محک زن
برای حذف در دور اول اصرار داشتیم!
هفته پیش ، پس از انجام دو بازی تیم فوتبال امید مقابل تیم های هنگ کنگ و افغانستان ، در عین نگاه به پیشرفت تیم از نگرانی بابت ضعف های برطرف نشده نوشتیم :1) ضعف دفاعی ما در جناح راست برطرف نشده و سامان تورانیان به عنوان مدافع راست ، هافبکی مقابل خود برای حمایت نمی بیند ، 2) بازیکنان بی جهت کارت زرد دریافت می کنند که می تواند دردسر ساز و در بازی با تیم میزبان نگران کننده باشد. 3) دانیال ایری به عنوان مدافع میانی به خاطر ضرورت جانشین سازی مدافعانی چون حزباوی و فلاح لازم بود به تیم امید دعوت شود و خوب بود که در بازی با افغانستان به میدان می آمد ، 4) پرهیز از بازی مستقیم و رو آوردن به بازی ترکیبی و مشارکت خطوط دفاع و هافبک در بازیسازی در دو بازی مقابل هنگ کنگ و افغانستان پیشرفت محسوب می شود یعنی تیم امید پس از تجربه مسابقات غرب آسیا و اردوی تدارکاتی در ترکیه نباید مجددا رو به بازی مستقیم و ارسال های بلند به قلب خط دفاعی حریفان بیاورد! این ها را به عنوان یک ناظر که تنها دو بازی از مسابقات غرب آسیا و دو بازی از مسابقات تاشکند را دیده بود نوشتیم اما متاسفانه کادر فنی تیم امید که از نزدیک مسائل فنی را رصد می کرد برای تک دیدار جدی ، دشوار ، حساس و سرنوشت سازش مقابل میزبان ، این مسائل و مشکلات را یا ندید یا نتوانست قبل و حین بازی به بازیکنان جوان تیم انتقال داده و برطرف کند. پس از شکست تلخ و بازی ناامید کننده تیم فوتبال امید کشورمان مقابل ازبکستان ، رضا عنایتی در خصوص دریافت کارت های زرد بی مورد و از هم پاشیدگی تیم پس از گل امید ازبکستان گفت : بزرگان تیم نتوانستند به ما کمک کنند ! گویا سرمربی تیم نمی داند که بچه های زیر بیست و سه سال با بازیکنان بزرگسال از نظر تجربه تفاوت های آشکاری دارند ! بگذریم که در فوتبال ما بازیکنان بزرگسال هم کم بی تجربگی نمی کنند . وقتی مدیر تیم که باید به عنوان یک بزرگتر به جمع کردن تیم کمک کند خود آتش بیار معرکه می شود و به خاطر اعتراض بی مورد کارت زرد می گیرد چه توقعی از حزباوی و سلمانی داریم ؟ آقای سرمربی ! وقتی هافبک چپ شما برای دعوا بارها به سمت بازیکن ازبک حمله برد و مثل " خروس جنگی " توی سینه اش رفت ، وقتی هافبک میانی تیم بارها به داور اعتراض کرد و داور بارها با حرکت دست به او هشدار داد که در صورت تکرار اخطار می گیرد ، شما برای کنترل بازیکنان تان کنار زمین و داخل رختکن چه کردید ؟چرا تماشاگر بودید؟ این چه استراتژی اشتباهی بود که اتخاذ کردید؟ فکر می کردید که اگر روی هر سوت داور از روی نیمکت یا داخل زمین بنای اعتراض و ناسازگاری بگذارید داور مرعوب می شود ؟ فکر کردید میزبان بازی هستید و می توانید از تحریک تیم حریف و تماشاگر بهره ببرید؟! اصلا قوانین و مقررات مسابقات را می دانستید ؟ گیریم که اطلاع درستی نداشتید ، حداقل می دانستید که سلمانی و حزباوی اگر اخطار دوم را دریافت کنند از اولین بازی مرحله نهایی محروم خواهند شد . شما یک نیمه پرخاشگری را دیدید و در نیمه دوم هم اشتباهات بارها تکرار شد . در نیمه مربیان چه کردید؟ شکل بازی ما به این ترتیب بود که بردبار از قلب دفاع به دفاع راست می آمد تا تورانیان به عنوان بال راست به زمین حریف نفوذ کند . اگر این تاکتیک در بازی با تیم های ضعیفی چون هنگ کنگ و افغانستان جواب داد کادر فنی ما که از نزدیک بازی تیم امید ازبکستان را آنالیز کرده و طبق گفته یکی از مربیانش تیم میزبان را به لحاظ تعداد بازیکنان چپ پا، جزو سه تیم برتر جهان شمرده بود ، چرا تغییری در شکل بازی نداد و تدبیری برای بستن جناح راست ما نکرد؟! برخلاف کادر فنی ما تیم فنی ازبکستان شناخت کافی و خوبی از تیم امید کشورمان داشت تا با استفاده از خلا مدافع میانی و دفاع راست یک گل به ثمر برساند و بارها دروازه ما را با خطر مواجه کند . متاسفانه کادر فنی تیم امید آن قدر در قبال تکرار حملات و تمرکز حریف بر نقطه ضعف ما منفعل عمل کرد که کار از کار گذشت. اگر ما در این بازی دانیال ایری را کنار حزباوی قرار می دادیم و بردبار را در دفاع راست برای پوشش تورانیان به کار می گرفتیم و قربانی و سلمانی را با وظیفه کمک به قلب خط دفاعی توجیه می کردیم نه تنها ازبک ها به سادگی صاحب موقعیت های متعدد و فرصت گلزنی نمی شدند بلکه روی ضد حملات سریع صیاد منش با مشارکت حسین نژاد ، می توانستیم شانس بیشتری برای گلزنی به حریف خود و کسب برتری و پیروزی داشته باشیم . قدر مسلم آن که متاسفانه رضا عنایتی فرصت مناسبی برای ایجاد یک رزومه خوب در هدایت تیم فوتبال المپیک کشور را از دست داد. نمی توان فراموش کرد که این تیم در حقیقت تیم " ب " ملی ما محسوب می شد و اگر اسیر کم تجربگی و اشتباهات فنی نشده بود ، حتی با شکست یک بر صفر هم قادر به صعود به مرحله نهایی به عنوان یکی از تیم های برتر دوم گروه بود.
رونالدو و دغدغه های میزبان!
زمانی که خبر حضور رونالدو در فوتبال عربستان نقل محافل فوتبال در دنیا شده بود ، رئیس فدراسیون فوتبال ما در این خصوص گفت: سیاست فوتبال عربستان الزاما توسط سایر کشورهای آسیایی دنبال نخواهد شد. پر واضح است که این نظر مربوط به زمان حال است ، نه سیاست های آینده و متغیر کشورهای صاحب فوتبال در آسیا اما اگر فرض را بر این بگیریم که رئیس فدراسیون فوتبال در این مورد به نوعی آینده نگری نیز کرده یا همچون برخی از کارشناسان داخلی ، این سیاست را برای تقویت و توسعه فوتبال عربستان و سایر کشورهای آسیایی بی ثمر دانسته است ، آنگاه باید قاطعانه یادآوری کنیم چنین پیش بینی هایی با واقعیت و روند رو به رشد و برنامه های بلند پروازانه کشورهایی که با سرعتی غیر قابل باور در مسیر پیشوایی در فوتبال قاره کهن قرار گرفته اند و پس از قبول میزبانی مسابقات جام جهانی و صعود به مرحله دوم این رقابت ها اهداف بزرگ دیگری را در سر می پرورانند ، همخوانی ندارد . کشورهایی که در صنعت فوتبال سال هاست سرمایه گذاری هنگفتی کرده اند قطعا در همین سطح متوقف نخواهند ماند . دلیل عدم درک استراتژی ورزشی سایر کشورها آن است که ما از اساس با چنین مقوله ای بیگانه هستیم و چون هرگز برای ورزش و فوتبال مان یک سند چشم انداز مستقل با افق و برنامه های اجرایی روشن ترسیم نکرده ایم از درک فعالیت های زیر بنایی و طراحی برنامه های بلند مدت مبتنی بر اهداف توسعه ای عاجز هستیم. این را نوشتیم تا اشاره ای به سست بودن فرضیه و احتمال عدم پیروی سایر کشورهای آسیایی از سیاست عربستان در فوتبال داشته باشیم . همانطور که پنجاه سال پیش هیچ کارشناس و اهل فنی در فوتبال ما پیش بینی نمی کرد که روزی شیخ نشین قطر که تیم ملی اش را برای کسب تجربه و بازی با تیم های شهرستانی ما به کشورمان می فرستاد و در حسرت یک زمین چمن آبرومند بود بتواند روزی میزبان جام جهانی شود و این کار را با شایستگی انجام دهد! بنابراین نمی توانیم پیش بینی کنیم و بفهمیم که آسیایی ها پس از ماجراجویی های اخیر چه خوابی برای آینده فوتبال خود دیده اند . مطمئنا ما در حال حاضر با متر و معیار و تفکر حاکم بر مدیریت ورزشی خود قادر به ارزیابی برنامه های بلند مدت آنها و چشم انداز فوتبالی شان نیستیم! اما اجازه دهید به منظور احتمالی رئیس فدراسیون فوتبال خود بازگردیم و این گونه تصور کنیم که او در مقابل شور و اشتیاق پرسش کنندگان و دنبال کنندگان فوتبال عربستان خواسته بگوید که: حضور رونالدو در فوتبال این کشور چندان هم مساله مهمی نیست! اما در عمل دیدیم حضور رونالدو در کشور ما برخلاف بی تفاوتی ظاهری مان چقدر با اهمیت بود! و چگونه مدیر عامل باشگاه پرسپولیس با دغدغه زیباسازی شهر تهران و تهیه اینترنت و فیلترشکن برای رونالدو ، برای مدتی فراموش کرد که تیم خودش برای تقابل با النصر و ستارگانش با چه کمبودها و مشکلاتی دست و پنجه نرم می کند ! "رونالدو" بازیکن بزرگی است اما پیش از او بازیکنان بزرگ دیگری هم به کشورمان آمده اند که در راس همه آنها نام "پله" ، فوق ستاره فراموش نشدنی و جاویدان می درخشد . حضور "رونالدو" در تهران بخشی از پروژه "توسعه فوتبال حرفه ای در منطقه خاورمیانه " است که یقینا در آینده به همین جا و همین مقدار هم بسنده نخواهد شد. ما پیش از آن که از میزبانی "رونالدو" غرق در لذت و سرافرازی شویم باید با خود بیندیشیم که فوتبال ما در فردایی که خیلی زودتر از حد تصور خواهد رسید چه جایگاهی خواهد داشت و چه نقشی را ایفاء خواهد کرد؟ باید به این فکر باشیم که چگونه می توانیم فوتبال مان را بین المللی کنیم و از داشته ها و ظرفیت های خدادادی خود برای تقویت صنعت گردشگری در ورزش و فوتبال بهره ببریم؟ چگونه می توانیم مراکز مدرن قهرمانی و کمپ های مجهز تمرینی را در کشورمان برپا کنیم ؟ چگونه می توانیم با احداث ورزشگاه های مدرن در فوتبال کشورمان، در مرکز توجه جامعه بین المللی فوتبال قرار بگیریم؟ چگونه می توانیم با استعدادیابی و پرورش بازیکنان بزرگ در کشور ، سفیرانی شایسته به جامعه بین المللی فوتبال تحویل دهیم؟ چگونه میزبانی بازی های بزرگ را تقبل و در مناسبات بین المللی موفق عمل کنیم؟ از همه مهم تر چگونه اعتبار و احترام جامعه بین المللی فوتبال را به دست آوریم؟ شکست ، تساوی یا پیروزی پرسپولیس مقابل النصر نه به معنای پایان راه فوتبال ماست و نه برتری و استیلای فنی فوتبال مان مقابل عربستان و یا اشتباه آنها در جذب بازیکنان بزرگ فوتبال دنیا ! بازی پرسپولیس با النصر تنها یک دیدار از سری رقابت های لیگ قهرمانان آسیاست که نتیجه اش در تاریخ ثبت خواهد شد. این بازی فارغ از هر نتیجه ای که در آن رقم بخورد می تواند نقطه آغاز حرکت مجدد ما برای رسیدن به جایگاهی باشد که حق ذاتی فوتبال ماست ، به شرط آن که اصل "منافع ملی و برنامه توسعه فوتبال" را فدای فرع "دلخوشی به مهمان شدن ستاره های فوتبال دنیا " در کشورمان نکنیم!
ماه من و ماه گردون !
در دیدارهای دوستانه اخیر ، کارشناسان فوتبال ما با چرایی و چگونگی پیروزی
خیره کننده و خرد کننده تیم ملی فوتبال ژاپن مقابل تیم های ملی فوتبال آلمان و
ترکیه کاری نداشتند و تنها به چرایی عدم انجام برگزاری مسابقات دوستانه با تیم های
بزرگ فوتبال دنیا پرداختند ! البته که ایرادی به خصلت "جاه طلبی" و "کمال گرایی " وارد نیست و این
دو در ورزش می توانند سازنده هم باشند اما باید بین واقع گرایی و کمال گرایی مرزی
قائل شد . مرز بین واقع گرایی و کمال گرایی را عوامل فنی ، مدیریتی و اجرایی پر می
کند . یعنی بدون توجه و در نظر گرفتن واقعیت های موجود نمی
توان به کمال اندیشید و جاه طلب بود. اگر واقعیت ها را نبینیم و نپذیریم هیچگاه به
کمال نخواهیم رسید. همانطور که واقع گرایی بدون استواری روی پایه های منطق و حساب
و کتاب ناممکن است! در ورزش و فوتبال اگر اصول و عواملی که موجب ترقی ، پیشرفت و
موفقیت می شود را نشناسیم و بین آنها و عواملی که موجب عقب افتادگی می شود تمیز
قائل نشویم ، هم با درک واقعیت ورزش و فوتبال مان فرسنگ ها فاصله خواهیم داشت و هم
قادر نخواهیم بود که وارد پیش فاز دیگری به نام "عمل گرایی" در فوتبال شویم.
بنابراین یک انسان کمال گرا باید واقع گرا و سپس عمل گرا باشد چنانچه یک "سیستم" نیز بدون واقع گرایی و عمل گرایی ، صرفا با حرف و شعار هرگز به
اوج و کمال مورد نظر خود دست نخواهد یافت. درد اصلی فوتبال ما همین جاست ! جایی که
توقعات و انتظارات اهالی فوتبال با واقعیت های موجود و عملکرد ما تطابقی ندارد. در
حالی که از آخرین قهرمانی تیم ملی فوتبال ما در جام ملتهای آسیا بیش از چهل و شش
سال می گذرد، تیم ملی فوتبال ژاپن در حد فاصل بین سال های1992 تا 2011 میلادی چهار بار در رقابت های جام ملتهای آسیا قهرمان شده است .
در حالی که از آخرین حضور فوتبال ما در مسابقات المپیک بیش از نیم قرن می گذرد،
فوتبال ژاپن در مسابقات المپیک 2012 لندن به همراه کره جنوبی جزو چهار تیم برتر بوده اند ! در حالی که
ما پس از شش دوره حضور در مسابقات جام جهانی ، هیچگاه موفق به راهیابی به مرحله بعدی
نشده ایم ، ژاپنی ها از شش دوره صعود خود به مسابقات جام جهانی، چهار بار موفق شده
اند در مرحله یک هشتم نهایی این مسابقات حاضر شده ! و در آخرین دوره این رقابت ها
در قطر نیز در گروهی متشکل از تیم های پر افتخار آلمان و اسپانیا پس از شکست دو
قهرمان جهان ، به عنوان صدر نشین صعود خود را به مرحله بعدی جام جهانی جشن بگیرند!
حال باید از مدعیان برگزاری مسابقات دوستانه همپایه تیم ملی فوتبال ژاپن پرسید :
وجه تشابه فوتبال ژاپن و فوتبال ما چیست و چرا برگزاری دیدار دوستانه فوتبال آن
کشور با آلمان به همان اندازه می تواند به فوتبال ما کمک کند؟ اجازه دهید برای
روشن تر شدن بیشتر مطلب مثالی بزنیم. یک دانش آموز پایه یازدهم و یک دانش آموخته
کارشناسی ارشد با پایه های علمی متفاوت از مطالعه یک منبع درسی بهره ای مشترک و یک
اندازه نمی برند . تفاوت یک دانش آموخته و یک دانش آموز به سطح علمی و مراحل
پیشرفت تحصیلی آن دو باز می گردد . بنابراین همان گونه که قیاس دانش آموز و دانش
آموخته "قیاس مع الفارق" است قیاس فوتبال ما و ژاپن نیز کم و بیش به همین شکل خواهد بود. فوتبال ژاپن
از نظر برنامه ریزی ، زیر ساخت، توجه به فوتبال پایه ، نظام باشگاهداری و فوتبال حرفه ای هیچ شباهتی به فوتبال ما ندارد ،
فوتبالی که در سال های اخیر ، هم در رده سنی زیر 23 سال ، هم تیم
ملی در جام ملتها و هم مسابقات نوجوانان آسیا با نتیجه" سه بر صفر " ما را شکست داده
است! وقتی می بینیم پانزده بازیکن لیست اخیر " هاجیمه موریاسیو" در معتبر ترین
لیگ های اروپا جزو بازیکنان ثابت تیم شان هستند ، مربی ای که با دو ترکیب متفاوت
هشت گل به آلمان و ترکیه - آن هم در خاک خودشان - می زند حتما به لحاظ سلسله مراتب
فنی به پایه ای رسیده که می تواند پازل های تاکتیکی خود را در مسابقات
دوستانه با تیم های بزرگ فوتبال دنیا پر کند. فوتبال ژاپن به آن درجه از هماهنگی و
استانداردهای بالای فنی و تاکتیکی فوتبال روز جهان رسیده است که از تقابل با تیم
های بزرگی چون آلمان بهره مورد نیازش را می برد اما آیا فوتبال ما نیز در چنین
شرایطی قرار دارد؟ از مسابقات دوره گذشته جام ملتهای آسیا که در مرحله نیمه نهایی
با نتیجه سه بر صفر مقابل تیم "هاجیمه موریاسیو" مغلوب شده ایم تاکنون چهار سرمربی
و کادر کامل فنی در تیم ملی ما عوض شده !
(کی روش ، ویلموتس ، اسکوچیچ ، کی روش ) سرمربی پنجم ما امیر قلعه نویی از فروردین
ماه سال جاری به همراه کادر فنی اش عهده دار این مسئولیت است و همانطور که در مطلب
هفته گذشته نوشتیم : "تیم ملی در نیمه روند اصلاح و تطبیق پذیری خود قرار دارد" حال بازی با تیمی
چون آلمان چه دستاورد فنی می تواند برای تیم ملی ما داشته باشد؟ مگر ما قبلا با تیم ملی فوتبال آلمان در تهران بازی نکردیم؟
آیا شرایط فنی فوتبال ما در جام جهانی 2006 تغییری کرد؟ اشتباه نشود . من مخالف رودررویی با
تیم های قوی نیستم اما معتقدم که برای رسیدن به موقعیتی که فوتبال ملی ما را واجد
شرایط برگزاری چنین مسابقاتی می کند باید بیش از این تلاش کنیم و اگر بناست حریفان
تدارکاتی خود را با ژاپن مقایسه کنیم باید ببینیم تا چه اندازه از آمادگی لازم برای
"بهره برداری از چنین مسابقاتی" برخورداریم .
* مازیار مهرانی