در ورزش ایران بزرگ، جایی برای شارلاتانها و فرصت طلبها نباید باشد
کیهان ورزشی-
کوبندهتر از موشکهای فوق مدرن!
در جریان تجاوز وحشیانه رژیم پوشالی و کودک کش صهیونیستی - که بدون شک و به تایید بسیاری از کارشناسان سیاسی و صاحبنظران مسائل بین المللی با همکاری و هماهنگی دولت زیاده خواه و سلطه گر و رئیس جمهور فریبکار و لمپن منش آمریکا صورت گرفت - جدا از حضور درخشان و مقاومت جانانه مردم بزرگوار و اصیل و عاشورایی ایران که بی اغراق چشم جهانیان را خیره و حتی کوبندهتر از موشکهای فوق مدرن، در نومیدی و شکست دشمنان گستاخ وبی شرافت این سرزمین بزرگترین نقش را ایفا کرد، درسها وعبرتهای بسیاری وجود دارد که این روزها از زبان نویسندگان و تحلیل گران و مفسران داخلی و خارجی میشنویم و در حافظه تاریخ ملی و جهانی ثبت خواهد شد.
ماییم و ما!
ما در اینجا فقط میخواهیم به یکی از درسها وتجربههای این ماجرا - که با پیروزی ملت قهرمان ایران و ناکامی دشمنان قلدر و متجاوز و شکستن هیبت و هیمنه دروغین و تبلیغاتی آنها در سطح جهان همراه بود - اشاره کنیم و از همانجا وارد بحثهای معمول خود در این صفحه شویم و به طور مشخص راجع به ورزش بنویسیم. به طور خلاصه و خیلی ساده باید گفت که در جنگ ۱۲ روزه تحمیلی و پایداری شجاعانه مردم ایران بیش از گذشته معلوم شد که" ماییم و ما"!
همه قداره کشان یک طرف، ایران به تنهایی یک طرف
کوتاه عرض کنیم که بی اغراق و بزرگنمایی در این ماجرا (مانند جنگ تحمیلی اول) تمام یا اکثر قدرتهای جهانی یک طرف و ایران عزیز و مظلوم طرف دیگر میدان بودند. همانطور که درباره جنگ تحمیلی اول خیلی زود بر همگان ثابت شد که رژیم بعثی به تنهایی قادر نیست جلوی ملت ایران دوام بیاورد و امثال صدام خیلی حقیرتر و بدبختتر از آن هستند که جرات گستاخی به خود داده و بدون اجازه قدرتهای شیطانی و فریبکار به کشورمان حمله کنند.
برای دنیا ثابت شد
از روز سوم جنگ اخیر که سردمداران آدمکش رژیم کثیف صهیونیستی علنا از ارباب و بزرگتر خود یعنی آمریکا خواستند وارد شود و آنان را از باتلاقی که گرفتار آمدهاند - ولو موقتا - نجات دهد، بر جهانیان ثابت شد که اسرائیل نیز خیلی خوارتر و ناتوانتر از آن است که بدون حمایت قدرتهای استعمارگر وقلدر دنیا به ایران حمله کند.
برای نظام سلطه، عدالت و قانون و سازمان ملل و... حرف مفت است!
خیانت آژانس انرژی هستهای و دبیرکل آن - که مزدوری اش برای اسرائیل امروز شهره عام و خاص است - وجلسات خنثای شورای امنیت و سکوت ننگین سازمان ملل - که برخلاف وظیفه خود از ترس آمریکا، حتی جرات محکوم کردن زبانی تجاوز جنایتکاران صهیونیست را تا همین امروز پیدا نکرده - و دهها شاهد و سند دیگر که اینجا مجال پرداختن به آنها نیست، بیانگر و موکد این واقعیت است که در دنیایی که مشتی قداره کش فاسد دائم الخمر و ضد بشر خود را پشت شعارهایی، چون آزادی و حقوق بشر و دمکراسی پنهان کرده و برای بشریت تعیین تکلیف میکنند و در دنیایی که " عدالت" و" قانون" حرف مفت است و به راحتی بازیچه اراده و مطامع قدرتهای پلید وجنایتکار قرار میگیرد، فقط "ماییم وما"!
باید به " خود " تکیه کنیم
این واقعیت هرچه باشد - چه تلخ و چه شیرین - موضوعی است که نباید از کنار آن سرسری و با سهل انگاری عبور کرد. این واقعیت به ما میگوید که بعد از توکل به قدرت لایزال الهی، بیش از هر چیز و هر کسی در هر حوزه و عرصهای - از سیاست و امنیت گرفته تا فرهنگ واقتصاد – باید به" خود" تکیه کنیم و از هر آنچه داریم - چه در بعد انسانی و چه از حیث مادی - به بهترین نحو در جهت مصالح کشور و منافع ملی و قویتر شدن این ملک و ملت بهره بگیریم.
ورزش از این قاعده مستثنی نیست
بدون تردید " ورزش" نیز با توجه به جایگاه و اهمیت و کارکردهای متنوعی که در حوزههای مختلف سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و تربیتی و... دارد از این قاعده مستثنی نیست و با همه بضاعت انسانی و مادی اش باید به سهم خود در خدمت قدرت و سربلندی و افتخارآفرینی این ملک وملت باشد. مدیران و برنامه ریزان ورزش باید هم وغم شان را در این راه مصروف کنند و جز این هرچه باشد، اگر نگوییم خیانت، اما میتوان به صراحت گفت انحراف و بیراهه است.
در ورزش ایران بزرگ، نباید جایی برای شارلاتانها و فرصت طلبها باشد
برای ورزشی که میخواهد در مسیر خدمت به این ملک وملت باشد، باید اهل فن وتخصص و دلسوزان و خوشنامان و صاحبان انگیزه و اشخاصی که دارای عرق ملی و شناخت تاریخی و غیرت اعتقادی هستند، برنامه ریزی کنند و بار سنگین مسئولیتها را بر دوش بگیرند. چنین ورزشی جای دلالها و فرصت طلبها و مذبذبها و جاه طلبها و بی هنرها و بی لیاقتهایی نیست که بعضا اگر پایش بیفتد، حاضرند به خاطر منافع و" چند دلار بیشتر"! با حیثیت و مصالح ورزش بازی کنند و دل در گروی بیگانه دارند و اگر فرصتی به دست بیاورند، از دم تکان دادن برای آنها دریغ نمیکنند.
مسئولانی که یا کر هستند یا درک نمیکنند!
زمان، زمان تعارف و رودربایستی واین صحبتها نیست. امروز و با اتفاقات اخیر، حرفهای دلسوزانه و توصیههای برادرانه و هشدارهای فنی و کارشناسانه - که پیش از این بارها و بارها گفته و نوشته شده - باید شنیده و درک شود، هشدارهایی که از سوی برخی مسئولان ورزش جدی گرفته نمیشد و از سوی بعضی دیگر اصلا درک نمیشد وحمل به سیاه نمایی و استرس زایی و بدبینی میشد.
" یکهویی" دلار گم میشود، ملی پوش سر از زندان درمیآورد!
امروز بیش از هر زمان دیگری ثابت شده که ورزش هم برای سرعت بخشیدن به حرکت در مسیر پیشرفت و هم ادامه ندادن به حرکت در بیراهه و مسیرهای انحرافی بیش از هر چیز به مدیرانی احتیاج دارد که به جای گوش سپردن به لالاییهای خواب آور مشاورنماهای فرصت طلب و شارلاتان مسلک هم گوش شنوا برای شنیدن حرف حساب کارشناسان واقعی و هشدارهای دلسوزانه داشته باشند وهم قدرت درک این را داشته باشند که در کجا و در چه جامعهای و برای چه مردمی و چه توقعات و انتظاراتی و در چه عصر و روزگاری صاحب پست و مقام شدهاند. مثلا آیا در سفرهای خارجی وحضور در میادین بین المللی باید با نمایش ونتایج و رفتار و منش خود نماینده اقتدار و هیبت سرزمینی بزرگ ومقاوم وشایسته ملتی بزرگ و باشخصیت و مردمی نجیب وقهرمان باشند یا اینکه بعضا دلارهایشان یکهویی! گم شود و ورزشکاران را نیمه شب در کافههای آنچنانی پیدا کنند و یا به جرم اعمال غیر قانونی و منافی عفت در کشور بیگانه جلب و روانه زندان کنند و...؟!
ورزش در بیراهه؟!
واقعیت تلخ این است که خیلی جاها ورزش ما به حال خود رهاست و در آن بساط خودکامگی وملوک الطوایفی برپا شده و از داشتن مدیران مدبر و آگاه و کاربلد بی بهره است و در این باره مسئولان ارشد ورزش باید حتما چارهای کارساز بیندیشند و تصمیمی قاطع و شجاعانه اخذ کنند که بی رودربایستی وضع و حال ورزش ما هیچ تناسب و سنخیتی با جایگاه فرهنگی و تاریخی این جامعه وهیچ همخوانی با آرمانهای بزرگ و اهداف متعالی این مردم ندارد، سهل است که در تضاد و نقطه مقابل آن است؛ لذا به سهم خود و براساس وجدان حرفهای برای چندمین بار صریحا مینویسیم که: این بساط مسخره بازی باید هرچه زودتر برچیده شود.
تنگ شدن فضای کار کردن برای آدمهای لایق و اهل فن!
نا اهلان و فرصت طلبان و منفعت جویان در سایه وادادگی و غفلت و بی توجهی مسئولان ورزش و فوتبال چنان فضای مسموم و محیط ناجور و شرایط غیر اخلاقی وپر از جنجالی را حاکم کردهاند که خیلی از آدمهای شناخته شده، اهل فن، خاک خورده و محترم با همه لیاقتی که دارند - خواسته یا ناخواسته - به کنج انزوا رانده شده وعدهای رخنه کرده و غریبه و فرصت طلب و شارلاتان مسلک وسط معرکه افتاده و میاندار شدهاند و با تلاشهای خود سعی میکنند محیط مسمومتر از این شود تا همچنان یکه تازی کرده و مصالح و سرنوشت ورزش و فوتبال و... را قربانی منافع شخصی وباندی خود کنند.
سوال درست و نگرانی بجا
فضای حاکم بر رشتهای مثل فوتبال چنان است که به عنوان مثال بعضی از طرفداران تیم پرسپولیس و بسیاری از دوستان و خوانندگان در تماس با مجله اظهار نگرانی میکنند که آیا آدمی مثل وحید هاشمیان که از چهرههای خوشنام فوتبال ایران بوده، در تیم پرطرفداری مثل پرسپولیس بازی کرده وچند سال در لیگ معتبر و حرفهای بوندسلیگا و تیمهایی مانند بوخوم وهامبورگ و بایرن مونیخ حضور داشته و دوسه سالی مربی تیم ملی فوتبال ایران بوده و با آن تیم نتایج خوبی گرفته، میتواند در فوتبال ما و تیم پرسپولیس موفق شود؟ آیا اصلا مجال کارکردن و ابراز وجود و استقلال رای و... به یک مربی با چنین کاراکتر اخلاقی داده میشود؟ و...
سوالات درست ونگرانی بجایی است. امیدواریم مدیریت پرسپولیس وظیفه حمایتی خود را درباره هاشمیان به وجه احسن انجام دهد و همکارانش روی نیمکت - خاصه کریم باقری - نهایت همکاری را داشته باشند تا وی فارغ از حاشیهها و حاشیه سازان روی امور فنی تیم تمرکز کند. این سخن ما شامل حال محرم نوید کیا در سپاهان و حدادی فر در ذوب آهن (که انتخاب آنها برای مربیگری این تیمها به احتمال زیاد بدون اجازه از جریان گستاخ و زیاده خواه دلالی صورت گرفته) نیز میشود.
بر سر این فوتبال چه آوردهاند؟!
به راستی باید از خود سوال کرد چه بلایی بر سر این فوتبال آمده و چه کسانی این بلا را بر سر آن آوردهاند که وقتی قرار است آدمهای سالم و لایق ومستقل و دارای کارنامه ورود کنند، این تگرانیها و دغدغهها مطرح میشود؟ این سوالی است که باید بیش از هرکسی، مسئولان ورزش ومدیران فوتبال به آن جواب دهند. پاسخ این سوال حرف بالاتر ما را تایید میکند که: این بساط مسخره بازی و دلالی وشارلاتانیسم باید هرچه سریعتر در فوتبال و ورزش ما جمع شود.
سید محمدسعید مدنی