محبوبترین دماسبی دنیا
شاید اگر به کسی که فوتبال ندیده یا آنرا درک نمیکند، بگویید محبوب ترین بازیکن یک کشور، همان کسی است که پنالتی فینال جام جهانی این کشور را به آسمان فرستاده است، از تعجب دهانش باز میماند. تصورش را بکنید چه لحظه حساسی است! یک ملت نگاهشان به ساقهای توست. اگر گل کنی، آنان را از تمام غمهایشان رهانیدهای و اگر خراب کنی آب سردی ریختی بر پیکر بیجانشان. شاید تصور کنید کسی که اینگونه مردمان کشورش را نا امید کرده، دیگر در دل این مردم جایی نخواهد داشت. دیگر او را دوست ندارند و به او احترام نمی گذارند. اما اینجا "ایتالیا"ست.کشوری که مردمانش وفادارند و قدردان. کشوری که فوتبال جزو سرگرمیهای درجه یک شان به شمار می رود.
شاید او با فرستادن پنالتی به آسمان، مردمان کشورش را نا امید کرد اما آنان هرگز از او کینه به دل نگرفتند و مانند آندرس اسکوبار کلمبیایی او را به قتل نرساندند و حتی او را از بوفون افسانهای و گلادیاتوری مانند توتی هم بیشتر دوست دارند. روبرتو باجو، درباره این پنالتی میگوید:"توپی که به آسمان فرستادم،دیگر هیچوقت برنگشت" از پیشانی این جمله عرق شرم می ریزد. مگر میشود ناراحت نبود؟مگر میشود شرمنده نشد؟
دهه 1990 در فوتبال جهان عصری تکرار ناپذیر در تمام تاریخ فوتبال است. عصری برای ظهور بودای مقدس در قلب تمامی عاشقان فوتبال. نمیتوان عاشق فوتبال بود و بخش بزرگی از عشق خود را نثار بازیکنی مانندروبرتو باجونکرد. بیشک باجو جزو محبوبترین بازیکنانی است که جهان فوتبال تا به حال به خود دیده است. دم اسبی آسمانی، فوتبالیستی بود برای تمامی نسلها، دیدن حرکات جاودانه این دوستداشتنیِ ایتالیایی همیشه تازگی و شور را در ذهن همه فوتبالدوستان زنده خواهد کرد. پرستش بودای کوچک امری عادی برای تمامی عاشقان فوتبال ایتالیا بوده و میباشد. عشق به باجو امری ناچیز در برابر چیزی بود که او به هوادارانش تقدیم میکرد. چشمان سبز و موهای دم اسبی از او پادشاهی ساخته بود که تمامی فرشتگان با رقص پاهای باجو آواز خواندن را آغاز میکردند.
لاجوردیها احساساتی از بودای کوچکشان بتی ساختند که هیچگاه فکر شکسته شدن آن را به ذهن خود راه نمیدادند. اما روبرتو شکست و ایتالیا را به گریه وا داشت. خراب شدن پنالتی فینال جام جهانی 1994 با پاهای مرد فناناپذیر کشور چکمه نیز اندکی از محبوبیت این ستاره دم اسبی کم نکرد. روماریو روزی گفت فوتبال بیرحم است اگر باور ندارید باجو را به یاد بیاورید. اما اصلا اینگونه نیست فوتبال بسیار مهربان است چون روبرتویی را به ما هدیه داد که سال های سال میتوانیم با هنرنماییها و رقصهای با توپش زندگی کنیم و خاطراتی ناب را برای خود به یاد آوریم باید گفت فوتبال زیباست چون بودای کوچک زیباست. او حالا در هفتهای که گذشت، وارد 53 سالگی شد. شاید شما هم باورتان نشود باجو دوستداشتنی 53 ساله شده اما دماسبی آسمانی حالا جو گندمی شده است.
از قلب تورین
روبرتو باجو یکی از برترین شماره دههایی است که در باشگاه یوونتوس و تیم ملی فوتبال ایتالیا درخشیده است. باجو در 18 فوریه 1967 در کولدانیو در شمال ایتالیا متولد شد. فوتبال را از تیم نونهالان همین باشگاه آغاز کرد و کمی بعد در 13 سالگی راهی باشگاه ویچنزا شد. دو سال بعد باجو اولین بازی خود را در تیم بزرگسالان این باشگاه انجام داد و از آن پس، روند رشد او با سرعتی شگرف دنبال شد. سه سال درخشش در ویچنزا سبب شد که باشگاه فیورنتینا او را در ازای مبلغ 5/1 میلیون پوند بهخدمت بگیرد. روبی پنج سال در این تیم بود و با 39 گلی که در 94 بازی در این باشگاه بهثمر رساند، هم به تیم ملی ایتالیا دعوت شد و هم با 8 میلیون پوند رکورد نقل و انتقالات فوتبال جهان را شکست و راهی یوونتوس شد. تیمی که در آن فاتح توپ طلای سال 1993 شد. در همان ایام تغییر مذهب داد و به آیین بودا گروید تا از آن پس با نام «بودای کوچک» از وی یاد شود. آلدو آگروپی مربی سابق باجو درباره او میگفت: در هر پای باجو، فرشتگان سرود میسرایند. باجو با همین پاهای هنرمند خود ایتالیا را به فینال جام جهانی 1994 رساند. اما در ضربات پنالتی بازی فینال، ضربه خود را از دست داد تا اشکهای او در فینال، ماندگارتر از درخشش او در آن جام شود. پس از آن بود که روزهای نزول او آغاز شد. یوونتوس جوانی بهنام آلساندرو دلپیرو را بهخدمت گرفته بود و باجو مجبور شد راهی میلان، بولونیا، اینتر و برشیا شود. باجو تا سال 2004 فوتبال را ادامه داد و هرچند در برشیا همچون روزگار جوانی خود، درخشش را از سرگرفت اما دیگر سن و سالش اجازه نداد که به آتزوری دعوت شود و کار او در تیم ملی ایتالیا با 56 بازی و 27 گل زده به پایان رسید.
بودای کوچک
خیلی از فوتبالدوستان این بازیکن ایتالیایی را به خوبی به یاد دارند. پادشاه آتزوری یا بودای کوچک لقبی بود که این بازیکن داشت. او کسی است که وقتی با بیمهری مربی باشگاهی خود روبرو میشد، بدون ترس به تیمهای ضعیف میرفت و تبدیل به بهترین بازیکن سری A میشد. به همین دلیل است که خیلیها او را محبوبترین بازیکن ایتالیایی تاریخ میدانند.
روزنامه گاتزتا دلو اسپورت در سالروز تولد او نوشته است: ناپولی مدتها به دنبال جذب باجو بود ولی هیچوقت نتوانست این بازیکن را به خدمت بگیرد. در سال 2000 این بازیکن در یک قدمی ناپولی قرار داشت ولی در نهایت او هیچ تخفیفی در دستمزد خود صورت نداد و حقوق بالای باجو که چهارمیلیون لیر بود، باعث شد تا باجو به جای ناپولی راهی برشا شود و در این تیم محبوب، به پیشرفت فوتبالی خود ادامه بدهد. باجو در سال 1993 به عنوان مرد سال فوتبال اروپا انتخاب شد و توپ طلا را گرفت. ظرافت بازی و تکنیکهای نرم باجو، هر فوتبالدوستی را به تحسین او وامیداشت. روبرتو باجو در 3 ژانویه سال 2002 و در مرحله نیمه نهایی جام حذفی ایتالیا مقابل پارما آسیب دید و در حالی که همه از بازگشت او به میدان پیش از جام جهانی 2002 ناامید شده بودند، هفت روز بعد به زمین برگشت و با زدن دو گل، همه دوستدارانش را به حضور در جام جهانی امیدوار کرد. با وجود این، جیووانی تراپاتونی او را به تیم ملی ایتالیا دعوت نکرد تا باجوی 35 ساله ناامید شود. در غیاب باجو، ایتالیا یک ناکامی دیگر را تجریه کرد و در نهایت او از فوتبال خداحافظی کرد.
از اولین بازی ملی تا خداحافظی در میلان
فراخوان باجو به تیم ملی منجر به اولین بازی او در مقابل هلند در سال 1988 و اولین گل ملیاش در برابر اروگوئه با کاشته استثنائی و استیل منحصر به فردش شد.در پایان فصل باجو با هم بازی دوران کودکیش آندرینا ازدواج کرد و در همین زمان بود که لقب دماسبی آسمانی یا”IL DIVIN CODINO” از طرف طرفداران به او داده شد.رهبری فیورنتینا به فینال جام یوفا و شکست میلیمتری از یوونتوس باجو را نه تنها درایتالیابلکه درکل اروپا به شهرت رساند.وقتی در پایان فصل علی رغم میل باطنی با رکورد 8 میلیون پوند در بازار نقل و انتقالات به یوونتوسفروخته شد در فلورانس 3 روز عزای عمومی اعلام شد و مردم شهر را به آشوب کشیدند.پیوند عاطفی و قلبی روبی باجو با فیورنتینا در بازی رودررو مقابل آنها دردسر ساز شد باجو از زدن ضربهپنالتی سر باز زد، دلی پشت توپ ایستاد و آن را از دست داد.پس از آن بود که تماشاچیان فلورانسی فریاد میزدند تو همیشه در قلب مایی.ماجرای پنالتی در ابتدای همکاری با یوونتوس روابط آنها را سرد کرد و این مسلما معرفی جالبی برای او نبودگرچه جادوی روبی با توپ به زودی این خاطره را از ذهن آنها پاک کرد و باجو دوباره به اوجبرگشت.
در 5 فصل بازی برای یووه باجو تبدیل به بهترین بازیکن آن زمان نه تنها در ایتالیا بلکه اروپا شد.در سال 1993 باجو عنوان بهترین بازیکن سال اروپا را با قهرمانی در جام یوفا به همراه یووه به دست آورد.در سال 1995 دو گانه سری آ و کوپا ایتالیا را به بانوی پیر هدیه کرد.در دوره فوتبال فیزیکی و عصر تاکتیک شماره 10 فوتبال توسط روبرتو باجو معنی جدیدی پیدا کرد و به سمبلبازیکن فانتزی تبدیل شد.مربی سابق فیورنتینا آلدو آگروپی جمله زیبایی در مورد او دارد فرشتهها با رقص پاهای او آواز میخوانند.با ترجیح تاکتیکی آلساندرو دل پیرو به روبرتو باجو توسط مارچلو لیپی پروژه فروش او به آث میلان کلید خوردو علی رغم بردن دومین عنوان سری آ با یوونتوس هیچگاه آن طور که باید از او قدر دانی نشد.روبی باجو با شماره 18 روی نیمکت میلان مثل بیگانه ایی در لباس فانتزیستا بود.عصبانیت او از عصر بازی فیزیکی به جای فوتبال زیبا در این جمله خلاصه می شود بهتر است که 10بازیکن نا منظم که فوتبال بازی می کنند در زمین باشند تا 10 ربات که به دنبال توپ میدوند.برای رهائی از این کابوس روبی تصمیم گرفت به بولونیا بپیوندد.ظاهری جدید با سری تراشیده، رها از تاکتیک های محدود کننده و رکورد بی نظیر 22 گل در 30 بازیبزرگان سری آ را به چالش کشید و هم زمان به تیم ملی ایتالیا برای جام جهانی 98 دعوت شد.
پس از جام جهانی بازی برایاینترمیلانبه نظر گزینهای ایدهال میرسید تا زمانی که دشمن دیرینه اش لیپی راهیاین نیمه آبی شهر میلان شد.دریک درگیری بین این دو زمانی که روبی جاسوسی در رختکن تیم را تکذیب کرد به شدت توسط مربی تخریبشد .باجو در خاطراتش می گوید مشکل لیپی با من این بود که وقتی تیم موفق می شد مردم مدام ازمن یاد می کردند و این لیپی را دیوانه می کرد.در مثالی جالب او کاملا موضوع را شرح می دهد : ”وقتی در یکی از بازی ها پاس 40متری زیبایی روی بند کفش ویری فرستادم او برایم دست زد همینطور پانوچی؛ در رختکن تیم لیپی به شدت بهاین حرکت خرده گرفت و فریاد زد مثل اینکه اینجا را با کودکستان اشتباه گرفتهاید توی زمین جای بازی کردناست نه دست زدن برای همدیگر .این پایان کار باجو با اینترمیلان بود و با 2 گل مقابل رئال مادرید و 2 گل در برابر پارمادر چمپیونز لیگ وداعی با شکوه با اینتر داشت(dot) فصل های پایانی زندگی فوتبالی باجو با برشیا رقم خورد.کارلو ماتزونه شالوده تیم را بر پایه حضور فانتزیستای شماره 10 پیریزی کرد.با وجود بازگشت مصدومیت کهنه زانو 10 گل حیاتی روبی کافی بود تا کشتی طوفان زده برشیا که در قعرجدول به گل نشسته بود در ساحل مطمئن رتبه هفتم سری آ لنگر بیندازد و به رقابت های اینترتوتو برسد.در ادامه 3 فصل بعدی در برشیا باجو در بهترین فرم خود طعم زیباترین فوتبال فانتزی به همراه گلهای فراوانرا به هواداران برشیا چشاند.
در 16 می 2004 در سن سیرو روبرتو باجو آخرین بازی اش را مقابل باشگاه سابقش آث میلان
انجام داد.ورزشگاه مملو از جمعیت شده بود میزبان و
مهمان همه جای ورزشگاه بنرهایی در تقدیر و سپاسگزاری از بزرگترین فانتزیستایفوتبال
ایتالیا نصب کرده بودند.در دقیقه 84 بازی متوقف شد، پرچمها بالا رفت سرود روبی روبی
تو همیشه در قلب مایی خوانده شد چشمها پراز اشک و نگاهها روی او متوقف شد.پائولو مالدینی هم بازی سابق باجو به سمت او آمد، روبی را در آغوش گرفت
و خالصانهترین پیامهای قلبی خودتیم میلان و هواداران را نثار او کرد.بودای کوچک با چشمانی خیس آرام و با صلابت به سمت نیمکت رفت، با همه دست
داد و سپس بهسمت تونل خروجی حرکت کرد.
عرفان خماند*