پافشاری بر روش های غلط ، معنایی به جز لجبازی با اهالی فوتبال ندارد
بساط تیم های بدون تماشاگر را در " لیگ " جمع کنید
فوتبال 6 دهه است که " لیگ " دارد ، اما هنوز " لیگ " ندارد !
تحلیل لیگ
اخیراً پرونده بیست و دومین دوره لیگ برتر فوتبال ایران( با نام جام خلیج فارس) با قهرمانی تیم پرسپولیس بسته شد و تیم هایی هم در قعر جدول به رده پایین تر رفتند . علت آن قهرمانی و این نزول و افتادن ها باید در جای خود و از سوی مراکز ذیربط - و خاصه رسانه ها - بررسی و تحلیل شود که کیهان ورزشی به سهم و وسع خود آن را در صفحات مربوطه از این شماره آغاز کرده و خوانندگان محترم و فهیم حتما مطالعه خواهند کرد.
محاسبه دقیق
" محاسبه" و" بررسی" عملکرد و کارنامه ها یک کار ضروری و عقلایی است که باید در هر امر و فعالیتی مورد توجه قرار گیرد و عملی شود. یکی از کارهایی که هر انسانی به آن توصیه شده این است که ساعتی را به محاسبه کردار و گفتار و کارنامه روزانه خود اختصاص دهد و خلاصه " خود" را به حال خود رها نکند. این دستور و سفارش فقط به ابعاد فردی و مسائل شخصی منحصر نمی شود بلکه در مسائل اجتماعی و امور جمعی نیز توصیه شده است.
اگر واقعا کاری را جدی گرفته باشند، اصل محاسبه و ارزیابی وظیفه ای است که حتما باید انجام شود و از زیر آن نمی شود در رفت. باید در پایان هر فعالیتی به محاسبه دقیق و ارزیابی علمی و بدون تعارف آن کار پرداخت و به اصطلاح مو را از ماست بیرون کشید.
لیگ و قدرت فوتبال کشور
این سخنی بدیهی است اما از آن حرف هایی است که پیوسته باید تکرار شود . به میزانی که لیگ فوتبال در هر کشوری جدی گرفته شده باشد، فوتبال آن کشور جدی گرفته شده است. تقریبا تمام داشته ها و سرمایه های فوتبال( یا هر رشته ورزشی دیگری) در" لیگ" به میدان می آید و قابلیت های خود را ارائه می کند. " لیگ" ، آئینه تمام نمایی است که در آن واقعیت های فوتبال هر کشوری به نمایش درمی آید . لذا با شناخت لیگ هایی که در رشته های مختلف ورزشی برگزار می شود ، می توان ورزش آن کشور و کم و کیف آن را شناسایی کرد و پی به این مطلب برد که چقدر جدی گرفته شده است.
6 دهه لیگ
فوتبال ما حدود 6 دهه است که " لیگ" دارد. اولین بار در اوایل دهه 50 بود که با مطالعات و تمهیدات قابل توجه و تقریبا دقیقی که صورت گرفت، مسابقات سراسری فوتبال ایران با نام" جام تخت جمشید" برگزار شد ، لیگی که از کمیت و کیفیت قابل قبولی برخوردار بود و موجب تسریع در روند رو به جلوی فوتبال ایران شد و ارتقای فوتبال کشورمان را در حد تبدیل شدن به " قدرت اول" قاره بزرگ در پی داشت. اهل فن و اطلاع خوب می دانند که فوتبال ایران در دهه 50 دو بار قهرمان جام ملت های آسیا( 72 و 76) و یک بار قهرمان بازی های آسیایی( تهران-74) شد ، دو بار به المپیک راه پیدا کرد( 72 و 76) ، برای اولین بار به جام جهانی فوتبال صعود کرد(1978- آرژانتین) و جزو 16 تیم برتر راه یافته در آن مسابقات قرار گرفت.
صعود ارزشمند ، اما سخت
برای جوانترها عرض می کنیم که در آن زمان ، مرحله نهایی جام جهانی فوتبال با 16 تیم برگزار می شد که قاره آسیا و اقیانوسیه یک سهمیه داشتند و با عنایت به این موضوع تصدیق می کنید که صعود تیم ملی به آن مسابقات چقدر سخت و در عین حال ارزشمند بوده است . قهرمانی های مکرر در رده سنی جوانان در مسابقات آسیا و صعود تیم نوجوانان به جام جهانی( تونس 1977) و... بدون شک از خروجی ها و پیامدهای برگزاری یک لیگ قوی بود که در آن بهترین مربیان ایرانی در کنار چند مربی کارآمد اروپایی هدایت تیم ها و تربیت نسل جوان و مستعد فوتبال ایران را برعهده داشتند، لیگی که تا جایی که به یاد می آوریم و نوشته های به جا مانده و آرشیو رسانه ها( از جمله کیهان ورزشی) گواهی می دهند، جریان دلالی و" ترانسفر" در آن فعال بود، اما به شکل کاملا کنترل شده و در چارچوب قوانین، نه به شکل افسار گسیخته و اخلالگرانه که متاسفانه چند سالی است به آفت بزرگ فوتبال ما تبدیل شده و در بسیاری از جاها و درباره برخی از تیم ها نقش" کارفرما" را بازی می کند و مسئولان و مدیران در اینطور جاها عملا به عناصر گوش به فرمان جریان دلالی تبدیل شده اند، تا آنجا که همین اواخر شاهد بودیم جریان دلالی تا عمق تیم ملی هم پیش رفته بود و برای آن مربی و بازیکن و... تعیین می کرد!
جام تخت جمشید و دلالی
جریان دلالی در جام تخت جمشید هم فعالیت می کرد اما نقش فرمانبر را داشت و در خدمت خواسته های باشگاه ها و مدیران و مربیان بود ، نه برعکس! لیگ تخت جمشید تا اواسط سال 57 ادامه داشت که با اوج گیری مبارزات مردم انقلابی ایران، در اواخر دور رفت جام ششم در شهریور ماه متوقف شد .
با پیروزی انقلاب ، جام تخت جمشید دیگر ادامه نیافت ولی از سال 64 علی رغم حاکم بودن شرایط جنگی ، از سوی فدراسیون وقت لیگی به نام " قدس" بعد ازهفت سال وقفه جانشین لیگ تخت جمشید شد که به شکل استانی برگزار می شد و به همین جهت - لااقل در تهران - تماشاگران از آن استقبال نمی کردند اما نفس برگزاری لیگ در آن شرایط جنگی و خطیر، از اهمیت چنین مسابقاتی برای پیشرفت و اعتلای فوتبال یک کشور حکایت داشت .
لیگ قدس
تقریبا یک سال بعد از جنگ تحمیلی ، یعنی از سال 68 لیگ باشگاهی ایران با نام جام آزادگان راه اندازی شد که تا سال 80 ادامه داشت و از این سال لیگ فعلی( لیگ برتر) با نام خلیج فارس به طور حرفه ای(؟!) در حال برگزاری است که اخیرا بیست و دومین دوره آن به پایان رسید. با این حساب می شود گفت طی 6 دهه اخیر بیش از 40 دوره لیگ - که تقریبا 4 دوره آن به صورت حرفه ای بوده - در فوتبال ما برگزار شده که عدد قابل توجهی است، هرچند که از همین نظر( عددی و کیفی) با لیگ های معتبر اروپایی فاصله ای بعید دارد و البته نسبت به خیلی از لیگ هایی که در کشورهای آسیایی برگزار می شود ، جلوتر است.
22سال لیگ حرفه ای
این نوشته قصد ندارد که تاریخچه لیگ را در فوتبال ایران بررسی و تحلیل کند و به کم و کیف آن بپردازد، حرف بر سر لزوم محاسبه و ارزیابی لیگ تازه به پایان رسیده بود که سخن به اینجا کشیده شد. با یک بررسی دقیق و سنجش عالمانه و واقع گرایانه ، محقق و جستجوگر حتما به اینجا خواهد رسید که درست است ما از دهه 50 به این سو برای فوتبال خود" لیگ" برگزار می کنیم ، اما انصافا و الحق لیگی که فعلا در فوتبال خود داریم و حالا 22 سال است که صفت " حرفه ای " را با خود یدک می کشد، از شرایط یک لیگ استاندارد فاصله ای قابل توجه و آزار دهنده دارد و از شرایط لازم یک لیگ قابل قبول و حرفه ای کاملا به دور است.
لیگی که هنوز استاندارد نیست
این لیگی است که آنطور که انتظار می رود تیم ملی را حمایت و برای آن پشتوانه سازی نمی کند و دو سه دهه است که تیم ملی روی کاکل بازیکنان شاغل در لیگ های خارجی - وعمدتا اروپایی- می چرخد و باز بدون تعارف این لیگی است که به دلایل مختلف کمتر کسی از آن لذت می برد و از تازگی و شادابی و هیجانات سالمی که همه می بینیم و می دانیم که لیگ های معتبر دنیا از آن برخوردار هستند، عاری و به دور است.
لیگ فوتبال ما به ویژه در روز بازی های حساس، از نظم و دیسیپلینی که شایسته و بایسته یک لیگ استاندارد و با هویت و محترم است، بی بهره بوده و نحوه حضور تماشاگران و نمایندگان رسانه ها و پیشکسوتان و حتی خود مسئولان برگزاری! در ورزشگاه، با دردسرهای آزاردهنده و توهین آمیز توام است. این موضوعی است که ما بارها و بارها به خصوص در شماره های اخیر به آن پرداخته ایم و اصلا آن را فرعی و پیش پا افتاده نمی دانیم و سخت معتقدیم تا زمانی که در لیگ ما در وهله اول حرمت و احترام و حق تماشاگر رعایت و جایگاه شایسته او به عنوان نماد حضور مردم در صحنه ورزش به رسمیت شناخته نشود، حرف زدن از تحول و پیشرفت و بهتر شدن و... تعارف و شعاری بیش نیست و نباید آن را جدی گرفت.
جایگاه و سهم مردم
فوتبال و یا هر مقوله و امری دیگر از امور اجتماعی وقتی جدی گرفته می شود و در مسیر بهتر شدن و رو به جلو حرکت می کند و مسئولان امر خود را ملزم به پاسخگویی و شفافیت می دانند که " تعلق آن به مردم " به یک باور واقعی تبدیل شود و فراتر از تعارف و حرف های کلیشه ای و مصاحبه ای و تکراری مسئولان ورزش و متولیان فوتبال باشد. وقتی تماشاگر برای ورود به ورزشگاه و دیدن یک بازی حساس باید رستم وار از هفت خوان عبور کند و هم پول بدهد وهم توهین بشنود و گاه کتک بخورد و بدتر از همه ، در نهایت به ورزشگاه راه پیدا نکند و در عوض سوگلی ها و طفیلی ها و قفیلی ها و پارتی دارها و... صندلی او را به اشغال خود درآورند، نمی شود گفت که این فوتبال مال مردم و در خدمت آنهاست و مسئولان به دنبال پاسخگویی به مطالبات مردم هستند. چنین ادعایی یا از مرحله پرتی است یا از روی سیاهکاری و دست انداختن مردم ! و اصلا با واقعیات مطابقت ندارد.
تهمت تبانی و لوث شدن زحمات
به علاوه چنانکه علاقه مندان به فوتبال می دانند، چند سالی است که در هفته ها و روزهای پایانی لیگ، بازار تهمت و تبانی و انگ زنی و تبعیض و حق کشی و... داغ می شود و تیم های مدعی قهرمانی یا در معرض سقوط ، یکدیگر را بی رحمانه مورد شدیدترین حملات و اتهامات قرار می دهند و برخی داوری ها را به جانبداری و وابستگی به تیم ها متهم می کنند و سخت زیر سوال می برند و خلاصه اینکه با چنین شرایطی زحمات همگان ، از تیم قهرمان گرفته تا عرق ریختن بازیکن و ابتکارات مربی و مسئولان برگزاری لیگ و فشارهایی که داوران تحمل می کنند و حتی دوندگی آن توپ جمع کن در کنار زمین و... همه و همه لوث می شود و فضایی مسموم و پر از اتهام و تردید و کینه و نفرت بر فضای لیگ ما حاکم می شود و...
این دو اتفاقی که بالاتر ذکر شد و سال ها و دوره هاست که در لیگ ما تکرار می شود و حل هم نمی شود بیش از هر چیز از آن حکایت دارد که در فوتبال موضوع مهمی چون محاسبه و ارزیابی جایگاهی ندارد و مسئولان امر اهمیت بایسته و در خوری به این مساله نمی دهند .
پیشرفت ، در گروی استفاده از سرمایه ها
درهرحال آنچه که در آن شک و تردیدی وجود ندارد این است که بهتر شدن و پیشرفت در گروی استفاده بهینه و صحیح از سرمایه های انسانی و داشته های مادی است. اگر قدر آنچه را که می تواند اسباب و مایه رشد ورزش و فوتبال ما باشد خوب بدانیم و از آنها برای رسیدن به اهداف، بجا و درست استفاده کنیم، مدیریت خود را ثابت کرده ایم و نتایج مثبت آن نصیب ورزش خواهد شد ولی اگر کفران نعمت کردیم و به آینده نگری و برنامه ریزی اهمیت ندادیم و روزمرگی و کار باری به هر جهت را پیشه و روش معمول خود قرار دادیم - چنانکه حالا در چنین وضع و شرایطی هستیم - طبیعی است که نمی توان و نباید هم انتظار پیشرفت و تحول داشت.
سرسری عبور نکنید
به سهم خود امیدواریم حالا که لیگ برتر فوتبال به پایان رسیده، مسئولان امر اگر واقعا قصد و نیت پیشرفت این رشته مستعد را دارند، از تجربیات به دست آمده ، سرسری و بی توجه عبور نکنند و با دعوت از کارشناسان و صاحب نظران و رسانه ها و حتی نمایندگانی از تماشاگران، جلساتی را به بررسی لیگ اختصاص دهند و نقاط قوت و ضعف آن را بررسی و تحلیل کنند و برای تقویت نقاط قوت و برطرف کردن حتی الامکان و در حد مقدورات نقاط ضعف تلاش نمایند، به طوری که لیگ برتر فوتبال ایران هر دوره نسبت به دوره قبل بهتر و جذاب تر و مقبول تر برگزار شود.
اصلاح روش ها
خلاصه حرف ما و توصیه برادرانه ما این است که مسئولان فوتبال و مجریان لیگ به " آنچه که هست" قانع و راضی نباشند ، چرا که عیوب غیرقابل انکار و اشکالات فاحشی در کاروبار ما وجود دارد که رفع و برطرف کردن آنها تنها با تغییر و اصلاح روش ها امکان پذیر است. دل بستن به روش های رایج و پافشاری بر آنها و توجه نکردن به هشدارهای دلسوزانه و نظرات کارشناسانه ، معنایی جز جاه طلبی و خود خواهی و لجبازی با اهالی فوتبال ندارد و اینطور رفتارها موجب کدورت و بی اعتمادی و هزار درد و بلای دیگری می شود که مدیران و مسئولان عامدانه و به دست خود به جسم و جان فوتبال تزریق و روح و روان آن را افسرده می کنند.
پیشنهاد آقای رئیس
رئیس فدراسیون فوتبال در مصاحبه ای که در روزهای اخیر داشته پیشنهادی را مطرح کرده که سال هاست خیلی ها - از جمله این مجله - درباره آن می نویسند و بر آن اصرار می ورزند. به طور طبیعی! و روال معمول و رایج در ورزش و غیر ورزش ما ، البته کسی از مسئولان گوشی و وقتی برای شنیدن این پیشنهادات و بررسی آنها ندارد. شاید حالا که رئیس فدراسیون در این باره سخن گفته و پیشنهاد منطقی کارشناسان را مطرح کرده ، گوشی برای شنیدن و اراده ای برای عمل کردن پیدا شود.
خلاصه و فشرده نظر و پیشنهاد آقای تاج این بود که خوب است تیم هایی مثل سایپا و پیکان، هر کدام عهده دار اداره یکی از تیم های استقلال و پرسپولیس شوند تا این تیم ها از این بلاتکلیفی مالکیتی رهایی یابند و موانعی که بر سر راه حضور آنها در مسابقات باشگاهی آسیا وجود دارد، برطرف شود.
تیم های بدون تماشاگر !
خوانندگان عزیز کیهان ورزشی می دانند
که این مجله سال هاست چنین پیشنهاد و نظری را مطرح می کند . حرف ما هم این است که
شما در هیچ کجای دنیای صاحب فوتبال ، تیم های گرانقیمت بدون تماشاگری را پیدا نمی
کنید که در دسته های بالای لیگ حرفه ای حضور داشته باشند و با تیم های دیگر رقابت و جای تیم های دارای هوادار و تماشاگر را اشغال
کنند. این تقریبا همان حرف اول این مطلب است که تعلق فوتبال و ورزش به مردم باید
به صورت یک فرهنگ و باور - به ویژه نزد مسئولان و متولیان ورزش - وجود داشته باشد.
زمانی که این باور وجود داشت ، تیم بدون تماشاگر و خاستگاه مردمی اصولا اجازه حضور
در لیگ را پیدا نمی کند چون از اولین شرط
مقدماتی که داشتن هوادار است، بی بهره است. اما وقتی هدف ، مردم و رضایت مردم
نباشد، تیم هایی که در میان مردم جایگاهی ندارند اما از کیسه همین
مردم تیمداری می کنند، در آن حضور دائم
دارند و مانور می دهند و... اگر روزی قرار باشد چرخ فوتبال واقعا برای مردم بچرخد
و رضایت آنها ، هدف اول باشد، باید از داشته ها به درستی و در جای خود استفاده
شود، باید پول مردم خرج تیم های مردمی شود، باید تکلیف خیلی از مسائل - از جمله
تیم های بدون تماشاگر حاضر در لیگ هایی که مال مردم است - مشخص شود و...