«حیا کن، رها کن»؛ فریاد مردم علیه فساد در ورزش

کیهان ورزشی-
دو جریان ضد اصلاح و پیشرفت!
در سرمقاله شماره گذشته نوشتیم دو جریان در ورزش ما حضور دارند که در اتحادی نانوشته با عملکرد یا انفعال خود در سالهای اخیر مانع از آن شدهاند که ورزش بالقوه پرظرفیت و آماده جهش و ورزشکاران مستعد و برومند ما آنطور که به حق و به طور منطقی انتظار میرود، در مسیر پیشرفت حرکت کنند. این حرف شاید روزگاری نه چندان دور، فقط حرف بخشی از کارشناسان و این نشریه بود، اما حالا دیگر بدیهی و اثبات شده است و کسی برخلاف گذشته نمیتواند به گوینده و مدعی آن، انگ بدبینی و سیاه نمایی بزند و او را مخالف پیشرفت ورزش و تحولات روز دنیا و دارای تفکر سنتی و نظایر آن بداند.
امانت یا طعمه؟!
امروز داد همه دلسوزان و کارشناسان واقعی و بالاخره جامعه محترم ورزش از وضعیت موجود و شلتاق جریان دلالی رسوا و مداخله گر ومخرب و همچنین نحوه عملکرد یا انفعال برخی از مدیران ریز ودرشت به هوا بلند شده وجملگی خواهان آنند که مسئولانی که به مسئولیت به عنوان" امانت" و فرصتی برای اصلاح و خدمت به جامعه نگاه میکنند -نه طعمهای برای سوء استفاده و کسب هرچه بیشتر منافع شخصی و استفادههای باندی و خانوادگی و قومیتی و... - دستی بجنبانند وهمتی کنند و چنانکه بارها درباره آن حرف زدهاند، گامهای موثری در جهت اصلاح و ایجاد تحول در ورزش بردارند.
دم خروس این دو جریان!
در آسیب شناسی دقیق و سنجش علمی و تحلیل کارشناسانه - و مهمتر از همه منصفانه - بسیاری از مشکلات و معضلات اخلاقی و فرهنگی و حتی فنی ورزش، بدون بزرگنمایی، دو عامل اشاره شده بیش از هر علت دیگری خودنمایی میکنند و دم خروس از زیر لباس این دو عامل بیرون میزند. از سوءاستفادهها و فساد مالی گرفته تا اعمال نظر در امور مدیریتی و حتی فنی و مربیگری تیمها (باشگاهی و حالا هم ملی!) و نحوه چینش بازیکنان و از دخالت در امور داوری گرفته تا برهم زدن نظم ورزشگاهها و به جان هم انداختن تماشاگران و دادن فحشهای ناموسی و چارواداری و هنجارشکنانه و... خلاصه در هر درد و آفت دیگری که در ورزش و رشتههایی مثل فوتبال وجود دارد، شک نکنید پای این جماعت دلالی و همچنین مدیران بزدل و نالایق در میان است که شهامت عمل به مسئولیت و درافتادن با باندهای دلالی و جریانات مداخله گر وهنجارشکن را ندارند.
حیا کن، رها کن!
شک نداریم که ریشه بسیاری از ناهنجاریها و اتفاقات ناخوشایند در ورزشگاهها زیر سر این جریانات منفعت جو واخلالگر است. بسیاری از افراد (چه مدیر و چه مربی و بازیکن و...) مخاطب شعار" حیا کن، رها کن" جمعی از تماشاگران و مورد غضب جریانات زیاده خواه دلالی قرار میگیرند یا با شعارهای زننده و بدترین و ناجوانمردانهترین فحاشیها مواجه میشوند. باید گفت نا اهلان رخنه کرده در فوتبال و ورزش هستند که این شرابط را در ورزشگاههای ما رقم میزنند، آن شعارها را بر زبان و ذهن برخی از تماشاگرانی که تحت تاثیر محیط هیجانی قرار گرفتهاند، جاری و القا میکنند و...
اراده تعیینکننده جریانات دلالی
ملاحظه میفرمایید؟! کار وبار ورزش و فوتبال ما به جایی رسیده که در سایه وادادگی وترک فعل برخی از مسئولان، خوشامد و اراده یک مشت دلال افسارگسیخته، تکلیف خیلی چیزها - حتی فرهنگ و اخلاق ورزش و جو حاکم بر ورزشگاههای ما - را تعیین میکند! واین مسئله فراتر از یک موضوع صرفا ورزشی، دردی است که کسانی را که نگران وضعیت اخلاقی و فرهنگی جامعه وجوانان هستند رنج میدهد وآنان را نگران میکند!
بهترین تماشاگران دنیا
تماشاگر به عنوان نماد ورزش، بارها امتحان خود را پس داده است. ما نمیگوییم بهترین تماشاگران دنیا را داریم، اما با جرات و بدون کوچکترین تردید اعلام میکنیم که تماشاگر ایرانی از بهترین و نجیبترین تماشاگران دنیاست که همواره نقش خود را به بهترین نحو ایفا کرده، علی رغم همه بی مهریها و بی توجهیها و حتی اهانت و تحقیرهایی که از سوی بعضی از مسئولان صورت میگیرد، مسئولانی که بدون آنکه لیاقتش را داشته باشند و اصلا معنای" مردم" را بفهمند، به اشتباه - و نه به خاطر کاربلدی و شایستگی بلکه به دلیل سفارش این و آن مسئول (؟!) - منصبهای مدیریتی دارند. حاصل کار چنین مدیرانی را هم همه میبینیم!
معنای" مردم" را نمیفهمند!
جالبتر از همه این که گاهی همین به اصطلاح مسئولان اشتباهی و مدیران عوضی آمده خیلی هم حق به جانب و از موضع بالا نقش ناصح و معلم اخلاق و مدافع فرهنگ و رفتار پهلوانی و ورزشی را بازی میکنند و برای تماشاگر، بالای منبر میروند و او را به رعایت اخلاق و رفتار بانزاکت دعوت میکنند، بدون اینکه یک بار به این سوال - حداقل پیش خود - پاسخ دهند که اصلا معنای" مردم" یا همان" ناس" قرآنی را که خداوند تبارک و تعالی آنها را" عیال" و خانواده خود میداند (الناس عیالی...!) درک میکنند؟ و همچنین به این سوال که برای این تماشاگر از حیث آموزشی، اجتماعی، تربیتی، فرهنگی و حداقلهای سرویس دهی و... چه کار موثر و خدمت در خور توجهی انجام دادهاند؟
داستان شیرموز؟!
متاسفانه اگر با خودمان صادق باشیم، پاسخ این سوالات هرگز مثبت و خوشایند نیست. در این باره نمونههای فراوانی در دست است که بعضی از کسانی که - به غلط یا درست - ردای مسئولیت بر تن کردهاند، نه تتها در نقش واقعی و مورد انتظار خود در حد یک" مسئول" و " بزرگتر" - که باید یک " الگوی رفتاری"، به ویژه برای جوان ترها باشد - ظاهر نمیشوند بلکه خود آتش بیار معرکه هستند و فضا را آلودهتر و ملتهبتر و درگیریها را تشدید میکنند و بستر را برای پیشبرد اهداف کسانی که نان و نام شان در بی سروسامانی وشلختگی ورزش است، فراهم میسازند. داستان" شیرموز" و باقی قضایا نمونه تازهای است که اهالی ورزش و فوتبال از آن مطلع هستند. همه هم میدانیم که قهرمان این ماجرای تلخ چه کسی است و در دولتهای گذشته صاحب چه مناصبی بوده و...
هرکسی وظیفه خود را انجام دهد
وقتی افرادی که به هرحال لقب "مسئول" و "بزرگتر" را یدک میکشند، چنین گفتار و رفتاری دارند - که جز حرمت شکنی و تفرقه افکنی و کینه توزی و نفرت پراکنی و... حاصلی ندارد - از فلان نوجوان عاشق و جوان علاقهمند وطرفدار قرمز وآبی و سپاهان وتراکتور و ملوان و... چه انتظاری دارید؟ ما اگر یاد بگیریم که به وظیفه خود عمل کنیم، بزرگترین خدمت را به ورزش کردهایم. وزیر، مدیران و مسئولان باید مشغول کار خود باشند و نقش بوقچی و سمپات - آن هم به صورت علنی - را بازی نکنند و این کار را بر عهده هواداران تیمها بگذارند. کسی که وظیفه سنگین قضاوت را بر عهده دارد یا آنکه صاحب قلم و میکروفون و دوربین و برنامه و خلاصه رسانهای است، باید نقش خود را ایفا کند و در کار دیگران دخالت نکند. پا را فراتر از گلیم خود گذاشتن، وظیفه خود را فراموش کردن و... اولا موجب ایجاد سوءتفاهمات فراوان و بی اعتمادی میشود (چنانکه میبینیم شده) و ثانیا آب را برای ماهیگیری مشتی فرصت طلب و دلال افسارگسیخته به منظور پیشبرد اهداف شوم و مخرب شان گل آلود میکند و...
بزرگترها، "بزرگی" کنند
سال هاست با این قلم ضعیف و زبان نارسا مینویسیم و میگوییم که متاسفانه در ورزش، خیلی از بزرگترها، "بزرگی" نمیکنند و این علت بسیاری از ناهنجاریها و حرمت شکنیها و مشکلات است و... سخن در این باره خیلی مفصلتر است که برای فرصتی بهتر میگذاریم. برگردیم سر حرف خودمان.
اعتمادِ خدشهدار شده در ورزش
این است که مسئولان امر ومدیرانی که فکر اصلاح و ایده تحول در سر میپرورانند، باید بیش از این وقت و سرمایه و انرژی را هدر ندهند، دوستداران پیشرفت و افتخارآفرینی ورزش ایران را معطل نکنند و با وعده و وعیدهایشان، اولا با اعتبار خودشان بازی نکرده و ثانیا اعتماد و احترام به شدت ضربه خورده در ورزش را بیش از این خدشه دار نکنند.
کمی هم درباره تیم امید
حدود سه ماه دیگر تیم امید کشورمان باید در مسابقات مقدماتی برای صعود به المپیک آینده شرکت کند که قرار است به میزبانی کشور امارات برگزار شود. این در حالی است که هنوز مسئولان امر و کسانی که در این زمینه وظیفه و قدرت تصمیم گیری دارند، درباره تعیین سرمربی و کادرفنی این تیم تصمیمی نگرفته و اهالی فوتبال را در انتظار نگه داشتهاند و باز این در حالی است که فوتبال ما ۵۰ سال از حضور در مرحله نهایی المپیک محروم بوده و تیمهایی مانند ژاپن و کره و... طی این نیم قرن نمایندگی فوتبال آسیا در این میدان بزرگ و با اهمیت را برعهده داشتهاند. علاقهمندان به ورزش میدانند که آخرین بار فوتبال ایران در المپیک مونترال (کانادا- ۱۹۷۴) حضور داشته – که حضوری شایسته و قابل قبول بوده – و در آن مسابقات که با شرکت تیمهای ملی (نه "امید") هر کشور برگزار میشد، فوتبال ما که در آن مقطع در اوج قدرت خود بود، توانست به مرحله دوم صعود کند و آنجا هم در نبردی پایاپای با تیم قدرتمند شوروی - که از ستارگانی مثل ویکتور روداکف، اولگ بلوخین، راماز شنگلیا و... بهره میبرد - بازی را ۲-۱ واگذار کرد و از رفتن به مرحله بالاتر بازماند. فوتبال ایران چهار سال بعد به عنوان نماینده آسیا به المپیک ۱۹۸۰ مسکو صعود کرد، اما به دلیل تحریم آن بازیها از سوی کشورمان، اعزام نشد.
شکستن طلسم ۵۰ سال دوری از المپیک
در هرحال فوتبال ایران ۵۰ سال است که از حضور در المپیک محروم مانده و این خود دلایل عدیدهای دارد که در فرصت مناسب و در جایی دیگر به آن خواهیم پرداخت، اما تاکید میکنیم که مسئولان ومدیران مربوطه باید با کمک متخصصان و اهل فن - که خدا را شکر تعدادشان در فوتبال ما کم نیست - درباره تیم امید و کادر فنی آن بهترین تصمیم را بگیرند، آنچنان که امیدهای فوتبال ایران بتوانند طلسم نرفتن به المپیک را بشکنند و انتظارات هواداران را برآورده کنند. آنها باید مراقب القائات و حقه بازیها و نقشههای جریانات دلالی باشند. از شواهد و قرائن چنین برمی آید که این جریانات سخت فعال هستند و اینجا وآنجا با طرح اسامی افرادی خاص، میخواهند طبق معمول برای کسب منافع نامشروع بیشتر، با سرنوشت تیم امید واحساسات و انتظارات خیل عظیم دوستداران ورزش ایران بازی کنند! اگر عمری باشد، در این باره باز هم خواهیم نوشت.
سید محمدسعید مدنی