شکوه سکوها، سقوط مدیریت

کیهان ورزشی-
پرتماشاگرترین بازیها
چند روز پیش سایت" فوتی رنکینگز" - که وابسته به کنفدراسیون فوتبال آسیاست - آماری از پر تماشاگرترین مسابقات فوتبال باشگاهی آسیا در سال گذشته منتشر کرد که از یک طرف باعث خوشحالی و غرور بود واز طرف دیگر ناراحتی و حسرت. در آمار اعلام شده، ۴ دیدار از ۵ بازی پرتماشاگر فصل تازه به پایان رسیده فوتبال آسیا، تعلق به دیدارهایی داشت که تیمی از کشورمان به میدان رفته بود.
احساس دوگانه
بی شک علاقهمندان و کسانی که پیگیر ریز ودرشت مسائل فوتبال هستند، از انتشار این آمار و محتوی آن آگاه هستند و حتما مثل ما دچار احساسی دوگانه شدهاند. این در حالی است که نمایندگان فوتبال ما در این مسابقات، حال و روز خوشی نداشته و هرگز در حد نام و سابقه فوتبال ایران در قاره کهن ظاهر نشدند. آنها مقابل حریفان متمول و تا دندان مسلح خود حرفی جز دفاع کردن و زیر توپ زدن و آبرومندانه باختن نداشتند! بزرگترین افتخار فوتبال ایران در لیگ نخبگان، پیوستن یکی از دو نماینده ما به جمع هشت تیم برتر غرب آسیا بود که آن هم در اولین بازی مرحله دوم، نتیجه را در مجموع به حریف قدر و پرستاره و ثروتمند کشور همسایه واگذار کرد و از دور مسابقات خارج شد.
وضعیت ورزشگاه آزادی
و باز ثبت چنین آمارهایی برای فوتبال ایران - که سخت موجب حسرت همین حریفان متمول و پرمهره میشود - در حالی است که ورزشگاه بزرگ پایتخت کشورمان ماه هاست به بهانه تعمیرات، نمیتواند با " ظرفیت کامل" به استقبال گرم و بی شائبه تماشاگر مشتاق پاسخ دهد، وگرنه بدون شک سایت آسیایی ارقام دیگری را ثبت میکرد که میشود گفت حالا حالاها برای فوتبال قاره کهن دست نیافتنی به حساب میآید.
پرچم افتخار فوتبال ایران
و باز ثبت چنین رکوردهایی بیش از هر چیز نشان از پشتوانه غنی و مردمی فوتبال و اصولا ورزش در این مرزو بوم دارد. با تکیه بر این واقعیات، بیراه نیست اگر بگوییم امروز پرچم افتخار فوتبال ایران در قاره کهن بیش از هر چیز و هر کسی به وسیله تماشاگر ایرانی بالاست و اوست که در دوران کم فروغی و بیماری فوتبال کشورمان، همچنان با حضور پرشور و مردانه و نجیبانه خود در قاره کهن میدرخشد و تحسین و اعجاب بیگانه وخودی را برمی انگیزد...!
اما افسوس و صدافسوس که در فوتبال پر استعداد این مملکت باندها وجریاناتی نفوذ کرده و انگل وار به آن چسبیدهاند که به خاطر تامین منافع نامشروع و حفظ جایگاههای غاصبانه و بعضا سفارشی خود، در جهت تضعیف - و بلکه نابودی - این رشته ورزشی پرطرفدار و جذاب گام برمی دارند.
آخرین برگ برنده!
اینان فوتبال را از حیث فنی ضعیف کرده و از تیمی که روزگاری قدرت برتر و بلامنازع آسیا بود ودر سطح باشگاهی و ملی و ردههای مختلف سنی سکوی اول را تسخیر کرده و در میادین مختلف جهانی نماینده اول قاره کهن به حساب میآمد، تیمی معمولی ساختهاند که پنج دهه است حسرت رفتن به المپیک و قهرمانی در آسیا را میخورد و در ضمن به لطائف الحیل سعی میکنند آخرین برگ برنده و تنها نقطه قوتی که برای آن باقی مانده - یعنی " تماشاگر" - را هم تضعیف کرده و فراری دهند.
هنر مسئولان فوتبال ما!
چند ماه پیش نوشتیم اینکه شما بازی دو رقیب دیرینه وپرطرفدار تهرانی را از پایتخت به یکی از مراکز استانی منتقل کرده و دیداری که سالهای سال با حضور بیش از یکصدهزار نفر تماشاگر، موجب حسرت حریفان و سایر کشورهای آسیایی میشد و تحسین هر شنوندهای را بر میانگیخت، تنها با " هشت هزار نفر" - و اگر قفیلیها وطفیلیها و عزیزان بی جهت و ننرهای سفارشی این و آن مقام سیاسی وانتظامی شهر واستان را حساب کنیم، حداکثر با" ده هزار نفر" - برگزار کنید، هنری است که فقط از به اصطلاح مدیران و عناصری برمی آید که ماموریت شان، نه رشد و اعتلای فوتبال بلکه تضعیف ونابودی آن است!
خواب سنگین مدیران!
فوتبال – و بلکه ورزش - ما گرفتار چنین آفات و میکربهای کشندهای است و هر چقدر هم کارشناسان و دلسوزان و رسانههای درستکار فریاد میزنند و هشدار میدهند، هیچ مسئول ومدیری از خواب سنگین بیدار نمیشود و این روند خطرناک و نگران کننده کماکان ادامه پیدا میکند.
وادادگی و انفعال تا کی؟!
واین واقعیتی است که نه کسی میتواند انکار کند و نه از آن سر دربیاورد! همه - از راس هرم مدیریتی ورزش گرفته تا کارشناسان و استخوان خرد کردهها و علاقهمندان - به خطری که ورزش و رشتههایی مثل فوتبال را تهدید میکند، اذعان دارند، ریشههای آن را میشناسند و حتی راه حل مشکلات را میدانند – که بارها بر قلم و زبان عناصر مختلف ورزش و کارشناسان و نویسندگان و رسانهها جاری شده -، اما افرادی که در این زمینه مسئولیت رسمی دارند، کاری انجام نمیدهند. آنها دست روی دست گذاشته و قدم از قدم بر نمیدارند، سهل است که با همین وادادگی وانفعال خود بر دردها و مشکلات اضافه میکنند و درست برخلاف وظیفه حرفهای و کارکرد تعریف شده پست و منصب در اختیار عمل میکنند.
ماجرا چیست؟!
واین همان ابهام بزرگ و سوال بی جوابی است که درباره ورزش ذهن و فکر خیلیها را مشغول کرده است که" یعنی چه؟ ماجرا از چه قرار است؟ همه از خطراتی که ورزش را تهدید میکند و ریشههای درد آگاه هستند. پس چرا جهت دفع این خطر و ریشه کن کردن مسببان کاری نمیکنند و فقط حرف میزنند و وعده و شعار میدهند؟! "
نمیگذارند!
در چند روز اخیر دو نفر از چهرههای خوشنام به مناسبتهای مختلف و در گفتوگوهای جداگانه درباره وضعیت ناخوشایند و واقعیتهای تلخ فوتبال ایران و جریاناتی که صرفا به خاطر حفظ منافع شخصی و باندی خود دمار از روزگار این رشته درآوردهاند، هشدار دادند. آقایان کربکندی و مجید جلالی، یکی در اصفهان و دیگری در تهران درباره فوتبال ایران و موضوعات مختلف آن صحبت کردند، اما لب کلام آنها یکی است و آن هم اینکه " نمیگذارند"!
چه کسانی " نمیگذارند"؟!
باندها و عناصری در ارکان و حوزههای مختلف فوتبال نفوذ کردهاند که سروسامان یافتن و حاکمیت نظم و حساب و کتاب قانونی را برخلاف منافع و تاخت وتاز و شلنگ اندازی خود میدانند و نمیگذارند اصول ثابت شده و استانداردهای بین المللی حاکم شود و اداره فوتبال به شیوه " هرکی به هرکی" و "هردمبیل" را ترجیح میدهند! و چنانکه بالاتر گفتیم نکته جالب و تاسفبار این است که به خواسته شان میرسند و دقیقا فوتبال ما آنطور اداره میشود که آنها میخواهند!
مدیر واقعی کیست؟
بر پایه این واقعیت است که در سرمقاله شماره گذشته این سوال را مطرح کردیم که" مدیر واقعی فوتبال ایران کیست؟ " فدراسیون که رسما متولی فوتبال است یا باندها و عناصر پشت پردهای که اراده و برنامههای خود را بر سرتا پای آن (از تیم ملی و لیگ گرفته تا فوتبال پایه و ...) تحمیل میکنند؟! و این سوالی است که در فرازهای بالاتر تا حدودی به آن پرداختیم.
خروجی این جلسات چیست؟!
چند روز پیش وزیر ورزش جلسهای با رئیس فدراسیون فوتبال و مدیران و صاحبان چند باشگاه کشورمان که از نظر مالی وضعیت بهتری نسبت به سایرین دارند برگزار کرد. محور اصلی این جلسه توافق برای جلوگیری از انعقاد قراردادهای سنگینی بود که اولا این رقمها کوچکترین سنخیتی با وضعیت اقتصادی و ساختار باشگاههای ما نداشته و ثانیا هیچگونه تناسبی با سطح کیفی و فنی فوتبال ایران ندارد. رئیس فدراسیون فوتبال در گفت وگویی از نتایج جلسه ذکر شده ابراز رضایت کرده و...، اما سوال این است که خروجی این جلسه چه اندازه به نفع فوتبال است و تا چه حد - طبق روال مرسوم - حالت نمایشی و فرمالیته دارد؟!
دلالهای فوتبالی و دلالهای ارزی!
از سوی مسئولان ورزش، کم جلسه برگزار نمیشود، اما سوال اصلی اینجاست که این جلسات چه نتایج مثبتی به ارمغان آورده و کدام مانع را از پیش پا برداشته است؟! این حرف تلخ و آزاردهنده، واقعیتی است که نمیتوان کتمان کرد. تصمیمات اتخاذ شده در جلسات دلالی و باندها و عناصر منفعت جو و... نسبت به اکثر نشستهای مسئولان و متولیان رسمی، عملیتر و موثرتر برکاروبار ورزش است! مسئولان در حوزهها و رشتههای گوناگون جلسه برگزار میکنند و تصمیماتی هم میگیرند که خبر آن موجب امیدواری دوستداران ورزش میشود، اما در عمل هیچ اتفاقی رخ نمیدهد و" درِ"ورزش کماکان برهمان پاشنه قبلی میچرخد، در حالی که جلسات باندهای دلالی و سودجو در ورزش درست مثل تصمیماتی که دلالهای بازار ارز و سکه برای افتصاد مملکت میگیرند - و بر معیشت مردم خیلی موثرتر است - بر حال و روز آن و مثلا بازار نقل و انتقالات تعیین کنندهتر است، تا آنجا که علاوه بر کارشناسان و متخصصان، صدای وزیر ورزش هم درمی آید که اگر این اوضاع ادامه پیدا کند، به زودی فوتبال ما ورشکسته میشود و خیلی از باشگاهها از پس مخارج خود برنخواهند آمد و از پای درمی آیند و...
دست فرمان را تغییر دهید
سخن را کوتاه و منبر را با حرف همیشگی و یک توصیه دلسوزانه و در عین حال کارشناسانه جمع کنیم که وضعیتی که ورزش - و علی الخصوص رشتههایی مثل فوتبال - گرفتار آن شدهاند، سخت خطرناک و نگران کننده است و برای تغییر اوضاع بیش از هر فرد دیگری مسئولان باید به میدان بیایند و فارغ از روزمرگیها و وادادگی دست به تغییرات ساختاری بزنند. با این دست فرمان و این شیوه مدیریتی راه به جایی نخواهیم برد و سرمایههای کم نظیر و داشتههای با ارزشی مثل پشتوانه مردمی را نیز از دست خواهیم داد و...
سید محمدسعید مدنی