میدانستم "مسی" جایم را در بارسلونا میگیرد

کیهان ورزشی-
لودویک ژولی، هافبک سابق بارسلونا و پاریسنژرمن دوران فوتبالی خوبی را سپری کرده است. این بازیکن به تازگی در گفت وگویی با "فورفورتو" در مورد روزهای فوتبال خود صحبت کرده که در ادامه میخوانید.
*چه شد که در همان آغاز دوران فوتبالتان به شما لقب «کوتوله جادویی» دادند؟
وقتی به آکادمی لیون رفتم، این لقب را به من دادند. آن موقع هم قد کوتاهی داشتم و این لقب رویم ماند. بامزه بود. به نظرم این یک راه است تا توجه مردم را جلب کنید.
* بهترین لحظهتان از حضور ۴ ساله در لیون چیست؟
اولین بازیام همیشه ویژه است. در حالی که نیم ساعت به پایان بازی باقی مانده بود، مقابل تیم کان به میدان آمدم. فقط ۱۸ سالم بود و استرس زیادی داشتم، اما بازیکنان دیگر کاری کردند که حس کنم من هم یکی از آنها هستم. با لیون جام چندانی نبردم ولی آن باشگاه مدرسه زندگی بزرگی بود.
* قهرمانی لیگ فرانسه با موناکو چه حسی داشت؟
۶ ماه اول حضورم در موناکو خیلی سخت بود. خانوادهام در لیون را ترک کرده بودم و این تغییر خیلی سخت بود و روی عملکردم هم تاثیر گذاشت. ۲۱ سال داشتم و موناکو شهر بسیار زیبایی پر از مغازهها و رستورانهای لوکس بود. ضمن این که، چون ۵/۶ میلیون یورو برای خرید من پرداخت کرده بودند، فشار این مبلغ را رویم حس میکردم، اما در نهایت در تیم جا افتادم و قهرمانی لیگ یک فرانسه واقعا فوقالعاده بود. تیم خیلی خوبی داشتیم. فابین بارتز، رافائل مارکز، یان آرنه ریسه، ویلی سانیول و دیوید ترزگه، همه در آن تیم بودند. آن قهرمانی از نظر ذهنی نقطه عطفی بزرگی برای من بود. به خودم و شانسم برای تبدیل شدن به یک بازیکن برجسته باور پیدا کردم.
* هنگامی که موناکو به فینال لیگ قهرمانان سال ۲۰۰۴ رسید، عضو این تیم بودید. شکست مقابل پورتو چقدر برایتان دردناک بود؟
نیمه اول مصدوم شدم، اما حسی که همیشه در مورد آن بازی دارم، این است که انگار کاری ناتمام باقی ماند. شکست در ورزشگاه "گلزنکرشن"، بدترین لحظه دوران حرفهای من بود. پورتو تیم بهتری بود ولی روند بازی بسیار ناراحتکننده بود. وقتی زمین مسابقه را ترک کردم، پیش خودم گفتم: «سرنوشت به من بدهکار است.»
* آیا این حس را داشتید که با پیوستن به بارسلونا به اوج دوران حرفهای خود رسیدهاید؟
در بارسلونا همه چیز عالی بود. وقتی برای اولین بار پا به نیوکمپ با ۱۰۰ هزار هوادار گذاشتم، موهای تنم سیخ شد. فرانک رایکارد سرمربی تیم بود و همیشه بازیکنی میخواست که حس کند میتواند روی او حساب کند. همیشه میشد با او صحبت کرد و از گفتوگو با بازیکنانش لذت میبرد. پیش از بارسلونا هم با بازیکنان بزرگی بازی کرده بودم، اما رونالدینیو واقعا چیز دیگری بود. انگار آدم فضایی بود. با این که بسیار بااستعداد بود، هیچوقت رفتار مغرورانهای نداشت. از این که در کنار ما تمرین میکرد خوشحال بود و همیشه با لبخندی بر لب برای پیروزی تلاش میکرد.
* تنها گل مرحله نیمه نهایی لیگ قهرمانان فصل ۲۰۰۶-۲۰۰۵ مقابل میلان را به ثمر رساندید تا تیم به فینال برود. این لحظه چقدر برایتان اهمیت دارد؟
یکی از گلهای مهم دوران حرفهای من و تاریخ بارسلونا بود. عادت نداشتم در آن فضاها فرار کنم، چون معمولا ساموئل اتوئو آنجا میرفت، اما این دفعه این کار را کردم، چون رونالدینیو به من نگاه کرد و تقریبا به من گفت به آنجا بروم. پای چپ چندان قدرتمندی ندارم ولی شوت بینقصی زدم.
*در مورد شکست دادن آرسنال در فینال صحبت کنید. اخراج زودهنگام دروازهبان آرسنال و بازگشت رویایی بارسا به بازی و همچنین گل شما که مردود اعلام شد...
وقتی ینس لمن روی اتوئو خطا کرد، توپ را وارد دروازه کردم. بسیار خوشحال بودم و ناگهان چرخیدم و دیدم داور بابت خطا در سوت خودش دمیده است. کار درستی نبود، چون باید آوانتاژ میداد و دروازهبان آرسنال را اخراج نمیکرد. سپس در نیمه اول با یک گل عقب افتادیم. اتوئو کسی بود که در وقت استراحت بین دو نیمه در رختکن روحیه بازیکنان را بالا برد. او گفت که گل خواهد زد و باید خونسرد بمانیم، چون به خودش اعتماد دارد. هیچوقت در دوران فوتبالم چنین چیزی ندیده بودم، اما او واقعا به خودش اطمینان داشت. وقتی بازی را ۱-۱ کرد، به سمت من فریاد زد: «نگران نباش لودویک، بازی را میبریم.» وقتی پیراهن بارسلونا را بر تن میکنید، باید چنین روحیهای داشته باشید: هیچوقت تسلیم نشوید و همیشه فکر کنید که قرار است برنده میدان باشید. باخت در لغتنامه این باشگاه وجود ندارد. جولیانو بلتی قهرمان نهایی آن دیدار در پاریس بود و گلی که زد همه زندگیاش را زیر و رو کرد. در نهایت همه ما بسیار خوشحال بودیم.
* چرا بعد از آن به همراه تیم ملی فرانسه به جام جهانی ۲۰۰۶ نرفتید؟
به تیم ملی دعوت نشدم و هنوز هم نمیتوانم درک کنم که چرا بعد از کسب عنوان قهرمانی با بارسلونا و در حالی که بازیکن ثابت این تیم بودم، چنین اتفاقی افتاد. به تعطیلات رفتم و حتی یک بازی هم از آن جام جهانی را تماشا نکردم. خیلی عصبانی بودم. نمیگویم که باید بازیکن فیکس تیم ملی فرانسه میشدم، اما لیاقت این را داشتم که در فهرست نهایی قرار بگیرم. بعدها هم هیچوقت در این مورد با سرمربی وقت تیم ملی یعنی ریمون دومنش صحبت نکردم. وقتی کسی به من بیاحترامی میکند، ارزش ندارد در موردش حرف بزنم.
* در آن دوره به این نکته پی برده بودید که لیونل مسی چقدر بازیکن خوبی است؟
فهمیدنش کار سختی نبود. وقتی در سال ۲۰۰۴ به بارسلونا رفتم، مدیرعامل باشگاه به من گفت: «یک بازیکن به اسم لئو داریم که فوقالعاده خواهد بود.» در دومین سال حضورم در بارسا، او شروع به تمرین با ما کرد و خیلی زود فهمیدم که جای مرا خواهد گرفت. کارهایی باورنکردنی با توپ میکرد. آنقدر که بعدها گل زد، گل نمیزد، اما مشخص بود با همه فرق دارد. فوتبال را با یک سرعت متفاوت بازی میکرد. در ژانویه ۲۰۰۷، رایکارد کاملا صادقانه با من صحبت کرد و گفت که میخواهد دقایق بیشتری به مسی بازی بدهد. این موضوع را درک کردم و حتی یک بار هم رفتار بدی با لئو نداشتم. در بارسلونا واقعا خوشحال بودم و هنوز یک سال دیگر قرارداد داشتم ولی در ۳۰ سالگی نمیخواستم نیمکتنشین باشم و به همین خاطر جدا شدم.
* از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۱ برای پاریسنژرمن بازی کردید. در آن زمان هنوز مالکان متمول نیامده بودند. باشگاه در آن زمان چقدر با الان تفاوت داشت؟
خیلی زیاد. باشگاه به کسب عناوین قهرمانی عادت نداشت و انتقادات زیادی در مورد آن به گوش میرسید. بازیکنانی نظیر گرگوری کوپه، کلود ماکلهله و خود من از انتقاد رسانهها مصون بودند، چون ما در طول دوران حرفهایمان چندین قهرمانی کسب کرده بودیم، اما در مورد پاریسنژرمن همیشه انتقاد وجود دارد و رسانهها هیچوقت به طور کامل از تیم راضی نیستند. آنجا توانستم جام "کوپا د فرانس" را بالای سر ببرم، جامی که در ویترین افتخاراتم جایش خالی بود.
* اگر با کلودیو رانیری، مربی وقت موناکو دچار اختلاف نظر نمیشدید، آیا امکان داشت که دوران بازگشتتان به موناکو بیشتر از یک فصل طول بکشد؟
بله، بدون شک. در حقیقت با این باشگاه قراردادی ۷ ساله بسته بودم، دو سال به عنوان بازیکن و ۵ سال هم به عنوان مشاور مدیرعامل. در دومین فصل رانیری گفت به من نیازی ندارد و باشگاه را مجبور کرد قراردادم را فسخ کند. به همین خاطر هم من درخواست غرامت بابت ۶ سال باقیمانده از قراردادم کردم. او مرا برای پیش فصل از تیم کنار گذاشت و مجبور شدم دو هفته به تنهایی در موناکو تمرین کنم. به رانیری گفتم خودت جنگ را شروع کردی و در نهایت مدیر عامل مجبور شد هزینه کامل تمام قراردادم را پرداخت کند. از من خواسته شده بود در شرایط سخت به تیم کمک کنم و من هم تعلل نکردم، اما در نهایت بابت این اتفاق خیلی ناراحت شدم.
آرمین زمانی