم می خواهند بر غلط کاری های مدیریتی خود ماله بکشند، پشت بریز و بپاش های اسراف گونه و هرج ومرج مالی که در آن کشورها رایج است ، پنهان می شوند و خود را " دو قورت ونیم" هم طلبکار می دانند! و...

فرمول پیشرفت

در هرحال تفاوت میان  کشورهایی که به معنی واقعی ورزش حرفه ای دارند و استانداردها و فرهنگ آن را حتی المقدور رعایت می کنند با آنجا که از حرفه ای گری فقط اسمی شنیده و آن را به کلی غلط فهمیده و یا به عمد به آنها بد فهمانده اند، خیلی بیش از این یکی دو موردی است که بالاتر اشاره شد و ما نیز در این نوشته قصد مقایسه روش اصیل با روش غیر اصیل و به اصطلاح فرنگی ها"  Fake"  را که در ورزش اعمال می شود نداریم بلکه می خواهیم بر این موضوع تاکید کنیم که فن+ فرهنگ و تکنیک+ اخلاق، فرمول پیشرفت ورزش است و این دو بال حرکت و پرواز آن ( و هر موضوع و امر دیگری) هستند و یکی بدون دیگری هرگز توانایی ندارد که ورزش کشور را به حرکت و پرواز درآورد. در این باره همانطور که آمد، بهترین سند، کشورها و ورزش هایی هستند که این راه را طی و آن را تجربه کرده اند. آنها امروز در دنیا به عنوان کشورهای" صاحب ورزش" شناخته می شوند و در المپیک ها و میادین جهانی بهترین سکوها و بالاترین رده های جدول را به شکل یک روال طبیعی و یک روند همیشگی( و نه جرقه ای و اتفاقی)  در اختیار دارند.

ورزش ما کجاست و چه می کند ؟!

حالا برویم سراغ سخن اصلی خودمان که همیشه - و خاصه در شماره های اخیر و سال جدید - محور نوشته های این صفحه بوده است. ورزش ما کجای این ماجرا قرار دارد و کدام الگو و رویه را انتخاب کرده است؟ فن و فرهنگ و تکنیک و اخلاق چقدر در ورزش ما جدی گرفته شده و هماهنگ عمل می کنند؟ جایگاه آینده نگری و برنامه ریزی در ورزش ما کجاست و اصلا جایی دارند؟  میان آنچه از خرد و کلان درباره ورزش شعار می دهیم با آنچه عمل می کنیم چقدر تناسب و ارتباط منطقی وجود دارد؟ رابطه میان آموزش و پرورش در ورزش ما کجاست و تا چه اندازه است؟ آیا تربیت در ورزش ما معنی دارد یا آموزش و تربیت( که هدف اصلی و مهمتر ورزش است)  به طور کامل قربانی مدال آوری و ورزشکار سالاری و نتیجه گرایی شده  است؟ و...

آیا این ورزش ، انقلابی است ؟!
 
پاسخ این سوالات و نظایر آن  معلوم و روشن است و همه می دانیم که نه تنها منفی است که میان گزاره های مطرح شده تفاوتی در حد تضاد و فاصله ای از خاک تا افلاک برقرار است. حالا سوال دیگری که مطرح می شود این است که: آیا وقت آن نرسیده و بالاخره قرار نیست به این وضعیت ناخوشایند و روند نامطلوب پایان دهیم و آنچه که امروز ما به عنوان ورزش داریم همان است که مردم تحول خواه و انقلاب کرده می خواستند و انتظار داشتند بعد از انقلاب  اتفاق بیفتد؟ آیا قرار است کماکان انقلابی شعار دهیم و اسلامی حرف بزنیم اما در عمل از ترس حرف این و آن و از خوف جریانات دلالی منفعت طلب رسوخ کرده در همه رسانه ها - از مکتوب گرفته تا غیر مکتوب، از ملی گرفته تا غیر ملی! -  ضد انقلابی و ضد اصلاحی و خلاف آموزه های آئین نجات دهنده و شفا بخش الهی عمل کنیم؟!

همین که هست !

درنگ و اتلاف وقت نه تنها کافی است که سخت به حال ورزش ما مضر است و موجب هدر شدن استعداد ها و داشته ها و از بین رفتن فرصت ها می شود. باید صادقانه و شفاف تعیین تکلیف شود که ما از ورزش چه می خواهیم و به دنبال چه هدفی هستیم . اگر " همین که هست" ، وضع مطلوب است و قرار نیست در روند و سازوکار و جهت گیری آن تغییری ایجاد شود ، این را به صراحت و روشنی بیان کنید که حداقل ما و امثال ما رویمان را کم کنیم و دیگر با حرف ها و نقدها و ناله از وضع موجود، مزاحم کاروبار مسئولان نشویم و آنها را به حال خود رها کنیم تا هر چه می خواهند و اهدافشان را تامین می کند، درباره ورزش به مرحله اجرا درآورند. البته این فقط حرف و درخواست ما نیست و در این باره خیلی ها سردرگم و بلا تکلیف هستند .

تماس خوانندگان

تقریبا هفته ای نیست که در آن دو یا سه خواننده با نگارنده تماس نداشته باشند و از وضع و حال ورزش و اتفاقات  ناخوشایندی که در آن چهره می بندد، گله و انتقاد نکنند. هنگامی که شروع به نوشتن مطالب این شماره " تکاپو" کرده بودیم خواننده عزیزی از دیار پهلوان پرور و افتخار آفرین مازندران تماس گرفته بود و از آنچه در ورزش ما – و خاصه فوتبال - می گذرد و از اینکه فضای بدبینی و تهمت زنی  بر فضای فوتبال ما حاکم شده و بزرگترهای تیم ها حرمت یکدیگر را حفظ نمی کنند ، همدیگر را به تبانی متهم می کنند ، فلان رئیس فدراسیون با خبرنگار آن برخورد را می کند، مسئولان لیگ برتر با رفتارهای شبهه انگیز، خود را در مظان اتهام قرار می دهند و احساس بی عدالتی و تبعیض را در میان هواداران تیم ها دامن می زنند، رئیس فدراسیون دیگری آنچنان با معاونت وزارت ورزش  برخورد می کند  و ... اظهار گله مندی و نارضایتی می کرد . او می گفت چطور می شود با دختر هفت ساله ام امروز پای تلویزیون بنشینم و از مسابقه فوتبالی که قرار است پخش شود و من هم طرفدار یکی از دو تیم هستم لذت ببرم؟ آیا مسئولان  نمی خواهند کاری بکنند ؟ و در آخر هم گفت شما که دستتان می رسد و حرفتان را گوش می دهند این گلایه ها را به گوش مسئولان برسانید! و...

انسان به " امید " ، زنده است !

به ایشان عرض کردیم اولا ما  دستمان به هیچ مسئولی نمی رسد و مسئولان از دسترس امثال ما و معتبرترین و قدیمی ترین نشریه ورزشی ایران خارج هستند و صد البته کاملا در دسترس عناصر فرصت طلب و دلال مسلک و شارلاتان صفت و کارشناسان قلابی و بیسوادی قرار دارند که علنا از ایرانی بودن خود در رسانه ملی( که معمولا در تربیت چنین کارشناسانی !! ید طولایی دارد) اظهار شرمندگی می کنند و " جنس خارجی" را می ستایند و به تبلیغ آن می پردازند و ثانیا حرف ما را هیچ مسئول و رئیس و مقامی در ورزش گوش نمی دهد چه برسد به اینکه بخواهند ترتیب اثر هم بدهند. با این همه اما امید خود را از دست ندهید ، کما اینکه ما نیز اگر امید به آینده نداشتیم، باید خیلی وقت پیش قلم و رسانه و نوشتن و گفتن را کنار می گذاشتیم و می رفتیم به دنبال کار و کاسبی که حداقل به درد این دنیامان بخورد! انسان با " امید " ، زنده است!

دو بال پرواز

حرف توی حرف آمد و به قول ابوالفضل بیهقی " از سخن، سخن زاید"، اما عنان کار خوشبختانه از دستمان در نرفته است! حرف بر سر این بود که فن و فرهنگ، همچتین تکنیک و اخلاق در ورزش هم مثل همه جا لازم و ملزوم یکدیگرند و این دو بالی است که پیشرفت فقط با آنها امکانپذیر است و غیر از این ، حرف زدن از پیشرفت و تحول فقط به درد سخنرانی و نوشتن و شعار دادن می خورد و باز عرض کردیم حرفه ای گری واقعی و اصیل - نه ادایی و کورکورانه که متاسفانه ما هم چند سالی است به آن گرفتار آمده ایم - در گروی فراهم آمدن فن و فرهنگ است. حرفه ای گری به حرف نیست و یکشبه و با دستور مستر ولاپان مرحوم هم تحقق نمی یابد ، بلکه هر کشوری به میزانی که در پیشبرد امر ورزش خود از این دو عامل به طور متوازن و هماهنگ  بهره برده  به استانداردها و اندازه های حرفه ای گری نزدیک شده است .

نفوذی های باندهای سیاسی

... و نتیجه بحث اینکه ورزش ما کجا قرار گرفته است وهویت و شخصیت آن کدام است؟ تا کی قرار است ورزش ما علی رغم همه داشته ها و با وجود همه مطالبات و انتظاراتی که طرفداران و دوستداران دارند، در این وضعیت " بلاتکلیفی و آشفتگی" بسر ببرد؟ تا کی نباید معلوم باشد که ورزش ما حرفه ای است یا غیر حرفه ای ؟ تا کی باید عناصر غیر ورزشی و نفوذی های باندها و جریانات سیاسی برای ورزش و مدیران ورزشی تعیین تکلیف کرده و به دلیل عدم  شناخت ، برای پیشبرد  امور خود - که در راس همه آنها نتیجه گرایی است - دست یاری و مشاورت جویی  به سوی دلالان و عناصر فرصت طلب دراز کنند؟  !

لوث شدن زحمات یکساله

تا زمانی که پاسخ این سوالات و  مجهولات روشن نشود  و به عدم شفافیت در پاسخگویی و شبهات و ابهامات در عملکردها پایان داده نشود، وضعیت ورزش هرگز از این که هست بهتر نخواهد شد و هیچکس از آن لذت نمی برد و به جای آن فضای بدبینی  و تبعیض و حق کشی و... حاکم می شود چنانکه همه داریم می بینیم این روزها که به پایان لیگ برتر فوتبال رسیده ایم این بحث های ناخوشایند و تهمت زدن ها و خلاصه لوث کردن زحمات و تلاش های یکساله به اوج خود رسیده است و اگر نیک بنگریم و در این باره منصفانه تحلیل کنیم ، ریشه این بحث ها و ابهامات و اختلافات و اعتراض ها را باید در عملکرد و رفتار مسئولان و مدیران دید ، ‌مسئولان و مدیرانی که غالبا و از دیرباز با زور و سفارش و ...  تحمیل می شوند و علت العلل بسیاری از دردسرهای ورزش و تیره و کدر شدن فضای آن هستند و...

* سیدمحمدسعید مدنی


پربازدید ها