جوانگرایی در تیم ملی
"نسل سازی" ، ماموریت تازه سرمربی تیم ملی
فیفا معتقد است که هر 10 سال ، چهره فوتبال تغییر می کند. فیفا مثال میزند که اگر زمانی بازیکنی میخواست مثل «پله» توپ را کنترل کند، سعی میکرد زمان را تلف کند و تا جای ممکن تعلل میکرد اما حالا میگویند به جای وقت تلف کردن، روی کنترل کردن، چرخیدن و فرار کردن روی یک حرکت تمرکز کنیم. 20 سال پیش هر چه توپ و زمان بازی را تلف می کردی ، بهتر بود اما حالا قبل از کنترل باید حریف و فضا را ببینی و کنترل کنی و دریبلت را هم بزنی. کاری که اکنون وینیسیوس جونیور در رئال مادرید میکند ، متفاوت از حرکات رونالدوی پرتغالی در 10 سال قبل است. جونیور در همان حال که توپ را گرفته، دریبل خودش را هم میزند و بازی را به سمت دلخواه تیم خود هدایت می کند.
در فوتبال امروز جهان، یک پروسه هوشمندانه وجود دارد. این پروسه اجازه نمیدهد که تیمهای حرفه ای از لحاظ پیری به نوار قرمز برسند. رئال مادرید در نقل و انتقالات سالهای اخیرش، کاسمیرو و واران را قبل از 30 سالگی به تیم های دیگر ترانسفر کرد. این بازیکنان در اوج بودند اما رئال مادرید نمیخواست تیمش " پیر " شود. در تیم های ملی هم چنین دیدگاهی موجود است. اگر تیم ملی با یک برنامه هوشمندانه مدیریت نشود، یک وقت میبینی که آن تیم به سرعت پیر میشود.
از طرفی تنها نقطه ضعف تیم ملی در جام ملت های آسیا به میزبانی قطر میانگین سنیاش بود . در حال حاضر میانگین سنی تیم ملی بیشتر از 30 سال است. اگر گزارش فنی بازی های تیم ملی در جام ملت ها را بررسی کنیم متوجه می شویم که تیم ایران در دقایق پایانی تورنمنت اخیر ، به مشکل می خورد و بازیکنان ، منهای نیمه دوم بازی برابر تیم ژاپن ، افت شدیدی کردند.این نشانه ها به ما می گوید که حالا وقت تغییر نسل در تیم ملی است . کارشناسان نیز قبل از جام ملت ها بر روی جوانگرایی تاکید داشتند.
جوانگرایی ، کاری سخت و زمانبر است
*بهتاش فریبا(کارشناس فوتبال)
قبل از برگزاری جام ملت های آسیا به میزبانی قطر صحبت از جوانگرایی در تیم ملی شده بود. البته جوانگرایی بنا به دلایلی قبل از جام ملت های آسیا درست نبود ، چرا که تیم ملی سالها منتظر یک فرصت طلایی برای کسب جام بود و تیم ملی برای کسب نتایج دلخواه نیاز داشت که بازیکنان باتجربه را حفظ کند تا پس از سالها به هدف نهایی - که قهرمانی در جام ملت ها بود - برسد. البته شرایط بازی ها طوری رقم خورد که تیم ملی به جمع 4 تیم پایانی رسید اما فینالیست نشد. در حال حاضر بحث جوانگرایی در تیم ملی دوباره مطرح شده است. جوانگرایی کار سختی است و ضمنا زمانبر است. طی چند ماه نمی توان پروسه جوانگرایی را در تیم ملی پیاده کرد. در حال حاضر فوتبال ما دارای بازیکنانی است که از نظر سنی جوان هستند اما باتجربه به شمار می آیند. ما می توانیم این بازیکنان جوان اما باتجربه را در تیم ملی حفظ یا به لیست این تیم اضافه کنیم. مهدی قایدی بازیکن جوانی است اما خام نیست. همچنین حسین نژاد ، بازیکن تیم سپاهان یکی از بازیکنان جوان لیگ است اما اکنون به بازیکنی پخته بدل شده است. خوشبخاته با صحبت هایی که شده ، تیم ملی فرصت لازم را برای جوانگرایی دارد و می تواند پروسه نسل سازی را آغاز کند.
ضمنا تیم ملی در آینده ، جام جهانی 2026 را در پیش رو دارد. جام جهانی میدان بزرگی است. بی شک بازی بزرگ به بازیکن بزرگ احتیاج دارد و نمی توان منکر این واقعیت شد. کادرفنی تیم ملی می بایست باتجربه هایی را که از نظر فیزیکی شرایط خوبی دارند تا جام جهانی حفظ کند. به هر حال ، نمی توان با تیمی جوان شده پا به میادین بزرگ گذاشت . باید چند بازیکن باتجربه در لیست تیم ملی باشند تا نقش محوری خود را اجرا کنند.
برای جوانگرایی باید منطقی عمل کنیم
*رسول کربکندی( کارشناس فوتبال)
مسابقات جام ملتها در این دوره نشان داد که فوتبال در آسیا به شدت در حال پیشرفت است و تیمها دیگر نمیتوانند تنها با داشتن ستاره به قهرمانی برسند. هیچکس فکر نمیکرد که یکی از قدرتهای سنتی فوتبال آسیا با انبوهی از ستاره در فینال حضور نداشته باشد. در ضمن مشکل بزرگ تیم ملی در این جام، بازیهای پرنوسان شاگردان امیر قلعهنویی بود. در صورتی که با توجه به شرایط رقبا، ما اگر در همه مسابقات در بهترین فرم خودمان قرار داشتیم، بدون شک قهرمان میشدیم. ما در قطر، از همه لحاظ شایستگی قهرمانی را داشتیم اما در مواقع حساس نتوانستیم نتیجه بگیریم. ما به دو دلیل در جام ملتها قهرمان نشدیم . یکی اینکه روی یک خط حرکت نکردیم و سینوسی کار کردیم و دلیل دیگر هم این بود که برخی از رقبایمان را دستکم گرفتیم. در حال حاضر50 تا 60 درصد از ترکیب تیم ملی باید تغییر کند. به هر حال ما برای جام جهانی آینده باید خودمان را آماده کنیم و با یک ترکیب ایدهآل و جوان پا به این مسابقات بگذاریم. برای جوانگرایی باید منطقی عمل کنیم و امیدوارم فدراسیون فوتبال و کادر فنی تیم ملی با یک برنامهریزی درست به جوانان اعتماد کنند و ما شاهد نسل جدیدی از بازیکنان بااستعداد در تیم ملی باشیم. با توجه به اینکه سهمیه آسیا در جام جهانی افزایش پیدا کرده است، دیگر حضور در این رقابت ها برای ما کار سختی نیست اما مسئله این است که ما هیچ امیدی به آینده نداریم. ما در جام ملتها به دنبال نتیجه بودیم و یک تیم مسن را در اختیار داشتیم. به عقیده من برای جوانگرایی و تغییر نسل باید شجاعت به خرج دهیم و آیندهمان را فدای نتیجه گرفتن در امروز نکنیم.
برنامه ریزی و همدلی ، فاکتورهایی مهمتر از جوانگرایی !
* کامبیز هوشمند
بارها از زبان این و آن شنیدیم و می شنویم که برای رفتن به جام جهانی هیچوقت به بازیکنان جوان تکیه نکنیم یا در مرحله نهایی جام ملت ها ، با نیروهای باتجربه و امتحان پس داده به جنگ رقبا برویم و از این جور صحبت ها .
فوتبال یک اصل دارد و آن این است که تا 27 سالگی باید در زمین ، دونده بود و از 27 سالگی به بعد به جای دوندگی باید توپ را دونده کرد و بیشتر از فکر بهره برد ، منتها نباید همه این مسئولیت را به گردن نفرات بالای 27 سال انداخت یا بالعکس ! در رقابت های قطر که در مجموع پیرترین تیم اعزامی از جمع 24 تیم را داشتیم ، از این دو اصل کمتر بهره بردیم . نه خوب دویدیم و نه توپ را با دقت دواندیم ، چرا که از همدلی و همسویی کیلومتر ها فاصله داشتیم ، باری به هر جهت و چیزی بین اولی و دومی بودیم ، قطر با پرچمداری اکرم عفیف 27 ساله و تلاش مربیان ، سایر بازیکنان و هواداران همسو و همدل ، برای قبول میزبانی برنامه ریزی داشت . نزد آنها علاوه بر حمایت، هم تفکر بازی بود و هم انرژی لازم برای دویدن ، که در نهایت با این فاکتورهای کمرشکن ، اشک همه حریفان را درآورد و با شایستگی برای دومین دوره متوالی بر سکوی قهرمانی جام ملت ها تکیه زد ، با این توضیح که ما هنوز سنگ سه دوره قهرمانی نیم قرن پیش را به سینه می زنیم (1968 , 1972 , 1976) و از همه اینها به کنار ، هنوز کمتر از پنجاه سال در حسرت صعود به مرحله حذفی جام جهانی ، قهرمانی در جام باشگاه های آسیا ، جوانان آسیا و صعود به مرحله نهایی المپیک هستیم ، یک بار هم نشده علت موفقیت فوتبال ایران در دهه پنجاه و عدم موفقیت در چند دهه اخیر را جویا شویم یا مطالعه داشته باشیم . معتقدیم نه تنها تیم ملی ، بلکه همه تیم های باشگاهی ما سخت محتاج بازیکنان امتحان پس داده ، جوان ، جوانگرایی و مهمتر از همه برنامه ریزی و همدلی هستند تا با تکیه بر این فاکتور ها هر بار با تیم هایی پرشور و باانگیزه رهسپار مسابقات شویم . جوانان با انگیزه اگر در دیدارهای تدارکاتی با اهمیت به درستی به کار گرفته و خوب آبدیده شوند ، حتم بدانید که در اوج جوانی به مرحله پختگی خواهند رسید . ما هنوز به رغم داشتن توپچی های باتجربه و جوان ، مشکل تاکتیکی مان را حل نکرده ایم . نه بازیهای تدارکاتی خوبی داشتیم و نه اردوهای مناسب . برای بازیکنان جوان در مسابقات لیگ هم ارزش قائل نبودیم . فقط دعوت بود و نیمکت نشینی ! از بیشتر بازیکنان تیم های ملی زمان کی روش در دوره اخیر بهره بردیم ، در صورتی که اغلب آنها در 12 سال گذشته خروجی خوبی نداشتند . متاسفانه از این 12 سال ناکامی هم خوب درس نگرفتیم و حتی با یک مربی کاربلد مثل اسکوچیچ که توانسته بود در شرایط سخت تیم ملی را به جام جهانی رهنمون سازد خوب تا نکردیم ، آن وقت توقع داشتیم با زور ، قهرمان جام ملت ها شویم . در سی سال اخیر با به بیراهه رفتن فوتبال که صد البته با نفوذ دلالها و اختاپوس ها و عدم مدیریت صورت پذیرفته ، همچنان در مسیر غلط حرکت می کنیم . می گویند یک "من" فکر به از هزار کیلو "زور" است . در میدان قطر فاقد فکر ، برنامه ریزی و همدلی بودیم و می خواستیم با زور حریفان را مغلوب کنیم . ما نتوانستیم از توان و بار تکنیکی و دوندگی دیگر یاران جوان نظیر محمدی ، قلی زاده ، قایدی ، ترابی و ... در کنار باتجربه ها بهره لازم را ببریم . در مصاف با قطر بازی را به "هوا" کشاندیم ،غافل از اینکه حریف از راه زمین با چاشنی دوندگی و فکر به ما ضربه زد ! صحبت زیاد است اما فضا برای تحلیل بیشتر ، کم . پس بیاییم در راه جام جهانی این اشتباه را تکرار نکنیم و با ترکیبی از یاران جوان و باتجربه و صد البته با چاشنی همدلی ، مدیریت و برنامه ریزی پا به میدان رقبا بگذاریم . باید حرف و عمل ما یکی باشد . جبهه گیری علیه مربیان وطنی ، دردی از دردهای فوتبال ما را دوا نخواهد نکرد ، چرا که در سه قهرمانی پیاپی گذشته ، علاوه بر همدلی ، همسویی و برنامه ریزی با تدبیر مربیان وطنی ( محمود بیاتی ، محمد رنجبر و حشمت مهاجرانی ) بود که توانستیم پرچم فوتبال ایران را بالا نگه داریم .
ارادهای برای ساختن یا کلاهی گشاد؟
*حمید ترابپور
ناکامی تیم ملی فوتبال کشورمان در شکستن طلسم قهرمان نشدن در جام ملتهای آسیا، از زوایای مختلف قابل بررسی است اما همانطور که در شماره قبلی اشاراتی داشتیم اگر به دنبال علل واقعی این شکست برویم و تحت تاثیر برخی از مباحث بی حاصل قرار نگیریم ، باید ریشه را در فقدان ساختار در فوتبال مان جویا شویم؛ جایی که از دید ما مغفول مانده اما بسیاری از کشورهای آسیایی ، منجمله قطری که برای دومین بار متوالی قهرمان شد ، آن را مهم پنداشته و با اتکا به آن پیش می روند.
اینکه بالاخره روزی در فوتبال ایران اراده ای برای حرکت در این مسیر درست ایجاد می شود یا خیر را گذشت زمان نشان خواهد داد اما بعد از بازگشت تیم ملی از دوحه و اعلام رسمی ادامه کار امیر قلعه نویی در این تیم، کلید واژه ای به نام «جوانگرایی» به گوش رسید که از آن به عنوان یکی از اهداف سرمربی تیم ملی و شرط مورد نظر فدراسیون فوتبال برای تداوم این همکاری نام برده شد.
درباره این موضوع سه نکته لازم به ذکر است: نکته اول اینکه بدیهی است که هر تیمی پس از چند سال نیاز به پوست اندازی دارد و بازیکنانی که توانایی فنی شان کم شده است بنا بر همین جبر جای خود را به نفرات جدید خواهند داد لذا این موضوع در فوتبال ، طبیعی بوده و نباید آن را برای خود قله و اهم کارها در نظر بگیریم.
نکته دوم اینکه پروسه جوانگرایی مستلزم داشتن لیگی پویاست که مربیان آن به دور از نتیجه گرایی صرف و وحشت از برکناری، جسارت فرصت دادن به جوانان را داشته باشند تا آنها روی ویترینی قرار بگیرند که سرمربی تیم ملی نظاره گر آن خواهد بود.
و اما نکته سوم و مهمتر از قبلی ها ، نوع نگاه ما به مقوله جوانگرایی است. اساسا در فوتبال ، شایسته سالاری در اولویت قرار دارد و نباید با تعبیر نادرست از بحث جوانگرایی به سمت و سویی برویم که تنها سن بازیکنان ملاک قرار بگیرد و کلاهی گشاد بر سر فوتبال مان برود.
امیدواریم حالا که بحث جوانگرایی در سطح ملی تکیه کلام مدیران فوتبال و سرمربی تیم ملی شده است، این موضوع به بحثی انحرافی مبدل نشود و رنگ و بوی نمایش و شعار به خود نگیرد.
در فوتبال امروز جهان، یک پروسه هوشمندانه وجود دارد. این پروسه اجازه نمیدهد که تیمهای حرفه ای از لحاظ پیری به نوار قرمز برسند. رئال مادرید در نقل و انتقالات سالهای اخیرش، کاسمیرو و واران را قبل از 30 سالگی به تیم های دیگر ترانسفر کرد. این بازیکنان در اوج بودند اما رئال مادرید نمیخواست تیمش " پیر " شود. در تیم های ملی هم چنین دیدگاهی موجود است. اگر تیم ملی با یک برنامه هوشمندانه مدیریت نشود، یک وقت میبینی که آن تیم به سرعت پیر میشود.
از طرفی تنها نقطه ضعف تیم ملی در جام ملت های آسیا به میزبانی قطر میانگین سنیاش بود . در حال حاضر میانگین سنی تیم ملی بیشتر از 30 سال است. اگر گزارش فنی بازی های تیم ملی در جام ملت ها را بررسی کنیم متوجه می شویم که تیم ایران در دقایق پایانی تورنمنت اخیر ، به مشکل می خورد و بازیکنان ، منهای نیمه دوم بازی برابر تیم ژاپن ، افت شدیدی کردند.این نشانه ها به ما می گوید که حالا وقت تغییر نسل در تیم ملی است . کارشناسان نیز قبل از جام ملت ها بر روی جوانگرایی تاکید داشتند.
جوانگرایی ، کاری سخت و زمانبر است
*بهتاش فریبا(کارشناس فوتبال)
قبل از برگزاری جام ملت های آسیا به میزبانی قطر صحبت از جوانگرایی در تیم ملی شده بود. البته جوانگرایی بنا به دلایلی قبل از جام ملت های آسیا درست نبود ، چرا که تیم ملی سالها منتظر یک فرصت طلایی برای کسب جام بود و تیم ملی برای کسب نتایج دلخواه نیاز داشت که بازیکنان باتجربه را حفظ کند تا پس از سالها به هدف نهایی - که قهرمانی در جام ملت ها بود - برسد. البته شرایط بازی ها طوری رقم خورد که تیم ملی به جمع 4 تیم پایانی رسید اما فینالیست نشد. در حال حاضر بحث جوانگرایی در تیم ملی دوباره مطرح شده است. جوانگرایی کار سختی است و ضمنا زمانبر است. طی چند ماه نمی توان پروسه جوانگرایی را در تیم ملی پیاده کرد. در حال حاضر فوتبال ما دارای بازیکنانی است که از نظر سنی جوان هستند اما باتجربه به شمار می آیند. ما می توانیم این بازیکنان جوان اما باتجربه را در تیم ملی حفظ یا به لیست این تیم اضافه کنیم. مهدی قایدی بازیکن جوانی است اما خام نیست. همچنین حسین نژاد ، بازیکن تیم سپاهان یکی از بازیکنان جوان لیگ است اما اکنون به بازیکنی پخته بدل شده است. خوشبخاته با صحبت هایی که شده ، تیم ملی فرصت لازم را برای جوانگرایی دارد و می تواند پروسه نسل سازی را آغاز کند.
ضمنا تیم ملی در آینده ، جام جهانی 2026 را در پیش رو دارد. جام جهانی میدان بزرگی است. بی شک بازی بزرگ به بازیکن بزرگ احتیاج دارد و نمی توان منکر این واقعیت شد. کادرفنی تیم ملی می بایست باتجربه هایی را که از نظر فیزیکی شرایط خوبی دارند تا جام جهانی حفظ کند. به هر حال ، نمی توان با تیمی جوان شده پا به میادین بزرگ گذاشت . باید چند بازیکن باتجربه در لیست تیم ملی باشند تا نقش محوری خود را اجرا کنند.
برای جوانگرایی باید منطقی عمل کنیم
*رسول کربکندی( کارشناس فوتبال)
مسابقات جام ملتها در این دوره نشان داد که فوتبال در آسیا به شدت در حال پیشرفت است و تیمها دیگر نمیتوانند تنها با داشتن ستاره به قهرمانی برسند. هیچکس فکر نمیکرد که یکی از قدرتهای سنتی فوتبال آسیا با انبوهی از ستاره در فینال حضور نداشته باشد. در ضمن مشکل بزرگ تیم ملی در این جام، بازیهای پرنوسان شاگردان امیر قلعهنویی بود. در صورتی که با توجه به شرایط رقبا، ما اگر در همه مسابقات در بهترین فرم خودمان قرار داشتیم، بدون شک قهرمان میشدیم. ما در قطر، از همه لحاظ شایستگی قهرمانی را داشتیم اما در مواقع حساس نتوانستیم نتیجه بگیریم. ما به دو دلیل در جام ملتها قهرمان نشدیم . یکی اینکه روی یک خط حرکت نکردیم و سینوسی کار کردیم و دلیل دیگر هم این بود که برخی از رقبایمان را دستکم گرفتیم. در حال حاضر50 تا 60 درصد از ترکیب تیم ملی باید تغییر کند. به هر حال ما برای جام جهانی آینده باید خودمان را آماده کنیم و با یک ترکیب ایدهآل و جوان پا به این مسابقات بگذاریم. برای جوانگرایی باید منطقی عمل کنیم و امیدوارم فدراسیون فوتبال و کادر فنی تیم ملی با یک برنامهریزی درست به جوانان اعتماد کنند و ما شاهد نسل جدیدی از بازیکنان بااستعداد در تیم ملی باشیم. با توجه به اینکه سهمیه آسیا در جام جهانی افزایش پیدا کرده است، دیگر حضور در این رقابت ها برای ما کار سختی نیست اما مسئله این است که ما هیچ امیدی به آینده نداریم. ما در جام ملتها به دنبال نتیجه بودیم و یک تیم مسن را در اختیار داشتیم. به عقیده من برای جوانگرایی و تغییر نسل باید شجاعت به خرج دهیم و آیندهمان را فدای نتیجه گرفتن در امروز نکنیم.
برنامه ریزی و همدلی ، فاکتورهایی مهمتر از جوانگرایی !
* کامبیز هوشمند
بارها از زبان این و آن شنیدیم و می شنویم که برای رفتن به جام جهانی هیچوقت به بازیکنان جوان تکیه نکنیم یا در مرحله نهایی جام ملت ها ، با نیروهای باتجربه و امتحان پس داده به جنگ رقبا برویم و از این جور صحبت ها .
فوتبال یک اصل دارد و آن این است که تا 27 سالگی باید در زمین ، دونده بود و از 27 سالگی به بعد به جای دوندگی باید توپ را دونده کرد و بیشتر از فکر بهره برد ، منتها نباید همه این مسئولیت را به گردن نفرات بالای 27 سال انداخت یا بالعکس ! در رقابت های قطر که در مجموع پیرترین تیم اعزامی از جمع 24 تیم را داشتیم ، از این دو اصل کمتر بهره بردیم . نه خوب دویدیم و نه توپ را با دقت دواندیم ، چرا که از همدلی و همسویی کیلومتر ها فاصله داشتیم ، باری به هر جهت و چیزی بین اولی و دومی بودیم ، قطر با پرچمداری اکرم عفیف 27 ساله و تلاش مربیان ، سایر بازیکنان و هواداران همسو و همدل ، برای قبول میزبانی برنامه ریزی داشت . نزد آنها علاوه بر حمایت، هم تفکر بازی بود و هم انرژی لازم برای دویدن ، که در نهایت با این فاکتورهای کمرشکن ، اشک همه حریفان را درآورد و با شایستگی برای دومین دوره متوالی بر سکوی قهرمانی جام ملت ها تکیه زد ، با این توضیح که ما هنوز سنگ سه دوره قهرمانی نیم قرن پیش را به سینه می زنیم (1968 , 1972 , 1976) و از همه اینها به کنار ، هنوز کمتر از پنجاه سال در حسرت صعود به مرحله حذفی جام جهانی ، قهرمانی در جام باشگاه های آسیا ، جوانان آسیا و صعود به مرحله نهایی المپیک هستیم ، یک بار هم نشده علت موفقیت فوتبال ایران در دهه پنجاه و عدم موفقیت در چند دهه اخیر را جویا شویم یا مطالعه داشته باشیم . معتقدیم نه تنها تیم ملی ، بلکه همه تیم های باشگاهی ما سخت محتاج بازیکنان امتحان پس داده ، جوان ، جوانگرایی و مهمتر از همه برنامه ریزی و همدلی هستند تا با تکیه بر این فاکتور ها هر بار با تیم هایی پرشور و باانگیزه رهسپار مسابقات شویم . جوانان با انگیزه اگر در دیدارهای تدارکاتی با اهمیت به درستی به کار گرفته و خوب آبدیده شوند ، حتم بدانید که در اوج جوانی به مرحله پختگی خواهند رسید . ما هنوز به رغم داشتن توپچی های باتجربه و جوان ، مشکل تاکتیکی مان را حل نکرده ایم . نه بازیهای تدارکاتی خوبی داشتیم و نه اردوهای مناسب . برای بازیکنان جوان در مسابقات لیگ هم ارزش قائل نبودیم . فقط دعوت بود و نیمکت نشینی ! از بیشتر بازیکنان تیم های ملی زمان کی روش در دوره اخیر بهره بردیم ، در صورتی که اغلب آنها در 12 سال گذشته خروجی خوبی نداشتند . متاسفانه از این 12 سال ناکامی هم خوب درس نگرفتیم و حتی با یک مربی کاربلد مثل اسکوچیچ که توانسته بود در شرایط سخت تیم ملی را به جام جهانی رهنمون سازد خوب تا نکردیم ، آن وقت توقع داشتیم با زور ، قهرمان جام ملت ها شویم . در سی سال اخیر با به بیراهه رفتن فوتبال که صد البته با نفوذ دلالها و اختاپوس ها و عدم مدیریت صورت پذیرفته ، همچنان در مسیر غلط حرکت می کنیم . می گویند یک "من" فکر به از هزار کیلو "زور" است . در میدان قطر فاقد فکر ، برنامه ریزی و همدلی بودیم و می خواستیم با زور حریفان را مغلوب کنیم . ما نتوانستیم از توان و بار تکنیکی و دوندگی دیگر یاران جوان نظیر محمدی ، قلی زاده ، قایدی ، ترابی و ... در کنار باتجربه ها بهره لازم را ببریم . در مصاف با قطر بازی را به "هوا" کشاندیم ،غافل از اینکه حریف از راه زمین با چاشنی دوندگی و فکر به ما ضربه زد ! صحبت زیاد است اما فضا برای تحلیل بیشتر ، کم . پس بیاییم در راه جام جهانی این اشتباه را تکرار نکنیم و با ترکیبی از یاران جوان و باتجربه و صد البته با چاشنی همدلی ، مدیریت و برنامه ریزی پا به میدان رقبا بگذاریم . باید حرف و عمل ما یکی باشد . جبهه گیری علیه مربیان وطنی ، دردی از دردهای فوتبال ما را دوا نخواهد نکرد ، چرا که در سه قهرمانی پیاپی گذشته ، علاوه بر همدلی ، همسویی و برنامه ریزی با تدبیر مربیان وطنی ( محمود بیاتی ، محمد رنجبر و حشمت مهاجرانی ) بود که توانستیم پرچم فوتبال ایران را بالا نگه داریم .
ارادهای برای ساختن یا کلاهی گشاد؟
*حمید ترابپور
ناکامی تیم ملی فوتبال کشورمان در شکستن طلسم قهرمان نشدن در جام ملتهای آسیا، از زوایای مختلف قابل بررسی است اما همانطور که در شماره قبلی اشاراتی داشتیم اگر به دنبال علل واقعی این شکست برویم و تحت تاثیر برخی از مباحث بی حاصل قرار نگیریم ، باید ریشه را در فقدان ساختار در فوتبال مان جویا شویم؛ جایی که از دید ما مغفول مانده اما بسیاری از کشورهای آسیایی ، منجمله قطری که برای دومین بار متوالی قهرمان شد ، آن را مهم پنداشته و با اتکا به آن پیش می روند.
اینکه بالاخره روزی در فوتبال ایران اراده ای برای حرکت در این مسیر درست ایجاد می شود یا خیر را گذشت زمان نشان خواهد داد اما بعد از بازگشت تیم ملی از دوحه و اعلام رسمی ادامه کار امیر قلعه نویی در این تیم، کلید واژه ای به نام «جوانگرایی» به گوش رسید که از آن به عنوان یکی از اهداف سرمربی تیم ملی و شرط مورد نظر فدراسیون فوتبال برای تداوم این همکاری نام برده شد.
درباره این موضوع سه نکته لازم به ذکر است: نکته اول اینکه بدیهی است که هر تیمی پس از چند سال نیاز به پوست اندازی دارد و بازیکنانی که توانایی فنی شان کم شده است بنا بر همین جبر جای خود را به نفرات جدید خواهند داد لذا این موضوع در فوتبال ، طبیعی بوده و نباید آن را برای خود قله و اهم کارها در نظر بگیریم.
نکته دوم اینکه پروسه جوانگرایی مستلزم داشتن لیگی پویاست که مربیان آن به دور از نتیجه گرایی صرف و وحشت از برکناری، جسارت فرصت دادن به جوانان را داشته باشند تا آنها روی ویترینی قرار بگیرند که سرمربی تیم ملی نظاره گر آن خواهد بود.
و اما نکته سوم و مهمتر از قبلی ها ، نوع نگاه ما به مقوله جوانگرایی است. اساسا در فوتبال ، شایسته سالاری در اولویت قرار دارد و نباید با تعبیر نادرست از بحث جوانگرایی به سمت و سویی برویم که تنها سن بازیکنان ملاک قرار بگیرد و کلاهی گشاد بر سر فوتبال مان برود.
امیدواریم حالا که بحث جوانگرایی در سطح ملی تکیه کلام مدیران فوتبال و سرمربی تیم ملی شده است، این موضوع به بحثی انحرافی مبدل نشود و رنگ و بوی نمایش و شعار به خود نگیرد.
جوانگرایی چیست؟ جوانگرا کیست؟
*کیوان طباطبایی
" جوانگرایی در عالم فوتبال " به معنای کاهش معدل سنی تیم است. " جوانگرا " هم به مربی ای اطلاق می شود که اولویتش از نظر فنی به کارگیری بازیکنان جوان باشد و تغییر نسل برایش از نان شب واجب تر قلمداد شود ، ضرورت جوانگرایی را از نظر فنی درک کند و بخش اعظم منظومه فکری اش را تغییر نسل تشکیل دهد.
آنچه در جوانگرایی حائز اهمیت است ، افکار و سوابق مجری آن است ، مربی ای که تغییر نسل در سطح بالا را بشناسد و سوابق او در زمینه جوانگرایی روشن باشد . مربی ای که در زمینه جوانگرایی اندوخته ای نداشته و شجاعت لازم برای ریسک کردن را ندارد ، بعید است که در پروسه نسل سازی به موفقیت برسد. انتخاب و نقش مجری در جوانگرایی مهم ترین قسمت کار است و بدون تعارف ، تبحر و تخصص لازم می خواهد. اگر این دو را نداشته باشد یک جای کار می لنگد. سرمربی کنونی تیم ملی قبل از جام ملت های آسیا به میزبانی قطر هشت ماه فرصت داشت که این تیم را با جوانگرایی از فرسودگی خارج کند و به سمت تحول سوق دهد ، ولیکن نگرش سرمربی کنونی تیم ملی در دوران فعالیت حرفه ای اش با تغییر نسل و دیدگاه های این چنینی نزدیک نبوده است. امیر قلعه نویی لااقل طی یک دهه گذشته که به عنوان سرمربی در لیگ برتر فعالیت کرده ، همیشه اولویتش در ساختن تیم، جمع کردن ستارگان بوده و بازیکنان آماده، باتجربه و کاردربیار ، لیست خرید تیم های باشگاهی اش را طی یک دهه گذشته تشکیل داده اند. سلایق قلعه نویی در مربیگری به ما می گوید که او داشتن تیمی پرستاره و باتجربه را به نسل سازی ترجیح داده و پیشینه و برنامه تعریف شده ای برای جوانگرایی در کارنامه اش نداشته است .غیر از یک مورد در سالهای ابتدایی سرمربیگری اش در تیم استقلال تهران ، کافی است به تیم های او طی سالهای اخیر نگاه کنیم. اعتماد کردن به بازیکنان جوان در سطح تیم ملی به جسارت و پیشینه مربی بستگی دارد و قلعه نویی طی یک دهه اخیر از این ویژگی برخوردار نبوده است ، مگر این که با به کارگیری دستیارانی مجرب در امر نسل سازی تغییر روش دهد و با داشتن فرصتی تازه از جانب فدراسیون فوتبال ، مسیر تازه ای را تجربه کند. در حال حاضر 13 نفر در تیم ملی ، بدون فایده هستند، نه اینکه فوتبال شان تمام شده باشد ، بلکه تیم ملی برای آنها تمام شده است.
" جوانگرایی در عالم فوتبال " به معنای کاهش معدل سنی تیم است. " جوانگرا " هم به مربی ای اطلاق می شود که اولویتش از نظر فنی به کارگیری بازیکنان جوان باشد و تغییر نسل برایش از نان شب واجب تر قلمداد شود ، ضرورت جوانگرایی را از نظر فنی درک کند و بخش اعظم منظومه فکری اش را تغییر نسل تشکیل دهد.
آنچه در جوانگرایی حائز اهمیت است ، افکار و سوابق مجری آن است ، مربی ای که تغییر نسل در سطح بالا را بشناسد و سوابق او در زمینه جوانگرایی روشن باشد . مربی ای که در زمینه جوانگرایی اندوخته ای نداشته و شجاعت لازم برای ریسک کردن را ندارد ، بعید است که در پروسه نسل سازی به موفقیت برسد. انتخاب و نقش مجری در جوانگرایی مهم ترین قسمت کار است و بدون تعارف ، تبحر و تخصص لازم می خواهد. اگر این دو را نداشته باشد یک جای کار می لنگد. سرمربی کنونی تیم ملی قبل از جام ملت های آسیا به میزبانی قطر هشت ماه فرصت داشت که این تیم را با جوانگرایی از فرسودگی خارج کند و به سمت تحول سوق دهد ، ولیکن نگرش سرمربی کنونی تیم ملی در دوران فعالیت حرفه ای اش با تغییر نسل و دیدگاه های این چنینی نزدیک نبوده است. امیر قلعه نویی لااقل طی یک دهه گذشته که به عنوان سرمربی در لیگ برتر فعالیت کرده ، همیشه اولویتش در ساختن تیم، جمع کردن ستارگان بوده و بازیکنان آماده، باتجربه و کاردربیار ، لیست خرید تیم های باشگاهی اش را طی یک دهه گذشته تشکیل داده اند. سلایق قلعه نویی در مربیگری به ما می گوید که او داشتن تیمی پرستاره و باتجربه را به نسل سازی ترجیح داده و پیشینه و برنامه تعریف شده ای برای جوانگرایی در کارنامه اش نداشته است .غیر از یک مورد در سالهای ابتدایی سرمربیگری اش در تیم استقلال تهران ، کافی است به تیم های او طی سالهای اخیر نگاه کنیم. اعتماد کردن به بازیکنان جوان در سطح تیم ملی به جسارت و پیشینه مربی بستگی دارد و قلعه نویی طی یک دهه اخیر از این ویژگی برخوردار نبوده است ، مگر این که با به کارگیری دستیارانی مجرب در امر نسل سازی تغییر روش دهد و با داشتن فرصتی تازه از جانب فدراسیون فوتبال ، مسیر تازه ای را تجربه کند. در حال حاضر 13 نفر در تیم ملی ، بدون فایده هستند، نه اینکه فوتبال شان تمام شده باشد ، بلکه تیم ملی برای آنها تمام شده است.
پربازدید ها
آخرین اخبار