PDF نسخه کامل مجله
سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - November 05 2024
کد خبر: ۸۱۴۸۵
تاریخ انتشار: ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۵:۵۷
تفکراتی وجود دارد که اجازه نمی دهد اصلاحات ورزش اتفاق بیفتد

کارنامه دو وزیر گذشته که مثلا از دو دیدگاه سیاسی متفاوت بودند، چه تفاوتی داشت ؟!

کارنامه دو وزیر گذشته که مثلا از دو دیدگاه سیاسی متفاوت بودند، چه تفاوتی داشت ؟!

تغییر رویکرد در مدیریت ورزش
این سخن و نوشته ما شاید برای خیلی از خوانندگان عزیز این مجله آشنا و تکراری باشد که ورزش برای حرکت در مسیر بایسته و رو به پیشرفت و آبادی، بیش از اینکه نیازمند تغییرات مدیریتی و عزل و نصب مدیران و تغییر اسم و رسم  مقامات و وزیران باشد، به تغییر افکار و رویکرد و بالاخره روش های مدیریتی احتیاج دارد. وقتی قرار باشد وضع موجود ورزش یعنی " اینی که هست" حاکم باشد و تداوم پیدا کند ، چه فرقی می کند اسم و رسم وزیر چه باشد؟ وابسته به کدام جریان سیاسی باشد؟ اصلا ورزشی باشد یا نباشد؟!
" کف" توانایی!
 یکی از تاکیدات موکد ما که بسیاری از اهالی ورزش خاصه کارشناسان و آگاهان نیز با آن موافق بوده و اینجا و آنجا از زبان ایشان می شنویم  این است که ورزش مستعد ایران نیازمند یک تحول اساسی و اصلاحات انقلاب گونه است که آن را از وضعیت فعلی که با توجه به داشته های مادی و سرمایه های انسانی، اصلا مطلوب نیست، خارج سازد و در مسیر بهتر و قوی تر شدن قرار دهد. بارها نوشته ایم، بدون اغراق آنچه امروز ورزش ما به عنوان دستاورد  کسب کرده و جایگاهی که در قاره کهن و جهان  در آن  قرار گرفته ، حداقل و" کف" توانایی آن است .  مسلما اگر ورزش ایران به شکل اصولی و علمی و دلسوزانه مدیریت شود و اداره و مدیریت آن  در رده ها و سطوح و فدراسیون های مختلف برعهده  اهل فن و افراد مدیر و کاربلد قرار بگیرد و اصل مغفول مانده " شایسته سالاری " فراتر از حرف و شعار، در آن اجرا و اعمال شود، حتما سقف پروازی فراتر از این خواهد داشت.
مدیریت ورزش
چنانکه بارها نوشته ایم یکی از عمده ترین - یا شاید عمده ترین - مشکل ورزش ما، موضوع مدیریت است و در این باره باید حتما فکری اساسی کرد و چاره ای کارساز اندیشید . مشکل مدیریت به معنای آن نیست که در ورزش ما افرادی که قادر به اداره  حوزه های مختلف باشند، وجود ندارند . به گمان ما ورزش ایران از این نظر هم کم و کسر و مشکلی ندارد، اما همانطور که  در خیلی جاها از داشته های غنی و کارساز این ورزش به درستی استفاده نمی کنیم و داشته ها و امکانات آن را یا معطل گذاشته یا هدر می دهیم و نفله می کنیم ، در بحث مدیریت هم چنین رفتاری داریم.
اراده ها و تفکراتِ ضد پیشرفت ورزش
 بدون اغراق ورزش ما از حیث نیروی انسانی ای که قابلیت اداره و مدیریت خیلی بهتر از اینی که حالا هست را داشته باشد، کمبود اساسی  ندارد و کسانی از خود اهالی ورزش هستند که در صورت به کارگیری و میدان دادن به آنها می توانند ورزش و حوزه های مختلف آن را خیلی بهتر از اینها، اداره و مدیریت کنند اما مشکل اینجاست که گویا اراده ها و تفکراتی وجود دارد که چون نام ونان خود را در عدم تحول در ورزش و عدم تغییر شرایط موجود می بینند، از طرق مختلف و با لطائف الحیل  اجازه نمی دهند که کار دست کاردان  و افراد مستقل و باشخصیت بیفتد. این جریانات حتی وقتی مدیری کاربلد و متخصص بر سرکار می آید ، مانع از  انجام برنامه های او می شوند و به شکل و شیوه های مختلف در کارش اخلال و اختیارات قانونی وی را محدود می کنند.
مسیرِ از پیش تعیین شده
با توجه به آنچه بالاتر  به شکل مختصر آمد ، روشن می شود که در میان مشکلات عدیده و مسائل لاینحل و بلا تکلیف مانده ورزش - حداقل به نظر و تحلیل این نشریه سرد و گرم چشیده - بزرگترین مشکل ، وجود دست ها و تفکرات و اراده هایی است که به دلایل مختلف و عمدتا " منافع شخصی" اجازه نمی دهند در کاروبار ورزش ما تغییر و تحول اساسی  و اصلاح واقعی  صورت بگیرد. برهمین اساس و مبنا هم هست که در شروع مطلب مثل خیلی از نوشته های قبلی گفتیم که رفت و آمد مدیران و وزرا و روسا چندان بر حال و روز ورزش و روندی که در پیش گرفته است، تاثیری ندارد و هرکسی سکان هدایت ورزش را به دست می گیرد باید مسیری را طی کند که همان افکار و اراده ها برایش از قبل مشخص و تعیین کرده اند.
فرصت طلب ها مقاومت می کنند
اگر مدیری می خواهد برای این ورزش واقعا کاری فراتر از معمول و روزمرگی ها انجام دهد، باید خود را برای در افتادن و جنگیدن با اراده های ضد ورزشی و تفکرات  منفعت پرست و مخرب و ضد منافع ملی آماده کرده باشد و این البته معلوم است که کار ساده و آسانی نیست. کسانی که از قبل شرایط موجود در ورزش، بدون اینکه هنر و لیاقتی داشته باشند ، حسابی بار خود را بسته و به نان و نوا رسیده و جایگاه خود را در ارکان مختلف  محکم کرده اند، حتما به مقابله و مقاومت برمی خیزند و  با روش و شیوه های مختلف - از فریبکاری و گمراه کردن و دادن اطلاعات غلط به مسئولان ورزش گرفته تا راه انداختن جو گردنکشی و تهدید و ارعاب - حتی المقدور اجازه نمی دهند نانشان آجر  و دکانشان در ورزش تخته شود.
تاکید می کنیم که اگر قرار باشد عزل و نصب های مدیریتی معنادار و تاثیرگذار باشد، این وضعیت باید تغییر کند و این شرایط  شکسته شود وگرنه با رفتن عمرو و آمدن زید، هیچ تغییری در حال و روز ورزش حاصل نخواهد شد و اگر هم تغییری رخ دهد ، حداقلی و سطحی و کم اثر خواهد بود.
مقایسه عملکرد دو وزیر از دو جناح
برای اینکه صحت حرف و درستی نظر ما اثبات شود ، کافی است دوره مدیریتی سلطانی فر ، وزیر ورزش دولت تدبیر و امید و همسو با جریان معروف به اصلاح طلبی با سجادی ، وزیر دولت انقلابی و مردمی نزدیک به طیف اصولگرایی را مقایسه کنید. خواهید دید که در کاروبار  و کارنامه این دو مدیر که مثلا از دو دیدگاه سیاسی متفاوت هستند، هیچ تفاوت ملموسی مشاهده نمی شود و در هر دو دوره مدیریتی هیچ مشکلی از مشکلات اساسی ورزش حل نشده است. سوال می کنیم، چرا؟ آیا این اتفاقی است؟ آیا این هر دو که یکی غیر ورزشی ولی دیگری ورزشی است و از قهرمانان اسم و رسم دار  و صاحب مدال ، در انجام ماموریت خود ناتوان بودند و شایستگی این پست و " جنم" مدیریتی نداشتند یا دلایل دیگر؟
هیچکدام ورزش را " جدی" نمی گیرند
 به گمان ما اگر هر کدام از این دلایل در جای خود قابل بررسی هم باشد، دلیل اصلی همان است که بارها عرض کرده ایم و در شماره قبلی سرمقاله مجله ما بود و آن  اینکه ، متولی فعلی ورزش یعنی دولت - اعم از هر دولتی ، اصلاحاتی، اصولی، اعتدالی، مهر ورز -  اگر درباره هر چیزی اختلاف نظر و دیدگاه داشته باشند ، درباره ورزش دیدگاه مشترک دارند و آن دیدگاه به طور خلاصه این است که هیچکدام از آنها - حداقل فعلا - ورزش را امری جدی نمی دانند و به آن اهمیت بایسته را نمی دهند و خلاصه همگی به " همینی که هست" رضایت دارند . مسابقات باشگاهی در رشته های مختلف  به هر شکل و کیفیت برگزار شود و مسافرت های خارجی برقرار باشد و دو سه مدال و مقام قاره ای و جهانی و المپیکی هم چاشنی کار شود و... دیگر بیش از این لازم نیست اتفاقی در ورزش  بیفتد و از کارکردهای متنوع  آن استفاده شود!
همه شبیه به هم!
این حداکثر خواسته و هدف دولت ها با هر سلیقه و گرایشی از ورزش است و کسانی که به عنوان وزیر و مدیر در  ورزش به کار گرفته می شوند، ماموریتی بیش از این ندارند و به همین دلیل هم می بینیم که عملکرد و کارنامه همه مدیران و مسئولان  شبیه به همدیگر است و این رفت و آمدها و عزل و نصب ها ، هیچکدام بر حال و روز ورزش تاثیری نمی گذارند.
نمایان کردن واقعیات
قصد نداریم که با گفتن این سخنان که با توجه به تجربیات، عین واقعیت هم هست در همین اول کار سرپرست جدید وزارت - که امیدواریم به زودی با رای اعتماد نمایندگان مجلس موقعیت ایشان به عنوان وزیر تثبیت شود - حرف هایی بزنیم که ناخوشایند  بوده و چاشنی نومیدی داشته باشد، اما باید حتما تاکید کنیم که قصد ما در اینجا فقط نشان دادن واقعیات است و به دنبال خوشبینی واهی یا بدبینی مغرضانه نیستیم. به قول اخوان ( م. امید ) :
من نه بدبینم، نه خوشبینم
من شد وهست و شود ، بینم
می خواهیم بگوییم که اگر معتقدیم تا نگرش و دیدگاه حاکم بر ورزش - به ویژه در راس و نزد متولیان قانونی و رسمی - چنین باشد، نمی توان از وزیر و مدیر و رئیس توقعات ایده آل داشت ، به این دلیل است که آنها شاید اصلا ماموریت یا اجازه نداشته باشند وارد کارهای پردردسر و اصلاحات ضعف ها  و برطرف کردن موانع شوند.
می شود از این بهتر بود
 با این همه اما، بازگویی این واقعیات به معنای این نیست که باید دست روی دست گذاشت و قدم از قدم برنداشت و تسلیم تقدیر شد. اتفاقا حرف ما همیشه این بوده - و حالا هم این است - که همین" وضع موجود" را با امکانات و ابزار در اختیار، خیلی بهتر و قوی تر می توان سروشکل و سامان بخشید. درد و گرفتاری ورزش ما این است که برخی از مدیران در برابر مسائل و مشکلاتی که می توان حل  و حال و روز ورزش را بهتر از این ها کرد، منفعل و واداده و تسلیم عمل می کنند.
اصلاح مکانیزم جذب و دفع ورزش
نظر و پیشنهاد ما این است که سرپرست فعلی و مدیر جدید ورزش در اولین گام ، مکانیزم جذب و دفع را در حد امکان اصلاح  و  تیم و نفرات قوی و قابلی را دور خود جمع کند و افراد و باندها و جریاناتی را که در ورزش ما سال هاست امتحان خود را پس داده اند، کنار بگذارد و مردان مرد و کاربلد را به میدان همکاری و خدمت فرا خواند. پیشتر عرض کردیم که ورزش ما از نیروهای قابل و لایق بی بهره نیست، منتها اینگونه افراد را باید شناسایی کرد و سراغشان رفت. این افراد مثل بعضی از اشخاص و باندهای آویزان و فرصت طلب و البته بی شخصیت نیستند که از در بیرونشان می کنی ، از پنجره می آیند، از پنجره بیرونشان می کنی ، از ناودان وارد می شوند و در هر حال می خواهند باشند ، به امید لفت و لیسی و سفری و...  !
وای به حال ورزش!
اگر وزیر ورزش نمی تواند و اجازه ندارد دست به اصلاحات ساختاری و اساسی بزند، حداقل می تواند در کنار زدن جریانات نفوذی و افراد انگل و مزاحم  در ورزش و به کار گیری نیروهای قابل و کاربلد،  به اقدامات قاطع و تاثیرگذار بپردازد . اگر این کار را هم نمی تواند انجام دهد و جراتش را ندارد یا به او اجازه نمی دهند و از بالا و این طرف و آن طرف برایش مدیر تحمیلی و همکار سفارشی تعیین می کنند( چنانکه در دوره های قبلی و همین دوره آقای سجادی مواردی از اینگونه مدیران داشتیم)، پس وای به حال ما و ورزش ما !
جبران بسیاری از ناداشته ها
در یکی ، دوهفته اخیر، باز هم اخبار خوشایندی از درخشش و افتخارآفرینی " جوانان" ورزشکار این مرز و بوم پر گهر دریافت کردیم. والیبال ، کشتی ، وزنه برداری و هندبال  از جمله رشته هایی بود که جوانان  و نوجوانان ما در سطح رقابت های قاره ای و جهانی  خوش درخشیدند و در بعضی از آنها به مقام های ارزنده ای هم رسیدند. فراتر و مهمتر از مدال ها و سکوها و مقام ها، آنچه در این میان قابل توجه و شایان تامل است ، وجود این نیروهای جوان مستعد و آینده دار است. این جوان ها بزرگنرین سرمایه ورزش هستند و اگر واقعا مدیران و دست اندرکاران  می خواهند این ورزش را سروسامان دهند و به جایگاه حقه اش برسانند، وجود همین جوان ها جبران بسیاری از ناداشته های دیگر را می کند اما افسوس که ما تا حالا قدر این سرمایه های غنی و کم نظیر را ندانسته  و برای شکوفا  کردن آنها برنامه ای حسابی و دوراندیشانه نداشته ایم.
استفاده ابزاری
مسئولان ورزش غالبا از این استعدادهای مادرزادی که در چهار گوشه این ملک پهناور  پراکنده هستند - و بسیاری از آنها ناشناخته و نامکشوف مانده اند - برای جبران کم کاری ها و غلط کاری ها و ندانم کاری های خود استفاده ابزاری کرده و هنرنمایی و افتخارآفرینی آنها را به حساب تدابیر و برنامه های ناداشته خود نوشته اند ، بدون اینکه از کاشفان گمنام و سازندگان بی ادعای این جوانان مستعد - که هنوز " عشق" ، انگیزه و دلیل اصلی آنها برای با ورزش بودن و کنار ورزشکاران جوان ماندن است - نامی ببرند و یادی کنند، تقدیر که پیشکش!
نقشه بدخواهان
داستان جوانان ورزشکار و بی توجهی و رهابودگی و بی برنامگی درباره آنها قصه پرغصه ای است که حدیث آن در این مجمل نمی گنجد. فقط یک مورد آن این است که بدخواهان ایران و دشمنان قسم خورده پیشرفت و آبادی این ملک ‌و ملت، درباره جوانان ورزشکار و مستعد ما برنامه ها و نقشه ها در سر دارند. آنها همانطور که برای جوانان نخبه ریاضی و فیزیک و ... و هنرمندان جوان سینما و تئاتر و موسیقی ما نقشه های فنی و پیشنهادات پر زرق و برق و جذاب دارند، درباره ورزشکاران جوان هم برنامه ریزی کرده اند. می دانیم که در بعضی از جاها هم موفق شده اند اما در خیلی از جاها به خاطر غیرت ذاتی و عرق ملی ، نتوانسته اند جوانان ورزشکار ما را اغوا و از مام میهن جدا کنند   و این البته فقط یک نمونه و مثال است در مورد ورزشکاران جوان ما و خطرهایی که آنها را از خارج و داخل ( که این خود نیز داستانی مفصل دارد) تهدید می کند از یکسو و بی توجهی و بی برنامگی مدیران و دست اندرکاران ورزش در باره آنها از سوی دیگر.
ورزش چیزی کم ندارد
سخن آخر هم حرف همیشگی ماست  و آن اینکه: این ورزش از توان ذاتی و سرمایه های غنی خدادادی برخوردار است و از همگنان و رقیبان خود اصلا و بدون اغراق چیزی کم ندارد اما بدون تعارف  ، سرمایه ها و داشته هایش درست مدیریت نمی شود و هنوز حداقل این توانایی های قابل توجه و این ظرفیت وسیع ، به فعلیت درنیامده است ...

* سیدمحمدسعید مدنی

پربازدید ها