PDF نسخه کامل مجله
شنبه ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ - August 03 2024
کد خبر: ۸۷۱۰۵
تاریخ انتشار: ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۶:۳۲
«دنیل استوریج» در گفت‌وگو با «فورفورتو» :
دنیل استوریج از همان آغاز زندگی‌اش با فوتبال احاطه شده بود. پدر و عمویش هر دو برای بیرمنگام بازی می‌کردند و دیگر عمویش هم یک دهه برای دربی کانتی بازی کرد. به همین خاطر تنها یک راه وجود داشت که دنیل جوان به احتمال زیاد آن را طی می‌کرد اما برای تحقق این رویا، تمرینات زیادی نیاز بود. این تلاش بالاخره نتیجه داد و دنیل جوان به آکادمی منچسترسیتی رفت و بعدها در چلسی و لیورپول توپ زد و با هر دو تیم فاتح لیگ قهرمانان شد. اگر چه او در هیچیک از دو فینال بازی نکرد اما این استوریج بود که گل اول قرمزها را در مسیر رسیدن به قهرمانی در اروپا در فصل 2019-2018 زد و همچنین او بود که اولین گل دوران گرت ساوت‌گیت به عنوان سرمربی تیم ملی انگلیس را به ثمر رساند. او قبلا در دو تورنمنت دیگر و همچنین المپیک گلزنی کرده است. با این حال مصدومیت‌ها مانع از پیشرفت بیشتر او شد. این روزها استوریج 34 ساله به عنوان کارشناس شبکه اسکای فعالیت می‌کند و در گفت وگویی به سوالات نشریه " فورفورتو " پاسخ داده است که در ادامه می‌خوانید .
این رقص، هویت من شده است!

* کدام بازیکنان الهامبخش شما بودند؟

از نیکولاس آنلکا خوشم میآمد و به خاطر او، آرسنال را دوست داشتم. هم او و هم دنیس برگ کمپ و بعد هم تیری آنری. گابریل باتیستوتا و آلساندرو دلپیرو را دوست داشتم چون در آن زمان فوتبال ایتالیا از تلویزیون پخش میشد و بعدتر وقتی فوتبال اسپانیا محبوب شد، ریوالدو و رونالدوی برزیلی را دوست داشتم. ریوالدو یکی از معدود مهاجمانی بود که مثل من چپ پا بود و چیزهای زیادی از تماشای بازی او یاد گرفتم.

*بزرگ شدن در یک خانواده فوتبالی چه حسی داشت؟

آنها تاثیر زیادی روی من داشتند و باعث شدند باور کنم که میتوانم یک بازیکن حرفهای شوم. با کمک آنها یاد گرفتم خودم را وقف تمرین کنم تا بهتر شوم. نباید فکر کنید چون در چیزی خوب هستید، دیگر چیز بیشتری برای یادگیری وجود ندارد و چون در چیزی بد هستید نمیتوانید با تلاش فراوان در آن بهتر شوید. ممکن است تمام ابزارهای لازم را داشته باشید اما هنوز به کمال نرسیده باشید. مساله تکرار و تمرین است اما هنوز هم باید از موانع زیادی عبور کنید تا به تیم اصلی برسید و باید شانس زیادی داشته باشید که جزو آن معدود افرادی قرار بگیرید که میتوانند از فوتبال پول در بیاورند.

* پیوستن به منچسترسیتی به عنوان یک نوجوان بعد از حضور در استونویلا و کاونتری چه حسی داشت؟

تقریبا 13 سال داشتم و چند ماه هم نتوانستم بازی کنم تا کارهای اداری انجام شود. با گذشت زمان میفهمید فوتبال فقط تفریح و بازی نیست. یک حرفه است. حتی در سن کم هم این طور بودم که شاید فوتبال تبدیل به شغلم شود و میدانستم که مساله فقط تفریح نیست و فشار وجود دارد. به خاطر خانوادهام فکر میکردم اجازه ناکام شدن ندارم. البته آنها رویم فشار نمیآوردند اما خودم میخواستم در بهترین سطح ممکن بدرخشم. فقط تمرین میکردم.

* وقتی اولین گلتان را برای تیم اصلی منچسترسیتی زدید، اسون گوران اریکسون سرمربی این تیم بود. بازی زیر نظر این مربی چطور بود؟

یک انسان و مربی باورنکردنی. حس خوبی به او داشتم. وقتی زیر نظر او بازی کردم هنوز خیلی جوان بودم و تجربه سبک مربیگری او را نداشتم. فقط به عنوان یک انسان به خوبی او را به خاطر دارم و به خاطر نوع رابطهام با او سپاسگزارم.

* بعد هم که مالکیت باشگاه عوض شد و مشکلات تمدید قراردادتان پیش آمد و فرصت بازی کافی به شما نمیرسید...

آنها در آن سالها بازیکنانی نظیر الانو، روبینیو، جو، فیلیپه کایسدو و کریگ بلیمی را خریدند و مارک هیوز هم سرمربی شد. میدانستم سیتی جاهطلبی فراوانی دارد و میخواهد پول زیادی خرج کند. منچسترسیتی را دوست داشتم چون فرصت اولین بازی حرفهای را به من دادند و به همین خاطر مشتاق به ترک باشگاه نبودم. اگر فرآیند تمدید قراردادم را درست طی میکردند، در سیتی میماندم اما این اتفاق نیفتاد و به همین خاطر هم جدا شدم. مشکل ، مسائل مالی نبود. فرصت رفتن به چلسی و یادگیری از بزرگان پیش آمد.

* از بازی زیر نظر کارلو آنچلوتی در چلسی لذت بردید؟

او مربی بزرگی است که به من کمک کرد بازیکن بهتری شوم. تاکید زیادی روی نحوه به ثمر رسیدن گلها داشت. فرار از دست مدافع یکی از این راهها بود. برای درک این موضوع یک " دیویدی " از بازیهای فیلیپو اینزاگی به من داد که در آن زمانبندی فرارها توضیح داده شده بود. اندکی بعد در یکی از بازیها دقیقا به همان شکل گل زدم و آنچلوتی پیشم آمد و گفت:«دیدی ؟ باید این طوری انجامش داد.» این روش مربیگری برای من عالی بود. به وضوح به من میگفت چه کار کنم و بعد هم که انجامش میدادم به من میگفت که کارم درست بوده و این مورد را در مورد آنچلوتی دوست داشتم.

* نقش داشتن در قهرمانی چلسی در لیگ قهرمانان در سال 2012 چه حسی داشت؟

عالی بود. آن سال به طور مشترک با فرانک لمپارد بهترین گلزن چلسی در لیگ برتر شدم و این در حالی بود که بعد از حضور روبرتو دیمتئو در تیم، دیگر در همه مسابقات به طور فیکس بازی نکردم اما حسم بعد از پیروزی در فینال لیگ قهرمانان تغییر نکرد چون از نیمهنهایی به بعد دیگر به من بازی نرسید. تا قبل از آن تقریبا در تمام مسابقات بازی کردم. در مونیخ تاریخساز شدیم. اولین تیم تاریخ باشگاه بودیم که فاتح لیگ قهرمانان شد. فصلی عالی بود و بر خلاف تمام احتمالات قهرمان شدیم. آندره ویاس بواس هم نقش مهمی در این قهرمانی داشت. جدایی او از چلسی برای من ناراحتکننده بود اما باید با این مسائل کنار بیایید. در آن موفقیت نقش داشتم و به این موضوع افتخار میکنم.

* عضویت در تیم المپیک بریتانیا در سال 2012 چه حسی داشت؟

فوقالعاده بود. آن تابستان مسابقات یورو هم برگزار میشد. در فهرست تیم ملی برای آن تورنمنت نبودم اما به نظرم میتوانستم باشم. گلهای زیادی در آن فصل زده بودم و پاس گلهای خوبی داده بودم و حس میکردم باید در تیم ملی باشم اما بعد از آن فرصت رفتن به المپیک فراهم شد. معلوم بود که دوست داشتم بروم. به نظرم داشتن سابقه بازی در المپیک خیلی بهتر است. ما تاریخساز شدیم. استوارت پیرس به عنوان سرمربی با من تماس گرفت . او فردی بسیار الهامبخش برای من است. او اولین بازی در منچسترسیتی و تیم زیر 21 سالههای انگلیس را برایم رقم زد و در زندگی من تاثیر زیادی داشته است. خوشحالم که به من باور داشت.

* انتقال به لیورپول چطور پیش آمد؟

آنها مرا با برنامهشان قانع کردند. در مورد آمار و ارقام و اهداف شان حرف زدند. میگفتند زیاد موقعیت به دست نمیآوری اما وقتی بازی میکنی، گل میزنی و از طرز فکر آنها خوشم آمد. براندان راجرز، سرمربی لیورپول، مربی خوبی بود و به نظرم منطقی میآمد چون تا قبل از آن در همه مسابقات فیکس نبودم. من بازیکنی بودم که صرف حضور در یک تیم بزرگ مرا راضی نمیکرد، دوست داشتم بازی کنم و اگر برای رسیدن به این هدف باید به تیم دیگری میرفتم، ایرادی نداشت. به همین خاطر وقتی پیشنهاد لیورپول به دستم رسید، خوشحال بودم که باشگاهی باورنکردنی به من علاقه پیدا کرده است و به همین خاطر میخواهم بروم.

* با فقط 37 بازی سریعترین کسی هستید که به رکورد 30 گل زده در لیورپول رسیدید. چطور موفق شدید؟

نمیدانم. همه چیز برایم خوب پیش رفت. در اولین فصلم، لوئیز سوارز چندین بازی محروم شد و در 4 بازی آخر فصل فقط من مهاجم بودم و چند بازی اول فصل بعد هم همین اتفاق افتاد. در سه بازی اول فصل یک بر صفر پیروز شدیم و من هر سه گل را زدم و همین باعث شد بتوانم ریتمم را حفظ کنم. لوئیز و سایر بازیکنان هم کمک کردند. انرژی فوقالعادهای در تیم حاکم بود.

* چطور اینقدر با لوئیز سوارز هماهنگ بودید؟

شبیه به هم بودیم اما در عین حال مثل هم نبودیم. در هماهنگ بودن مهاجمین با هم، دو مهاجم با هم نزدیک هستند. مثل دوایت یورک و اندی کول. من و لوئیز، گاهی اوقات خیلی دور از هم بازی میکردیم ، به خصوص هنگام دفاع. خیلی اوقات توپ را در دهانه دروازه برای هم میانداختیم و همچنین میدانستیم چه زمانی ، دیگری آزاد است. برای همدیگر آزادی عمل ایجاد میکردیم.

* لیورپول با راجرز به قهرمانی در لیگ خیلی نزدیک شد. چرا نتوانستید قهرمان شوید؟

در یک فصل با 38 بازی، همیشه میتوانید بگویید اگر فلان مسابقه را برده بودیم، شاید جور دیگری میشد اما در نهایت نتوانستیم ماموریتمان را تمام کنیم و نمیتوانم توضیح خاصی در این باره بدهم. تمام تلاشمان را کردیم اما موفق نشدیم.

* جریان رقص معروف شادی پس از گل تان چیست؟

شادیهای بعد از گل دیگری هم داشتم. در یکی از بازیهایم در منچسترسیتی، بعد از گل ، رقصی را که شب قبل در فیلمی دیده بودم تکرار کردم و یک بار هم با دوستم داشتم میرقصیدم که این رقص ناگهان به وجود آمد و گفتم اگر گل بزنم این رقص را انجام میدهم. اولین بار بعد از گلزنی به منچستریونایتد با پیراهن چلسی بود. سپس به لیورپول آمدم و این شادی را تکرار کردم و کمکم متوجه شدم این رقص دارد تبدیل به هویت من میشود!

* حستان به جامجهانی 2014 چیست؟ در هر سه دیدار مرحله گروهی بازی کردید و مقابل ایتالیا گل هم زدید اما انگلیس در دور اول حذف شد...

بازی در جامجهانی برزیل نقطه اوج دوران فوتبال ملی من است. به عنوان یک پسربچه، برزیل را نقطه اوج فوتبال میدیدم چون بازیکنانی بزرگ و فوتبالی تکنیکی داشت. رفتن به برزیل و بازی در جامجهانی رویایی بود که به واقعیت تبدیل شد. بازی در جامجهانی عالی بود اما خود تورنمنت یک کابوس بود و در مرحله گروهی حذف شدیم. نمیدانم چرا آن طور شد. تیم خوبی داشتیم. شاید باید ثبات بیشتری میداشتیم.

* بازی زیر نظر یورگن کلوپ و گلزنی در فینال لیگ اروپا مقابل سویا در سال 2016 چطور بود؟

خوب بود. کلوپ با فلسفه و اخلاق خاص خودش آمد . آن اوایل در تیم خیلی بازی میکردم. بعدها زیاد بازی نکردم اما رابطه واقعا مثبتی داشتیم. او مربی خوبی است و قطعا یکی از بهترین مربیان تاریخ لیگ انگلیس محسوب میشود. کارهای زیادی برای لیورپول کرد و آنها را به جایی رساند که الان هستند. از او به عنوان یکی از بزرگترین مربیان تاریخ لیورپول یاد خواهد شد که دستاورد بزرگی است.

* در دوران بازی مصدومیتهای زیادی را تجربه کردید. چطور با این موضوع کنار آمدید؟

در دوران نقاهت مصدومیتهایم سعی کردم از سایر افراد ورزشی الگو بگیرم. ویدئوی افراد مختلف را نگاه میکردم. تمرکزم را روی خوب غذا خوردن گذاشتم، خوب میخوابیدم و... بدترین زمان وقتی است که نمیتوانی به خاطر مصدومیت بازی کنی اما میدانی که میتوانی کمکحال تیم باشی. باید از نظر ذهنی خیلی قوی باشید.

* فتح لیگ قهرمانان با لیورپول در سال 2019 چه حسی داشت؟

حسی عالی. وقتی برای یک باشگاه بازی میکنید، زمانهایی وجود دارد که بیشتر در تیم هستید، بازیکن اصلی محسوب میشوید و گاهی اوقات هم زیاد بازی نمیکنید اما همان جور مثل قبل تمرین میکنید با این تفاوت که 90 دقیقه بازی را انجام نمیدهید. این که عامل موفقیت تیم باشید، آرزوی هر بازیکنی است چون همه به سختی تمرین میکنند که بازی کنند اما اگر فیکس نباشید، به این فکر میکنید که به نحوی در ادامه مفید باشید. این طرز فکر من است. خوشحالم که در آن فصل عضو لیورپول بودم و لیگ قهرمانان را بردم ، در مرحله گروهی گلزنی کردم و بعد از آن هم تا جای ممکن نقش داشتم و به همین دلیل خوشحالم. آن قهرمانی دستاورد بسیار بزرگی بود.

* چه شد که به لیگ استرالیا رفتید اما مصدومیت مانع از درخششتان شد؟

تجربهای باورنکردنی بود اما آن طور که میخواستم پیش نرفت. از نظر شخصی آن را دوست داشتم چون استرالیا جای زیبایی است.

* اگر درگیر مصدومیت نمیشدید، به نظرتان چه جایگاهی در میان مهاجمان برتر تاریخ انگلیس پیدا میکردید؟

احتمالا میتوانستم عملکرد بهتری داشته باشم اما زیاد به این موضوع فکر نمیکنم. میتوانم بگویم اگر مصدوم نمیشدم، کسی چه میدانست چه میشد؟ ولی واقعا کسی چه میدانست؟ زیاد به این موضوع فکر نمیکنم. باید به مسائل مثبت و دستاوردهایتان فکر کنید نه به این که موفق به انجام چه کاری نشدید یا چه کار میتوانستید بکنید.

*آرمین زمانی

نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدید ها