محک زن
فوتبال بازی و بازیچه نیست!
اخبار حضور فوق ستاره های فوتبال جهان در لیگ حرفه ای عربستان به شکل طبیعی موجب افزایش توجه و تمرکز علاقه مندان فوتبال در سراسر دنیا به لیگ این کشور شده و در نهایت اخیرا شایعه بازی قهرمان لیگ حرفه ای عربستان در لیگ قهرمانان اروپا نیز در حالی رسانه های مختلف خبری را تحت الشعاع قرار داده که ما لیگ برتر" بیست و سوم" خود را با نواقص و کمبودهای آشکاری آغاز کرده ایم: ورزشگاه ملی و بزرگ " آزادی " ما به دلیل بازسازی تبدیل به مخروبه ای آزار دهنده شده تا سوگلی های فوتبال پایتخت مجبور به میزبانی رقابت های خود در ورزشگاهی خالی از تماشاگر باشند! تا عملا از تنها سرمایه موجود خود یعنی خیل طرفداران و عاشقان پاک باخته شان محروم شوند ! ما هفته دوم رقابت های لیگ برتر را پشت سر گذاشتیم در حالی که در همه دنیا متولیان لیگ های حرفه ای تلاش می کنند با برگزاری مسابقات خود در روزهای تعطیل تماشاگر بیشتری را به ورزشگاه ها بکشانند تا هم فوتبال شان رونق بیشتری داشته باشد و هم از مزایای تماشاگر و بلیت فروشی افزون تر محروم نگردند و در نهایت اوقات فراغت مردم به نحو مطلوب تری پر شود. اما ما لیگ برتر خود را در ایام "غیر تعطیل" برگزار می کنیم تا اوقات فراغت علاقه مندان به فوتبال کشور به نحو دیگری پر شود! هدف از یادآوری و نوشتن این واقعیت های تلخ به رخ کشیدن ضعف ها و کاستی های فوتبال ما نیست. هدف تلنگری است به مسئولان و متولیان امر که موضوع ورزش و فوتبال را جدی نگرفته اند . ما هنوز فوتبال را به چشم بازی و بازیچه در نظر گرفته ایم اما به غلط عنوان "فوتبال حرفه ای "را یدک می کشیم اگر با نام بزرگ و پر معنی "خلیج فارس" می خواهیم لیگ حرفه ای برگزار کنیم باید بهترین کار اجرایی و عملکرد مان را عرضه کنیم تا درسطح منطقه قابل عرضه و الگوبرداری باشد! اگر ورزش و فوتبال در دنیای مترقی و در حال توسعه امروز نقش های جدی تر از یک" بازی" یا بازیچه دارد، اگر با ابزاری به نام ورزش و فوتبال اهداف سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی کشورها دنبال و پیاده می شود . اگر ورزش و "فوتبال حرفه ای " تبدیل به" قدرت نرم " کشورهای خواهان آن شده، باید دید ما در کجای این معادلات و سهم خواهی ها ایستاده ایم ؟ و از دنبال کردن فوتبالی ورشکسته که بدون درآمد ، بدون سرمایه گذار ، بدون ساختار و قوانین مورد نیاز دنبال می شود چه هدفی را دنبال می کنیم؟ آیا این فوتبال توانسته است ما را به اهداف استراتژیک سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی نائل سازد؟ آیا توانسته ایم موجبات بالندگی و رشد و ارتقاء و توسعه همه جانبه فوتبال را در کشور فراهم کنیم؟ آیا برای استعدادهای ناب اما محروم از ثروت، فضا و فرصتی برابر و عادلانه برای دیده شدن و رقابت با جریان ناسالم موجود در فوتبال مهیا شده است؟ آیا از سرمایه ها و چکیده های اصیل فوتبال این سرزمین که در تمام سال های پر مشقت به آب و خاک خود پشت نکرده اند بهره ای برده ایم و برنامه ای در این خصوص داشته ایم؟ آیا در ازای سرمایه گذاری عظیم رقبای منطقه ای خود توانسته ایم حداقل ها و الزامات اولیه فوتبال حرفه ای را برای باشگاه ها ، طرفداران و علاقه مندان فوتبال کشور فراهم کنیم؟ متاسفانه می دانیم و می دانند که ورزش و فوتبال را به امان خدا رها کرده ایم و هیچ طرح و برنامه ای برای رشد و توسعه آن در نظر نداریم . اگر در گذشته ورزش جایگاهی در برنامه های توسعه کشور داشته و البته آن هم تمام و کمال به اجرا در نیامده ! امروز برای ورزش هدف و جایگاهی در برنامه های توسعه کشور دیده نشده است! بنابراین وظیفه داریم هشدار دهیم که ادامه این سردرگمی و بلاتکلیفی متاسفانه به زودی هزینه های سنگینی در حوزه ورزش و فوتبال برای ما به همراه خواهد داشت و مادامی که تدبیری برای خروج از این بن بست توسط دولت و مجلس اندیشیده نشود راه به جایی نخواهیم برد.
سرخ ها صورت خود را چگونه "سرخ " نگه داشته اند؟
روزهای سخت استقلال از فصل نقل و انتقالات آغاز شد، تغییر مدیر عامل و دنبال شدن سناریوی "عدم جذب" بازیکنان مد نظر جواد نکونام و اخبار مربوط به اختلاف او و مدیر عامل جدید تیم. اما گویا روزهای سخت پرسپولیس پس از این قرار است آغاز گردد! پرسپولیس در فصل نقل و انتقالات با ثبات بیشتر و حفظ اکثر مهره های کلیدی اش به نظر دور از حواشی و با موقعیت مطلوب فصل جدید را آغاز کرد اما این فقط ظاهر قضیه بود! چرا که در پایان هفته دوم مسابقات لیگ برتر مشخص شد: سرخی روی پرسپولیس به دلیل " فشار خون" نبود بلکه مدعی عنوان قهرمانی با "سیلی" صورت خود را سرخ نگه داشته است ! این روی زرد "سرخ ها" پس از پایان بازی پیروزی بخش مقابل تراکتور در تبریز عیان شد! با مصاحبه برخی بازیکنان و سرمربی این تیم و در حالی که مخاطبان منتظر واکنش مدیر عامل پرسپولیس در خصوص مصاحبه یحیی گل محمدی بودند، رضا درویش جای" انگشتان دست" را روی صورت پرسپولیس به همه نشان داد! درویش در مصاحبه ای در خصوص کارشکنی برای جذب اسپانسر روی پیراهن و بدهی های سنگین مالیاتی این تیم گفت: " جالب است که ما 350 میلیارد تومان سهام فروختهایم اما باشگاهی که به ما تحویل دادند 700 میلیارد تومان بدهی داشته است! شما 350 میلیارد بورس را از این بدهی کم کنید ، باز 350 میلیارد عقب هستیم! به جز آن بدهیها، از زمانی که من آمدهام 111 میلیارد بدهیای که در صورت حسابها نبوده را پرداخت کردهام! این بدهیها در صورت مالی نبود و بعدها یکی یکی آمد! " او در بخش دیگری از صحبت های خود گفته است : " گفتند تیم برود خصوصیسازی و مشکلات حل شود. خب چه شد؟ الان مشخص نیست مرغ هستیم یا شترمرغ! از آن ور حسابرسهای دولتی میآیند و میگویند شما دولتی هستید و میگویم پس یک بودجه و آفر دولتی به ما بدهید میگویند نه! " به نظر اندر مصائب پرسپولیس و استقلال هر چه بگویند و بنویسند باز کم است . واقعا آورده سازمان سابق تربیت بدنی و وزارت فعلی ورزش و جوانان برای این دو باشگاه از گذشته تا حال چه بوده است؟ آن زمان که موضوع حسابرسی و تراز مالی دو تیم برای ورود به بازار بورس مطرح بود وزارت ورزش و جوانان به عنوان متولی دو باشگاه و سیاست گذار و طراح برنامه های استراتژیک ورزش کشور چه کرد؟ آیا واسطه ای برای صفر کردن بدهی های ناشی از "مدیریت دولتی" پیش از واگذاری درصدی از سهام دو باشگاه به مردم شد؟ آن زمان که عده ای از کارشناسان دلسوز ورزش از مسئولان سازمان خصوصی سازی پرسیدند که : چه ضمانتی برای عدم اعلام مجدد بدهی های گذشته پس از حسابرسی های "پیش از واگذاری"، به مدیران باشگاه و صاحبان سهام وجود دارد؟ مدعی بودند چنین امری شدنی نیست! اما گفته های درویش مبنی بر این که: " از زمانی که من آمده ام یک صد و یازده میلیارد تومان بدهی ای را که در صورت های مالی نبود را پرداخت کرده ام " ثابت می کند که: آن پیش بینی و نگرانی های کارشناسان کاملا درست و به جا بوده است! با این تفاوت که حتی در باور بدبین ترین کارشناس ورزش نمی گنجید که یک بدهی بالای صد میلیارد تومان از قضای روزگار پس از تنظیم و تائید صورت های مالی جا بماند! درویش از ادعای حسابرسان دولتی که پرسپولیس را بدون دریافت پول و بودجه از دولت، " باشگاه دولتی" خوانده اند گلایه مند و نالان است. حق هم دارد. این یک تناقض آشکار و عجیب و ناشی از تصویب "قانون منع پرداخت بودجه به باشگاه های دولتی در ورزش حرفه ای " است ، باید پیش از تصویب چنین قانونی بررسی های کارشناسی لازم به عمل می آمد و شیوه های درآمد زایی در فوتبال حرفه ای دیده می شد. این مهم وظیفه کدام بدنه کارشناسی در ورزش کشور بود؟ به هر حال درویش باید باور کند که مشکلات بی پایان استقلال و پرسپولیس در این فوتبالی که نه تخم می کند و نه بار می برد ، ناشی از مدیریت دولتی و بلاتکلیفی شیوه باشگاه داری در کشور است و تا این مدیریت و این تفکر و روش اداره در فوتبال حرفه ای ما ادامه داشته باشد ، حالا حالاها باید بر صورت سرخابی ها سیلی نواخت تا زردی روی شان پنهان بماند!
طفل بی صدا گرسنه می ماند!
در یکی از سلسله مقاله هایی که در خصوص تیم فوتبال امید در همین صفحه به رشته تحریر درآمد به تاریخ 31 تیرماه با عنوان یوزپلنگ جوان در مسیر بالندگی نوشتم: " متاسفانه شاهدیم برخی باشگاه های بزرگ پس از درخشش بازیکنان امید در مسابقات غرب آسیا برای شکار بازیکنان این تیم در حال رقابت با یکدیگرند در حالی که همین باشگاه ها در اردوی تدارکاتی اخیر این تیم در ترکیه با اعضای کادر فنی تیم امید همکاری نکردند! در حال حاضر این نگرانی و سوال وجود دارد : باشگاهی که از فرستادن یک یا دو بازیکن امید خود به اردوی ترکیه ممانعت به عمل آورده اگر شش یا هفت بازیکن اصلی این تیم را به خدمت بگیرد آیا با تیم فوتبال امید ما همکاری خواهد کرد؟! طبیعی است که پاسخ منفی خواهد بود .لازم و ضروری است فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ در اسرع وقت در خصوص برنامه تیم فوتبال امید و لزوم همکاری و هماهنگی باشگاه ها به ویژه باشگاه های بزرگ با کادر فنی این تیم اقدامات لازم را به عمل آورند و این کار باید پیش از ثبت قراردادها در سازمان لیگ انجام شود!! " از چاپ این مطلب یک ماه می گذرد و پیش بینی محک زن برای جذب بازیکنان شاخص این تیم درست از آب درآمد در حالی که حتی یک خبر در خصوص نحوه تعامل باشگاه ها با تیم فوتبال امید نه از فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ درز کرد و نه یک خط خبر یا اظهار نظر از زبان سرمربی این تیم که قاعدتا باید بیش از همه ما نگران سرنوشت تیمش و نفرات اعزامی به مسابقات مقدماتی انتخابی المپیک در تاریخ 16 شهریور ماه به ازبکستان باشد! متاسفانه به طور کلی مدیریت ورزش ما ضرب المثل "آقلامیانا سوت ورمزلر" را تداعی می کند یعنی حکایت مادری که تا طفلش نگرید از دادن شیر به آن خودداری می کند! این یک واقعیت تلخ است که در ذات ورزش ما نهادینه شده است. به همین دلیل است که این همه گلایه و مصاحبه راجع به عدم رسیدگی به وضع مربیان و قهرمانان در رسانه های مختلف ورزشی از گذشته تا حال منتشر شده چون همه می دانند تا گریه نکنند از شیر خبری نیست! بسیاری از منتقدان کیروش نقاط ضعف او را بارها به رخ کشیدند و البته که برخی از این انتقادها به جا هم بود، اما ای کاش همین "گروه منتقد" دست اندرکار و تیم دار، این ویژگی مثبت و بارز کیروش را که در طول مسئولیتش در تیم ملی همیشه برای منافع تیمش و پیشبرد برنامه های آن با تمام وجود می جنگید و حاضر به مصلحت اندیشی نبود و زیر بار بی تفاوتی ، سهل انگاری و بی مسئولیتی نرفت را هم می دیدند و هم از آن الگو می گرفتند! در این صورت حداقل دو هفته پیش از اعزام تیم امید به ازبکستان جامعه خبری تا این اندازه از وضعیت مبهم نفرات اعزامی و تعامل های به عمل آمده بی اطلاع نمی ماند!
امید های تان را حبس نکنید
اکنون که سیاست های جوانگرایانه فدراسیون فوتبال در قوانین نقل و انتقالات اجرایی شده و باشگاه های حاضر در لیگ برتر نیز برای به خدمت گرفتن ستاره های جوان رقابت تنگاتنگی با یکدیگر داشتند. انتظار می رود باشگاه ها اگر منافع ملی فوتبال را در نظر نمی گیرند لااقل برای منافع باشگاهی خود از محبوس کردن بازیکنان جوان و امید شان اجتناب کنند ! منظور از محبوس کردن صرفا میخکوب کردن بازیکن جوان و امید روی نیمکت ذخیره ها نیست ، بلکه همکاری با تیم فوتبال امید نیز مد نظر است. تیمی که برای شرکت در مسابقات مهم بین المللی نیازمند مساعدت باشگاه هاست. بازیکنانی جوان و امید سرمایه های باشگاه های ما هستند . سرمایه هایی که اگر در خانه حبس شوند و در ویترین بین المللی خود نمایی نکنند، ارزش افزوده کمتری برای باشگاه ها خواهند داشت. چه بسا بسیاری از آنها مانند بی شمار استعدادهایی که در فوتبال ما با بی مهری از یادها رفتند و نابود شدند یا دیگر نامی از آنها شنیده نشد، بعد از یکی دو فصل سر از "ناکجا آباد" در بیاورند! اما اگر باشگاه ها با دوراندیشی سرمایه های جوان خود را در مسیر کسب تجربه و اعتماد به نفس در میادین بین المللی قرار دهند خود بیشترین سود و بهره را از این همکاری با تیم فوتبال امید خواهند برد! می پرسید چطور و چگونه ؟ پاسخ می دهیم : اگر این بازیکنان بتوانند در مسابقات بین المللی حضور یافته و بدرخشند، تبعا شانس اول دعوت به تیم ملی فوتبال خواهند بود به ویژه به دلیل میانگین سنی بالای تیم ملی و جبر سرمربی این تیم برای جوانگرایی. وقتی بازیکنان جوان باشگاه ها از طریق تیم امید به تیم ملی دعوت شوند و در جمع ملی پوشان حاضر شوند خواه نا خواه هم ارزش آنها و هم قیمت شان افزایش خواهد یافت. بدین ترتیب در حقیقت این سرمایه مادی و معنوی باشگاه هاست که افزایش یافته، اما اگر حتی بعد از درخشش در میادین بین المللی هم به تیم ملی دعوت نشوند، باز باشگاه ها از حضور آنها منتفع می گردند! زیرا اولا پس از بازگشت بازیکن جوان به باشگاه او به وضوح برای ارائه خدمتش پخته تر و صاحب اعتماد به نفس مضاعفی شده و هم در این ویترین بین المللی خواهان و خریدار بیشتری پیدا کرده است و این همان فرصتی است که باشگاه ها می توانند با فروش استعدادهای جوان خود به بازار بین المللی بیشترین بهره را از چنین همکاری و تعاملی ببرند. همانگونه که فولاد خوزستان از فروش محمد امین حزباوی بهره لازم را برد و اگر به "محمد امین" در باشگاهش و تیم جوانان و امید فرصت نداده بودند امروز در السد قطر نبود.
اخبار حضور فوق ستاره های فوتبال جهان در لیگ حرفه ای عربستان به شکل طبیعی موجب افزایش توجه و تمرکز علاقه مندان فوتبال در سراسر دنیا به لیگ این کشور شده و در نهایت اخیرا شایعه بازی قهرمان لیگ حرفه ای عربستان در لیگ قهرمانان اروپا نیز در حالی رسانه های مختلف خبری را تحت الشعاع قرار داده که ما لیگ برتر" بیست و سوم" خود را با نواقص و کمبودهای آشکاری آغاز کرده ایم: ورزشگاه ملی و بزرگ " آزادی " ما به دلیل بازسازی تبدیل به مخروبه ای آزار دهنده شده تا سوگلی های فوتبال پایتخت مجبور به میزبانی رقابت های خود در ورزشگاهی خالی از تماشاگر باشند! تا عملا از تنها سرمایه موجود خود یعنی خیل طرفداران و عاشقان پاک باخته شان محروم شوند ! ما هفته دوم رقابت های لیگ برتر را پشت سر گذاشتیم در حالی که در همه دنیا متولیان لیگ های حرفه ای تلاش می کنند با برگزاری مسابقات خود در روزهای تعطیل تماشاگر بیشتری را به ورزشگاه ها بکشانند تا هم فوتبال شان رونق بیشتری داشته باشد و هم از مزایای تماشاگر و بلیت فروشی افزون تر محروم نگردند و در نهایت اوقات فراغت مردم به نحو مطلوب تری پر شود. اما ما لیگ برتر خود را در ایام "غیر تعطیل" برگزار می کنیم تا اوقات فراغت علاقه مندان به فوتبال کشور به نحو دیگری پر شود! هدف از یادآوری و نوشتن این واقعیت های تلخ به رخ کشیدن ضعف ها و کاستی های فوتبال ما نیست. هدف تلنگری است به مسئولان و متولیان امر که موضوع ورزش و فوتبال را جدی نگرفته اند . ما هنوز فوتبال را به چشم بازی و بازیچه در نظر گرفته ایم اما به غلط عنوان "فوتبال حرفه ای "را یدک می کشیم اگر با نام بزرگ و پر معنی "خلیج فارس" می خواهیم لیگ حرفه ای برگزار کنیم باید بهترین کار اجرایی و عملکرد مان را عرضه کنیم تا درسطح منطقه قابل عرضه و الگوبرداری باشد! اگر ورزش و فوتبال در دنیای مترقی و در حال توسعه امروز نقش های جدی تر از یک" بازی" یا بازیچه دارد، اگر با ابزاری به نام ورزش و فوتبال اهداف سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی کشورها دنبال و پیاده می شود . اگر ورزش و "فوتبال حرفه ای " تبدیل به" قدرت نرم " کشورهای خواهان آن شده، باید دید ما در کجای این معادلات و سهم خواهی ها ایستاده ایم ؟ و از دنبال کردن فوتبالی ورشکسته که بدون درآمد ، بدون سرمایه گذار ، بدون ساختار و قوانین مورد نیاز دنبال می شود چه هدفی را دنبال می کنیم؟ آیا این فوتبال توانسته است ما را به اهداف استراتژیک سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی نائل سازد؟ آیا توانسته ایم موجبات بالندگی و رشد و ارتقاء و توسعه همه جانبه فوتبال را در کشور فراهم کنیم؟ آیا برای استعدادهای ناب اما محروم از ثروت، فضا و فرصتی برابر و عادلانه برای دیده شدن و رقابت با جریان ناسالم موجود در فوتبال مهیا شده است؟ آیا از سرمایه ها و چکیده های اصیل فوتبال این سرزمین که در تمام سال های پر مشقت به آب و خاک خود پشت نکرده اند بهره ای برده ایم و برنامه ای در این خصوص داشته ایم؟ آیا در ازای سرمایه گذاری عظیم رقبای منطقه ای خود توانسته ایم حداقل ها و الزامات اولیه فوتبال حرفه ای را برای باشگاه ها ، طرفداران و علاقه مندان فوتبال کشور فراهم کنیم؟ متاسفانه می دانیم و می دانند که ورزش و فوتبال را به امان خدا رها کرده ایم و هیچ طرح و برنامه ای برای رشد و توسعه آن در نظر نداریم . اگر در گذشته ورزش جایگاهی در برنامه های توسعه کشور داشته و البته آن هم تمام و کمال به اجرا در نیامده ! امروز برای ورزش هدف و جایگاهی در برنامه های توسعه کشور دیده نشده است! بنابراین وظیفه داریم هشدار دهیم که ادامه این سردرگمی و بلاتکلیفی متاسفانه به زودی هزینه های سنگینی در حوزه ورزش و فوتبال برای ما به همراه خواهد داشت و مادامی که تدبیری برای خروج از این بن بست توسط دولت و مجلس اندیشیده نشود راه به جایی نخواهیم برد.
سرخ ها صورت خود را چگونه "سرخ " نگه داشته اند؟
روزهای سخت استقلال از فصل نقل و انتقالات آغاز شد، تغییر مدیر عامل و دنبال شدن سناریوی "عدم جذب" بازیکنان مد نظر جواد نکونام و اخبار مربوط به اختلاف او و مدیر عامل جدید تیم. اما گویا روزهای سخت پرسپولیس پس از این قرار است آغاز گردد! پرسپولیس در فصل نقل و انتقالات با ثبات بیشتر و حفظ اکثر مهره های کلیدی اش به نظر دور از حواشی و با موقعیت مطلوب فصل جدید را آغاز کرد اما این فقط ظاهر قضیه بود! چرا که در پایان هفته دوم مسابقات لیگ برتر مشخص شد: سرخی روی پرسپولیس به دلیل " فشار خون" نبود بلکه مدعی عنوان قهرمانی با "سیلی" صورت خود را سرخ نگه داشته است ! این روی زرد "سرخ ها" پس از پایان بازی پیروزی بخش مقابل تراکتور در تبریز عیان شد! با مصاحبه برخی بازیکنان و سرمربی این تیم و در حالی که مخاطبان منتظر واکنش مدیر عامل پرسپولیس در خصوص مصاحبه یحیی گل محمدی بودند، رضا درویش جای" انگشتان دست" را روی صورت پرسپولیس به همه نشان داد! درویش در مصاحبه ای در خصوص کارشکنی برای جذب اسپانسر روی پیراهن و بدهی های سنگین مالیاتی این تیم گفت: " جالب است که ما 350 میلیارد تومان سهام فروختهایم اما باشگاهی که به ما تحویل دادند 700 میلیارد تومان بدهی داشته است! شما 350 میلیارد بورس را از این بدهی کم کنید ، باز 350 میلیارد عقب هستیم! به جز آن بدهیها، از زمانی که من آمدهام 111 میلیارد بدهیای که در صورت حسابها نبوده را پرداخت کردهام! این بدهیها در صورت مالی نبود و بعدها یکی یکی آمد! " او در بخش دیگری از صحبت های خود گفته است : " گفتند تیم برود خصوصیسازی و مشکلات حل شود. خب چه شد؟ الان مشخص نیست مرغ هستیم یا شترمرغ! از آن ور حسابرسهای دولتی میآیند و میگویند شما دولتی هستید و میگویم پس یک بودجه و آفر دولتی به ما بدهید میگویند نه! " به نظر اندر مصائب پرسپولیس و استقلال هر چه بگویند و بنویسند باز کم است . واقعا آورده سازمان سابق تربیت بدنی و وزارت فعلی ورزش و جوانان برای این دو باشگاه از گذشته تا حال چه بوده است؟ آن زمان که موضوع حسابرسی و تراز مالی دو تیم برای ورود به بازار بورس مطرح بود وزارت ورزش و جوانان به عنوان متولی دو باشگاه و سیاست گذار و طراح برنامه های استراتژیک ورزش کشور چه کرد؟ آیا واسطه ای برای صفر کردن بدهی های ناشی از "مدیریت دولتی" پیش از واگذاری درصدی از سهام دو باشگاه به مردم شد؟ آن زمان که عده ای از کارشناسان دلسوز ورزش از مسئولان سازمان خصوصی سازی پرسیدند که : چه ضمانتی برای عدم اعلام مجدد بدهی های گذشته پس از حسابرسی های "پیش از واگذاری"، به مدیران باشگاه و صاحبان سهام وجود دارد؟ مدعی بودند چنین امری شدنی نیست! اما گفته های درویش مبنی بر این که: " از زمانی که من آمده ام یک صد و یازده میلیارد تومان بدهی ای را که در صورت های مالی نبود را پرداخت کرده ام " ثابت می کند که: آن پیش بینی و نگرانی های کارشناسان کاملا درست و به جا بوده است! با این تفاوت که حتی در باور بدبین ترین کارشناس ورزش نمی گنجید که یک بدهی بالای صد میلیارد تومان از قضای روزگار پس از تنظیم و تائید صورت های مالی جا بماند! درویش از ادعای حسابرسان دولتی که پرسپولیس را بدون دریافت پول و بودجه از دولت، " باشگاه دولتی" خوانده اند گلایه مند و نالان است. حق هم دارد. این یک تناقض آشکار و عجیب و ناشی از تصویب "قانون منع پرداخت بودجه به باشگاه های دولتی در ورزش حرفه ای " است ، باید پیش از تصویب چنین قانونی بررسی های کارشناسی لازم به عمل می آمد و شیوه های درآمد زایی در فوتبال حرفه ای دیده می شد. این مهم وظیفه کدام بدنه کارشناسی در ورزش کشور بود؟ به هر حال درویش باید باور کند که مشکلات بی پایان استقلال و پرسپولیس در این فوتبالی که نه تخم می کند و نه بار می برد ، ناشی از مدیریت دولتی و بلاتکلیفی شیوه باشگاه داری در کشور است و تا این مدیریت و این تفکر و روش اداره در فوتبال حرفه ای ما ادامه داشته باشد ، حالا حالاها باید بر صورت سرخابی ها سیلی نواخت تا زردی روی شان پنهان بماند!
طفل بی صدا گرسنه می ماند!
در یکی از سلسله مقاله هایی که در خصوص تیم فوتبال امید در همین صفحه به رشته تحریر درآمد به تاریخ 31 تیرماه با عنوان یوزپلنگ جوان در مسیر بالندگی نوشتم: " متاسفانه شاهدیم برخی باشگاه های بزرگ پس از درخشش بازیکنان امید در مسابقات غرب آسیا برای شکار بازیکنان این تیم در حال رقابت با یکدیگرند در حالی که همین باشگاه ها در اردوی تدارکاتی اخیر این تیم در ترکیه با اعضای کادر فنی تیم امید همکاری نکردند! در حال حاضر این نگرانی و سوال وجود دارد : باشگاهی که از فرستادن یک یا دو بازیکن امید خود به اردوی ترکیه ممانعت به عمل آورده اگر شش یا هفت بازیکن اصلی این تیم را به خدمت بگیرد آیا با تیم فوتبال امید ما همکاری خواهد کرد؟! طبیعی است که پاسخ منفی خواهد بود .لازم و ضروری است فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ در اسرع وقت در خصوص برنامه تیم فوتبال امید و لزوم همکاری و هماهنگی باشگاه ها به ویژه باشگاه های بزرگ با کادر فنی این تیم اقدامات لازم را به عمل آورند و این کار باید پیش از ثبت قراردادها در سازمان لیگ انجام شود!! " از چاپ این مطلب یک ماه می گذرد و پیش بینی محک زن برای جذب بازیکنان شاخص این تیم درست از آب درآمد در حالی که حتی یک خبر در خصوص نحوه تعامل باشگاه ها با تیم فوتبال امید نه از فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ درز کرد و نه یک خط خبر یا اظهار نظر از زبان سرمربی این تیم که قاعدتا باید بیش از همه ما نگران سرنوشت تیمش و نفرات اعزامی به مسابقات مقدماتی انتخابی المپیک در تاریخ 16 شهریور ماه به ازبکستان باشد! متاسفانه به طور کلی مدیریت ورزش ما ضرب المثل "آقلامیانا سوت ورمزلر" را تداعی می کند یعنی حکایت مادری که تا طفلش نگرید از دادن شیر به آن خودداری می کند! این یک واقعیت تلخ است که در ذات ورزش ما نهادینه شده است. به همین دلیل است که این همه گلایه و مصاحبه راجع به عدم رسیدگی به وضع مربیان و قهرمانان در رسانه های مختلف ورزشی از گذشته تا حال منتشر شده چون همه می دانند تا گریه نکنند از شیر خبری نیست! بسیاری از منتقدان کیروش نقاط ضعف او را بارها به رخ کشیدند و البته که برخی از این انتقادها به جا هم بود، اما ای کاش همین "گروه منتقد" دست اندرکار و تیم دار، این ویژگی مثبت و بارز کیروش را که در طول مسئولیتش در تیم ملی همیشه برای منافع تیمش و پیشبرد برنامه های آن با تمام وجود می جنگید و حاضر به مصلحت اندیشی نبود و زیر بار بی تفاوتی ، سهل انگاری و بی مسئولیتی نرفت را هم می دیدند و هم از آن الگو می گرفتند! در این صورت حداقل دو هفته پیش از اعزام تیم امید به ازبکستان جامعه خبری تا این اندازه از وضعیت مبهم نفرات اعزامی و تعامل های به عمل آمده بی اطلاع نمی ماند!
امید های تان را حبس نکنید
اکنون که سیاست های جوانگرایانه فدراسیون فوتبال در قوانین نقل و انتقالات اجرایی شده و باشگاه های حاضر در لیگ برتر نیز برای به خدمت گرفتن ستاره های جوان رقابت تنگاتنگی با یکدیگر داشتند. انتظار می رود باشگاه ها اگر منافع ملی فوتبال را در نظر نمی گیرند لااقل برای منافع باشگاهی خود از محبوس کردن بازیکنان جوان و امید شان اجتناب کنند ! منظور از محبوس کردن صرفا میخکوب کردن بازیکن جوان و امید روی نیمکت ذخیره ها نیست ، بلکه همکاری با تیم فوتبال امید نیز مد نظر است. تیمی که برای شرکت در مسابقات مهم بین المللی نیازمند مساعدت باشگاه هاست. بازیکنانی جوان و امید سرمایه های باشگاه های ما هستند . سرمایه هایی که اگر در خانه حبس شوند و در ویترین بین المللی خود نمایی نکنند، ارزش افزوده کمتری برای باشگاه ها خواهند داشت. چه بسا بسیاری از آنها مانند بی شمار استعدادهایی که در فوتبال ما با بی مهری از یادها رفتند و نابود شدند یا دیگر نامی از آنها شنیده نشد، بعد از یکی دو فصل سر از "ناکجا آباد" در بیاورند! اما اگر باشگاه ها با دوراندیشی سرمایه های جوان خود را در مسیر کسب تجربه و اعتماد به نفس در میادین بین المللی قرار دهند خود بیشترین سود و بهره را از این همکاری با تیم فوتبال امید خواهند برد! می پرسید چطور و چگونه ؟ پاسخ می دهیم : اگر این بازیکنان بتوانند در مسابقات بین المللی حضور یافته و بدرخشند، تبعا شانس اول دعوت به تیم ملی فوتبال خواهند بود به ویژه به دلیل میانگین سنی بالای تیم ملی و جبر سرمربی این تیم برای جوانگرایی. وقتی بازیکنان جوان باشگاه ها از طریق تیم امید به تیم ملی دعوت شوند و در جمع ملی پوشان حاضر شوند خواه نا خواه هم ارزش آنها و هم قیمت شان افزایش خواهد یافت. بدین ترتیب در حقیقت این سرمایه مادی و معنوی باشگاه هاست که افزایش یافته، اما اگر حتی بعد از درخشش در میادین بین المللی هم به تیم ملی دعوت نشوند، باز باشگاه ها از حضور آنها منتفع می گردند! زیرا اولا پس از بازگشت بازیکن جوان به باشگاه او به وضوح برای ارائه خدمتش پخته تر و صاحب اعتماد به نفس مضاعفی شده و هم در این ویترین بین المللی خواهان و خریدار بیشتری پیدا کرده است و این همان فرصتی است که باشگاه ها می توانند با فروش استعدادهای جوان خود به بازار بین المللی بیشترین بهره را از چنین همکاری و تعاملی ببرند. همانگونه که فولاد خوزستان از فروش محمد امین حزباوی بهره لازم را برد و اگر به "محمد امین" در باشگاهش و تیم جوانان و امید فرصت نداده بودند امروز در السد قطر نبود.
* مازیار مهرانی