21/مهر/1404
|
14:03
|
کد خبر: ۹۱۶۵۲
۱۲:۱۵
۱۴۰۴/۰۷/۲۱

راه نجات استقلال؛ تغییر سرمربی یا اصلاح مدیریت؟

راه نجات استقلال؛ تغییر سرمربی یا اصلاح مدیریت؟

کیهان ورزشی- 

 

مصاحبه اخیر ریکاردو ساپینتو با یک رسانه نکاتی در دل خود داشت که جمیع آنها نشان می‌داد سرمربی پرتغالی استقلال نه همه اشکالات کار خود را می‌پذیرد و نه برای جدایی برنامه‌ای دارد. حالا مدیران استقلال باید تصمیم بگیرند که او را اخراج کرده و ضرر و زیان ناشی از آن را روی دوش باشگاه بگذارند یا اینکه همین روند با همین سرمربی ادامه پیدا کند.

این مقدمه صورت کلی ماجرا را نشان می‌دهد، اما سوال اصلی در این ماجرا ـ که البته خیلی به آن پرداخته نمی‌شود ـ این است: آیا تضمینی وجود دارد که آورندگان ساپینتو در انتخاب گزینه بعدی، یعنی جانشین این سرمربی، درست و اصولی عمل کنند؟ آیا در باشگاهی که کمیته فنی محلی از اعراب ندارد می‌توان چنین انتظاری داشت؟

بی‌شک در بحران اخیر و عمیق استقلال تنها ساپینتو مقصر نیست و اساساً مقصر اصلی هم او نیست بلکه علت اصلی، مدیریت "باری به هر جهت" و ناکارآمدی است که استقلال را به این روز نشانده است. تا زمانی که شکل و شیوه این مدیریت تغییر نکند، ساپینتو‌های بعدی در راه خواهند بود لذا مسئله فقط به سرمربی محدود نمی‌شود. استقلال سال‌هاست از یک ساختار پایدار مدیریتی محروم است؛ مدیرانی می‌آیند و می‌روند، بی‌آنکه نقشه راه مشخصی برای آینده باشگاه وجود داشته باشد. همین بی‌برنامگی باعث می‌شود هر مربی خارجی یا داخلی پس از مدتی درگیر حاشیه‌ها شده و انرژی‌اش صرف مقابله با مشکلات بیرونی شود، نه ساختن یک تیم قدرتمند.

از سوی دیگر، هواداران استقلال که سرمایه اصلی این باشگاه هستند، همواره نخستین قربانی این چرخه معیوب بوده‌اند. آنها هر فصل با امید تازه به استقبال بازی‌ها می‌آیند ولی در نهایت با ناامیدی و سرخوردگی مواجه می‌شوند. این فقدان ثبات و مدیریت درست، اعتماد هواداران را هم به شدت تضعیف کرده است.

نکته مهم، اما نبود یک کمیته فنی واقعی در باشگاه است. در بسیاری از تیم‌های حرفه‌ای دنیا، کمیته‌های فنی نقش مشاور و تصمیم‌گیر اصلی در انتخاب سرمربی و بازیکن را بر عهده دارند ولی در استقلال، این نقش یا بسیار            کم‌رنگ است یا عملاً وجود ندارد. در چنین شرایطی انتخاب مربی بیشتر به تصمیمات فردی مدیران و سلیقه‌های مقطعی وابسته می‌شود تا یک فرآیند علمی و کارشناسی؛ بنابراین اگرچه ساپینتو ممکن است بخشی از مشکلات را ایجاد کرده باشد، اما بحران استقلال عمیق‌تر و ریشه‌دارتر از آن است که با تغییر یک سرمربی حل شود. اصلاح ساختار مدیریتی و تعریف یک استراتژی بلندمدت، تنها راه نجات باشگاه از تکرار اشتباهات گذشته است. بدون این تغییرات بنیادین، چه ساپینتو بماند و چه برود، استقلال همچنان در مسیر پرسنگلاخ و پرحاشیه خود حرکت خواهد کرد.

از هیاهو تا خاکستر

 آینده تاریک فوتبال ایران

هفته گذشته مهدی احمدی، مدیرعامل بانک شهر که بخشی از مالکیت باشگاه پرسپولیس را در اختیار دارد، طی مصاحبه‌ای به موضوعات مختلف این باشگاه پرداخت. فعلاً به آن بخش از صحبت‌های او که به نوعی نقد فنی پرسپولیسِ هاشمیان بود و رنگ و بوی اولتیماتوم داشت کاری نداریم؛ تنها این پرسش مطرح است که این مدیر با کدام شناخت و دانش فنی در حوزه فوتبال تشخیص داده که هاشمیان دیگر نباید آزمون و خطا کند؟!

اما اشارات مدیرعامل بانک شهر به هزینه‌های باورنکردنی این باشگاه در نقل و انتقالات ـ که چه بسا بیش از ارقام اعلامی هم باشد ـ نشان می‌دهد که در فوتبال ایران همه‌چیز هست، جز آن چیز‌هایی که باید باشد! البته ناگفته نماند چنین بریز و بپاش‌هایی تنها مختص پرسپولیس نیست؛ از رقیب سنتی گرفته تا باشگاه‌های صنعتی و حتی تراکتور، همه درگیر همین روند هستند؛ بنابراین هدف از اشاره به این هزینه‌های بی‌حساب، پرداختن به تأثیرات آن بر کلیت فوتبال باشگاهی ایران است؛ فوتبالی که اخیراً مهدی تاج، رئیس فدراسیون، مدعی شده بود از نظر هزینه‌ها بین چهار کشور اول آسیا قرار دارد.

با این حال، پرسش اصلی اینجاست: چرا به‌رغم این دارایی‌های مالی، ۹۹ درصد تیم‌های کوچک و بزرگ کشور از داشتن یک زمین تمرین استاندارد یا ورزشگاه اختصاصی محروم‌اند؟ و اگر از این هم بگذریم، باید پرسید دلیل کیفیت پایین مسابقات و آمار ناامیدکننده امتیازات تیم‌ها در جدول لیگ چیست؟ این آمار‌ها عمق فاجعه فنی فوتبال ما را برملا می‌کند.

آیا قرار است این همه پول تنها در چرخه‌ای معیوب بین بدنه مدیریتی و جریان‌های دلالی دست به دست شود و هیچ بهره‌ای به خود فوتبال نرسد؟ آیا قرار است سهم هوادار ـ که تنها سرمایه واقعی این فوتبال است ـ از این سفره فراخ و خوان هفت رنگ همچنان «هیچ» باقی بماند؟

واقعیت تلخ این است که در فوتبال ایران، «مصرف پول» جایگزین «سرمایه‌گذاری واقعی» شده است. در حالی که باشگاه‌های حرفه‌ای جهان، هزینه‌ها را برای ایجاد زیرساخت، کشف استعداد و توسعه فوتبال پایه صرف می‌کنند، در ایران این هزینه‌ها بیشتر به سمت خرید بازیکن و بستن قرارداد‌های سنگین با مربیان خارجی یا داخلی اغلب ناکارآمد می‌رود؛ قرارداد‌هایی که بسیاری از آنها بی‌نتیجه و همراه با خسارت‌های مالی سنگین هستند.

به همین دلیل است که هیچ برنامه‌ای برای آینده تعریف نشده و خروجی این هزینه‌ها به جای ارتقا، چیزی جز رکود و آشفتگی نیست. فوتبال ایران در حال مصرف شدن است و اگر این روند ادامه پیدا کند، روزی فرا خواهد رسید که از آن، چیزی جز تلی از خاکستر باقی نمی‌ماند.

ما از دیدن شما خسته نمی‌شویم، آقای رونالدو!

رسانه‌ها نوشتند کریستیانو رونالدو، ستاره تکرارنشدنی فوتبال پرتغال، جایزه "پرستیژ گلوب" را به پاس تمام تلاش‌هایش برای فوتبال این کشور دریافت کرد و هفتادمین جایزه انفرادی خود را به ویترین افتخاراتش افزود.

مهم‌ترین جوایز فردی رونالدو را می‌توان در ۵ توپ طلای بهترین بازیکن جهان و ۵ جایزه بهترین بازیکن سال فیفا خلاصه کرد؛ افتخاراتی که هر فوتبالیستی تنها می‌تواند در رویاهایش به آنها برسد. او در این مراسم گفت: "فکر نکنید این جایزه بازنشستگی من است. نه! من تصمیم گرفته‌ام چندین سال دیگر بازی کنم. "

ستاره پرتغالی با شوخی با برخی از همبازی‌های سابقش که بازنشسته شده‌اند، ادامه داد: "می‌دانم از دیدن من در اینجا خسته شده‌اید، اما من هنوز می‌توانم به تیم ملی کشورم کمک کنم. "

صحبت‌های رونالدو بار دیگر نشان داد که اراده و انگیزه، پشت تمام موفقیت‌های او قرار داشته است، اراده‌ای ستودنی برای ماندن در سطح اول فوتبال، برای ادامه حضور روی ویترین و برای لذت بیشتر از بودن در چرخه بازیگری.

بی‌شک هیچ‌کس از دیدن چنین رونالدویی خسته نمی‌شود، حتی اگر روزگاری برسد که توانایی‌های گذشته را نداشته باشد، چرا که رونالدو تنها یک بازیکن نیست؛ او نمادی از پشتکار، نظم، عطش سیری‌ناپذیر برای پیشرفت و الگویی برای نسل‌های آینده است.

رونالدو در طول دو دهه حضور در بالاترین سطح فوتبال جهان، چیزی فراتر از یک فوتبالیست صرف بوده است. او با تلاش بی‌وقفه، خود را از یک نوجوان فقیر در مادیرا به یکی از بزرگ‌ترین نماد‌های ورزشی تاریخ تبدیل کرده است. داستان زندگی‌اش یادآور این حقیقت است که استعداد بدون تلاش، کافی نیست و آنچه موفقیت را تضمین می‌کند، ترکیب استعدادی ذاتی با سختکوشی مداوم است.

همچنین رونالدو توانسته با حفظ شرایط بدنی فوق‌العاده حتی در سنینی که بسیاری از بازیکنان از فوتبال خداحافظی کرده‌اند، نشان دهد که ورزش حرفه‌ای می‌تواند با انضباط و مدیریت درست، عمری طولانی‌تر داشته باشد. او با سبک زندگی سالم و تمرینات سختگیرانه‌اش، استاندارد‌های جدیدی را برای فوتبالیست‌ها تعریف کرده است.

از طرفی، رونالدو تنها در زمین فوتبال الگو نبوده است. کار‌های خیرخواهانه، کمک‌های مالی به نیازمندان و فعالیت‌های اجتماعی او نیز وجه دیگری از شخصیتش را آشکار می‌کند. همین مسائل است که باعث می‌شود احترام و محبوبیت وی محدود به زمین فوتبال نباشد و بسیاری او را فراتر از یک ورزشکار بدانند.

از تجربه آن وزیر سابق بیاموزید

 کری‌خوانی مسئولان "خط قرمز" است!

کری‌خوانی عباس عراقچی، وزیر خارجه کشورمان برای استقلالی‌ها در حاشیه مراسم بزرگداشت حسین کلانی، با واکنش‌هایی همراه شد.

اینکه هر فردی در هر جایگاهی می‌تواند علایق و سلایق شخصی داشته باشد، امری طبیعی و پذیرفتنی است، اما اگر آن فرد با عنوان حقوقی خود و در جایگاهی که به همه مردم ـ نه بخشی از آنها ـ مربوط می‌شود، دست به کری‌خوانی بزند، پذیرفتنی نیست و به ایجاد جنجال و فضایی عجیب منتهی خواهد شد.

آقای عراقچی که این روز‌ها باید درگیر موضوعات بسیار مهم‌تر از فوتبال و جامعه هواداری آن باشد، بهتر است کمی درباره رفتار‌های یکی از وزرای سابق تحقیق کند؛ وزیری که بی توجه به جایگاهش آن‌قدر برای یکی از تیم‌های پایتخت و هوادارانش کری خواند که در نهایت حرمت‌ها از بین رفت و "تفرقه‌افکنی" محصول رفتار‌های او شد.

این دست رفتار‌ها بیش از آنکه به جذابیت فضای فوتبال کمک کند، به گسست‌های اجتماعی دامن می‌زند. فوتبال در ایران، نه فقط یک ورزش بلکه یک پدیده فرهنگی-اجتماعی است که میلیون‌ها نفر را از طبقات مختلف جامعه گرد هم می‌آورد. ورود مقامات سیاسی به این فضا با ادبیات کری‌خوانی، مرز باریک میان شوخی و جدی را از بین می‌برد و گاهی باعث می‌شود اختلافات فوتبالی به یک شکاف اجتماعی بدل شود.

از سوی دیگر، مسئولان دولتی یا سیاسی نماد وحدت ملی محسوب می‌شوند و انتظار می‌رود حتی اگر علاقه شخصی به تیمی دارند، در بیان عمومی، جانب بی‌طرفی را رعایت کنند. تجربه‌های پیشین نشان داده هرگاه یک مقام رسمی در حمایت آشکار یا کری‌خوانی علیه تیمی ظاهر شده، نتیجه‌ای جز افزایش تنش میان هواداران نداشته است.

 

*حمید ترابپور 

ارسال نظر