این دو نام میتوانند ورزش ایران را تکان دهند!

کیهان ورزشی-
سرمایههای گرانبها
در شماره گذشته، فراز پایانی " تکاپو" را به توقعی که از مالکان استقلال و پرسپولیس میرود، اختصاص داده بودیم و، چون قسمت نخستین آن که به موضوع مهم تخصص گرایی در ورزش پرداخته بود، بر اساس ضرورت طولانی شد، نتوانستیم آنطور که میخواستیم به مسئله " توقع از مالکان دو تیم بزرگ و پرطرفدار تهرانی" بپردازیم. در تکمیل آن موضوع - که بسیار با اهمیت است - یادآور میشویم پرسپولیس و استقلال از جمله سرمایههای گرانبهای ورزش ما هم در بعد انسانی و هم از حیث مادی هستند.
تیم یا باشگاه؟!
قدر این سرمایهها - مثل سایر سرمایههای خدادادی و داشتههای ذاتی - آنطور که باید وشاید دانسته نمیشود و از آنها برای تقویت ساختار ورزش در برنامه ریزیها و سیاستگذاریها به درستی و بجا استفاده نمیکنیم. در این باره به سهم و در حد توان و بضاعت خود به کرات نوشته و تاکید کردهایم که اگر از استقلال و پرسپولیس به درستی استفاده شود و سازمان آنها تقویت شده و از دو "تیم" به دو" باشگاه" به معنای واقعی تبدیل شوند، با توجه به قابلیتهای خود ومهمتر از همه، جذب مردم به اماکن ورزشی، میتوانند بر روند کلی ورزش ما تاثیرات مثبتی بگذارند و خیلی از رشتهها را از حالت سکون و انزوا و درجا زدن و بدتر از همه، پسروی خارج کرده و به کالبد آنها روح و حیات تزریق کنند.
نعمت بیبدیل
وجود چنین تیمهایی که در مردم – و خاصه جوانان - نفوذ دارند و نام شان میادین ورزشی و تالارها و ورزشگاهها را مملو از جمعیت میکند، نعمت و سرمایه بی بدیلی است. همسایگان ما در حاشیه "خلیج سرافراز وهمیشه فارس" برای سر وسامان دادن به ورزش خود و سری در میان سرها درآوردن، دست به هر کاری میزنند و کرور کرور و میلیاردها خرج میکنند، باشگاههای مدرن میسازند، ورزشگاههای مجهز احداث میکنند و ستارگان اسم ورسم دار را به خدمت میگیرند، اما هنوز در حسرت رسیدن به هدف ذکر شده هستند. تیمهای پرستاره آنها طرفدار ندارد و سکوی ورزشگاههای شیک و مجهزشان اغلب خالی از تماشاگر است.
تماشاگر ندارند!
غرض اینکه، آنها برای ورزش خود سرمایه گذاریهای کلان میکنند و متحمل هزینههای سنگین میشوند و حتی برای افتخارآفرینی در میادین جهانی، ورزشکاران خارجی را استخدام کرده و ملیت شان را تغییر میدهند ولی، چون سرمایه بی بدیل و پشتوانه کم نظیری به نام " تماشاگر" ندارند، راه به جایی نبردهاند و حتی در قاره آسیا هم نتوانستهاند به عنوان کشورهای" صاحب ورزش" سری در میان سرها درآورند.
حال و روز ورزش، "دگرگون" خواهد شد
خوشبختانه ورزش ما چنانکه به کرات نوشتهایم، سرشار از سرمایههای خدادادی و داشتههای ذاتی است و اگر دستگاه مدیریتی - از راس تا قاعده هرم و از ریز ودرشت مدیران - قدر این سرمایهها و داشتهها را بدانند - نه در لفظ و صوت و پشت میکروفون در مصاحبهها بلکه با استفاده از آنها در وقت وجای خود و به بهترین شکل ممکن - حتما حال و روز ورزش ما " دگرگون" خواهد شد و خیلی خیلی بهتر از این خواهد بود و در جایگاههای رفیعتر قارهای وجهانی والمپیکی قرار خواهد گرفت.
تماشاگران ایرانی، مایه حسرت رقیبان
از جمله سرمایههای خدادادی، علاقه مردم این مرز وبوم به ورزش است که علی رغم همه نامهریها و بدرفتاریها و توی ذوق خوردنها و... سکوهای ورزشگاهها و اماکن ورزشی را با حضور گرم و صمیمی و بی توقع خود رونق و گرمی و هیجان میبخشند و بدینگونه مایه حسرت و حتی رشک بسیاری از رقیبان دور و نزدیک شدهاند. این را همه میدانیم که وضعیت فنی و تجهیز اغلب ورزشگاههای ما در مقایسه با خیلی از ورزشگاههای جهان - وحتی همین کشورهای همسایه – به راستی دور از شان و حرمت تماشاگران ماست و اصلا صرف برگزاری مسابقات در اینگونه اماکن، توهین به تماشاگران، تیمها و در یک کلام، ورزش ایران است.
وعده سر خرمن!
این در حالی است که در همین شهر تهران ورزشگاه بزرگ و یکصدهزار نفری آزادی را داریم که به دلیل مرمت، تیمها و تماشاگران از آن محروم شدهاند و برای زمان پایان بازسازی، وعده سرخرمن میدهند و درباره مرمت ورزشگاه - که طولانی شدن آن صدای وزیر ورزش و... را درآورده و برخی از مجلس نشینان بهارستانی را هم به اعتراض واداشته - پاسخ روشن ومجاب کنندهای به مردم و رسانهها و حتی مسئولان نمیدهند.
ورزشگاه شهید شیرودی وغفلت مسئولان
این در حالی است که در قلب تهران ورزشگاه شهید شیرودی (امجدیه) را داریم که صرف نظر از اینکه برای بسیاری از علاقهمندان به ورزش، دنیایی از خاطره است، در صورت اندکی بازسازی میتواند به راحتی میزبان بازیهای بیست هزار نفری باشد. در ضمن ورزشگاه تختی علی رغم شکوه و زیبایی، به خاطر بی توجهی و غفلت مسئولین به حال و روزی دچار شده که هم تیمها و بازیکنان و مربیان و... از وضعیت چمن آن به شدت گله دارند و هم تماشاگران از وضعیت سکوها و هم خبرنگاران از شرایط جایگاه! اینها یعنی کفران نعمت، یعنی قدرناشناسی، یعنی همان چیزی که بالاتر به آن اشاره کردهایم و آن را نقص و ضعف بزرگ این ورزش میدانیم: "مدیریت غیرمسئولانه".
این دو تیم میتوانند ورزش ایران را تکان دهند!
باز از جمله سرمایهها و داشته ها، وجود دو تیمی است که بالاتر اشاره کردیم. مثل همیشه اینجا هم تاکید میکنیم که استقلال و پرسپولیس از سرمایههای کم نظیری هستند که این قابلیت را دارند که در صورت مدیریت صحیح، بی اغراق ورزش کشورمان را " تکان" دهند و به پیشرفت و بهتر وقویتر شدن آن کمک کنند. این تیمها بیش از یک سال است که مالک خود را پیدا کردهاند و ما چنانکه قبلا نوشتهایم، از مالکان جدید میخواهیم به جای ادامه روند گذشته، به اصلاح ساختار و تحولات اساسی دست بزنند و به روند" تیمداری" خاتمه داده و سازکار " باشگاه شدن" دو تیم را فراهم آورند.
خبرهای خوش و امیدوارکننده
از مالکان جدید انتظار میرود که به جای افتادن در ورطه حاشیهها و گردابی که دلالیسم فراهم آورده و هزینههای بی حساب و کتاب و ریخت و پاشهای اسراف گونه و دلال شاد کن و عقد قراردادهای میلیارد دلاری و اغلب بی حاصل با فلان و بهمان فوتبالیست داخلی یا خارجی - آن هم با اشاره طماعان آویزان و... - به کارهای زیربنایی و اساسی روی بیاورند. خوشبختانه در چند هفته اخیر اخبار خوش و امیدوارکنندهای در این باره به گوش مان رسید که بعضی از آنها حتی عینیت یافته و برخی نیز در مراحل ابتدایی و بررسی و ارزیابی است.
کارهای اساسی و زیربنایی
مثلا شنیدیم که استقلال قرار است به غیر از تیم فوتبال در رشتههای دیگری مانند بسکتبال و کشتی و والیبال و هندبال هم فعالیت کند یا اینکه پرسپولیس صاحب ورزشگاه پنجاه هزار نفری شود. امیدواریم اینگونه کارها که به جرات میتوان " اساسی و زیربنایی" نامید، به درستی و با دقت انجام شود و به سرمنزل مقصود برسد. تاکید میکنیم که هر وقت قرار شده در این ورزش اقدامی نافع و زیربنایی صورت گیرد، بلافاصله سروکله باندهای دلالی و عناصر فرصت طلب و آویزان پیدا شده و آن اقدام را از مسیر اصلی و بایسته خارج کرده و به بیراههها و کجراهههایی کشاندهاند که حاصلش پرشدن جیب این عناصر و بی کلاه ماندن سر ورزش بوده است.
به قول حکیم بزرگ طوس و صاحب "شاهنامه"، شاهکاری که نه فقط فخر ادبیات ایران بلکه جهان است:
پس از گفتوگوها و راه دراز
رسیدیم به آنجا که بودیم باز
کُمیت مدیریت کماکان لنگ میزند!
انجام صحیح این امور، به مقصد رسیدن این برنامه و تحقق این هدف بیش از هر چیز در گروی اعمال صحیح مدیریتی است. پرسپولیس و استقلال سالها و بلکه در دهههای پس از انقلاب زیر نظر سازمان ورزش و بعد، وزارت ورزش اداره میشدند و به هر حال - و البته با مشکلات عدیده - تلوتلوخوران به پیش میرفتند و با کمک هواداران فصل را اغلب با نتایجی قابل قبول و در حد نام و انتظارات به پایان میرساندند. هر چه بود، مدیریت اصولی ومنطقی و استاندارد نبود. از اوایل سال گذشته به دلایلی که ذکر آن مطلب را طولانی میکند، این دو تیم زیر نظر مالکان جدید قرار گرفتند، اما "کمیت مدیریت شان کماکان میلنگید" و همچنان میلنگد. این در حالی است که اگر قرار باشد با سروسامان یافتن مالکیتی، " تحول" به معنای واقعی کلمه - و نه صوری و ادایی و تشریفاتی - رقم بخورد، اولین گام باید در سطح" مدیریتی" برداشته شود و تخصص و درایت و کارشناسی جای ملاکهای جاهلیتی و ابلهانهای مثل قوم و خویش بازی و جناح گرایی و سیاسی کاری و همشهری محوری و... را بگیرد.
سوءمدیریت و ضررهای هنگفت مالی
متاسفانه با شروع کار مالکان جدید، این تغییر و تحولات در سطح مدیریت اتفاق نیفتاده و همچنان بی ثباتی و فقدان صلاحیتها و ملاکهای اصولی حاکم است و دو تیم هم از حیث فنی افت کردهاند، هم نارضایتی واعتراض هواداران خود را موجب شدهاند و هم کار به جایی رسیده که در تیم استقلال مدیران فعلی علیه مدیران قبلی شکایت کرده و از این شاکی هستند که در گذشته سوءمدیریت و سوءاستفاده مالی زیادی صورت گرفته، دلالان در کاروبار مدیریتی و حتی فنی دخالت و اعمال نظر کرده و با بازیکنان بنجل خارجی قرارداد بستهاند و از این راه آخور عناصر انگل مآب را آباد، اما به باشگاه زیانهای هنگفت وارد کردهاند. این در حالی است که چنانکه میدانیم و گفتیم کسب نتایج ناخوشایند در دوره مدیران فعلی ادامه دارد و آنها به هیچ وجه نتوانستهاند رضایت هواداران را جلب کنند.
اصل" تخصص" را شوخی نگیرید
این همه را گفتیم تا برای چندمین بار یک اصل خیلی ساده و بدیهی و مورد تاکید عقل و شرع را به کسانی که عنان و اختیار ورزش را در هر جا و با هر عنوان در دست دارند، یادآور شویم که برای تحقق هر هدفی و رساندن بار مسئولیت به مقصد، کار را باید دست" اهلش" سپرد. با اصل مهمی به نام" تخصص" شوخی نکنید. استقلال و پرسپولیس و دیگر سرمایههای پرشمار وگرانبها زمانی در خدمت تقویت ورزش و بهتر شدن آن درمی آیند که به وسیله " اهل فن و تخصص"، با دلسوزی و درایت " مدیریت" شوند.
چو مرد باشد بر کار و بخت باشد یار
ز خاک تیره نماید به خلق زر عیار
این خلاء امروز در بسیاری از جاهای ورزش دیده میشود و هر جا برطرف شده، نتایج مثبت آن را با همه وجود لمس کردهایم. کسب عنوان قهرمانی وزنه برداری جهان، آخرین و زندهترین مثال و مدرک برای اثبات سخن ماست!
*سید محمدسعید مدنی