PDF نسخه کامل مجله
يکشنبه ۰۲ دی ۱۴۰۳ - December 22 2024
کد خبر: ۸۱۸۸۷
تاریخ انتشار: ۱۱ شهريور ۱۴۰۲ - ۲۱:۳۲
«فیلیپو اینزاگی» در گفت‌و‌گو با «فورفورتو» :

بازیکن بودن خیلی راحت‌تر از مربیگری است

وقتی نام فیلیپو اینزاگی را می‌شنوید، احتمالا یاد صحنه‌های گلزنی او یا بالا رفتن پرچم به خاطر حضورش در موقعیت آفساید می‌افتید. نقل قول معروف فرگوسن در مورد این مهاجم این بود که او در آفساید زاده شده است. با این حال اینزاگی خصوصیات دیگری هم داشت. سریع بود، هوش بازی خوانی داشت و می‌توانست با هر دو پا یا ضربه سر گل بزند. این هم درست است که او وظایف دفاعی‌اش را انجام نمی‌داد، چندان تکنیکی نبود و در تعریف مهاجمان مدرن امروزی قرار نمی‌گرفت. اینزاگی فقط گلزنی می‌کرد. یوهان کرایوف، او را خودخواه، خوش‌شانس و با توانایی‌های محدود توصیف کرده بود اما نمی‌توان با شانس 313 گل در دوران حرفه‌ای به ثمر رساند. تنها 6 بازیکن ایتالیایی دیگر در تاریخ بیش از اینزاگی گل زده‌اند و هیچ ایتالیایی بیش از او در لیگ قهرمانان ، دروازه حریفان را باز نکرده است. اینزاگی با پیراهن تیم‌های پارما، یوونتوس و میلان 70 بار در لیگ قهرمانان گلزنی کرده که نقطه اوج آن دو گلی بود که در فینال سال 2007 به لیورپول زد تا میلان قهرمان شود. وقتی او در سال 2012 و سن 38 سالگی بازنشسته شد، به عنوان بازیکن 12 جام قهرمانی کسب کرده بود که شامل جام‌جهانی 2006 نیز می‌شود. او بلافاصله به دنیای مربیگری رفت و هدایت تیم‌های پایه میلان را بر عهده گرفت و اولین شغل جدی وی نیز گرفتن جای سیدورف در نیمکت میلان بود. از آن زمان به بعد او هدایت ونتزیا، بنونتو، بولونیا، برشیا و حالا رجینا را بر عهده داشته است. اینزاگی که این روزها 49 سال دارد مقابل خبرنگاران " فورفورتو " نشسته تا با آنها دوران حرفه‌ای خود را مرور کند .
بازیکن بودن خیلی راحت‌تر از مربیگری است

*اولین خاطره‌تان از فوتبال چیست؟
در آن روزها فوتبال را در خیابان‌ها یاد می‌گرفتید. این روزها دیگر کسی در خیابان بازی نمی‌کند. همه یا در حال بازی با پلی‌استیشن هستند یا در شبکه‌های اجتماعی وقت می‌گذرانند. تکنولوژی مزایای زیادی دارد اما لذت فوتبال بازی کردن در خیابان را از بچه‌ها گرفته است.
* در محوطه جریمه مهاجم فوق‌العاده‌ای بودید اما آیا گل محبوبی دارید که بیرون از محوطه جریمه به ثمر رسیده باشد؟
زیاد بیرون از محوطه گل نزدم اما گلم به بولونیا با پیراهن آتالانتا که از روی یک ضربه ایستگاهی به ثمر رسید را دوست دارم. آن فصل با 24 گل آقای گل سری آ شدم و پنالتی‌ها و ضربه‌های ایستگاهی تیم را هم من می‌زدم. با گذشت زمان در دوران حرفه‌ای من، بازیکنان دیگر زدن ضربات ایستگاهی را بر عهده گرفتند. همچنین در لیگ قهرمانان نیز با پیراهن یوونتوس یک گل برگردان از روی نقطه پنالتی به گالاتاسرای زدم که گلی استثنایی بود.
*در حالی به یوونتوس پیوستید که ستاره‌هایی نظیر آنتونیو کونته، الساندرو دل‌پیرو، زیدان و دشان در رختکن این تیم بودند ...
جوان بودم و تنها 23 سال داشتم و تنها یک فصل خوب با آتالانتا سپری کرده بودم. استعداد داشتم اما تازه داشتم راهم را پیدا می‌کردم. وقتی برای اولین بار دشان، کونته و دل‌پیرو را دیدم، حس کردم باید به احترام‌شان بلند شوم چون خیلی برایشان احترام قائل بودم.
* چه مشکلی بین شما و دل‌پیرو پیش آمد؟
 من و الساندرو هیچوقت مشکلی جدی نداشتیم. در یک بازی هت‌تریک کردم و در گل دوم می‌توانستم به دل‌پیرو پاس بدهم. عجیب است که یک مهاجم گلزنی می‌کند و باز هم انتقاد می‌شنود که چرا پاس نداده. هر فصل 25 یا 30 گل می‌زدم اما باز هم می‌گفتند خودخواه هستم. از دست انتقادات خسته شده بودم و این موضوع ارتباطی با دل‌پیرو نداشت.
* چرا در سال 2001 به میلان رفتید؟
سیلویو برلوسکونی و آدریانو گالیانی دنبال جذب من بودند و ایده پوشیدن پیراهن " روسونری " برایم جذاب بود. بازی در سن‌سیرو حتی به عنوان حریف هم جذاب بود. وقتی اعلام کردم قصد جدایی از یووه را دارم، هواداران بی‌شماری تلاش کردند مرا به ماندن قانع کنند اما 28 سال داشتم و فکر کردم زمان جدایی فرا رسیده است. در یووه بسیار محبوب بودم و می‌دانستم باید در میلان شروعی تازه داشته باشم اما در پیش گرفتن چالشی جدید همیشه راز موفقیت من در دوران حرفه‌ای بود.
*از فتح لیگ قهرمانان با میلان در فصل 2003-2002 چه در خاطر دارید؟
همیشه باید به مردم گوشزد کنم که فصل 2003-2002 بهترین فصل حضور من در اروپا بود چون فقط در مورد دو گلم در فینال 2007 صحبت می‌شود. در فصل 2007-2006 در لیگ قهرمانان 6 گل زدم که نصف تعداد گل‌هایم در فصلی بود که اولین لیگ قهرمانان را فتح کردم. در آن فصل 12 گل زدم اما چون در نیمه‌نهایی یا فینال گلزنی نکردم، همه آن فصل را با پنالتی پیروزی‌بخش آندری شوچنکو مقابل یووه به خاطر دارند.
*از کدام گل‌تان در شهرآورد میلان بیشتر لذت بردید؟
همیشه اولین گلم در شهرآورد " دلامادونینا " را به خاطر خواهم داشت. ضربه سری که در اکتبر 2001 به تولدو زدم. اولین شهرآورد من بود و با نتیجه 4 بر دو پیروز شدیم. هیچکس خاطره اولین شهرآوردش را فراموش نمی‌کند. یک سال بعد، تنها گل بازی در جریان پیروزی یک بر صفرمان را زدم که آن لحظه نیز همیشه با من خواهد ماند.
* تماشای کامبک لیورپول در فینال لیگ قهرمانان سال 2005 از روی سکوها چه حسی داشت؟
دچار مصدومیت زانو بودم و نمی‌توانستم در استانبول به میدان بروم اما در استادیوم حضور داشتم و به خاطر دارم که هم‌تیمی‌هایم بازی فوق‌العاده‌ای انجام دادند. در وقت استراحت بین دو نیمه به رختکن رفتم و دیدم کارلو آنچلوتی مصمم است به همه یادآوری کند که بازی هنوز تمام نشده است. برخلاف چیزی که بعدها نوشته شد، کسی در رختکن در حال جشن و شادی نبود. در آن فینال یکی از بهترین نمایش‌هایمان را داشتیم و خیلی بهتر از فینال دو سال بعد بودیم اما آن 6 دقیقه طوفانی لیورپول جام قهرمانی را از ما گرفت. از آن زمان به بعد، همه چیز بد پیش رفت. شوچنکو در دقایق پایانی فرصت خوبی برای گلزنی داشت و معمولا مهار چنین شوتی غیرممکن است اما جرزی دودک به نحوی آن توپ را مهار کرد. نمی‌توانستم به هم‌تیمی‌هایم کمک کنم و این ناراحت‌کننده بود.
* چه شد از ناکامی فینال 2005 به فینال 2007 رسیدید؟
دست تقدیر کاری کرد دوباره با لیورپول بازی کنیم. در سال 2007 و در آتن 100 درصد آماده نبودم اما دو گل زدم و نقش مهمی در فتح لیگ قهرمانان داشتم. دومین گلم به لیورپول در فینال احتمالا به بهترین نحو مرا توصیف کند. وقتی جیمی کرگر جلو رفت، درست روی خط آفساید بودم و سپس توپ را گرفتم، پپه رینا را دریبل کردم و توپ را به درون دروازه فرستادم.
* در کنار دل‌پیرو، شوچنکو، رونالدو، کریستین ویری، ابراهیموویچ و... بازی کرده‌اید. زوج مورد علاقه‌تان در خط حمله چه کسی بود؟
با بازیکنان بزرگ زیادی بازی کرده و در کنار همه آنها راحت بوده‌ام. اگر مجبور به انتخاب شوم، ویری را در تیم ملی و کاکا را در سطح باشگاهی انتخاب می‌کنم. من و ویری هنوز دوست صمیمی هستیم. به عنوان بازیکن به خوبی هم را درک می‌کردیم و ناراحت‌کننده است که بیشتر در کنار هم بازی نکردیم. بازی که در ذهنم مانده، انتخابی یورو 2004 مقابل ولز است. 4 بر صفر بردیم و من هت‌تریک کردم. هنوز هم درک نمی‌کنم چرا دو مهاجم مثل من و او بیشتر در کنار هم بازی نکردند. وقتی به کاکا فکر می‌کنم، یاد آن سه فینالی که در سال 2007 در کنار هم بازی کردیم و فاتح آن شدیم می‌افتم. لیگ قهرمانان، جام باشگاه‌های جهان و سوپر کاپ اروپا. در سه بازی 5 گل زدم و پاس گل اکثر آنها را کاکا داد.
*ترکیب ایتالیا در جام‌جهانی 98 عالی بود. آیا این تیم می‌توانست قهرمان شود؟
ایتالیا هم در جام‌جهانی 98 و هم 2002 استثنایی بود و حتی قوی‌تر از تیمی بود که در سال 2006 قهرمان شد. در فرانسه دی بیاجیو در ضیافت پنالتی‌های مرحله یک چهارم نهایی توپ را به تیر زد و در 2002 داور ما را از جام‌جهانی حذف کرد. در هر دو مورد بخت و اقبال نقش بیشتری در حذف ما داشت تا اشتباهات خودمان.
* ناراحت نیستید که در جام‌جهانی 2006 بیشتر بازی نکردید؟
دوست داشتم اندکی بیشتر بازی کنم. در مرحله گروهی به عنوان یار تعویضی به زمین آمدم و به چک گل زدم. آماده بودم اما جای زیادی در ترکیب برای من نبود و این دقایق تنها فرصت من بودند. با این حال سعی کردم در بیرون از زمین به شکل‌های دیگر به تیم کمک کنم. بابت دستاوردمان و قهرمانی در جام‌جهانی خیلی به خودم افتخار می‌کنم. " کالچو پولی " در اتفاقات آن سال نقش زیادی داشت. ضمن این که شانس هم آوردیم و تقریبا تا نیمه‌نهایی که به آلمان خوردیم، رقبای نسبتا آسانی داشتیم.
* با چند هافبک بازیساز عالی بازی کردید. با کدامیک هماهنگی بیشتری داشتید؟
هماهنگی فوق‌العاده‌ای با فرانچسکو توتی داشتم. او بازیکن بزرگی بود که همیشه تک‌ضرب بازی می‌کرد. بعد از جام‌جهانی 1998، خیلی تلاش کرد مرا به رم ببرد اما در یوونتوس خوشحال بودم.
* سرسخت‌ترین مدافعی که مقابلش قرار گرفتید چه کسی بود؟
در دهه 90 مدافعان سرسخت زیادی وجود داشتند. فابیو کاناوارو، لیلیان تورام و روبرتو سنسینی از پارما، الساندرو کاستاکورتا و پائولو مالدینی از میلان و همچنین والتر ساموئل، مارکو ماتراتزی و ایوان کوردوبا از اینتر. سینیسا میهایلوویچ، یاپ استم و فرناندو کوتو از لاتزیو. مطمئنم اسم برخی را هم فراموش کرده‌ام. در آن زمان مهاجم بودن و گلزنی در سری آ کار سختی بود.
* در طول دوران حرفه‌ای، شانس بازی در لیگ انگلیس را داشتید؟
همیشه در ایتالیا خوشحال بودم چون در آن زمان سری آ بهترین لیگ اروپا بود. بهترین بازیکنان به این لیگ می‌آمدند. ضمن این که با بازی در ایتالیا نزدیک خانواده‌ام بودم و این برایم اهمیت داشت اما در سال 2010، از واتفورد پیشنهاد داشتم که زولا سرمربی آن بود. دوست داشتم این اتفاق بیفتد اما در نهایت به خاطر مسائل جزئی این انتقال لغو شد و تصمیم گرفتم بازنشسته شوم.
* فرگوسن در مورد شما گفته بود که در آفساید به دنیا آمده‌اید ...
بله، خبر دارم ولی این طور نیست در  این صورت بیشتر گل‌هایم را به ثمر نمی‌رساندم! اگر شوخی را کنار بگذاریم. بازی لب مرز خط آفساید جزئی از سبک بازی من بود و از آن سود می‌بردم. کار آسانی نیست و تقریبا ذاتی است. چندین بار مقابل منچستریونایتد فرگوسن بازی کردم اما هیچوقت در این مورد با هم حرف نزدیم. به همان اندازه که انتقاد شنیده‌ام، از من تعریف هم شده است و به آن عادت داشتم و هیچوقت نگذاشتم بیش از حد آزارم دهد. اگر در بازی‌های مهم گل نزنید از شما انتقاد می‌شود که مهاجم مهمی نیستید. اگر تکنیکی نباشید، می‌گویند به قدر کافی مهارت ندارید. بیش از 300 گل زده‌ام و از دستاوردم در فوتبال راضی هستم. منتقدان همیشه کاری کرده اند که من بهتر شوم و کاری کنم بفهمند در اشتباه بوده‌اند. از توانایی‌هایم خبر داشتم و می‌دانستم با طرز فکر درست توانایی انجام چه کارهایی را دارم.
* کرایوف هم گفته بود شما اصلا نمی‌توانید فوتبال بازی کنید و فقط در جای مناسب حضور دارید ...
می‌دانم. او فوتبالیست بزرگی بود اما منظورش از این جمله را درک نمی‌کنم. همیشه می‌دانستم مهاجمی نیستم که دریبل بزند و پاس‌های زیبا بدهد اما می‌دانستم چگونه باید گلزنی کرد. هر کسی توانایی خاص خودش را دارد و گلزنی برای هر مهاجمی حیاتی است.
* با وجود کمک داور ویدئویی، می‌توانستید در فوتبال امروز موفق ظاهر شوید؟
اگر از تکنولوژی برای جلوگیری از اشتباه استفاده شود، موافق آن هستم. داورها هم انسان هستند و ممکن است اشتباه کنند و به همین خاطر از کمک به آنها استقبال می‌کنم. کمک داور بودن خیلی سخت است. در جام‌جهانی 2002 و دیدار مقابل مکزیک با این که در آفساید نبودم، کمک داور پرچم زد و گلم مردود اعلام شد. فکر کنم کمک داور ویدئویی احتمالا تعدادی از گل‌هایم را مردود اعلام کند اما در عین حال تعدادی از گل‌هایم که مردود اعلام شد را هم صحیح اعلام خواهد کرد.
* بعد از دوران فوق‌العاده‌تان با میلان به عنوان بازیکن، انتظار می‌رفت به عنوان مربی هم دوران خوبی داشته باشید. چه مشکلی پیش آمد؟
دوره سختی برای میلان بود و تا همین چند سال اخیر هم ادامه داشت. مربی تیم جوانان بودم و از کار کردن با جوان‌ها لذت می‌بردم اما ناگهان فرصت هدایت تیم اصلی به من رو کرد. اگر " روسونری " سراغتان بیاید، نمی‌توانید " نه " بگویید. چندان موفق نبودم و بابت این قضیه خیلی ناراحتم به خصوص به خاطر هواداران که از من انتظار زیادی داشتند. ترک نیمکت سن‌سیرو بعد از تنها یک فصل که در آن دهم شدیم کار آسانی نبود. با این حال برای من سال مهمی محسوب می‌شد چرا که کمک کرد در سختی‌ها رشد کنم و قانع شدم که می‌خواهم به طور قطع مربیگری کنم.
*میلان چقدر نسبت به روزهایی که شما بازی می‌کردید تغییر کرده است؟
باشگاه پول بسیار بیشتری برای خرید بازیکن خرج می‌کند اما نتایج تغییر چندانی نکرده است. دوران سختی برای میلان بود. تمام بازیکنان مهم‌مان را از دست دادیم و زمان قابل توجهی نیاز داشتیم تا به روزهای خوب برگردیم. حالا می‌توانم بگویم میلان در مسیر درستی است و چند فصلی است که خیلی خوب کار می‌کند. آنها با قهرمانی در فصل گذشته و بازگشت به لیگ قهرمانان کار فوق‌العاده‌ای کردند. اروپا در " دی ‌ان ‌ای " میلان است.
* زندگی به عنوان مربی چقدر با دوران بازی‌تان متفاوت است؟
بازیکن بودن خیلی راحت‌تر از مربی بودن است. وقتی بازیکن هستید فقط به خودتان اتکا دارید و می‌دانید در مقطعی از بازی کار خاصی خواهید کرد. مربی بودن سخت‌تر است. تنها نیستید و عوامل فراوانی در کارتان نقش دارند. باید با  30 بازیکن و همچنین انتظارات کادر فنی، مدیران، هواداران و... کنار بیایید. شرایط کاملا متفاوتی است. باید همیشه خودتان باشید. از مربیانی که داشتید، یاد بگیرید و مهارت‌های خودتان را هم به آن اضافه کنید. یک مربی باید در گذر زمان همیشه پیشرفت کند و بهتر شود. باید به خودتان ایمان داشته باشید. فوتبال در دوران بازی چیزهای زیادی به من داد. حتی بیش از تصورم و حالا از مربیگری لذت می‌برم چون اجازه می‌دهد چیزهایی که یاد گرفته‌ام را منتقل کنم. روزهای سخت هم در این کار وجود دارد. برخی از مربیان فصل بعد از قهرمانی برکنار شدند. برای من هم این اتفاق پیش آمد. قبل از اخراج شدن فکر نمی‌کردم بهترین مربی دنیا هستم و بعد از اخراج هم فکر نمی‌کردم توانایی انجام شغل مربیگری را ندارم. کارم را دوست دارم و به آن اهمیت می‌دهم.
* دوست دارید روزی در یک تیم انگلیسی مربیگری کنید؟
فوتبال انگلیس مرا به وجد می‌آورد. کاری چالش آور خواهد بود. ضمن این که به عنوان بازیکن هیچوقت با چلسی، آرسنال یا منچسترسیتی بازی نکردم. هدایت تیم ملی ایتالیا هم در آینده اتفاقی فوق‌العاده خواهد بود ولی هنوز جوان هستم و از حضور هر روزه در زمین تمرین لذت می‌برم.
* سبک مربیگری‌تان را با کارلو آنچلوتی، مربی سابق‌تان مقایسه می‌کنند. او چقدر به عنوان مربی برایتان اهمیت داشت؟
آنچلوتی مهم‌ترین مربی و انسانی بود که در دنیای فوتبال دیدم. 10 سال مربی من بود. اول در یوونتوس و سپس در میلان.  او انسان فوق‌العاده‌ای است. نمی‌توان سبک او را تکرار کرد. او منحصر به فرد است و کاری می‌کند همه بازیکنان حتی کسانی که بازی نمی‌کنند هم دوستش داشته باشند. او منبع الهام همه ما بوده است. گاهی از اوقات با او صحبت می‌کنم و رابطه خوبی داریم.
*رابطه‌تان با بازیکنان‌تان چطور است؟ چطور کاری می‌کنید که بهترین عملکرد را داشته باشند؟
یک مربی باید درک کند بازیکنانش چه شرایطی دارند. نمی‌توانید همیشه یک رفتار داشته باشید یا با همه به یک شکل حرف بزنید. دوست دارم از اشتباهاتی که برخی از مربیان در مورد من مرتکب شدند، دوری کنم. صداقت خصلت مهمی است. دوست دارم همه مسائل را همان‌جور که هست بیان کنم. وقتی بازیکن فکر کند مربی‌اش به او دروغ می‌گوید، صداقت برای همیشه از بین می‌رود. اگر بازیکنی لایق تمجید باشد از او تعریف می‌کنم و اگر کاری را درست انجام نداده باشد، بلافاصله به او می‌گویم.
* کدامیک به عنوان مربی زودتر فاتح سری آ می‌شود؟ شما یا برادرتان؟
قطعا سیمونه. او مربی خوبی است و لیاقتش را دارد. بعد از هر بازی با هم حرف می‌زنیم و نظر می‌دهیم. او بازی‌های تیم مرا تماشا می‌کند و من بازی های تیم او را . سیمونه یکی از بهترین مربیان اروپاست و کارهای خوبی انجام داده است. در ایتالیا وقتی بیش از حد مودب باشید، انتقادات زیادی به سمت شما روانه می‌شود. او هیچوقت داد نمی‌زند و ایتالیایی‌ها از مربیانی که فریاد می‌کشند و تظاهر می‌کنند، خوششان می‌آید. برادرم این طوری نیست.
* ایتالیا در دو جام‌جهانی قبلی غایب بود. آیا ایتالیا مشکل کمبود استعداد دارد یا سبک بازی‌تان برای حریفان قابل پیش‌بینی شده است ؟
ایتالیا همان تیمی است که فاتح یورو 2020 شد. سخت است تصور کنید که ایتالیا به جام‌جهانی نمی‌رسد و نباید مجددا این اتفاق بیفتد. " آتزوری " بازیکنان آینده‌داری مثل اسکاماکا و راسپادوری دارد. با این وجود ایموبیله هنوز بهترین مهاجم ایتالیا است. دوست دارم بازی او را در کنار یکی از این دو بازیکن جوان ببینم.
* دو دهه قبل، ایتالیا شما، توتی، ویری، دل‌پیرو، باجو، کیزا و لوکا تونی را داشت. چرا دیگر مهاجمان برجسته در ایتالیا پرورش پیدا نمی کنند؟
ایتالیا باید اجازه دهد که بازیکنانش بازی کنند و نسبت به بازیکنان جوان، جسورتر باشد. ایتالیا بازیکنان جوان خوبی دارد . فدریکو کیزا، دی لورنتزو، بارلا و وراتی همگی بازیکنان خوبی هستند ولی با توجه به پایان یافتن دوران کیلینی و بونوچی شاید در دفاع به مشکل بخوریم. نسل ما میلان را به سه فینال لیگ قهرمانان رساند. در سال 2004 و 2006 هم بدشانسی آوردیم و در نیمه نهایی حذف شدیم. آخرین تیم ایتالیایی که فاتح لیگ قهرمانان شد، اینتر در سال 2010 بود که مربوط به  زمان خیلی قدیم است!

*آرمین زمانی



برچسب ها: اینزاگی ، میلان ، ایتالیا