مسئولان ورزش مراقب رخنه باندهای دلالی باشند
اراده مسئولان
برای خوانندگان کیهان ورزشی این جمله از فرط تکرار ، آشنا و مانوس است که " وقتی دو تیم استقلال و پرسپولیس ، سروسامان گرفته و وضعیت مالکیتی آنها از حالت بلاتکلیفی نجات یافت و تعریف مشخص و نظم و نسق پیدا کرد ، معلوم می شود که از سوی مسئولان اراده ای وجود دارد تا کلیت ورزش را سامان بخشیده و تکلیف مسائل لاینحل و مشکلات سال ها بر زمین مانده را به طور اصولی روشن کنند...". خوشبختانه چنانکه اهالی ورزش و همچنین مخاطبان این مجله حتما در جریان هستند ، بعد از سال ها شعار بی عمل و وعده های بدون تحقق ، هفته گذشته بالاخره به طور رسمی و قانونی مساله واگذاری سهام و مالکیت دو تیم - که امیدواریم به زودی و در گام بعدی به دو باشگاه واقعی و استاندارد تبدیل شوند- روشن شد و هلدینگ خلیج فارس ، مالکیت استقلال و کنسرسیوم بانک ها هم مالکیت پرسپولیس را برعهده گرفتند و سرانجام یکی از مشکلات اساسی ورزش ما حل شد.
دردسرهای داخلی و خارجی
این مشکل هم در داخل دردسرآفرین بود و ضررهایی را از حیث فنی - و حتی فرهنگی - به ورزش کشور می زد وهم در سال های اخیر با تهدیدات و محرومیت هایی از سوی کنفدراسیون فوتبال آسیا مواجه شده بود و خطر تعلیق و حذف از فوتبال قاره کهن به شدت این دو تیم مردمی و باسابقه را تهدید می کرد. به دلیل فقدان تخصص از ورود به بحث های فنی و قانونی واگذاری این دو تیم پرهیز می کنیم اما مثل همه کسانی که دوستدار ورزش ایران و خواهان سربلندی آن در عرصه های بین المللی و میادین جهانی هستند ، از صمیم قلب آرزو می کنیم که این انتقال و واگذاری سهام به شیوه ماستمالی و صرفا بستن دهان کنفدراسیون آسیا صورت نگرفته و کاملا دقیق و قانونی انجام شده باشد.
عتاب و تهدید مجامع خارجی!
حتی اگر تهدید آسیا هم نبود ، سروسامان دادن به این دو تیم باید جزو ضروریات و اولویت های کاری مسئولان ورزشی ما قرار می گرفت . بارها نوشته ایم – و نیازی به توضیح نیست - که این دو تیم جزو سرمایه های کم نظیر ما هستند که می توانند در مسیر رشد و پویایی و اعتلا و سربلندی ورزش ایران ( و نه فقط فوتبال) در عرصه های بین المللی ، به سهم خود و به طور تاثیرگذاری نقش آفرینی کنند. این البته به جای خود جزو ضعف های بزرگ ورزش ماست و حتما در کارنامه مسئولان آن ثبت خواهد شد که برای انجام کارهای ضروری، حیاتی و اجتناب ناپذیر، بیش و پیش از آنکه به حرف و نظر کارشناسان و خبرگان گوش دهند و به هشدارهای دلسوزان اعتنا کنند، گویی منتظر عتاب و خطاب و تهدید مجامع بین المللی هستند که از بالا و موضع تهدید وارد شوند و آن وقت به تکاپو و دست و پا بیفتند و کاری انجام دهند تا این سخن که " عدو شود سبب خیر..." حداقل درباره ورزش ما صدق کند.
باید حتما زور بالای سرتان باشد؟!
باز تاکید می کنیم که این خیلی بد است که مسئولان ورزش ما وقتی به وظیفه حرفه ای و مسئولیت های ملی خود عمل می کنند که از سوی مجامع بین المللی تهدید شوند! و به زبان ساده تر " زور" بالای سرشان باشد. این یعنی اینکه مشکل مالکیتی پرسپولیس و استقلال تا زمانی که تهدید آسیا به میدان نمی آمد ، حل نمی شد و الان دوستداران ورزش ایران باید بیش از آنکه ممنون و قدردان مسئولان باشند ، از" عدو" ! یعنی کنفدراسیون فوتبال آسیا برای حل مشکل قدیمی و اساسی تیم های محبوب خود تشکر کنند !
خطر فرصت طلبان و نان به نرخ روزخورها
خوب است حالا که حرف به اینجا رسید ، به این نکته هم به سهم خود اشاره کنیم که تجربه می گوید اگر مسئولان مراقب آن نباشند تمام زحمات شان بر باد می رود و همه رشته ها پنبه خواهد شد. و آن نکته ، هشدار درباره خطر فرصت طلبان و نان به نرخ روزخورهاست ، آنهایی که مثل عده ای نابکار به شدت مشکوک که بازار دلار را به هر بهانه و به دنبال هر اتفاق مثبت و منفی ای آشفته می کنند، در ورزش هم منتظرند تا هر اتفاق و اقدام و برنامه ای را به سمت تامین منافع و پر کردن جیب و چرب شدن سبیل خود منحرف کنند. بدون تردید این جماعت الان و در حصر کنونی هم فرصت طلبانه کمین کرده اند تا کاری کنند که داستان واگذاری سهام و مشخص شدن وضعیت مالکیتی دو تیم بیش از آنکه به نفع ورزش و فوتبال و مردم و منافع ملی تمام شود ، منافع آنان را تامین کند و بالاخره آنها که از قبل بلاتکلیفی این دو تیم کلی منتفع شده بودند ، از این به بعد هم منافع خود را حفظ کنند. در این باره مسئولان ورزش و مالکان و مدیران جدید این تیم ها اولا باید موضوع را جدی بگیرند و ثانیا سخت مراقب رخنه و نفوذ این باندهای دلالی و فرصت طلب - که معمولا ظاهرالصلاح و شیرین زبان هم هستند - باشند!
کارهای انجام نشده
بالاتر نوشتیم - و پیش از این هم بارها و به کرات به سهم خود به مسئولان و مدیران ورزش یادآور شده ایم - که در ورزش ایران و برای سروسامان یافتن و حرکت آن بر روی ریل اصلاح و پیشرفت، کارهایی هست که باید انجام شود و تاکنون به دلایل مختلف - که هر چه باشد ، مصلحت ورزش و توقعات مردمی ، کمتر در آن مورد توجه قرار گرفته - انجام نشده است. این کارها که تاکنون درباره آن بیشتر حرف زده و خیلی کم اقدامی صورت گرفته، اتفاقا از کارهای اساسی است که اگر روزی قرار شود به ورزش به معنای واقعی توجه و اعتنا شود ، باید حتما و به طور اساسی یکی یکی انجام شوند. یکی از این کارها - همانطور که مطلب را با آن شروع کردیم - سروسامان یافتن تیم های پرطرفدار و ریشه دار پایتخت است. خوشبختانه این کار بالاخره انجام شد که حتما و به طور طبیعی اشکالاتی در انجام آن وجود دارد و در ادامه خود را نشان خواهد داد اما همین که بالاخره بعد از دهه ها به قول فرنگی ها ، " استارت " کار خورد و عملا کارهایی شروع شد، خودش جای امیدواری است .
مساله فرهنگ
از این کار - که در جای خود بسیار مهم هم هست - مهمتر و بلکه حیاتی تر ، سرنوشت و جایگاه فرهنگ و اخلاق در ورزش ماست. فرهنگ هم از آن حرف هایی است که در ورزش ما با پیروزی انقلاب اسلامی و متاثر از نهضت بزرگ و تاریخی ایران - که بیش از هر چیز صبغه و ماهیت فرهنگی داشت - خیلی بیشتر از گذشته و قبل از انقلاب مطرح شد و بر سر زبان ها افتاد. آنها که گذشته را به یاد می آورند و در حال و هوای ورزش تنفس کرده و می کنند ، خوب می دانند که در محافل و رسانه ها و بحث های ورزشی قبل از انقلاب ، موضوع فرهنگ محلی از اعراب نداشت و به ندرت این کلمه و موضوع حساس و حیاتی از زبان یا قلم نویسندگان و کارشناسان و اهالی ورزش شنیده و دیده می شد . بدون تردید یکی از کسانی که در خلال مطالب خود به این مقوله و نقش آن در ورزش - مستقیما یا غیرمستقیم - می پرداخت، مرحوم د. اسداللهی بود که خداوند بیامرزدش. غیر از آن در کمتر مصاحبه و اظهارنظری ، چیزی درباره فرهنگ و سروکار آن با پدیده ها و امور اجتماعی - از جمله ورزش - می شنیدیم.
دکوراسیون تمدن
به گمان ما بدون هیچ شک و شبهه ای این خود اصلی ترین دلیل عدم پیشرفت ورزش مدرن و حرفه ای در کشور ماست. منظور از ورود ورزش مدرن به کشور- مثل وارد کردن سایر مظاهر مدرنیسم و پیشرفتگی - این بود که نشان دهیم ما هم داریم گام به گام با دنیا جلو می رویم و مثلا اگر اروپایی ها دانشگاه دارند، ما هم داریم ، اگر آنها سینما دارند، ما هم داریم و اگر آنها ورزش و فوتبال و لیگ و... دارند ، خوب ، ما هم داریم! در واقع ما ادای دانشگاه و سینما و اتوبان و آپارتمان و ورزش و فوتبال و لیگ را درمی آوردیم ، نه اینکه به دنبال کارکردهای اصیل آن باشیم. به قول بعضی از نویسندگان و متفکران چپ و راست قبل از انقلاب ، " پهلوی دکوراسیون مدرنیته و ظواهر تمدن را وارد کشور کرد ، نه فرهنگ و معنا و کارکردهای آن را " ( نقل به مضمون). حرفی که صرفنظر از گوینده آن، کاملا درست بود و با واقعیات انطباق داشت و...
عقبگرد اخلاقی
بازگردیم به بحث خودمان. واقعیت این است که علی رغم طرح پررنگ مساله فرهنگ در ورزش، عملا به این موضوع مهم - که اگر به آن به درستی و اصولی پرداخته شود ، حتما مقدمه و زمینه ساز تحول و پیشرفت واقعی خواهد بود - بهای لازم داده نشده و همه چیز در مرحله حرف باقی مانده است، به طوری که می توان به جرات گفت فرهنگ - و به ویژه بعد اخلاقی و منش جوانمردی آن - در ورزش، نسبت به گذشته نه تنها جلو نرفته بلکه در مواردی عقبگرد هم داشته و این واقعیتی کاملا عیان بوده که با نگاه به اتفافات و اظهارات و...ی که در ورزش بر سر ریاست و کسب نتیجه و زدوبندها و بداخلاقی ها و... چهره می بندد ، به راحتی قابل مشاهده است.
جایگاه فرهنگ در ورزش
چند روز پیش وزیر ورزش در جمع مسئولین کمیته های فرهنگی فدراسیون های ورزشی، درباره فرهنگ و اهمیت آن اظهارات قرص و محکمی داشت و صریحا اعلام کرد: " یکی از سیاست های اصلی ما در دوره جدید مدیریت ورزش ، توجه به مسائل فرهنگی است." این البته حرفی امیدوارکننده اما در عین حال تکراری است. یعنی مسئولان و مدیران قبلی ورزش هم این حرف و نظایر آن را بر زبان آورده اند.
کار فرهنگی باید دست اهلش باشد
بنابراین حرف آقای هاشمی درباره جایگاه فرهنگ در ورزش وقتی امیدوارکننده تر می شود که شاهد شروع اقدامات و برنامه های فرهنگی باشیم ، آن هم به صورت اصولی و علمی و نه صوری و نمایشی و همچنین به دست اهل و صاحب تخصصش ، نه هر فرصت طلب مذبذب نان به نرخ روزخوری که تنها چیزی که می فهمد " منفعت " بوده و از چیزی که اصلا سردرنمی آورد، مقوله فرهنگ و کار فرهنگی است ، کاری که پیامبرگونه است و خداوند برای انجام آن از شایسته ترین انسان ها و بندگان برگزیده خود یارکشی می کند و... آن وقت " ما " به اسم کار فرهنگی ، چه دماری که از فرهنگ در ورزش و خیلی جاهای دیگر درنیاورده ایم...!!
*سیدمحمدسعید مدنی