اثبات خیلی حرف ها در قاب یک بازی
**سند زنده
پیکار نیمه نهایی مسابقات فوتبال جام قهرمانان باشگاه های آسیا ( منطقه غرب) میان تیم های پرسپولیس از ایران و النصر از عربستان که با پیروزی غرور انگیز نماینده فوتبال ایران به پایان رسید، به تنهایی سند زنده و اثباتگر خیلی مسائلی بود که در فوتبال و بلکه ورزش ایران می گذرد و فرصت ها و تهدیدهایی که متوجه آن است. مسائلی که به لطف خدا و راهنمایی ها و تذکرات شما خوانندگان عزیز بارها در این مجله و در همین صفحه به آنها پرداخته و به سهم خود تذکر داده ایم.
**ظرفیت های مادی ،استعدادهای انسانی
یکی از نکاتی که از دیرباز این مجله مثل خیلی از کارشناسان واهل فن در باره ورزش ایران بر آن تاکید کرده است ، وجود ظرفیت های مادی و استعدادهای انسانی در آن است که شرط لازم و ضروری پیشرفت در هر عرصه ای از جمله ورزش است. خوشبختانه ورزش ایران از این نظر کم و کسری ندارد و از توانمندی قوی و غنی برخوردار است. بازی تیم های پرسپولیس و النصر به روشنی این موضوع را اثبات کرد ودیدیم نماینده فوتبال ما در مقابل تیمی که از نظر مالی بسیارغنی و ثروتمند و از بازیکنان و حتی مربی خوب خارجی برخوردار است ، فوتبالی کاملا پایاپای و در دقایقی حتی سرتر بازی کرد و در دقایق پایانی بازی نفسگیر که خستگی کاملا بر ساق ها مشهود بود در حالی که یک بازیکن خود را به دلیل دو اخطاره شدن از دست داده بود روحیه خود را نباخت و به هیچ وجه پا پس نکشید و کار را به ضربات پنالتی کشاند.و در آنجابود که باز به لطفروحیه بهتر و انگیزه بالا تیر خلاص را زد.البته از این نمونه ها در ورزش ما بسیار است . آخرین نمونه وتازه ترین مثال، موفقیت تیم پرسپولیس در مسابقات باشگاهی آسیاست.
**رنج های ورزش از «ضعف مدیریت»!
بار دیگر به همین بهانه عرض می کنیم این ورزش برای بزرگی کردن، سرعت گرفتن در مسیر تحول و پیشرفت ، افتخار آفرینی در میادین بین المللی و شاد کردن دل مردم همه چیز و همه شرایط لازم مادی و انسانی را دارد اما متاسفانه همیشه و در همه دوره ها و دولت ها به ویژه در دوره فعلی از ضعف و کمبود بزرگی به نام " مدیریت" در رنج بوده و از ناحیه آن ضربات فراوان خورده است و به همین دلیل هم از بسیاری از موقعیت ها، فرصت ها و ظرفیت هایی که در اختیار داشته نتوانسته به نحو احسن استفاده کند، سهل است که گاه به دلیل ندانم کاری یا اهمال یا به هردلیل دیگر آن فرصت ها به تهدیدی علیه ورزش ایران تبدیل شده اند!
تا این مشکل ، و تا این کمبود ،مرتفع نشود ، نمی توان به حرکت مستمر و سازنده ورزش در مسیر پیشرفت و موفقیت امیدوار بود و کماکان باید به پیروزی های مقطعی و افتخار آفرینی های جرقه ای و ناگهانی دلخوش باشیم.
**متولی اصلی، ورزش را جدی نمی گیرد!
علت این ماجرا وریشه این وضعیت را هم حداقل بارها در همین صفحه و به کرات در صفحات دیگر و هرتریبون دیگری که در اختیار داشته ایم گفته ایم ریشه و علت اصلی، به حاکم بودن مدیریت های اغلب غیر اهل و ناکار آمد در ورزش و به نگرش و بینش متولی اصلی ورزش در کشور ما یعنی " دولت" برمی گردد. برطبق قانون اساسی متولی و سکاندار ورزش در کشور، دولت است. اما با وجود این، ورزش در نگاه دولت- نه فقط دولت فعلی بلکه تقریبا در همه دولت ها- امری دست چندم ، فرعی و نه چندان جدی تلقی شده که برای اداره و مدیریت آن لازم نیست وسواس زیادی به خرج داد و... لذامعمولا هم ضعیف ترین فرد هر کابینه متصدی امر ورزش می شود و ... او نیز با عملکرد خود، خواسته و ناخواسته ،مانع از پیشرفت بایسته و ایجاد تحول مطابق انتظار در ورزش می شود.
**ضرورت تغییر نگرش و روش در مدیریت ورزش
بنابراین خیلی کوتاه عرض کنیم که ورزش در انتظار" تغییر بینش و نگرش" دولت در ورزش است چرا که این تغییر نگرش لاجرم به تغییر روش مدیریتی هم منجر می شود. البته یک نکته مهم دیگر باقی می ماند - که به آن هم قبلا پرداخته ایم و در آینده بازهم به یاری خدا مفصلا به آن خواهیم پرداخت- وآن اینکه نقش نهاد نظارتی و قانونگذاری چون مجلس در این میان خیلی حساس است ، درست است دولت ها ورزش را جدی نگرفته اند و به همین دلیل اداره ومدیریت آن را دست هر کسی می سپارند اما در این میان مجلس هم به وقت " رای اعتماد" به وزیر ورزش حساسیت و وسواسی را که در باره سایر وزیران به خرج می دهد،اعمال نمی کند و در واقع خواسته و ناخواسته مکمل بی توجهی و جدی نگرفتن ورزش از سوی دولت می شود! البته اهالی ورزش و خوانندگان محترم حتما به یاد دارند که مجلس نهم در باره وزیر ورزش هم خیلی حساسیت به خرج داد به طوری که سه وزیر معرفی شده از جمله وزیر فعلی ورزش نتوانستند رای اعتماد نمایندگان را به دست آورند و نفر چهارم معرفی شده بالاخره رای اعتماد گرفت. وباز یادمان هست که بعد از شروع به کار مجلس دهم، آقای دولت کار خودش را کرد و وزیر ورزش را برکنار - ودر واقع اورا استعفاداد!!- و وزیر ردشده در مجلس نهم را برصندلی وزارت نشاند! و جالبتر اینکه یکی دیگر از وزیران ردشده در مجلس نهم طی یک انتخابات کاملا دموکراتیک"!! اینک بر صندلی ریاست کمیته ملی المپیک تکیه زده است و...
**مربیان ایرانی هم «بلدند» وهم می توانند!
حریفانی که پرسپولیس در این مسابقات با آنها مصاف داد ، اکثریت قریب به اتفاق- اگر اشتباه نکنیم جز شارجه امارات- از مربیان خارجی استفاده می کردند ، اما پرسپولیس از سرمربی ایرانی که از بازیکنان سابق همین پرسپولیس و تیم ملی بود و همچنین کادر فنی کاملا وطنی برخوردار بود و همانطور که دیدیم موفق شد راه پر فراز و نشیب صعود به فینال آسیا را هموار نماید. این حرف ما به معنای این نیست که منکر توان و هنر مربیان خارجی باشیم و به شکلی کورکورانه روی تعصب جاهلانه بگوییم " هنر مربیگری نزد ایرانیان است و بس"! بلکه به معنای آن است که مربیان ایرانی، هم" بلدند" و هم" می توانند".
**فریب دلال ها را نخورید!
این درست بر خلافنظر دلال های افسار گسیخته و زیاده خواه و شارلاتان های کارشناس نماست که مربیان داخلی را به " موتور گازی" و مربیان خارجی، را به" پورشه" ! تشبیه می کنند و نتیجه می گیرند که " تفاوت از زمین تا آسمان است"! این تبلیغات و القائات و مثلا نظرات کارشناسانه ریشه در نیت و نقشه کسانی دارد که در ورزش و به ویژه فوتبال رخنه کرده اند فقط وفقط به قصد کسب منافع هرچه بیشتر خود. ما گفته و می گوییم آقایان مسئول ، مدیران محترم و علی الخصوص جوانان عزیز !فریب القائات وسمپاشی های این انگل های آویزان شده به ورزش را نخورید او مربی ایرانی را می کوبد و تحقیر می کند وخرافاتی جلوه و عقب مانده و آبگوشتی لقب می دهد و.. تا راه برای ورود مربیانی از خارج باز شود و او از رهگذر آن به سود سرشار چنگ بیندازد.
**از «یحیی» تا «ویلموتس»!
البته او این حرف را رک و صریح نمی زند بلکه آن را در زرورق" فوتبال روز" و " علم روز" و " تاکتیک ها و روش های نوین و امروزی " و... می پیچاند و بیچاره آن مدیری که به اشتباه وارد ورزش و فوتبال شده باشد ، به سرعت فریب این سیاهکاران کارشناس نما را می خورد و کلی هزینه روی دست فوتبال ما می گذارد. او مربی ایرانی را" علی اصغری" می خواند و در ورق پاره های خود یا برنامه های به اجاره رفته تلویزیونی اورا مسخره و هو می کنند تا مسئولان مرعوب اصلا جرات نکنند در باره مربیگری" یحیی" ویا خیل مربیان موفق ایرانی فکر کند، بلکه بروند چشم و گوش بسته با آقای ویلموتس بلژیکی قرارداد ببندند و کلاه سرش بگذارند و کلی سود نامشروع از جیب مردم و کیسه بیت المال ببرند و... بقیه اش هم اصلا مهم نیست ، مثلا چه بر سر تیم ملی می آید؟احساسات و علائق مردم چه می شود؟ آبروی فوتبال ایران در مجامع بین المللی چه سرنوشتی پیدا می کند و...؟! مهم فقط این است که این وسط یک عده انگل وسود جو و فرصت طلب آخور خودشان را از قبل نابودی فوتبال آباد کنند.
**آنچه خود داریم زبیگانه تمنا نکنیم!
خوانندگان عزیز توجه دارند که همه حرف و تاکید ما بر سراین است که مربیان وطنی از بسیاری از همگنان خارجی خود نه تنها چیزی کم ندارند بلکه از خیلی از آنها به دلایل مختلف که اینجا فرصت پرداختن به ان نیست برتر و سرتر هستند. منظور ما این نیست که مربیان خارجی، بیسواد وناتوان هستند! یا ما نباید با علم روز و پیشرفت های تاکتیکی و... ورزش و فوتبال دنیا ارتباط داشته باشیم. متاسفانه با وجود همه این توضیح واضحات به دفعات پیش آمده که ما از سوی مخاطبان خود به تعصب وخارجی ستیزی و علم روز گریزی و... متهم شده ایم. نمونه اخیر همین چند روز پیش بود که در یک برنامه رادیویی هر چقدر بنده و مجریان برنامه توضیح دادیم که ضمن باور توانایی مربی ایرانی باید با دنیا هم ارتباط و مراوده داشت و... الخ، باز خوانندگانی با مجله تماس گرفتند یا پیام دادند که توان مربیان خارجی را نباید نا دیده گرفت و یکطرفه نباید به قاضی رفت و...! در آن برنامه گفتیم ما هرگز خدماتی که مربیان خارجی مثل مرحوم دتمار کرامر، رایکف، و... این اواخر کروش و برانکو به فوتبال ایران ارائه دادند فراموش نمی کنیم اما اینطور هم نیست که به القای دلالان و منفعت جویان " آنچه خود" داریم را " زبیگانه" تمنا کنیم.پرسپولیس راه صعود به فینال را سرفرازانه طی کرد ، ویکی از عواملی که بی تردید در این موفقیت نقش داشت کادرفنی و سرمربی ای بود که نام و هویت " ایرانی" داشت قدر این داشته ها و سرمایه های انسانی را باید دانست.
**شعار «ورزش از سیاست جداست» را برای ما می گویند!
بارها و بارها به سهم خود و برای انجام وظیفه نوشته و تاکید کرده ایم که بدخواهان این ملک و ملت همانطور که در همه عرصه ها و حوزه های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی ونظامی و تکنیکی و علمی و...یکسره مشغول شیطنت و توطئه چینی و تخریب هستند، از ورزش ما هم غافل نیستند و تلاش دارند ایران بزرگ و سرفراز وایرانی عزیز و عزتمدار را در این حوزه زیر فشار قرار دهند و آن را منزوی و از صحنه های بین المللی حذف کنند. آنها بر خلاف شعارهایی که مبنی بر جدایی ورزش از سیاست سر می دهند و عده ای خوش باور یا مرعوب و مسحور و یا مامور و معذور! هم آن را باور می کنند، به شدت به ورزش نگاهی سیاسی دارند و تمام تلاش وترفندهای خود را به کار می گیرند تا مثلا با کشوری مثل ایران که از نظر سیاسی مشکل دارند در حوزه ورزش تصفیه حساب کنند. این واقعیتی است غیر قابل انکار که بارها از سوی بدخواهان این سرزمین و تشکیلات ورزشی قاره ای و جهانی وابسته به نظام سلطه در باره ورزش ما اعمال شده است و آخرین آن، همین اتفاقی که برای تیم پرسپولیس ، چند ساعت مانده به بازی به وجود آمد. مهاجم گلزن پرسپولیس که به ویژه در دوبازی قبل ( مقابل السد و پاختاکور) خوش درخشیده بود ناگهان به دلایل غیر موجه و بهانه های واهی و... با محرومیت شش ماهه مواجه می شود به طوری که هیچ کس باور نکرد این محرومیت بر اساس حکمی عادلانه وصرفا ورزشی علیه بازیکن و تیم ایرانی صادر شده است! و پای اغراض سیاسی و دلارهای نفتی سعودی و تبانی باند حاکم بر فوتبال آسیا و... در کار نبوده است. در این باره حتی بعضی از نشریات و کارشناسان کشور عربستان زبان به طعنه گشودند و آن را حکمی غیر ورزشی و ظالمانه خواندند.
**با ورزش ایران دشمنی و غرض ورزس می کنند
امیدواریم این اتفاقات واضح و روشن و غیرقابل انکاری که در باره ورزش ما می افتد و دشمنی ها و توطئه هایی که علیه ورزش و ورزشکاران ما در محافل بین المللی در جریان است و سمپاشی ها و تبلیغات بسیار منفی و مخربی که مشتی آواره دربدر که جیره خوار شبکه ها و سایت های معاند وابسته به صهیونیسم و وهابیت و...هستند علیه ورزش ایران به راه انداخته اند و کرکس وار کمین کرده اند تا نقطه ضعفی پیدا کنند و آن را بهانه قرار دهند علیه کشور عزیز و مظلوم ما تبلیغات راه بیندازند و مطابق میل کارفرمایان وهابی یا صهیونیست و... جوسازی و هیاهو کنند و فعالیت جریان" نفوذ" که یا به خاطر منافع مادی یا از سر اغراض سیاسی به خارج نشینان و تشکیلات بین المللی ورزش " گرا" می دهند و علیه ورزش و ورزشکاران ایران" پالس" مخابره می کنند واطلاعات راست و دروغ می فروشند و... به برخی از مسئولان ما ثابت کرده باشد بحث دشمنی و غرض ورزی با ورزش ایران جدی است و دشمنان این آب و خاک در ورزش هم برای ما قداره از روبسته اند و بنابراین آنها هم باید هشیار باشند وغفلت نکنند چرا که در ورزش، مدعیان جدایی ورزش از سیاست یک جنگ تمام عیار سیاسی علیه ما راه انداخته اند. مدیران و مسئولان ورزش ما باور کنند که بدخواهان، ورزش ما را جدی گرفته اند، افتخار آفرینی ورزشکاران ایران اسلامی به معنای واقعی خاری است در چشمان کور و قلب پلید آنها، وبرای جلوگیری از این اتفاق دست به هر ترفند و کار کثیف و ناجوانمردانه ای می زنند بنابراین آنها باید چند برابر کار خود را در ورزش جدی بگیرند وبه مسئولیت های خود به بهترین وجه عمل نمایند.
**قوی شدن و قوی شدن، تنها راه و چاره
در کرات قبلی نوشته و این دفعه به بهانه اتفاقات اشاره شده باز تاکید می کنیم در مواجهه با این نامردمی ها و توطئه ها باید در عرصه داخلی وبین المللی فعال و جهادگرانه تلاش کرد. مدیران ورزش ما علاوه به استفاده از دیپلماسی فعال و سپردن کار، دست کسانی که در این عرصه تخصص و تعهد لازم را دارند- ونه آدم هایی که فاقد صلاحیت های لازم هستند و بعضا زبان مادری را هم به سختی حرف می زنند!- بیش از هر چیز به " قوی شدن" هرچه بیشتر روی آورند. جواب این نقشه های خبیثانه را بیش از هر چیز باید با حضور قدرتمند ورزش در عرصه های بین المللی داد. این دقیقا همان کاری است که در مسابقات باشگاهی آسیا انجام شد وانگیزه و غیرت و شجاعت تیم پرسپولیس را چنان سروشکل داد که در مصاف با حریفی که آشکار و پنهان حمایت می شد و باندهایی که اداره کننده فوتبال آسیا هستند و دوست نداشتند نماینده فوتبال ایران صعود کند ، با سربلندی و پیروزی بیرون آمد.
سخن این شماره به درازا کشید. بار دیگر تاکید می کنیم که راه ورزش ما قوی شدن و باز هم قوی شدن است. برای قوی شدن هم به ابزار و امکاناتی نیاز هست که همانطور که بالاتر گفته و همواره تاکید کرده ایم ورزش ما از همه امکانات لازم چه مادی و چه انسانی برخوردار است منتهی از این داشته ها و امکانات باید درست وبهینه استفاده کرد. استفاده صحیح از این امکانات هم در گروی وجود مدیریت توانمند و کارآمد است و ... اینجا همان جایی است که همه مشکلات خرد و کلان ورزش ما از آن ناشی می شود!
**نقش بازدارنده و منفی مدیران ارشد ورزش
در یک سنجش دقیق و ارزیابی منصفانه متوجه می شویمکه مدیریت ارشد ورزش ما در کسب افتخارات و موفقیت های ورزشی کمترین نقش را دارد وگاه نقش منفی وپیش گیرنده را بازی می کند!
در پاره ای از موارد از جمله مورد اخیر،نقش او این است که با رفتار و گفتار غلط، موفقیت تیم ما را که در سایه لیاقت بازیکنان و مربیان آن به دست آمده زیر سئوال ببرد و لوث کند. هنر او این است که دو دستگی و تفرقه را در فوتبال ما ومیان تیم های پرطرفدار تشدید کند واز حالت رقابت ورزشی و کری های معمول، آن را به درگیری های فرقه ای و جناح بندی های سیاسی بکشاند ، تا آنجا که طرفداران یک تیم پرافتخار و پر طرفدار دیگر کشورمان چنان احساس" تبعیض" کنند که در اعتراض به عملکرد مدیریت ورزش با در دست داشتن پرچم و سردادن شعار جلوی مجلس شورای اسلامی جمع شوند و شکایت خود را به نمایندگان مردم منتقل نمایند.
**مدیریت ورزش باید اصلاح شود
مدیریت ورزش به هیج وجه نباید اینگونه موفقیت ها را که فقط وفقط به علت مایه های ذاتی و استعداد جوانان ایرانی و بالاخره روحیه غیرت و انگیزه بالای آنان است به حساب خود بگذارد همان طور که هرجا کم می آورد و برای ماله کشیدن بر انجام ندادن هزار کار انجام نشده ضروری، به صعود تیم ملی به جام جهانی متمسک می شود و آن را به حساب عملکرد خودش می گذارد!!! حرف و ادعایی که آنهایی که ورزش را می شناسند و از توان و هنر مدیریتی این آقایان آگاهند بر مضحک بودن آن وقوف دارند. از این به بعد هم نگوید که در سایه شاهکار مدیریتی ما بود که پرسپولیس دوبار به فینال باشگاهی آسیا صعود کرد.این حرف را هم هیچکس باور نمی کند. پرسپولیس به فینال راه یافت پبش از آن نیز چهار بار پیاپی قهرمان لیگ برتر شده است دوسال پیش هم به فینال آسیا راه پیدا کرد اما هنوز تکلیف مدیریت آن معلوم نیست و بی ثباتی مدیریتی مانع از موفقیت های بزرگتر و گردش روانتر چرخ های این تیم پرطرفدار می شود چنانکه دوسال پیش مشکلات ناشی از اشتباهات مدیریتی باعث شد پنجره نقل و انتقالات این تیم بسته شود و پرسپولیس با ۱۳، ۱۴ بازیکن که بعضی از آنها از تیم امید بودند تا فینال آسیا صعود کند.و... این داستانی است مفصل و پر از آب چشم.نکته پایانی اینکه در این هیچ تردیدی وجود ندارد که ورزش مستعد ایران به شدت دچارضعف واشکالات فاحش مدیریتی است و... برای نجات ورزش و هموار ساختن راه پیشرفت وقوی شدن باید، و حتما باید، آن را به شکل قاطع علاج کرد...
*سیدمحمدسعید مدنی