چه کسانی پر پرواز ورزش را شکسته اند؟!
ثابت کن که یک «لُر واقعی» هستی !
رعایت انضباط، اصلی که نباید در تیم ملی کنار گذاشته شود
بحران و گرفتاری با پرسپولیس و استقلال عجین شده است!
بحران و گرفتاری با پرسپولیس و استقلال عجین شده است!
*اصلاح مکانیزم جذب و دفع
یکی از مطالبات اهالی ورزش - خاصه کارشناسان - از مسئولان و مدیران رعایت اصل شایسته سالاری است ، یعنی همان چیزی که این قلم نزدیک به سه دهه تحت عنوان " اصلاح مکانیزم جذب و دفع در ورزش " در این مجله کهنه کار و معتبر درباره آن نوشته است . این مطالبه از نیازهای اساسی ورزش هم هست که اگر برآورده شود بیش از هر چیز به نفع خود ورزش است. یکی دوهفته بعد از آنکه وزیر جدید ورزش منصوب شد و از طرف مجلس رای اعتماد گرفت، به همین مناسبت، مطلبی به همین مضمون ، هم در این صفحه و هم در سرمقاله داشتیم و این مطالبه را مطرح کردیم و نوشتیم برای اینکه بدانیم آیا وزیر جدید ورزش به این مطالبه اهالی ورزش پاسخ خواهد داد و قدمی مثبت برخواهد داشت یا خیر، باید کمی صبر کنیم.
*کمی بیشتر از" کمی"!
الان نزدیک به سه ماه است که از شروع به کار آقای هاشمی به عنوان وزیر گذشته و ما و خیلی از اهالی ورزش که به ضرورت تغییر در افراد و همچنین افکار و منش مدیران برای اصلاح وضع ورزش اعتقاد داریم ، کمی بیشتر از" کمی" صبر کرده ایم ! اما هنوز خبر و یا نشانه ای از " تغییر" نشنیده و احساس نکرده ایم. در هر صورت چنانچه بارها نوشته و تاکید کرده ایم ورزش ما با این سازوکار مدیریتی و منش و روش حاکم ، باید به " همین که حالا هست" و اصلا با توانایی های بالقوه و ظرفیت های غنی و نهفته ما تطابق و سازگاری ندارد، کنار بیاید و دلخوش باشد ، وضعیتی که تداوم آن نه به نفع ورزش است و نه در حد انتظارات به حق دوستداران و در شان کشور بزرگی مثل ایران با آن سابقه تاریخی پهلوانی و ورزشی.
*یک لُر واقعی؟!
بنابراین اگر آقای کیومرث هاشمی آمده است که " کاری" بکند و " قدمی" برای ورزش بردارد و حضورش بر صندلی ریاست ، " معنایی" و " تحولی" در پی داشته و با نوآوری و ابتکار همراه باشد ، باید برخلاف خواست پدر خود خوانده های سیاسی و زیاده خواهان " مجلسی" و مدیران "سایه نشین" و باندهای " اختاپوسی" و جریانات" دلالی" عمل کند و این بیش از هر چیز به " جنم" و" شجاعت" و" تدبیر" مدیریتی احتیاج دارد. امیدواریم آقای هاشمی در عمل ثابت کند که از این شرایط و قابلیت ها برخوردار و یک" لر واقعی" است!
*ماجرای آقای" اورمارس"
آقای" مارک اورمارس" که حتما معرف حضورتان هست ؟ همان کسی که خیلی از کارشناسان در چهار گوشه دنیا او را جزو " ده بازیکن" اول فوتبال هلند و در ردیف بزرگانی چون یوهان کرویف، یوهان نیسکینز، روبی رنسن برینگ ، رود گولیت و... می دانند و حتما اطلاع دارید که همین آقا سال گذشته در حالی که مدیر بخش مهمی از باشگاه آژاکس آمستردام بود، به دلیل ارسال پیام های غیراخلاقی به همکاران زن و فاش شدن این موضوع ، از سوی باشگاه آژاکس از سمت خود عزل شد و به اصطلاح پرونده اش را زیر بغلش گذاشتند و به بیرون هدایتش کردند. خبرش را هم بدون هیچ مصلحت اندیشی ابلهانه و یا ریاکارانه ، رسانه ای کردند و سراسر جهان از این موضوع باخبر شدند. باشگاه آژاکس در این حرکت کاملا حرفه ای در واقع از جایگاه و اعتبار " آژاکس" دفاع کرد تا هر کسی – هر کی که می خواهد باشد- صرفنظر از عرقی که سال ها برای این باشگاه ریخته و جام هایی که سر دست بلند کرده، به خودش اجازه ندهد با نام و اعتبار آن بازی کند و همه بدانند که هیچ بازیکن و ستاره ای بزرگتر از" آژاکس" نیست.
*دادگاه ورزش هلند
با این حال ماجرا به همین جا ختم نشد . یعنی بعد از آنکه باشگاه آژاکس به حساب " آقای اورمارس" رسید ، تازه نوبت دادگاه ورزش هلند بود که او را به پای میز محاکمه بکشاند. بنا بر حکم این دادگاه،" اورمارس" دو سال ( که یک سال آن تعلیقی است) از انجام کلیه فعالیت های مرتبط با فوتبال این کشور محروم شد تا صرفنظر از اسم و رسم فرد متخلف و بازی های درخشانی که انجام داده، گل هایی که زده و افتخاراتی که برای تیم ملی کسب کرده، معلوم شود نام و آبرو و اعتبار ورزش هلند خیلی بالاتر از آن است که کسی – هر کسی که می خواهد باشد - بخواهد با آن بازی کند.
*فهم غلط از حرفه ای گری
بدون تعارف و به دلایل مختلفی که برای جلوگیری از اطاله کلام از پرداختن به آنها عجالتا درمی گذریم،" حرفه ای گری " در کشور ما مثل خیلی از چیزهای دیگر " بد " تعریف شده و کسانی که نان و نام شان در حاکمیت شلختگی و هردمبیل بودن وضع ورزش است، حرفه ای گری و اخلاق و فرهنگ آن را با توجه به " قدرت و تاثیر رسانه" به عمد، غلط و انحرافی در ورزش ما رواج دادند. بداخلاقی و بی تعهدی و بی بندوباری و هرهری مسلکی و بی غیرتی و پول پرستی و... را به عنوان فرهنگ و اخلاق حرفه ای تعریف و تبلیغ کردند تا ضمن عادی سازی انواع مفسده ها و هنجارشکنی ها و... آخور خودشان را هم آباد کنند، در حالی که واقعیت حرفه ای گری و اخلاق و فرهنگ آن از خاک تا افلاک با آنچه آنها می گفتند و القاء می کردند، تفاوت و فاصله دارد.
*حرفه ای گری بر مبنای اخلاق و قانون
گوشه ای از فرهنگ حرفه ای گری این است که بالاتر آمد وباشگاه آژاکس و دادگاه ورزش هلند نشان داد و یکی دو ماه پیش هم فوتبال اسپانیا در برخورد با رئیس متخلف فدراسیون فوتبال این کشور تعریف کرد و همچنین باید در" کسر ده امتیاز" از تیم اورتون به خاطر عدم رعایت" فیرپلی مالی" جستجو کرد و... در این فرهنگ اخلاق و قانون عامل اصلی سلامت و پیشرفت است . " اخلاق" یک اصل لایتخلف است و متخلف هر کسی که می خواهد باشد با سلاح" قانون" ادب می شود! فوتبال ما و اصلا کلیت ورزش ما نمی تواند از راه های من درآوردی و بیراهه و کجراهه ، به جایی برسد بلکه باید و باید اخلاق و قانون را خیلی خیلی جدی بگیرد و با متخلف ، هر کسی و در هر جایی، با قاطعیت و شدت تمام برخورد کند . آیا مدیران و مسئولان قد ونیم قد ما این کار را انجام می دهند یا باندبازی ها و تعارض منافع و مصلحت اندیشی ها و میز پرستی ها و ترس و بزدلی ها و... کماکان این اجازه را به آنها نخواهد داد؟
*نبض تیم
صحبت از قانون و مقررات شد. به نظر این حقیر - که خوشبختانه نظر خیلی از کارشناسان هم هست - احمد نوراللهی یکی از بهترین هافبک وسط های فوتبال ایران در سال های اخیر است ، آن هم در دوره و زمانه ای که خیلی از تیم های لیگ ما از داشتن هافبک وسط های ششدانگ و بازی سازی که در کار دفاع و حمله نقش اصلی و تنظبم کننده بازی می کنند و قبلا در فوتبال خود زیاد داشتیم( مثل ابراهیم قاسمپور، بهتاش فریبا، حمید درخشان، مرحوم قایقران، کریم باقری ، امیر قلعه نویی و این اواخر جواد نکونام) کم بهره و در عذاب هستند و این پستی است که نبض یک تیم ضربان خودش را با آن تنظیم می کند.
*احمد نور
در چنین وضع و شرایطی وجود بازیکنی مثل" احمد نور" ، هم برای پرسپولیس غنیمت بود و هم کسانی مثل ما را امیدوار می کرد که او در کنار بازیکنی مانند سعید عزت اللهی - که یواش یواش دارد به دوران پختگی و تجربه می رسد – پست هافبک وسط تیم ملی را تا سال ها می تواند بیمه کند، خاصه اینکه هر دوی این بازیکنان علاوه بر قابلیت های فنی از حیث منش و اخلاق هم تا حالا خیلی مقبول نشان داده و معقول عمل کرده اند .
*اصلی که در تیم ملی رعایت می شود
همه شنیدیم که بعد از بازی هنگ کنگ، بنا به تصمیم کادر فنی و برای پیشگیری از مسائل اختلاف برانگیز درون تیمی، احمد نوراللهی برای بازی با ازبکستان از لیست بازیکنان تیم ملی خط خورد. ظاهرا ماجرا این بوده که قبل از بازی با هنگ کنگ، نوراللهی وقتی متوجه می شود که جزو 18 نفر نیست و روی سکوها کنار دیگر بازیکنان جایی ندارد با حالت قهر ورزشگاه را ترک می کند. این حرکت نوراللهی که برخلاف مرام و اخلاقی بود که از او سراغ داشتیم با واکنش بایسته و منطقی سرمربی و کادر فنی تیم ملی مواجه شد. چون اولا تیم ملی در همه جای دنیا – و حتی در حرفه ای ترین کشورها - شان و جایگاهی والا و بالا دارد و همه باید با رفتار و اعمال خود به آن احترام بگذارند . ثانیا اینگونه رفتارها نه فقط در تیم ملی که حتی در تیم های محلی هم موجب بروز تشتت و اختلاف می شود و چون تفرقه و باندبازی برای هر تیم و مجموعه ای به مثابه " سم کشنده " عمل می کند ، باید به موقع و بجا و با هشیاری و قاطعیت جلوی این نوع رفتارها را گرفت و به اصطلاح در نطفه خفه کرد که خوشبختانه این موضوع مهم و حیاتی تا اینجای کار مورد توجه کادر فنی تیم ملی بوده و از این به بعد و همیشه هم باید با دقت و قاطعیت تمام باشد.
*پرهیز از حواشی
یک تیم با " وحدت " و رفاقت و عمل اجزاء و اعضا به وظیفه خود ، " تیم" است و" تیم" باقی می ماند و کوچکترین مماشات و کنار آمدن و زیرسبیلی در کردن و باج دادن و... موجب ویرانی و شکست آن خواهد شد. می ماند " احمد نور" که شخصا ، هم مرام و اخلاقش را دوست داریم و هم فوتبالش را. او که البته در بازی های دوستانه اخیر تیم ملی، - شاید به دلیل آسیب دیدگی - نتوانسته آنطور باشد که در باشگاه خود ظاهر می شود و از او انتظار می رود، می تواند کماکان با پرهیز از غلتیدن در ورطه حواشی، به زودی به روزهای خوب خود برگردد و دین خود را به تیم ملی کشورش ادا کند.
*اتفاقات پرسپولیس
برای نوشتن درباره اتفاقات اخیر تیم پرسپولیس فرصت و مجال بیشتری لازم است، هر چند دوستان و همکاران در صفحات دیگر مجله تقریبا مفصل و همه جانبه به آن پرداخته اند. در اینجا فقط می خواهیم حرف همیشگی خود را در مورد هم پرسپولیس و هم استقلال - که زندگی شان با بحران و مشکل و گرفتاری عجین شده است - برای چندمین بار تکرار کنیم که این اصلا معامله خوبی نیست که با سرمایه های کم نظیر ورزش خود می کنیم. به گمان ما این مشکلات و مسائلی که هر از چند گاهی یقه این یا آن تیم را می گیرد، خودخواسته است . عده ای به هر دلیلی از سروسامان یافتن این تیم ها و اصولا کلیت ورزش هراسناک و نگران هستند و ... همین ها تاکنون و طی چند دهه اخیر اجازه نداده اند که تکلیف و کاروبار این تیم ها برای همیشه روشن شود. کوتاه و گویا عرض کنیم، مشکل پرسپولیس امروز ، درویش و یحیی و قس علیهذا نیست . اینها معلول و خود ، قربانی هستند . مشکل پرسپولیس، کسانی اند که این وضع متزلزل و بی ثبات را به نفع خود و مطابق مصالح غیر ورزشی و سیاسی شان می دانند . اینها هستند که اجازه نمی دهند مالکیت پرسپولیس و استقلال - هر طور و هر که می خواهد باشد - به طور قطعی روشن شود و از این بالاتر ، پر پرواز این ورزش مستعد و بالقوه توانا را شکسته اند...
*سیدمحمدسعید مدنی
پربازدید ها
آخرین اخبار