فوتبال ایران، گودال هزینه، برهوت نتیجه!

کیهان ورزشی-
اخباری که این روزها از فوتبال کشورمان، بهویژه در بعد ملی، به گوش میرسد بهروشنی نشان میدهد که در این رشته نه مدیریتی درست وجود دارد و نه ارادهای جدی برای اصلاح امور دیده میشود. اینکه برای دیداری دوستانه با تیم ملی تانزانیا ــ که اساساً برگزاری آن محل تردید و پرسش است ــ هزینهای هنگفت میشود، بیآنکه کسی پاسخگو باشد، گواهی روشن بر این بینظمی و سوءمدیریت است. گویی برخی، فوتبال را سفرهای گسترده برای منافع شخصی خود میدانند؛ سفرهای که تا زمانی که بهرهای از آن میبرند، دغدغهای نسبت به آیندهاش ندارند.
اگر ارادهای واقعی برای مقابله با این ریختوپاشهای بیحاصل از جیب مردم وجود داشت، بیتردید امروز شاهد کنار رفتن برخی از چهرههای تکراری و ناکارآمد از بدنه فوتبال ایران بودیم، اما واقعیت تلخ این است که فوتبال کشورمان عملاً به حال خود رها شده و کسانی که باید برای نجات آن اقدام کنند، تنها تماشاگر این نمایش آزاردهنده و فرسایندهاند. شاید هم برخی از همین افراد، خودشان ذینفع این وضعیت باشند و ترجیح دهند که اصلاحی صورت نگیرد، زیرا آرامش و سود شخصی آنها در تداوم همین نابسامانی است. نتیجه آنکه فوتبال پرهزینه ولی بیثمر ایران، در سراشیبی سقوط حرکت میکند و اگر تدبیری فوری اندیشیده نشود، بیم آن میرود که اعتماد عمومی و اعتبار ملی در این عرصه بهکلی از دست برود.
فوتبال در همه دنیا، ابزاری برای نشاط اجتماعی، وحدت ملی و نمایش توان فرهنگی ملتهاست، اما در ایران، متأسفانه این ظرفیت بزرگ، به محلی برای اختلاف، حاشیه و یأس تبدیل شده است. زمانی مسابقات ملی و باشگاهی میتوانست مردم را شاد و متحد کند ولی امروز بیشتر سبب خشم، ناامیدی و خستگی آنان میشود. این وضعیت زمانی دردناکتر جلوه میکند که بدانیم منابع مالی هنگفتی در این حوزه صرف میشود، در حالی که شاهد نتیجهای متناسب با آن نیستیم. کیفیت لیگ برتر پایین آمده، استعدادهای جوان کمتر فرصت بروز مییابند و تصمیمگیریهای عجیب مدیریتی، ثبات و اعتماد را از فوتبال گرفته است.
آنچه بیش از همه نگرانکننده است، عدم پاسخگویی و نبود نظارت مؤثر است. هیچکس مسئولیت شکستها و هزینههای غیرمنطقی را نمیپذیرد. قراردادهای نامشخص، انتخابهای سلیقهای و نفوذ افراد غیرمتخصص در ارکان تصمیمگیری، نشانههایی است از ساختاری فرسوده که دیگر توان پاسخ به مطالبات جامعه را ندارد. این بینظمی، نهتنها به اعتبار فوتبال ایران در عرصه بینالمللی لطمه زده بلکه نگاه مردم به این رشته را نیز تضعیف کرده است.
اگر قرار است فوتبال از این وضعیت بیرون بیاید، نیازمند جراحی عمیق مدیریتی است. باید شجاعانه و بیملاحظه با ناکارآمدی، فساد و بینظمی برخورد شود. شفافیت مالی، انتخاب مدیران شایسته، تدوین برنامههای بلندمدت و تکیه بر نیروهای متخصص، تنها راه نجات فوتبال کشورمان است. تا زمانی که این تغییر بنیادین رخ ندهد، هر موفقیت مقطعی یا برد در یک بازی دوستانه، فقط مُسکّنی موقتی برای دردی مزمن خواهد بود.
فوتبال ایران با تمام ظرفیت فرهنگی و مردمی خود، شایسته این حجم از آشفتگی نیست. اگر نهادهای بالادستی و مدیران کلان ورزش، نگاهشان را از منافع کوتاهمدت به منافع ملی تغییر دهند، میتوان امید داشت که این رشته محبوب بار دیگر به جایگاه واقعی خود بازگردد؛ جایگاهی که در آن، "شادی مردم"، "شفافیت مدیریتی" و "افتخار ملی"، سه اصل غیرقابل معامله باشند.
"موجسواری" در تلویزیون به جای "نقد دلسوزانه"!
هفته گذشته در برخی از برنامههای صدا و سیما، نقدهایی ــ اگر بتوان نام آنها را نقد گذاشت ــ به وحید هاشمیان، سرمربی تیم فوتبال پرسپولیس، مطرح شد. در ظاهر هدف این برنامهها تحلیل عملکرد فنی تیم بود، اما در عمل بیشتر به نظر میرسید موجی از انتقاد بیپایه و احساسی به راه افتاده است و برنامهسازان تلویزیون برای آنکه عقب نمانند و در رقابت جذب مخاطب بازنده نباشند، سوار بر آن شدهاند. در این میان، آنچه کمتر دیده شد، دلسوزی واقعی برای یک باشگاه مردمی بود؛ باشگاهی که چه با وحید هاشمیان و چه بدون او، باید در مسیر درست، حرفهای و در راستای شاد کردن هواداران خود حرکت کند.
مشکل اینجاست که در چنین برنامههایی، تحلیل علمی و فنی جای خود را به هیجان و قضاوتهای سطحی داده است. تلویزیون به جای آنکه بستری برای گفتوگو و آگاهی باشد، گاه به میدان تصفیهحسابهای شخصی و ژستهای رسانهای تبدیل میشود. نبود نگاه کارشناسی موجب میشود دردها و مشکلات اصلی باشگاهها پنهان بماند. مثلاً هیچکس نمیپرسد اگر انتخاب هاشمیان کار اشتباهی بوده، چرا مدیرانی که تصمیم به آوردن او گرفتهاند همچنان در جای خود باقی ماندهاند و حالا خود را محق انتخاب جانشین وی میدانند؟! آنها با کدام تخصص، تجربه و شناخت فنی از فوتبال قرار است درباره آینده پرسپولیس تصمیم بگیرند؟
در این فضای رسانهای، گاه افرادی که کمترین آشنایی با فوتبال حرفهای دارند، بهراحتی درباره مربیان، سیستم بازی و انتخاب بازیکنان اظهارنظر میکنند! وقتی یک خانم مجری تلویزیونی یا کارشناس غیرتخصصی، صرفاً برای جلب توجه، به خود اجازه میدهد صلاحیت فنی وحید هاشمیان را زیر سؤال ببرد، باید پذیرفت که سطح تحلیل در رسانه ملی به شدت پائین آمده است. نقد زمانی ارزشمند است که منصفانه، آگاهانه و با نیت اصلاح بیان شود، نه برای افزایش مخاطب یا جلب توجه کوتاهمدت.
رفتار اخیر رسانهها در برابر وحید هاشمیان، متأسفانه بازتابی از همان ضعف قدیمی در مدیریت و تفکر رسانهای است؛ جایی که نقد به ابزار تخریب تبدیل شده و حقیقت در میان غوغای تریبونها گم میشود. رسانه ملی اگر واقعاً دغدغه پیشرفت فوتبال را دارد، باید به جای تقویت فضای هیجانی، از کارشناسان مستقل، مربیان باتجربه و تحلیلگران واقعی دعوت کند تا نگاه علمی و اصلاحگرانه جایگزین قضاوتهای احساسی شود.
در نهایت، آنچه امروز فوتبال ایران و بهویژه باشگاه پرسپولیس به آن نیاز دارد، فضایی آرام، حرفهای و آگاهانه است. مربیای مانند وحید هاشمیان، چه بماند و چه برود، نماینده نسلی از فوتبال است که احترام، منطق و اخلاق را در رفتار خود حفظ کرده است. اگر رسانهها میخواهند نقش مؤثری در اصلاح فوتبال ایفا کنند، باید از این منش الگوبرداری کنند، نه آنکه با هیاهو و شتابزدگی موجب شعلهورترشدن آتش بیاعتمادی و تفرقه شوند.
*حمید ترابپور