آبی کم رنگ
... از پفک آبی تا نوشابه انرژی زا!
ذهنیت بازیکن ، بیمار است اما علت کجاست؟
*سید سعید مدنی
آقای موسیمانه ، سرمربی جدید تیم استقلال تهران در کنفرانس خبری بعد از شکست مقابل خیبر خرم آباد با عصبانیت و خشمی قابل پیش بینی به شدت از نحوه بازی و وضعیت روانی و بی انگیزگی تیم خود انتقاد کرد و به نکات جالب و قابل توجهی اشاره داشت که قابل تامل بود و بیش از هر چیز از" اینکاره" بودن این مربی حکایت می کرد ، چرا که صرفا با چند روز کار کردن ، کاملا تا حد زیادی متوجه شده کجا آمده و با چه دردسرها وگرفتاری هایی باید دست به گریبان شود و خلاصه باید بند کفش ها را محکم ببندد که اصلا کار آسانی نیست . به گمان ما یکی از نکات مهم و کلیدی و دقیق در سخنان آقای موسیمانه ، آنجایی بود که گفت:" تا به حال تیمی را با شرایط فعلی استقلال ندیده ام . بازیکنان این تیم از نظر روانی سطح پایینی دارند... ما شروع به تغییرات در بخش بازی سازی هم می کنیم اما مهمترین چیز این است که ذهنیت تیم عوض شود و همه بازیکنان تشنه بردن باشند و خودخواه نباشند ، نه اینکه بگویند قرارداد خوبی دارم و نتیجه برایشان مهم نباشد..." داستان " ذهنیت" یا همان چیزی که فرنگی ها آن را"Mentality" می گویند ، بحث بسیار دقیق و ظریف وتعیین کننده ای در ورزش( و کلیت زندگی ) است که متاسفانه در ورزش ما - مثل خیلی از مسائل مهم و حیاتی - خیلی کم مورد توجه قرار می گیرد. این در حالی است که اگر ورزشکار از ذهنیت سالم و متمرکز و با انگیزه ای برخوردار نباشد و به هر دلیلی ، خودآگاه و ناخودآگاه " نخواهد"، پروارترین هیکل ها و بهترین بدن سازی ها و تغذیه ها و مجهزترین اردوها و پیشرفته ترین تدارکات و... هم نمی تواند او را به" خواستن" وادارد. در هر حال در این مختصر، فرصت و مجال پرداختن بیشتر به این موضوع حساس وجود ندارد . فقط عجالتا و خیلی مختصر و بدون اینکه بخواهیم انتقادات وخرده گیری های ایشان را - که تاکید می کنیم از سطح سواد و بینش مربیگری او حکایت می کند - کتمان کنیم و مشکلات ذهنی و اشکالات فنی بازیکنان را که بعضا در قواره تیم های بزرگ نیستند و اگر در این تیم ونظیر آن بازی می کنند ، فقط وفقط به ضرب و زور جریانات ویرانگر دلال - رسانه ای است و این روزها صدای متعصب ترین طرفداران را هم درآورده اند، انکار کنیم ، خدمت این مربی محترم این نکته را خیلی کوتاه عرض می کنیم که آنچه امروز برسر استقلال آمده، آنچه آقای موسیمانه وارث آن است وبه درستی متوجه آن هم شده،علت بزرگتری از خودخواهی یا بی انگیزگی یا ذهنیت بیمار وآسیب دیده بازیکن یا قراردادهای سنگین وخوب و... دارد وآن بلایی است که از ناحیه" مدیریت" بر سر این تیم آمده است. اهالی فوتبال و طرفداران این تیم کافی است روند و روال و داستان مدیریتی استقلال را در این ده سال اخیر بررسی کنند تا ببینند چقدر آدم های جورواجور و رنگارنگ و " اجق وجق " به عنوان مدیر وعضو هیات مدیره و... با شعارهای مسخره" پفک آبی" و" نوشیدنی انرژی زا" و اراجیف گویی ودری وری بافی بر کاروبار این تیم مسلط بوده اند، کسانی که جملگی در " بلد نبودن" و" شایستگی نداشتن" و" سفارشی بودن" و " باندباز بودن" و خلاصه " مدیر نبودن" نقطه اشتراک دارند! با وجود چنین مدیران و اعمال چنین مدیریتی - آن هم نه یک روز و دو روز - توقع دارید ذهنیت بازیکنان ما سالم بماند ؟ روان شان درست عمل کند؟ اندام شان در خدمت مغز و انگیزه شان باشد؟ حرف آقای موسیمانه درباره ذهنیت بازیکنان استقلال و بی انگیزگی آنان درست است اماعلتش ، شخصیت و بی غیرتی و... بازیکن نیست ، علتش بلایی است که " مدیریت غیر متخصص ،غیر متعهد وسفارشی و بند وبست چی" گوش به فرمان جریان دلالی برسر فوتبال ما و همین تیم مورد بحث آورده است. شک نداریم به زودی موسیمانه هم که در همین بدو امر خیلی تیزهوش و حرفه ای نشان داده ، به این واقعیت تلخ فوتبال ایران و تیم متبوعش پی خواهد برد...!
برخی از بازیکنان در حد استقلال نیستند
*علی جباری(پیشکسوت استقلال)
بلایی که سر استقلال آمده است، به گذشته برمیگردد، با بازیکنانی قرارداد بستهاند که برخی از آنها در حد استقلال نیستند، این عده با پولهایی که گرفتهاند خودخواه و پرتوقع شدهاند، بازیکنی را که 4 سال پیش از استقلال کنار گذاشته شده بود، دوباره برگرداندند.معلوم نیست چهبلایی بر سر استقلال آمده است که بازیکنان در نیمه دوم بهلحاظ بدنی کم میآورند، پیش از شروع فصل گفتیم که استقلال نیاز به بدنساز دارد، این تیم 12 روز در اردوی پیشفصل خود در ترکیه چهکار کرد؟ معلوم است کار بدنی و بدنسازی نکرده بودند و فقط مشغول بازی گلکوچک بودند! مهرههایی که به استقلال آمدهاند، بد نیستند ولی بدنهایشان باید آماده شود.ضمنا سیدحسین حسینی، دروازه بان تیم نمایش بالا و پایینی دارد. بهزاد غلامپور انسان خوب و باتعصبی است ولی دیگر چیزی برای ارائه به سیدحسین حسینی ندارد، هر مربی به استقلال آمده، غلامپور را حفظ کرده است، او دیگر چیزی ندارد به حسینی یاد بدهد!مدیران قبلی استقلال بارها میگفتند باشگاه حمایت نمیشود و بازیکنان 6 ماه مطالبات معوقه دارند. امسال که حداقل شرایط این گونه نیست، چرا وضعیت باید بد پیش برود؟ با برخی بازیکنان قراردادهای بالایی بستهاند در حالی که در حد استقلال نیستند، اینجا استقلال است و تیم معمولی نیست.هم چنین کارنامه موسیمانه را که دیدم، بد نبود. او را نمیتوان با یک بازی قضاوت کرد. اگر موسیمانه بخواهد بدنی به بازیکنان فشار بیاورد، ممکن است آنها افت کنند، بنابراین باید منتظر تعطیلی لیگ باشد. متأسفانه از قبل روی استقلال کار نکرده بودند و شرایط بهشکلی پیش رفته است که بازیکنان برابر تیم خیبر خرمآباد سوتی میدهند، در کدام بازی اینهمه اشتباه از تیمی دیده بودیم؟اگر تیم مشکل دارد، روانشناس بیاورند و به بازیکنان یادآوری کنند چه پیراهنی تنشان هست و بدانند کجا بازی میکنند، اعصاب همه ما بههم ریخته است، چطور ممکن است برابر تیم انتهای جدولی خیبر خرمآباد سه گل بخوریم؟! واقعاً جای تأسف دارد.
استقلال را هرگز تا این حد بیتفاوت ندیده بودم
*بهتاش فریبا
نمیدانم چه بلایی بر سر استقلال آمده است! واقعا نمیدانم چرا تیم اینطوری شده است! خط دفاعی استقلال شبیه پنیر شده است! واقعا آیا میشود تیمی که فصل قبل بهترین خط دفاعی را در لیگ برتر داشت، حالا به همین راحتی و در تمام دیدارهای خود گل بخورد؟ در رابطه با سایر خطوط هم شرایط خوب نیست. از همان زمان که آقای نکونام سرمربی استقلال بود چقدر گفتم خریدن یک فوروارد کلاسیک از نان شب هم برای استقلال واجبتر است ولی کسی گوش نکرد. واقعا من استقلال را هرگز در عمرم تا این حد بیتفاوت ندیده بودم. وقتی یک تیم به لحاظ روانی برهم میریزد، نیازمند یک روانشناس ورزشی است تا بتواند فضا را بهتر کند استقلال باید دنبال یک روانشناس باشد. البته چیزهایی از سرمربی جدید شنیدم که مایه دلگرمی شده است. شنیده ام به بازیکنان پس از مسابقه با خیبر حسابی گیر داده و آنها را مواخذه کرده است. حتی شنیده ام که دستور داده از دفاع راست و چپ گرفته تا هافبک و سانتر فوروارد تیم امید استقلال سر تمرین بزرگسالان بیایند. به نظرم این حرکاتش خیلی خوب است چون شوک وارد کردن به یک تیم صرفا با تغییر سرمربی حاصل نمیشود و گاهی اوقات همین کارها حکم شوک را دارد. البته این را هم بگویم که بازی کردن جلوی تیمهایی که سعید دقیقی سرمربی آنهاست، واقعاً کار سختی تلقی میشود چون فوق العاده دونده هستند. به نظرم استقلال مشکل روحی دارد و کارهای موسیمانه انشالله جواب میدهد. اگر قرار است ببازیم، بهتر است به جای بازیکنان سرشناس، با چند مهره جوان ببازیم تا حداقل این جوانها تجربه پیدا کند.
اینجای دنیا...
*دکتر محمد(شهریار) شفائی
یک جمله ای بود که در فوتبال ما خیلی استفاده می شد:«کجای دنیا اینجوریه که...»؟!البته شخصا با این جمله میانه خوبی ندارم! معتقدم هر گوشه دنیا برای خودش فرهنگ و سیاست و اقتصاد خاص خودش را دارد و نمی توان همه جا را با همه جا مقایسه کرد. اما از آنجا که «فوتبال یک پدیده وارداتی است» و البته «چرخ را دوباره اختراع نمی کنند»، می توان در برخورد با معضلات، از کشورهای پیشرو در فوتبال به عنوان مثال های مناسب استفاده کرد؛
1-کجای دنیا دهها سال یک باشگاه مردمی و اموالش را گروگان می گیرند و تازه بعد از سال ها خواهش و تمنا و قول و قرار و وعده، بدون باز پس دهی اموالش، آن را به صور عجیب و غریب به یک شرکت نیمه دولتی واگذار می کنند؟!
2-کجای دنیا در طی سه سال به اندازه سی سال یک باشگاه استاندارد، مدیر عوض می کنند؟!
3-کجای دنیا بدون استثناء هر سال مربی یک «باشگاه حرفه ای» تغییر می کند و اکثرا هم در میانه فصل این تغییر رخ می دهد؟!
4-کجای دنیا مدیریت تیم بازیکنی می خرد که روح سرمربی هم از آن خبر ندارد؟!
5-کجای دنیا باید در زمان عقد یا تمدید قرارداد، برای مربی و سرپرست و بازیکن یک باشگاه به اصطلاح خصوصی شده، امان نامه و تأییدیه گرفت و گاهی تا ربع فصل صدور تأییدیه را به تأخیر انداخت؟!
6-کجای دنیا مدیریت باشگاه بخاطر قرارداد نجومی یک مربی ، خدا خدا می کند تیم نتیجه نگیرد تا شاید مربی مجبور به استعفا شود؟!
7-و...
البته ما در اینجا داشته ایم موارد زیادی که؛
1-یک تیم به دلیل سوابق نیم قرن پیش خود، مورد بغض و دشمنی قرار می گیرد!
2-که برای محو کردن نام و نابودی محبوبیت یک فرد محبوب، یک باشگاه با میلیون ها علاقمند را به خاک سیاه می نشانند!
3-که صدها میلیارد «پول» بی زبان یک فرد «ناشناس» به فوتبال و برخی باشگاهها تحت عنوان «هوادار متمول» تزریق می شود و کسی هم کاری به «سلامت» مسئله و منبع پول ندارد!
4-که یک زمین چمن استاندارد برای برگزاری مسابقات ندارد، تمرین پیشکش...
5-که به بازیکن تیم دستور می دهند کم فروشی کند تا مربی را زمین بزنند، و بعد از برکناری مربی، حالا که بازیکن به این کم فروشی عادت کرد، نتوانند به او بگویند بالای چشمت ابروست!
6-و...
راستی، صحبت از باشگاه آبی پایتخت بود. اینها چه ربطی داشت؟! ببخشید...
دیوار کج استقلال
*حمید ترابپور
استقلال این روزها شرایط بسیار بدی دارد. شاید بتوان با قاطعیت گفت که در تاریخ این باشگاه چنین شرایطی سابقه نداشته است. اینکه بگوییم فوتبال است و چنین افت و خیزهایی در آن طبیعی ، در واقع صورت مسئله را پاک کرده ایم ، صورت مسئله ای که یک سر آن به هلدینگ خلیج فارس می رسد و سر دیگرش به آنهایی متصل است که سال قبل با آب و تاب فراوان درباره واگذاری استقلال به بخش خصوصی صحبت می کردند.درباره استقلال امروز می توان در یک جمله خلاصه و مفید نوشت که این تیم بیمار است و برای بیمار ، مسکن به تنهایی کافی نیست و باید ریشه درد را یافت و از سرمنشا به درمان پرداخت.باشگاه استقلال در اولین اقدام در مواجهه با بحران ، دست به تغییر کادر فنی زد. آبی پوشان به این تغییر نیاز داشتند زیرا آنگونه که جواد نکونام و همکارانش عمل می کردند ، نشانه ای از پیشرفت دیده نمی شد اما اینکه همه مشکلات را در بحث فنی خلاصه کنیم ، تفکری نادرست است. آنچه استقلال را بیش از ضعف های فنی آزار می دهد ، تفکر مدیریتی حاکم بر آن است ، تفکری که بیشتر به دنبال راضی نگه داشتن رفقای خود بوده و برایش اهمیتی ندارد که استقلال با این حجم از هوادار چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد.این تفکر ریشه در انتخاب نادرست مدیرانی دارد که نه سنخیتی با فوتبال دارند و نه با باشگاه بزرگ و مردمی استقلال.این اتفاق ناشی از نگاه کلانی است که هلدینگ خلیج فارس به عنوان مالک استقلال به باشگاه آبی پوش داشت.برگزیدن مدیرانی که هنوز هم دقیقا کسی نمی داند بر اساس کدام معیار برای اداره استقلال انتخاب شده اند، اولین آجری بود که هلدینگی ها گذاشتند و حالا دیوار کج آنها بالا رفته و در آستانه فروریختن است.در این شرایط شاید تنها یک اراده بتواند استقلال را نجات دهد ، اراده ای که باید از مقام بالاتری از هلدینگ شکل بگیرد ، اراده ای که بر مبنای نارضایتی های بخشی از جامعه ایجاد شده و فرصت جولان بیشتر را به مدیران " اشتباهی آمده " ندهد.