این افتتاحیه در شان فوتبال ایران نبود
ورزش را جدی نگرفته ایم ، چون به فرهنگ ورزش اهمیت نمی دهیم
*پنجاه سال برگزاری " لیگ"
بیست و سومین دوره لیگ برتر ایران ( جام خلیج همیشه فارس) از هفته پیش آغاز شد و حالا که این مطلب را می خوانید، روز دوم این رقابت ها نیز پشت سر گذاشته شده و تیم ها خود را برای سومین مصاف با حریفان آماده می کنند. الان دقیقا 50 سال ( از سال 52) است که مهمترین مسابقات و فعالیت های فوتبال ما در قالب " لیگ" باشگاهی برگزار می شود. جام تخت جمشید، اولین مسابقاتی بود که در سطح باشگاهی و با رعایت استانداردهای بین المللی" لیگ" برگزار می شد. پیش از آن ، رقابت های فوتبال در سطح شهرها و حداکثر استان ها بود و اگر هم به نام مسابقات سراسری و کشوری انجام می شد، در حد رقابت های منطقه ای بود و چیزی به نام " لیگ" که در کشورهای صاحب فوتبال ( انگلیس ، ایتالیا ، آلمان ، فرانسه و...) از دهه ها قبل تر از آن برگزار می شد ، در فوتبال ما وجود نداشت.
*سرسری نه ، کار حساب شده و کارشناسانه
نکته قابل ذکر و مهم در این باره این است که تا آنجا که ما می دانیم و همین صفحات و آرشیو کیهان ورزشی شهادت می دهد و باز بر اساس مستندات و واقعیات ، بنیانگذاران و راه انداران " لیگ" ، کار را سرسری و باری به هر جهت و برای ادای اروپایی ها را درآوردن و... آغاز نکردند و حساب شده و با مطالعه و استفاده از نظرات کارشناسان صاحب تجربه ( برای مثال مرحوم د. اسداللهی، نویسنده صاحب تحلیل کیهان ورزشی و کارشناس عالی ورزش و فوتبال که مدتی مربی تیم ملی بود و چند سالی ضمن همکاری با مجله معتبر فرانس فوتبال از نزدیک لیگ فرانسه را زیر نظر داشت و یکی از کارشناسان ثابت راه اندازی جام تخت جمشید بود که البته ایشان فقط یک مورد و مثال برای این نوشته است و... ) به آن دست زدند.
*نگاهی به جام تخت جمشید
نتایج مثبت کاری که از اساس درست باشد بیش از هرجا در عمل و صحنه واقعیات خود را نشان می دهد. علاقه مندان به ورزش و فوتبال - به ویژه آنهایی که قدیمی تر هستند و مویی سپید کرده اند - می دانند که در آن مقطع و سال ها فوتبال ایران در مسیر رشد و پیشرفت قرار داشت. راه اندازی جام تخت جمشید و برگزاری رقابت های باشگاهی نیز اقدام و گام عملی دیگری بود برای تقویت و سرعت بخشیدن به روند پیشرفت و رسیدن به نقطه اوج در قاره کهن ، اقدامی که با توجه به نتایج مثبت و موفقیت های پیاپی که در دهه 50 شمسی ( 70 میلادی ) در رده های مختلف سنی برای فوتبال ایران رقم خورد ، بسیار موثر و کارساز بود. در آن مقطع ، فوتبال ما به قدرت اول آسیا تبدیل شد و " ایران" نماد و سمبل فوتبال قاره بزرگ و موجب حسرت و انگیزه برای سایر رقبا بود.
*بر سر فوتبال ریشه دار ایران نکوبیم
این نوشته قصد بررسی تاریخی لیگ ایران را ندارد، فقط با توجه به شروع لیگ بیست و سوم خواستیم - به خصوص برای جوانترها - یادآوری کنیم که لیگ فوتبال در کشورمان سابقه ای درست 50 ساله دارد. همچنین بگوییم که پایه و اساس لیگ در این فوتبال به درستی کارگذاری و به اصطلاح خشت اول آن( برخلاف خیلی از کارهای دیگر) درست گذاشته شده و بالاخره تاکید کنیم که اگر ما فراتر از عدد و رقم ها و کمیت ، به کیفیت و چگونگی لیگ هم توجه داشته باشیم و نخواهیم به دست خود بر سر این فوتبال ریشه دار بکوبیم و بالاخره مسئولان فوتبال و مجریان لیگ صرفا به دنبال برگزاری و انجام کار " روتین" و باری به هرجهت و پر کردن کارنامه خود نباشند، حتما نتایج مثبت آن عاید فوتبال ما در سطح ملی و بین المللی خواهد شد.
*افتتاحیه دور از شان فوتبال ایران
بدون تعارف و با تکیه بر واقعیات باید بگوییم که به نظر می رسد برای مسئولان فوتبال ما به هر دلیلی فعلا آنچه مهم است برگزاری باری به هر جهت و رفع تکلیفی لیگ بوده و این رویه و اتفاقی است که در سال های اخیر در فوتبال ایران رخ می دهد و تکرار می شود. کافی است نگاهی به شروع رقابت های لیگ امسال بیندازیم تا همه چیز دستگیرمان شود و مدعی را از هر گونه توضیح بی نیاز کند. بازی افتتاحیه طبق رسم معمول و شناخته شده در همه جای دنیا ، آن دیداری است که یک طرف آن ، تیم قهرمان فصل قبل قرار دارد. بنابراین جدال پرسپولیس- آلومینیوم بازی افتتاحیه لیگ امسال بود که دیدیم در ورزشگاه بزرگی که روزی جزو افتخارات فوتبال ایران بود و بازی در آن برای هر تیم و کشوری افتخار به حساب می آمد، از تماشاگر خبری نبود و وضعیت نیمه ویرانه بخش هایی از سکوها سخت توی ذوق می زد. آیا حالا که ورزشگاه آزادی در حال تعمیر و ترمیم است ، نمی شد بازی افتتاحیه را در ورزشگاهی دیگر( تختی، دستگردی و...) با حضور تماشاگران کمتر و انجام مراسمی مختصر ، برگزار کنیم ؟!
*توقعات بیجا یا مغرضانه
این البته فقط یک مثال و نمونه است برای اینکه ثابت شود مسئولان فوتبال فعلا نگاهی" رفع تکلیفی" نسبت به لیگ و دیگر مسائل و برنامه های فوتبال دارند و اصلا به آن به عنوان ابزاری کارساز و اقدامی در جهت تقویت فوتبال ملی و ... نمی نگرند و جالب است که در چنین اوضاعی توقعات از تیم ملی در اوج است و بعضی از ناآگاهان به واقعیات یا گروهی ازمرحله پرت و یا بالاخره مغرضین باج خواه، انتظار دارند این تیم در مسابقاتی مثل جام جهانی جلوی تیمی مثل انگلیس - با آن لیگ استاندارد و با قدمت و معروف - دست بالا را داشته باشد و یا در مسابقاتی مثل جام ملت های آسیا بالاتر از همه رقیبانی که فوتبال را جدی گرفته و یکسره در حال تقویت لیگ های ملی خود هستند ، قرار بگیرد ! آن روز که فوتبال ایران حرف اول را در همه رده ها در آسیا می زد، زمانی بود که لیگ آن هم در مقایسه با همه رقیبان یک سر وگردن بالاتر برگزار می شد.
*هزینه و سرمایه گذاری هنگفت حریفان
این موضوع به رقابت های باشگاهی نیز قابل تعمیم است. اهالی فوتبال خبر دارند که تیم های آسیایی و بعضی از همسایگان ما در این چند سال اخیر - به ویژه در این یک سال - چه تلاش ها و سرمایه گذاری هایی برای تقویت لیگ خود می کنند و چه هزینه های هنگفتی را برای قوی تر کردن باشگاه ها و کشاندن تماشاگر به ورزشگاه ها متحمل می شوند . در چنین شرایطی که بلاتکلیفی دامن بسیاری از تیم های ما را گرفته و در شروع لیگ، بهترین ورزشگاه ما به این حال و روز درآمده و حساس ترین رقابت ها بدون تماشاگر انجام می شود و به شکلی تاسف بار - و البته مشکوک و مساله دار - مجوز حرفه ای برای یکی از نمایندگان ریشه دار و صاحب دو عنوان قهرمانی در آسیا صادر نمی شود، توقع قهرمانی داشتن از نمایندگان فوتبال ایران در رقابت های باشگاهی آسیا از آن حرف هاست!
*آیه یاس نمی خوانیم
البته این سخن ما به معنای آیه یاس خواندن و نومیدی نیست . تاکید می کنیم ما صرفا فارغ از بلندپروازی یا غرض ورزی یا القای مسائل غیرمنطقی به مخاطب ، بنا بر وظیفه حرفه ای و رسانه ای ، واقعیات را تا آنجا که بلدیم و اطلاع داریم ، مطرح می کنیم و باز بدون تردید یکی از واقعیات غیرقابل انکار و مبتنی بر تجربیات این است که غیرت ایرانی، خیلی از اوقات جبران بسیاری از نداشته ها و کمبودها را کرده و جوانان غیور و ملی پوشان شجاع ما با درایت و کاردانی مربیان خود توانسته اند بارها از غیر ممکن ها، ممکن بسازند و دل مردم ایران و طرفداران ورزش را شاد کنند.
*هنر ذاتی و غیرت ایرانی
همین که تیم ملی ایران در چند دوره اخیر یکی از تیم های ثابت صعود کننده به جام جهانی بوده، بیش از آنکه نشان دهنده وضعیت روبراه فوتبال و کیفیت لیگ و مدیریت و برنامه ریزی باشد، حاکی از هنر ذاتی و غیرت و انگیزه بالای جوانان ملی پوش ما است ، هرچند بعضی بخواهند این موفقیت ها را به حساب درایت نداشته خود بگذارند و یا برخی از افراد بی شناسنامه در فوتبال با کمک مشتی قلم به مزد تا خرخره بدهکار ، مثلا " سریعترین صعود" را به پای برنامه و ابتکاراتی که فاقد آن هستند ، بنویسند. بدون اغراق و تعارف فوتبال ما هرچه دارد و هر افتخاری که کسب کرده، بیش از هرچیز مدیون هنر ذاتی و غیرت ایرانی ورزشکاران بوده که در این باره مثال فراوان است.
*وقتی ژاپنی ها ، جنگ مدیریتی را بردند!
علاقه مندان به فوتبال فراموش نمی کنند که همین چهار پنج سال پیش، چگونه تیم پرسپولیس ، نماینده فوتبال ایران در رقابت های باشگاهی آسیا در حالی که پنجره نقل و انتقالش بسته بود، در رقابت با حریفان تا بن دندان مسلح، با سیزده، چهارده بازیکن - که بعضا گمنام و از امیدهای این تیم بودند - تا فینال مسابقات پیش رفت و... در آنجا که بیش از هر چیز ، نمایانگر " جنگ مدیریتی" بود ، تیم حریف به لطف " مدیریت ژاپنی" بر نماینده ما پیروز شد تا هم بار دیگر بر ناباوران ثابت شود که بر کاروبار دنیا حساب و کتاب حاکم است و هم اینکه مانع اصلی موفقیت و کامیابی های ورزش و فوتبال ایران، بیش از آنکه به قدرت و امکانات حریفان مربوط شود، عاملی" درونی" بوده و بیش از هر چیز به نحوه مدیریتی مربوط است که درباره این ورزش مستعد اعمال می شود.
*اگر اراده وجود داشته باشد ...
با این تفاصیل خیلی روشن است که اگر واقعا قصد داریم وضع و حال ورزش را در جهت مثبت تغییر دهیم، اولا بستگی به خودمان دارد و خوشبختانه در این باره موانع خارجی و یا ذاتی سر راه پیشرفت و قوی تر شدن ورزش ایران وجود ندارد. در واقع اگر در این باره اراده جدی وجود داشته باشد، ایجاد اصلاحات و اقداماتی در جهت بهبود حال ورزش ، امکان پذیر است و به خودمان بستگی دارد. ثانیا مانع و مشکل اصلی هم روشن است و بیش از هر چیز به نحوه مدیریت ورزش و نگرش و روش های حاکم بر آن مربوط می شود. اگر نزد مدیران ارشد ما اراده ای جدی وعزمی راسخ وجود داشته باشد، حال و روز ورزش خیلی بهتر از این می شود و می توان بیماری هایش را درمان کرد و آفات و موانع بر سر راه را مدبرانه و مقتدرانه یکی یکی از پیش پا برداشت.
*انتظاری که برآورده نشده
انتظاری هم که از مدیران ورزش و لاجرم مدیر جدید ورزش وجود دارد، جز این نیست ، انتظاری که در یک ارزیابی دقیق و سنجش منصفانه، تاکنون برآورده نشده و چنانکه پیش از این - از جمله در شماره قبلی در همین صفحه - نوشتیم ،غالب مدیرانی که برای ورزش تعیین شده اند از اقدامات اصلاحی و انقلابی ، پرهیز کرده و به وضع موجود رضایت داده و از دست زدن به تغییرات اساسی و حمله جانانه و حساب شده به آفات و عناصر مزاحم اجتناب ورزیده اند، به طوری که رفت و آمد مدیران و حتی تغییر دولت ها با سلیقه ها و دیدگاه های مختلف سیاسی، تاثیری در روند و مسیر حرکت ورزش نداشته و همه آنها در تلاش برای حفظ نظم و سازوکار فعلی و به اصطلاح تثبیت وضع موجود، نگرش و روش مشترک داشته اند.
*تحول همه جانبه
بنابراین تغییرات مدیریتی در ورزش وقتی معنادار و دارای اهمیت می شود که اقدامات و اتفاقاتی فراتر از آنچه در این سال ها مرسوم بوده رخ دهد. مدیران جدید وقتی می توانند روح تازه و نفسی جانبخش به پیکر ورزش بدمند که فراتر از روزمرگی ها و تکرار مکررات و کارهای رفع تکلیفی و کسالت بار به دنبال تغییرات و تحولات اساسی در کاروبار آن - البته به طور همه جانبه و در همه ابعاد فنی و فرهنگی - باشند. برای مثال بدون تعارف " فرهنگ" در ورزش ما یک مفهوم تشریفاتی است که فقط به درد سخنرانی های کلیشه ای و مناسبتی می خورد.
*فرهنگ، ام المسائل
فرهنگ در حالی در ورزش ما به یک مفهوم خنثی تبدیل شده که تجربه بشری و آموزه های علمی و توصیه های مکتبی و اعتقادی، همه و همه ، بر این معنا تکیه دارند که فرهنگ ، ام المسائل بوده و اساس همه کارها و اقدامات در هر حوزه و عرصه - از جمله ورزش - فرهنگ است. اگر به کاری بدون فراهم آوردن زمینه های فرهنگی اقدام شود، به سامان و نتیجه مورد نظر نمی رسد چرا که پایه های آن بر باد و هواست.
*حرفه ای شدن یکشبه!
داستان حرفه ای شدن یکشبه فوتبال ایران - بدون اینکه زمینه ها و ساختارهای مادی وغیرمادی و ذهنی و فکری آن فراهم آمده باشد - مثال خوبی برای اثبات سخن ماست. بعد از 22 سال که از حرفه ای شدن ناگهانی فوتبال ایران می گذرد، اولا هنوز این فوتبال از بسیاری از سازو کارها و استاندادهای حرفه ای دور است و فقط ادای حرفه ای شدن در می آورد، ثانیا تیم های ایرانی هر سال برای کسب مجوز حرفه ای از کنفدراسیون فوتبال آسیا با مشکلات عدیده دست به گریبان هستند و ... امسال برای دومین سال پیاپی مجوز استقلال که از قدیمی ترین و پرطرفدارترین تیم های آسیاست و سابقه دو بار قهرمانی در رقابت های باشگاهی را در کارنامه خود دارد، صادر نشد و ...
*کار فرهنگی در دست بی صلاحیت ها!
فرهنگ مقوله ای بس جدی و تاثیرگذار و تعیین کننده است که ما در سطوح مختلف باشگاهی و ملی و در رشته های گوناگون و در گروه های سنی متفاوت برای آن اهمیت لازم و بایسته قائل نیستیم، چرا که اگر بودیم ، نتایج عملی آن را در ورزش و ورزشکار خود می دیدیم، در حالی که نمی بینیم و خلاف آن را می بینیم و دلیل اصلی آن هم این است که وقتی اصل ورزش جدی گرفته نشده ، طبیعی است که فرهنگ در ورزش هم جدی گرفته نمی شود و کاروبار را به دست کسانی می سپاریم که غالبا صلاحیت ندارند و بیشتر به دنبال کاسبی و سفر و استفاده از مواهب ورزش به اسم فرهنگ و تربیت و... هستند !
*رابطه " من تو من" با فرهنگ عمومی
بحث فرهنگ و سرنوشت و وضعیت آن در ورزش ما بسیار مفصل و پردامنه است که اینجا قصد ورود به آن را نداریم ، ضمن اینکه می دانیم فرهنگ ورزش با فرهنگ عمومی جامعه ارتباط مستقیم و" من تو من" دارد و خود همین دامنه بحث را گسترده و فنی می کند که مجال و فرصت مناسب و مفصلی را می طلبد. غرض از پیش کشیدن بحث این بود که بگوییم اگر قرار است تغییر مسئولان و رفت و آمد وزیران و مدیران معنا دار و تاثیر گذار باشد، باید در همه عرصه ها تحولات اساسی رخ دهد و بینش و روش دیگری غیر از اینی که حالا هست، به میدان بیاید . امیدواریم چنین قصد و اراده و نگاهی در کاروبار و برنامه مدیر جدید ورزش وجود داشته باشد ...
بیست و سومین دوره لیگ برتر ایران ( جام خلیج همیشه فارس) از هفته پیش آغاز شد و حالا که این مطلب را می خوانید، روز دوم این رقابت ها نیز پشت سر گذاشته شده و تیم ها خود را برای سومین مصاف با حریفان آماده می کنند. الان دقیقا 50 سال ( از سال 52) است که مهمترین مسابقات و فعالیت های فوتبال ما در قالب " لیگ" باشگاهی برگزار می شود. جام تخت جمشید، اولین مسابقاتی بود که در سطح باشگاهی و با رعایت استانداردهای بین المللی" لیگ" برگزار می شد. پیش از آن ، رقابت های فوتبال در سطح شهرها و حداکثر استان ها بود و اگر هم به نام مسابقات سراسری و کشوری انجام می شد، در حد رقابت های منطقه ای بود و چیزی به نام " لیگ" که در کشورهای صاحب فوتبال ( انگلیس ، ایتالیا ، آلمان ، فرانسه و...) از دهه ها قبل تر از آن برگزار می شد ، در فوتبال ما وجود نداشت.
*سرسری نه ، کار حساب شده و کارشناسانه
نکته قابل ذکر و مهم در این باره این است که تا آنجا که ما می دانیم و همین صفحات و آرشیو کیهان ورزشی شهادت می دهد و باز بر اساس مستندات و واقعیات ، بنیانگذاران و راه انداران " لیگ" ، کار را سرسری و باری به هر جهت و برای ادای اروپایی ها را درآوردن و... آغاز نکردند و حساب شده و با مطالعه و استفاده از نظرات کارشناسان صاحب تجربه ( برای مثال مرحوم د. اسداللهی، نویسنده صاحب تحلیل کیهان ورزشی و کارشناس عالی ورزش و فوتبال که مدتی مربی تیم ملی بود و چند سالی ضمن همکاری با مجله معتبر فرانس فوتبال از نزدیک لیگ فرانسه را زیر نظر داشت و یکی از کارشناسان ثابت راه اندازی جام تخت جمشید بود که البته ایشان فقط یک مورد و مثال برای این نوشته است و... ) به آن دست زدند.
*نگاهی به جام تخت جمشید
نتایج مثبت کاری که از اساس درست باشد بیش از هرجا در عمل و صحنه واقعیات خود را نشان می دهد. علاقه مندان به ورزش و فوتبال - به ویژه آنهایی که قدیمی تر هستند و مویی سپید کرده اند - می دانند که در آن مقطع و سال ها فوتبال ایران در مسیر رشد و پیشرفت قرار داشت. راه اندازی جام تخت جمشید و برگزاری رقابت های باشگاهی نیز اقدام و گام عملی دیگری بود برای تقویت و سرعت بخشیدن به روند پیشرفت و رسیدن به نقطه اوج در قاره کهن ، اقدامی که با توجه به نتایج مثبت و موفقیت های پیاپی که در دهه 50 شمسی ( 70 میلادی ) در رده های مختلف سنی برای فوتبال ایران رقم خورد ، بسیار موثر و کارساز بود. در آن مقطع ، فوتبال ما به قدرت اول آسیا تبدیل شد و " ایران" نماد و سمبل فوتبال قاره بزرگ و موجب حسرت و انگیزه برای سایر رقبا بود.
*بر سر فوتبال ریشه دار ایران نکوبیم
این نوشته قصد بررسی تاریخی لیگ ایران را ندارد، فقط با توجه به شروع لیگ بیست و سوم خواستیم - به خصوص برای جوانترها - یادآوری کنیم که لیگ فوتبال در کشورمان سابقه ای درست 50 ساله دارد. همچنین بگوییم که پایه و اساس لیگ در این فوتبال به درستی کارگذاری و به اصطلاح خشت اول آن( برخلاف خیلی از کارهای دیگر) درست گذاشته شده و بالاخره تاکید کنیم که اگر ما فراتر از عدد و رقم ها و کمیت ، به کیفیت و چگونگی لیگ هم توجه داشته باشیم و نخواهیم به دست خود بر سر این فوتبال ریشه دار بکوبیم و بالاخره مسئولان فوتبال و مجریان لیگ صرفا به دنبال برگزاری و انجام کار " روتین" و باری به هرجهت و پر کردن کارنامه خود نباشند، حتما نتایج مثبت آن عاید فوتبال ما در سطح ملی و بین المللی خواهد شد.
*افتتاحیه دور از شان فوتبال ایران
بدون تعارف و با تکیه بر واقعیات باید بگوییم که به نظر می رسد برای مسئولان فوتبال ما به هر دلیلی فعلا آنچه مهم است برگزاری باری به هر جهت و رفع تکلیفی لیگ بوده و این رویه و اتفاقی است که در سال های اخیر در فوتبال ایران رخ می دهد و تکرار می شود. کافی است نگاهی به شروع رقابت های لیگ امسال بیندازیم تا همه چیز دستگیرمان شود و مدعی را از هر گونه توضیح بی نیاز کند. بازی افتتاحیه طبق رسم معمول و شناخته شده در همه جای دنیا ، آن دیداری است که یک طرف آن ، تیم قهرمان فصل قبل قرار دارد. بنابراین جدال پرسپولیس- آلومینیوم بازی افتتاحیه لیگ امسال بود که دیدیم در ورزشگاه بزرگی که روزی جزو افتخارات فوتبال ایران بود و بازی در آن برای هر تیم و کشوری افتخار به حساب می آمد، از تماشاگر خبری نبود و وضعیت نیمه ویرانه بخش هایی از سکوها سخت توی ذوق می زد. آیا حالا که ورزشگاه آزادی در حال تعمیر و ترمیم است ، نمی شد بازی افتتاحیه را در ورزشگاهی دیگر( تختی، دستگردی و...) با حضور تماشاگران کمتر و انجام مراسمی مختصر ، برگزار کنیم ؟!
*توقعات بیجا یا مغرضانه
این البته فقط یک مثال و نمونه است برای اینکه ثابت شود مسئولان فوتبال فعلا نگاهی" رفع تکلیفی" نسبت به لیگ و دیگر مسائل و برنامه های فوتبال دارند و اصلا به آن به عنوان ابزاری کارساز و اقدامی در جهت تقویت فوتبال ملی و ... نمی نگرند و جالب است که در چنین اوضاعی توقعات از تیم ملی در اوج است و بعضی از ناآگاهان به واقعیات یا گروهی ازمرحله پرت و یا بالاخره مغرضین باج خواه، انتظار دارند این تیم در مسابقاتی مثل جام جهانی جلوی تیمی مثل انگلیس - با آن لیگ استاندارد و با قدمت و معروف - دست بالا را داشته باشد و یا در مسابقاتی مثل جام ملت های آسیا بالاتر از همه رقیبانی که فوتبال را جدی گرفته و یکسره در حال تقویت لیگ های ملی خود هستند ، قرار بگیرد ! آن روز که فوتبال ایران حرف اول را در همه رده ها در آسیا می زد، زمانی بود که لیگ آن هم در مقایسه با همه رقیبان یک سر وگردن بالاتر برگزار می شد.
*هزینه و سرمایه گذاری هنگفت حریفان
این موضوع به رقابت های باشگاهی نیز قابل تعمیم است. اهالی فوتبال خبر دارند که تیم های آسیایی و بعضی از همسایگان ما در این چند سال اخیر - به ویژه در این یک سال - چه تلاش ها و سرمایه گذاری هایی برای تقویت لیگ خود می کنند و چه هزینه های هنگفتی را برای قوی تر کردن باشگاه ها و کشاندن تماشاگر به ورزشگاه ها متحمل می شوند . در چنین شرایطی که بلاتکلیفی دامن بسیاری از تیم های ما را گرفته و در شروع لیگ، بهترین ورزشگاه ما به این حال و روز درآمده و حساس ترین رقابت ها بدون تماشاگر انجام می شود و به شکلی تاسف بار - و البته مشکوک و مساله دار - مجوز حرفه ای برای یکی از نمایندگان ریشه دار و صاحب دو عنوان قهرمانی در آسیا صادر نمی شود، توقع قهرمانی داشتن از نمایندگان فوتبال ایران در رقابت های باشگاهی آسیا از آن حرف هاست!
*آیه یاس نمی خوانیم
البته این سخن ما به معنای آیه یاس خواندن و نومیدی نیست . تاکید می کنیم ما صرفا فارغ از بلندپروازی یا غرض ورزی یا القای مسائل غیرمنطقی به مخاطب ، بنا بر وظیفه حرفه ای و رسانه ای ، واقعیات را تا آنجا که بلدیم و اطلاع داریم ، مطرح می کنیم و باز بدون تردید یکی از واقعیات غیرقابل انکار و مبتنی بر تجربیات این است که غیرت ایرانی، خیلی از اوقات جبران بسیاری از نداشته ها و کمبودها را کرده و جوانان غیور و ملی پوشان شجاع ما با درایت و کاردانی مربیان خود توانسته اند بارها از غیر ممکن ها، ممکن بسازند و دل مردم ایران و طرفداران ورزش را شاد کنند.
*هنر ذاتی و غیرت ایرانی
همین که تیم ملی ایران در چند دوره اخیر یکی از تیم های ثابت صعود کننده به جام جهانی بوده، بیش از آنکه نشان دهنده وضعیت روبراه فوتبال و کیفیت لیگ و مدیریت و برنامه ریزی باشد، حاکی از هنر ذاتی و غیرت و انگیزه بالای جوانان ملی پوش ما است ، هرچند بعضی بخواهند این موفقیت ها را به حساب درایت نداشته خود بگذارند و یا برخی از افراد بی شناسنامه در فوتبال با کمک مشتی قلم به مزد تا خرخره بدهکار ، مثلا " سریعترین صعود" را به پای برنامه و ابتکاراتی که فاقد آن هستند ، بنویسند. بدون اغراق و تعارف فوتبال ما هرچه دارد و هر افتخاری که کسب کرده، بیش از هرچیز مدیون هنر ذاتی و غیرت ایرانی ورزشکاران بوده که در این باره مثال فراوان است.
*وقتی ژاپنی ها ، جنگ مدیریتی را بردند!
علاقه مندان به فوتبال فراموش نمی کنند که همین چهار پنج سال پیش، چگونه تیم پرسپولیس ، نماینده فوتبال ایران در رقابت های باشگاهی آسیا در حالی که پنجره نقل و انتقالش بسته بود، در رقابت با حریفان تا بن دندان مسلح، با سیزده، چهارده بازیکن - که بعضا گمنام و از امیدهای این تیم بودند - تا فینال مسابقات پیش رفت و... در آنجا که بیش از هر چیز ، نمایانگر " جنگ مدیریتی" بود ، تیم حریف به لطف " مدیریت ژاپنی" بر نماینده ما پیروز شد تا هم بار دیگر بر ناباوران ثابت شود که بر کاروبار دنیا حساب و کتاب حاکم است و هم اینکه مانع اصلی موفقیت و کامیابی های ورزش و فوتبال ایران، بیش از آنکه به قدرت و امکانات حریفان مربوط شود، عاملی" درونی" بوده و بیش از هر چیز به نحوه مدیریتی مربوط است که درباره این ورزش مستعد اعمال می شود.
*اگر اراده وجود داشته باشد ...
با این تفاصیل خیلی روشن است که اگر واقعا قصد داریم وضع و حال ورزش را در جهت مثبت تغییر دهیم، اولا بستگی به خودمان دارد و خوشبختانه در این باره موانع خارجی و یا ذاتی سر راه پیشرفت و قوی تر شدن ورزش ایران وجود ندارد. در واقع اگر در این باره اراده جدی وجود داشته باشد، ایجاد اصلاحات و اقداماتی در جهت بهبود حال ورزش ، امکان پذیر است و به خودمان بستگی دارد. ثانیا مانع و مشکل اصلی هم روشن است و بیش از هر چیز به نحوه مدیریت ورزش و نگرش و روش های حاکم بر آن مربوط می شود. اگر نزد مدیران ارشد ما اراده ای جدی وعزمی راسخ وجود داشته باشد، حال و روز ورزش خیلی بهتر از این می شود و می توان بیماری هایش را درمان کرد و آفات و موانع بر سر راه را مدبرانه و مقتدرانه یکی یکی از پیش پا برداشت.
*انتظاری که برآورده نشده
انتظاری هم که از مدیران ورزش و لاجرم مدیر جدید ورزش وجود دارد، جز این نیست ، انتظاری که در یک ارزیابی دقیق و سنجش منصفانه، تاکنون برآورده نشده و چنانکه پیش از این - از جمله در شماره قبلی در همین صفحه - نوشتیم ،غالب مدیرانی که برای ورزش تعیین شده اند از اقدامات اصلاحی و انقلابی ، پرهیز کرده و به وضع موجود رضایت داده و از دست زدن به تغییرات اساسی و حمله جانانه و حساب شده به آفات و عناصر مزاحم اجتناب ورزیده اند، به طوری که رفت و آمد مدیران و حتی تغییر دولت ها با سلیقه ها و دیدگاه های مختلف سیاسی، تاثیری در روند و مسیر حرکت ورزش نداشته و همه آنها در تلاش برای حفظ نظم و سازوکار فعلی و به اصطلاح تثبیت وضع موجود، نگرش و روش مشترک داشته اند.
*تحول همه جانبه
بنابراین تغییرات مدیریتی در ورزش وقتی معنادار و دارای اهمیت می شود که اقدامات و اتفاقاتی فراتر از آنچه در این سال ها مرسوم بوده رخ دهد. مدیران جدید وقتی می توانند روح تازه و نفسی جانبخش به پیکر ورزش بدمند که فراتر از روزمرگی ها و تکرار مکررات و کارهای رفع تکلیفی و کسالت بار به دنبال تغییرات و تحولات اساسی در کاروبار آن - البته به طور همه جانبه و در همه ابعاد فنی و فرهنگی - باشند. برای مثال بدون تعارف " فرهنگ" در ورزش ما یک مفهوم تشریفاتی است که فقط به درد سخنرانی های کلیشه ای و مناسبتی می خورد.
*فرهنگ، ام المسائل
فرهنگ در حالی در ورزش ما به یک مفهوم خنثی تبدیل شده که تجربه بشری و آموزه های علمی و توصیه های مکتبی و اعتقادی، همه و همه ، بر این معنا تکیه دارند که فرهنگ ، ام المسائل بوده و اساس همه کارها و اقدامات در هر حوزه و عرصه - از جمله ورزش - فرهنگ است. اگر به کاری بدون فراهم آوردن زمینه های فرهنگی اقدام شود، به سامان و نتیجه مورد نظر نمی رسد چرا که پایه های آن بر باد و هواست.
*حرفه ای شدن یکشبه!
داستان حرفه ای شدن یکشبه فوتبال ایران - بدون اینکه زمینه ها و ساختارهای مادی وغیرمادی و ذهنی و فکری آن فراهم آمده باشد - مثال خوبی برای اثبات سخن ماست. بعد از 22 سال که از حرفه ای شدن ناگهانی فوتبال ایران می گذرد، اولا هنوز این فوتبال از بسیاری از سازو کارها و استاندادهای حرفه ای دور است و فقط ادای حرفه ای شدن در می آورد، ثانیا تیم های ایرانی هر سال برای کسب مجوز حرفه ای از کنفدراسیون فوتبال آسیا با مشکلات عدیده دست به گریبان هستند و ... امسال برای دومین سال پیاپی مجوز استقلال که از قدیمی ترین و پرطرفدارترین تیم های آسیاست و سابقه دو بار قهرمانی در رقابت های باشگاهی را در کارنامه خود دارد، صادر نشد و ...
*کار فرهنگی در دست بی صلاحیت ها!
فرهنگ مقوله ای بس جدی و تاثیرگذار و تعیین کننده است که ما در سطوح مختلف باشگاهی و ملی و در رشته های گوناگون و در گروه های سنی متفاوت برای آن اهمیت لازم و بایسته قائل نیستیم، چرا که اگر بودیم ، نتایج عملی آن را در ورزش و ورزشکار خود می دیدیم، در حالی که نمی بینیم و خلاف آن را می بینیم و دلیل اصلی آن هم این است که وقتی اصل ورزش جدی گرفته نشده ، طبیعی است که فرهنگ در ورزش هم جدی گرفته نمی شود و کاروبار را به دست کسانی می سپاریم که غالبا صلاحیت ندارند و بیشتر به دنبال کاسبی و سفر و استفاده از مواهب ورزش به اسم فرهنگ و تربیت و... هستند !
*رابطه " من تو من" با فرهنگ عمومی
بحث فرهنگ و سرنوشت و وضعیت آن در ورزش ما بسیار مفصل و پردامنه است که اینجا قصد ورود به آن را نداریم ، ضمن اینکه می دانیم فرهنگ ورزش با فرهنگ عمومی جامعه ارتباط مستقیم و" من تو من" دارد و خود همین دامنه بحث را گسترده و فنی می کند که مجال و فرصت مناسب و مفصلی را می طلبد. غرض از پیش کشیدن بحث این بود که بگوییم اگر قرار است تغییر مسئولان و رفت و آمد وزیران و مدیران معنا دار و تاثیر گذار باشد، باید در همه عرصه ها تحولات اساسی رخ دهد و بینش و روش دیگری غیر از اینی که حالا هست، به میدان بیاید . امیدواریم چنین قصد و اراده و نگاهی در کاروبار و برنامه مدیر جدید ورزش وجود داشته باشد ...
*سیدمحمدسعید مدنی
پربازدید ها
آخرین اخبار