PDF نسخه کامل مجله
يکشنبه ۰۲ دی ۱۴۰۳ - December 22 2024
کد خبر: ۸۷۷۷۴
تاریخ انتشار: ۰۱ مهر ۱۴۰۳ - ۱۵:۰۸
مدیران و مسئولان ریز و درشت ورزش کلاه خود را قاضی کنند

جان ، حرمت و جایگاه"تماشاگر" نزد مسئولان چقدر اهمیت دارد؟!

جان ، حرمت و جایگاه


*تکرار یکی از حرف های همیشگی

وزیر محترم ورزش اخیرا درباره ورزشگاه آزادی گفته است: این ورزشگاه از سرمایه های ورزش ایران است و باید قدر آن را بدانیم.‌ متاسفانه در این باره کم توجهی هایی صورت گرفته است و..." . این حرف ایشان ما را بر آن داشت که یکی از باورهای همیشگی و قدیمی خود - که البته فقط هم حرف ما نیست و حرف همه کسانی است که به ورزش تعلق دارند و به دال و ذال و داشته و نداشته آن آگاهند- را تکرار کنیم تا هم انجام وظیفه کرده باشیم و هم این بار امیدوار باشیم که بعد از " حرف"،" عمل و اتفاقی" هم در راه خواهد بود ، چرا که وزیر هم دارد" سخن از زبان ما می گوید" و شاید وضع با سابق و اسبق و مسبوق فرق کند.

*قدر سرمایه های ورزش را نمی دانیم

اما آن حرف همیشگی چیست؟ حرف درباره ورزشگاه آزادی نیست. یعنی هست اما همه حرف این نیست. ورزش ایران بی اغراق و تعارف مملو از سرمایه و ثروت - آن هم در ابعاد و از جنبه های مختلف - است. ورزش ما به گواه غریبه و خودی و با توجه به شواهد ومستندات غیرقابل انکار ، هم از حیث مادی غنی و قوی است و هم از نظر انسانی وغیر مادی دارای ظرفیتی قابل توجه و سرشار است ولی همانطور که وزیر محترم درباره ورزشگاه آزادی می گوید، متاسفانه قدر این سرمایه ها و داشته ها - که خیلی از همین کشورهای دوروبر و همسایه علی رغم تحمل هزینه های فراوان حسرتش را می خورند - از سوی کسانی که متولی امر ورزش هستند، دانسته نشده و نمی شود و از این بابت چه آسیب هایی که از حیث فنی و شخصیتی و... بر تارو پود ورزش وارد نشده است.

*مسخره بازی ، این بار به نام ترمیم و استانداردسازی!

بازی و در واقع مسخره بازی که مدتی است در مورد بعضی از ورزشگاه های کشور ، از جمله همین ورزشگاه آزادی به راه افتاده ، ریشه در همین قدرناشناسی دارد که بعضی از متولیان به آن نام" ترمیم" و " استانداردسازی" داده اند! لابد در هیچ جای دنیا ورزشگاه های خود را ترمیم و استاندارد سازی نمی کنند که همیشه و سر وقت و اول فصل همه زمین ها و ورزشگاه ها برای شروع و برگزاری مسابقات آمادگی تام و تمام دارند! این بازی ها ومسخره بازی ها چرا باید در ورزش ما اتفاق بیفتد واز همان اول فصل سردرگمی ها و آشفتگی ها و " چه کنم ، چه کنم "ها گریبان بزرگ و کوچک فوتبال را بگیرد ، تماشاگر علاقه مند را بازهم - و بیشتر از قبل - ناراضی کند و به او بفهماند که" کماکان قرار نیست شما از فوتبال لذت ببرید! " ، لذت و منافع و مواهب این فوتبال در اختیار مشتی آویزان بی هنر انگل صفت است که تنها چیزی که برایشان مهم نیست ، فوتبال و تماشاگر ومنافع ملی و قدرشناسی سرمایه های سرشار ورزش است و یکسره به دنبال لفت ولیس و بردن مواهب و منافع بیشتر از فوتبال و ورزش هستند ؟!

*برنامه ریزی وآینده نگری در ورزش معنی ندارد!

رک و بی تعارف حرف مان را زده و بیشتر از این هم می زنیم و لازم باشد برشدت و حدت آن هم می افزاییم چون کسانی هم از آن طرف بی تعارف - و البته فرصت طلبانه وسیری ناپذیر – به دنبال کار و کسب و منافع خود از ورزش و فوتبال و... هستند و فکر و ذکرشان این است که از بساط ورزش هرچه بیشتر به نفع خودشان برداشت کنند. این وضع سال هاست بر ورزش ما حاکم است و اجازه نمی دهد در ورزش و برای ورزش اتفاقات مثبت و رهگشایی چهره بندد ، تا آنجا که اصلی مهم و تعیین کننده به نام " برنامه ریزی و آینده نگری " عملا مفهوم و معنای واقعی خود را از دست داده است. گذران روزها و روزمرگی وبرنامه ریزی به شیوه وصله پینه و " چو فردا شود فکر فردا کنیم!" روش غالب و مسلط مدیریتی ما در بسیاری از بخش های ورزش است.

*سرگرم روزمرگی!

وقتی برنامه ریزی ، جایگاه بایسته و شایسته ای نزد مدیران ورزش ما ندارد و آنها سرگرم تدارک امور روزمره و گذرا هستند یا سرگرم شان کرده اند که به مسائل جدیتر و موضوعات حیاتی تر ورزش فکر نکنند، چه توقع و انتظاری داریم که قدر سرمایه های ورزش دانسته شده و یا اصولا اینگونه سرمایه های ارزشمند وظرفیت های غنی شناسایی و در جای خود به بهترین وجه و در جهت تحول و پیشرفت ورزش به کار گرفته شود؟!

*ورزش ، دست اهلش نیست!

آقای وزیر ورزش اگر آنطور که خود گفته می خواهد اصل تحول در ورزش را عملی واجرایی کند، باید بداند و امیدوار باشد و دل قوی دارد که این کار بدون شک امری است شدنی ، منتها برای ساختن و متحول کردن ورزش، باید بیش از هر چیز آدم ها را بسازد و افکار کوچک با اهداف حقیر را تغییر دهد. این آدم ها و افکار هستند که می سازند یا خراب می کنند . اگر این ورزش مستعد آنطور که می خواهیم بالنده و چابک و در تکاپو وجنبش نیست، آنطور که باید در مسیر درست حرکت نمی کند، قدر سرمایه هایش را نمی داند و آنها را یا معطل گذاشته یا می سوزاند و میدان وعرصه را برای جولان مشتی فرصت طلب منفعت جو فراهم آورده و امروز بدون تعارف - و با نگاهی به همین المپیکی که چندی پیش به پایان آمد - در مقایسه با کشورهای صاحب ورزش دنیا محلی از اعراب ندارد و اگر کشتی به طور سنتی ویکی دو رشته دیگر آبروداری نکنند ، بعید نیست که در قعر جدول مدال ها هم جایگاهی نداشته باشد و... دلیل اصلی - واصلی ترین آن - فقط یک چیز است ، همان که پیش از این بارها و بارها به سهم خود تصریح کرده ایم : ورزش خیلی جاها ، دست اهلش نیست.خیلی از این آدم های نااهل با افکار کوچک خودشان کاروبار ورزش را به اینجا رسانده اند . تا این آدم ها سرند نشده و حساب شان از مدیران کاربلد و لایقی - که شکر خدا در ورزش وجود دارند - جدا نشود و شرشان را کم نکنند، حرف زدن از اصلاح و تحول و... چیزی جز باد هوا نخواهد بود.

*باید برای نجات ورزش ، " کاری" کرد

باری ، آنچه از آن گریزی نیست و تقریبا آنهایی که ماندن و درجا زدن و راضی شدن به وضع و حال فعلی ورزش را برنمی تابند ، برآن وفاق دارند - و خوشبختانه وزیر ورزش هم به گواه حرف های خود نشان داده که به این‌ گروه و دیدگاه تعلق دارد - این است که باید برای اینکه ورزش با انگیزه بیشتر و چالاکی ونشاط به سمت جایگاه های بزرگتر و تحقق اهداف مهمتر حرکت کند و از حالت کسالت و درجازدن و تکرار خارج شود ، کاری کرد و طرح و برنامه ای نو تدارک دید و به اجرا گذاشت.

*معبودی به نام" منافع"!

در این باره و برای تحقق این منظور، طبیعی است که باید مدبرانه و با اراده وارد عمل شد. جریانات و افرادی که در وضعیت فعلی برای خود موقعیت و جایگاه ایجاد کرده و از قبل آن منتفع می شوند، حتما در برابر هر تغییری مقاومت خواهند کرد و از مقدسات و ارزش های فرهنگی و ملی گرفته تا هر آنچه بتوانند ، ابزاری خواهند ساخت برای توجیه وضع موجود و بی اثر کردن تلاش ها و از نفس انداختن تلاشگران. و این طبیعی هم هست. اگرغیر از این باشد ، باید تعجب کرد. در هر حوزه و بخشی - چه ورزش و چه غیر آن - اگر قرار باشد اقدامی در جهت اصلاح و جلب رضایت مردم و تامین منافع ملی صورت بگیرد ، عین این داستان اتفاق خواهد افتاد . بحث منافع است و شوخی نیست تا آنجا که بعضی آن را به جای " معبود" می پرستند و حاضرند در راه آن از آبرو وحتی جان خود مایه بگذارند که می گذارند. وقتی می گوییم‌" منفعت پرستی" یعنی دینی که خدای طرفداران آن ، " منافع" است ، ولو بر زبان ، معبود دیگری را خدای خود بنامند و بدبخت این بشر که چه ظلم ها و جنایت ها وفجایع که از دست پیروان این خدای ویرانگر تحمل نکرده است!

*موضوع "منافع" خیلی جدی است

این چند جمله را عرض کردیم تا بگوییم که وقتی حرف از منافع و منفعت پرستی درمیان است، موضوع را باید خیلی جدی گرفت. الان هم اگر بخواهیم خیلی سرراست حرف بزنیم ، عرض می کنیم که بزرگترین مانع بر سر راه ورزش( تو بخوان کل مملکت!) همین تعارض منافع و عملکرد منفعت پرستان است. اگر می خواهید ورزش را اصلاح و روبراه کنید باید منفعت پرستانی که به شکل و شیوه های مختلف بر آن چنبره زده و مصالح آن را قربانی منافع خود می کنند سر جایشان بنشانید و ورزش را از شر آنها وافکار زیاده خواهانه و مخرب شان نجات دهید . نمی شود حرف از طرح نو زد و از لزوم اصلاح وتحول سخن گفت ولی باز کسانی سردمدار و وسط گود باشند که خود مسبب رکود و درجا زدن ورزش مستعد پیشرفت ما و بهتر شدن آن هستند.آنچه که طبیعی و مسلم است این است که به مصداق " یک دست صدا ندارد"، نه آقای دنیا مالی بلکه هیچ فرد دیگری و در هیچ دوران و مکانی نمی تواند خود به تنهایی دست به اصلاح و تحول بزند. این کاری است که در هر عرصه ای به" فهم مشترک" و " عزم ملی" نیاز دارد. کار یک نفر و دو نفر نیست و ماموریتی است که از عهده وزارتخانه مربوطه ( در بحث ما وزارت ورزش) به تنهایی برنمی آید وسازمان ها وارگان های مختلفی باید مستقیم و غیر مستقیم و به شکل و شیوه های مختلف ( فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، نظارتی، امنیتی و...) به میدان بیایند و در جهت سالم سازی واصلاح محیط و مناسبات ورزش نقشی را که ذاتا برعهده دارند ، به بهترین وجه ایفا کنند .

*نگاه ملی و مردمی

از گوشه و کنار شنیدیم که وزیر جدید ورزش کمیته و گروهی تشکیل داده تا در همین بدو امر تصمیمات درست و سنجیده ای ، خاصه درباره اصحاب و همکاران درجه اول خود اتخاذ کند. تقریبا چیزی شبیه ( البته در گونه کوچکتر)آنچه رئیس جمهور محترم در شروع کار برای چینش کابینه و معرفی وزرای مورد نظر به مجلس شورای اسلامی انجام داد. امیدواریم این کمیته ، گروه ، " اتاق فکر" یا هر چیز دیگری که اسمش را می گذارید، مشاورانی صدیق برای جناب وزیر و یارانی دلسوز برای ورزش و دوستداران آن باشند و بیش از آنکه خدای ناکرده به روش مرسوم ومعمول و جاافتاده! به فکر "لانسه " کردن وحمایت رفاقتی رفقای خود باشند ، با نگاه" ملی و مردمی " در این نشست ها و جلسات حضور یابند و به ورزش و آینده آن بیندیشند.

*روزهای سرنوشت ساز

در هرحال ما این مقطع و روزها را برای ورزش کشورمان خیلی سرنوشت ساز می دانیم وآن را جدی گرفته ایم، چون برخلاف بعضی از آدم های از مرحله پرت که با تعجب و تاسف حتی ردای بالاترین پست های اجرایی ورزش را بر تن کردند اما اصلا انگیزه و اعتقادی به تحول واصلاح و اینطور حرف ها نداشتند و عملا به دنبال کار و کاسبی و" بیزینس" خودشان بودند- والبته خیلی زود از سوی مقامات بالاتر جزو اولین وزیران مردود وبرکنار شده قرار گرفتند وجای خود رابه دیگران سپردند- مسئولان فعلی ورزش قصد و اولویت خود رامبارزه با فساد و اصلاح و ایجاد تحول واقعی اعلام کرده اند و قرار نیست به وضع موجود تمکین کرده و آن را ادامه دهند. ما نیز به نوبه خود حرف و وعده ایشان را حمل بر صحت کرده و در حد و به سهم خود می کوشیم از حرکتی که قرار است در مورد ورزش شروع شود، حمایت کنیم.

*گام های محکم و استوار

حالا که ظاهرا گام اول با تعیین کمیته یا اتاق فکر و مشورتی - که البته کم و کیف آن بر ما روشن نیست و فقط چیزهایی درباره آن شنیده ایم- برداشته شده ، به سهم خود بر این نکته تاکید واصرار می ورزیم که به فرموده و توصیه مولا(ع):" ... وتد فی الارض قدمک".( گام هایت را استوار و محکم بر زمین بگذار) اگر از همین قدم اول محکم و جدی قدم برداشتید ، می توانید به گام های بعدی هم امیدوار باشید و دیگران را هم خوشبین و امیدوار کنید.

*به سرمایه سوزی در ورزش پایان دهید

بهانه سخن ، این حرف وزیر شد که گفته بود" ما قدر سرمایه ای مثل ورزشگاه آزادی را نمی دانیم." ما نیز بر آن افزودیم که نه فقط قدر این ورزشگاه ، که خیلی جاها قدر خیلی چیزها و مهمتر از همه سرمایه های غنی و ظرفیت های وسیعی که از حیث انسانی در چهار گوشه این ملک پرگهر انباشته شده را نمی دانیم ودلیل بزرگ آن ، این است که نتوانسته ایم با به کارگیری و بهره برداری بهینه و دلسوزانه از آنها برای آباد کردن وپیشرفت و ارتقای ورزش ایران عزیز استفاده کنیم. این قدرناشناسی وقتی آزاردهنده و رنج آور می شود که می بینیم این سرمایه های مادی و غیر مادی و انسانی با بی مبالاتی و بی قیدی و بدون در نظر گرفتن ملاک های شناخته شده ای چون تعهد وتخصص وشایسته سالاری و... در اختیار نامدیرانی قرار می گیرد که نه ورزش را می شناسند ، نه اصلا معنای" سرمایه" را می فهمند و نه عملا برای انتظارات و توقعات واصولا کار برای " مردم" ارزشی قائلند و در عوض یکسره به دنبال کار و منافع خویش هستند وفکر وذکرشان این است که از قبل ورزش چه به آنها می رسد و همه هم و غم شان هم اینکه کجای گرده ورزش پا بگذارند تا به مناصب بالاتر و چرب تر بپرند! حسرت خوردن برای سرمایه ها وتاسف از اینکه چرا قدر آنها دانسته نمی شود- که واقعا هم نمی شود- به تنهایی دردی را دوا نمی کند و باید دراین باره کاری کرد و قدمی برداشت ، که امیدواریم علی رغم همه مانع تراشی ها و جیغ و دادهایی که از این و آن سو حتما بپا خواهد شد، مسئولان جدید برای اصلاح وضع به شدت محتاج اصلاح ورزش کاری بکنند و در وهله اول با فراخواندن مردان مصمم و همراه وهمفکر - والبته صاحب تخصص و کاربلد - با درایت وتعهد و دلسوزی ، راه اصلاح وضع به هم ریخته ورزش را ترسیم کنند. در این باره اگر عمر و توفیقی باشد، باز هم خواهیم نوشت...

*با "سرمایه بزرگ ورزش "چگونه رفتار می کنیم؟!

حرف آخر - که دریغ مان می آید چیزی درباره آن ننویسیم – مربوط به اتفاق تلخی است که غروب جمعه در ورزشگاه اصفهان رخ داد و منجر به فوت عزیزی از طرفدران ورزش و تیم ملوان انزلی شد، اتفاقی بهت آور که عمیقا موجب تاسف اهالی ورزش شد. درباره کم و کیف و جزئیات این حادثه دیگران نوشته اند و می نویسند و مسئولان امر پیگیر ماجرا هستند. ما هم در اینجا می خواهیم به سهم خود بگوییم که تماشاگر به عنوان نماد حضور" مردم" در ورزش اصل و رکن اساسی است.‌ ورزش - آن هم در بعد قهرمانی - بدون تماشاگر ، مفتش گران است. پیرو بحث های بالا عرض می کنیم که بزرگترین سرمایه ورزش هر کشوری ،" تماشاگر " است. ما چقدر قدر این سرمایه را می دانیم؟ چقدر حرمت و جایگاه و صلاح و سلامت او را در محیط ورزش نگاه می داریم؟ چقدر به خواسته ها و توقعات او از ورزش ارج می نهیم و به دنبال برآورده کردن انتظارات به حق او هستیم؟ چقدر به او به عنوان صاحب اصلی ورزش نگاه می کنیم که ولی نعمت اهل ورزش است و چقدر او را صرفا سیاه لشگری می دانیم برای پرکردن سکوها و حنجره ای برای راه انداختن هیاهو؟ چقدر در موقع بازی ها امکانات رفاهی، بهداشتی ، آسایش و... برای او فراهم آورده ایم وچقدر بلیت به دست پشت نرده های ورودی خوار و خفیفش کرده ایم و از دراختیار گذاشتن کوچکترین و بدیهی ترین امکانات محرومش ساخته ایم؟ ... در این باره بارها و سال هاست می نویسیم و دیگران هم گفته و نوشته اند اما چون کار وبار ورزش در دست اهل و عاشقان آن نیست و غریبه ها و فرصت طلب ها از سر وکولش بالا می روند ، کسی هم گوشش بدهکار این حرف ها نیست و سرمایه ها نفله و بی ارج می شوند. فقط ای کاش از رهگذر بی مبالاتی ها و قدر ناشناسی های این جماعت آویزان و مخل ، فاجعه ای برای ورزش در راه نباشد ...

*سیدمحمدسعید مدنی

پربازدید ها