سرتا پای این فوتبال باید اصلاح شود
سیل اظهارات افراطی و تفریطی همه مان را غرق می کند !
روز از نو ، روزی از نو!
تکرار مکررات ! دور باطلی که گویا قرار نیست دست از سر این ورزش و علی الخصوص فوتبال بردارد. باز تیم ملی فوتبال به نتیجه دلخواه و مقام مورد انتظار نرسید و دست خالی و ناکام برگشت و باز شاهد هیاهو و جنجال و شلوغ کاری و تفسیرهای راست و دروغ و تحلیل های صادقانه و فنی و مغرضانه و کینه توزانه بودیم و باز مسئولان و دست اندرکاران اداری و اجرایی و فنی فوتبال به میدان آمدند و ضمن اظهار تاسف ، درباره اصلاح اشتباهات و تقویت تیم ملی و جبران در میادین آینده وعده و وعیدها دادند و... باز از چند روز دیگر ، وقتی آب ها از آسیاب افتاد، وقتی همه به دنبال کار و زندگی و مشکلات عدیده روزمره و معیشتی خود رفتند و تنور لیگ و دعواهای تهوع آور و حاشیه های مخرب آن داغ شد، همه چیز فراموش خواهد شد و روز از نو ، روزی از نو!
تحلیل درست
بارها بعد از پایان هر رویداد ورزشی که در عرصه بین المللی برگزار شده و تیم ها و ورزشکاران ما در آن حضور داشته اند ، به سهم خود و از سر وظیفه نوشته ایم که اولین کار و مهمترین گام ، تحلیل درست وعلمی و کارشناسانه عملکرد و نتایج به دست آمده در آن رقابت هاست، چرا که اگر چنین نکنیم بدون شک ناکامی های بعدی و شکست های تکراری در انتظار ماست.
افراط و تفریط
متاسفانه چنانکه به کرات نوشته ایم و مخاطبان محترم نیز برآن صحه می گذارند، یکی از کمبودهای مهم و ضعف های اساسی ورزش ما نبود یا کمبود تحلیل های علمی و فنی و همه جانبه نگر و کارشناسانه است ، تحلیل هایی گره گشا و روشنگر که بتواند مسیر آینده ورزش را روشن تر کند. ما معمولا پس از پایان هر دوره از رقابت ها ، به جای شنیدن و خواندن تحلیل ها و تفسیرها و راهنمایی ها، با سیلی از اظهارات افراطی و تفریطی مواجه هستیم ، چنانکه اگر حرف حسابی هم باشد ، در هیاهوی کرکننده ناشی از آن محو می شود.
مفت بازی!
اگر مسابقات جام ملت های آسیا و اتفاقاتی که برای تیم ملی فوتبال چهره بست را درست و منطقی تحلیل کنیم حتما به این نتیجه می رسیم که اسم و عنوانی که می شود روی کارنامه تیم ملی در این مسابقات گذاشت ، " مفت بازی"! است . ما در بهترین شرایط ، عالی ترین فرصت را برای کسب مقام اولی فوتبال آسیا از دست دادیم و مفت هم از دست دادیم و البته این اولین بار نیست که چنین داستانی برای فوتبال ایران رقم می خورد و مفت ، سکوهای افتخار را واگذار می کند.
ضربه از درون
اگر آن تحلیل را ادامه دهیم و علل این مفت بازی ها را هم بررسی کنیم ، به این پاسخ می رسیم که علت اصلی را باید در " درون " فوتبال ایران جستجو کرد ، نه در بیرون و نزد حریفان و رقیبان. با احترام به همه حریفان - خاصه تیم قطر که مقابل تیم ملی ایران پیروز شد و به فینال رسید - صریحا و بی تعصب عرض می کنیم که این تاکتیک و تکنیک و برتری فیزیکی و روانی قطر نبود که موجب شکست و حذف تیم ملی شد. این وضعیت ساختاری و کلی فوتبال ایران است که سربزنگاه یقه آن را می گیرد و به زمین می زند و موجب تلخکامی فوتبالدوستان و اهالی ورزش می شود. ما ژاپن را بردیم، با اقتدار هم بردیم. در نیمه دوم بازی با ژاپن توانایی نهفته و قدرت ذاتی فوتبال ایران شکوفا شد و شد، آنچه شد و باید می شد. قطر را هم باید می بردیم ، راحت تر از ژاپن هم باید می بردیم، کما اینکه وقتی گل اول را زدیم، شیرازه روانی و تاکتیکی حریف ازهم پاشید و تیم ما حداقل دو موقعیت عالی گلزنی را به دست آورد ، موقعیت هایی که اگر یکی از آنها گل می شد، باخت قطر و صعود تیم ملی کشورمان به فینال قطعی بود .
" اسمع قطر" !
اما هیچکدام از این اتفاقات نیفتاد ، چون نخواستیم بیفتد، چون همه چیز را تمام شده و جام را بر سر دست هایمان دیدیم ، از آن آقای گزارشگر گرفته که بچگانه - نه فنی و کارشناسانه - درباره گل اول عکس العمل نشان داد که " اسمع قطر... اسمع قطر...!!" تا دیگران که نشان دادند هنوز شخصیت و ظرفیت قهرمانی را - که طی چند دهه اخیر از دست داده ایم - به دست نیاورده ایم ... بحث ، مفصل است و پرداختن به آن هم کار ما نیست . فقط این را بگوئیم که خدا می داند پس از زدن گل اول در ذهن و تصورات و توهمات هر یک از ما چه گذشت . قطر را رها کردیم و به دنبال رجزخوانی ها و کری خوانی ها و روکم کنی ها و توجیهات و تودهنی زدن ها و باندبازی ها و... افتادیم ، از آن گزارشگری که با فریادهای بچگانه - و ان شاءا... صادقانه - برای زمین و زمان رجز می خواند و جنگ فنی و قومیتی و نژادی و... راه انداخته بود تا کادر فنی و بازیکنان و حتی جناح ها و جریان های سیاسی و...! ما به فن و تکنیک و فوتبال قطر نباختیم . ما اصلا به قطر نباختیم . ما به " ذهنیت درگیر " و" روان پریشان " و" فرهنگ غلط " حاکم شده بر این فوتبال باختیم ...
"ما "، یعنی " همه ما "!
نتیجه نهایی که می شود از این تحلیل گرفت این است که فقط تیم ملی و بازیکنان و کادر فنی نیست که نیازمند تغییرات و اصلاحات و مثلا جوانگرایی است ، بلکه بدون تعارف و خیلی صریح - و البته با عرض معذرت - همه از دم محتاج اصلاح و تغییر فکر و نگرش و رفتار هستیم. از " من " و " ما " ی رسانه ای گرفته تا مربی و کادر فنی و مدیران فوتبال و مسئولان ورزش و بالاخره حتی متولیان رسمی و قانونی یعنی دولت و دولتمردان." ما " با همه اختلاف سلیقه ها و تفاوت مشی و دیدگاه ها در یک نقطه - خودآگاه و ناخودآگاه - همدست و همراه هستیم و آن ، بیمار کردن این ورزش و فوتبال است! این " ما " هم یعنی " همه ما " ، همه آن کسانی که بالاتر اشاره کردیم. کافی است منصفانه به رفتارها و عملکرد ها و نیات و افکار نهفته خود رجوع کنیم . تقریبا همه می خواهیم تقصیر را به گردن هر کسی غیر از خودمان بیندازیم و اینکه ما گل بی خار هستیم و دیگری و دیگران - به ویژه آنها که وسط میدان هستند و با حریفان دست و پنجه نرم می کنند - مقصر و متهم ردیف اول هستند و...!
نقش مدیران ، بیشتر از همه
در این میان البته بدیهی است که نقش و وظیفه متولیان ورزش و مدیران فوتبال بیش از دیگران است. هر اقدام اصلاحی باید از" راس هرم " آغاز شود. مدیران و مسئولان برای اصلاحات و ترمیم نقایص و خرابی ها و تقویت نقاط مثبت و قوت باید اراده ای مصمم و آهنین و برنامه ریزی دقیق داشته باشند و خشت اول را کج نگذارند و گام نخستین و گام های بعدی را استوار و محکم بردارند. تا این اتفاق نیفتد و یک تغییر نگرش و اصلاح همه جانبه در ذهنیت وعینیت ورزش و فوتبال ما اتفاق نیفتد و کماکان با بحث های تکراری و مقصر جلوه دادن این و آن و کینه توزی و تصفیه حساب و انتقام گیری و... به دنبال تحلیل مسائل و علت یابی ناکامی ها باشیم ، نه تحلیل درستی ارائه می دهیم و نه هیچوقت به علت یا علت های اصلی ناکامی های تکراری و این مفت بازی های آزاردهنده دست خواهیم یافت و ... به همین دلیل عرض می کنیم که در این صورت و با تداوم چنین روش ها و دیدگاه هایی در آینده بازهم نخواهیم توانست به آنچه که در سر داریم و آرزو می کنیم ، دست یابیم .
آرزوها و عملکردها
خیلی طبیعی است که برای رسیدن به اهداف و آرزوها و آرمان ها باید شرایط و لوازم بایسته و ضروری را فراهم کرد . به بیان دیگر باید میان ذهنیات و آرزوهای قلبی و اهداف ملی ما با عملکرد و رفتارمان هماهنگی و تطابق وجود داشته باشد. اگر آرزو کنیم که تیم ملی و فوتبال و ورزش ما موفق باشند و در مسیر پیشرفت حرکت کنند اما با رفتار و کردار خود برخلاف و ضد این هدف عمل کنیم ، هرگز به نتیجه نخواهیم رسید و به نظر این حقیر ضعیف ، آنچه مانع اصلی تحقق اهداف ما در ورزش می شود و ناکامی اخیر فوتبال را به وجود آورد، همین بود که عرض شد و بس!
انفجار اختلاف!
از عالم ایده آل ها و " باید "ها و " نباید "ها خارج شده و وارد دنیای واقعیات و مسائل عینی می شویم. در حالی که انتظار می رفت عدم موفقیت تیم ملی در جام ملت های آسیا - لااقل برای مدتی - تامل و درنگ و ... را در فوتبال ما حاکم کند ، ناگهان درگیری نهفته و اختلافات پنهان مدیریت و مربی و کادر فنی استقلال منفجر شد و همه نگاه ها را متوجه آن سو کرد تا خیلی زودتر از حد انتظار ناکامی در قطر فراموش شود و دور باطل به چرخش درآید و باز روز از نو ، روزی از نو!
اصل اختلاف، طبیعی و بدیهی است
اختلاف سلیقه و حتی دیدگاه در کار جمعی و فعالیت های تیمی امری بدیهی و طبیعی است و در همه جای ورزش دنیا و بهترین تیم های جهان هم وجود دارد. اصولا یکی از رموز بهتر شدن و پیشرفت ، همین اختلاف نظرها و تفاوت دیدگاه هاست . اینکه جمعی در همه چیز با هم همراه و موافق باشند، طبق آموزه های دینی و تذکرات بزرگان ، " دروغی" است که از " نفاق" ناشی می شود. چطور می شود که دو نفر یا یک جمع در همه چیز نظر واحد داشته و موافق باشند؟! انسان صبح تا شب - حتی در عالم خواب - با خویشتن یکسره درگیر و در کلنجار است و با خودش توافق کامل ندارد، آن وقت چطور می شود که در یک کار تیمی و فعالیت جمعی ، اختلاف و تفاوت نظر وجود نداشته باشد؟ بنابراین اصل مساله اختلاف نظر و تفاوت سلایق و دیدگاه ها یک امر کاملا بدیهی و عقلایی است که اگر درست و منطقی با آن برخورد شود ، موجب رشد و بهتر شدن امور خواهد شد .
حذف دیگری!
آنچه، اما در ماجرای ذکر شده و نظایر آن در ورزش - و خاصه فوتبال ما - وجود دارد، اختلاف دیدگاه و تفاوت سلیقه در اتخاذ روش ها به سوی " هدف مشترک" نیست، بلکه محو و نابود کردن یکدیگر است!! اینجا اصلا هدف مشترکی وجود ندارد که اگر هم داشته باشد هر یک می خواهد با حذف دیگری به آن دست یابد . اگر قرار باشد " دیگری" هم باشد، اصل آن هدف منتفی می شود. برای نمونه ، مدیریت استقلال از یک سو و مربی و کادر فنی این تیم از سوی دیگر ، از موفقیت و قهرمانی دم می زنند و آن را به عنوان " هدف اصلی " اعلام می کنند اما نکته عجیب و جالب اینجاست که هر کدام می خواهند با حذف و ریشه کن کردن دیگری به این هدف برسند وگرنه ... !
" آقایان" فعلا نمی خواهند
بیش از این وارد این دعوا نمی شویم و بحث را ادامه نمی دهیم. منظورمان از پیش کشیدن موضوع ، این نیست که مشکل تیم استقلال را حل کنیم . به صراحت عرض می کنیم که مشکل استقلال و همچنین پرسپولیس ( که به نظر می رسد دوره آرامش قبل از طوفان را سپری می کند) با این حرف ها و نوشته ها حل نمی شود. مشکلات این دو تیم وقتی برطرف می شود که " آقایان" بخواهند و اراده کنند که آنها را از اساس و ریشه حل کنند ، در حالی که فعلا چنین اراده و نگاهی نزد " آقایان" وجود ندارد و ظاهرا از این وضعیت و به جان هم افتادن ها و به جان هم انداختن ها و بی ثباتی و روزمرگی و... رضایت کامل دارند!
سالی که نکوست...
منظورمان از پیش کشیدن اختلافات - که چه عرض کنیم، بهتر است بگوئیم دشمنی ها و لشکرکشی ها - در تیم استقلال ، فقط این است که اولا بگوئیم سالی که نکوست از بهارش پیداست! به جای اینکه شکست در قطر ما را متنبه کرده و به خود بیاورد و از همین حالا با اصلاح رفتار خود به فکر جبران در میادین بعدی باشیم ، انگار هیچ اتفاقی که ما را وادار به تغییر در روش و منش خود کند، رخ نداده است . باز همان حرف ها، همان دعواهای خودخواهانه، همان اختلافات ویرانگر کینه توزانه و همان دور باطل! و ثانیا بگوئیم وقتی سطح اختلافات و موضوع دعواها در فوتبال ما اینقدر عجیب و در عین حال " کوچک " و" حقیر" باشد که اعضاء و ارکان یک تیم ، " بدخواه" هم باشند و" بد " یکدیگر را بخواهند و به جای مبارزه با حریفان به فکر حذف و کنار زدن همدیگر باشند، از این فوتبال انتظار قهرمان شدن و بر سکوی اول ایستادن ، کاملا پرت و بیجاست!
آینه فوتبال ما!
سخن را جمع کنیم . آنچه امروز در تیم استقلال شاهدیم ( دیروز در پرسپولیس شاهد بودیم و فردا در فلان تیم دیگر شاهد خواهیم بود) آینه ای است که واقعیت فوتبال ایران را می شود در آن عیان و آشکار دید، مجموعه و تیمی که همه ظاهرا هدف مشترکی دارند اما برای رسیدن به آن ، به جای همدل بودن، همکار بودن، همفکر بودن و همراه و همیار بودن، توی کار یکدیگر می گذارند و موفقیت و تحقق آن هدف را بدون " دیگری" و" دیگران" طالبند! امری غیرمنطقی و نشدنی که نمی شود و برای همین است که در همین قطر هم " نشد که بشود"!
علت اصلی ، جای دیگری است!
نکته پایانی هم اینکه آنچه امروز در فوتبال ، تیم ملی، لیگ، باشگاه ها، استقلال ، پرسپولیس و... می گذرد، همه معلول هستند . علت اصلی ، جای دیگری است، همان جایی که حداقل در این صفحه بارها به آن پرداخته و مستقیما و صریح اشاره کرده ایم و آن ، " مدیریت کلان ورزش" و نگاه و دیدگاهی است که در این مورد وجود دارد . این دیدگاه و مدیریت ، ورزش را آن طور که باید و شاید جدی نگرفته و لذا در آن حدی که لازم است مایه نمی گذارد، برنامه ریزی و آینده نگری ندارد، مشکلات ریشه ای و ساختاری را حل نمی کند و به روزمرگی و کار باری به هرجهت و دل بستن به " تقدیر" به جای " تدبیر" اکتفا کرده است و... و بدون تعارف و خیلی رک و راست عرض می کنیم که تا این دیدگاه و روش مدیریتی اصلاح نشود، ورزش ما چیزی بهتر از این نخواهد شد...
*سیدمحمدسعید مدنی