چه کسی سرمربی تیم امید را انتخاب کرد؟

کیهان ورزشی-
برای روشن شدن این موضوع که آیا امیدرضا روانخواه، سرمربی جدید تیم فوتبال امید بهترین گزینه برای آن نیمکت مهم بوده است و با این دست فرمان میتوانیم به بیش از ۵ دهه حسرت نرفتن به المپیک پایان دهیم، باید به پروژهای نگاه انداخت که در نهایت به این انتخاب ختم شد. در وهله نخست باید مشخص شود که آیا تمام اعضای کمیته فنی فدراسیون فوتبال صلاحیت حضور در آن جلسات را داشتهاند؟ منظور از صلاحیت، روشن است؛ یعنی هم قدرت بیان نظرات درست فنی را داشته و هم آنقدر خیرخواه فوتبال ملی این کشور باشند که گوش به سفارشهای بیرونی نداده و به اصطلاح عامیانه سرشان زیر بغل کسی نباشد. با احترام به شخصیت حقیقی آنها باید محکم بگوییم که برایند تصمیمات اینها در سالهای اخیر به این سوال پاسخ قاطعی میدهد. شما را ارجاع میدهیم به صحبتهای مجید جلالی، مدیر فنی مستعفی فدراسیون و همچنین گزارشهایی که در همین صفحه درباره تلاشهای بیرونی برای حضور یک گزینه خاص روی نیمکت تیم امید نوشتیم. وقتی درباره افکار غیر فنی و توصیههای رانتی برخیها برای نشاندن گزینه خود روی نیمکت تیم امید نوشتیم، میدانستیم نهایتا فردی سکاندار این تیم خواهد شد که با همه احترامی که برایش قائلیم، خیلیها برای پوشیدن این قبا از او محقتر بودند. این "خیلی ها" شاید یک صف طول و دراز شود. برای امیدرضا روانخواه به عنوان فوتبالیست سابق و مربی فعلی احترام قائل هستیم، اما مسیری که وی بعد از پایان دوران فوتبال خود طی کرد و از عضویت در کمیته فنی استقلال تا نیمکتهای رنگارنگ را در بر میگرفت، نشان میدهد که سایهای حمایتی همواره در تعقیب اوست. بی شک سرمربیای که همین چندی قبل تیمش به لیگ دسته اول سقوط کرده، نمیتواند گزینه نهایی فدراسیون برای سرمربیگری تیم امید باشد، مگر اینکه در پس پرده اتفاقات دیگری رقم خورده باشد. البته این "اتفاقات خاص" در پس بسیاری از تصمیمات فدراسیون فوتبال وجود داشته و "نوبرانه" نیست!
برای روشن شدن منظورمان شما را دعوت میکنیم تا مصاحبه چند ماه قبل رئیس هیات مدیره باشگاه پیکان را سرچ و تماشا کنید. وی در گفت و گوی زنده با شبکه خبر سیما درباره حضور امیدرضا روانخواه در راس کادر فنی پیکان دقیقا این جمله را بر زبان آورد: «روانخواه را فروردین به ما معرفی کرد! او گزینه پنجم ما بود و ...!»
این ادعا که هرگز تکذیب نشد را در کنار صحبتهای چند روز قبل محمد مهدی فروردین قرار دهید که گفته بود: «این موضوع (معرفی روانخواه به فدراسیون فوتبال) همانطور که گفتید شایعه است؛ شایعه پیرامون همه افراد وجود دارد. اینکه یک شایعه به واقعیت تبدیل شود باید ریشهیابی شود. مطمئن باشید تنها جایی که صدای شایستهها در حوزه ورزش شنیده میشود، مجلس است. سابقه ورزشی من مشخص است. مدارک تحصیلی من هم مرتبط با ورزش بوده و تخصص من در حوزه فوتبال بوده است. قبل از اینکه به مجلس بیایم در لیگ یک مربی بودم و در بالاترین سطح مدرک مربیگری دارم و همین الان حاضرم پا به پای این مربیان بروم و در کلاسهای مربیگری شرکت کنم و ...»
به رغم این تکذیب از سوی آقای فروردین - نماینده مجلس که همشهری روانخواه است - سوالی بی جواب میماند و آن هم اینکه؛ گزینه پنجم هدایت پیکان (به گفته رئیس هیات مدیره این باشگاه) چگونه گزینه نهایی فدراسیون برای تیم امید میشود؟!
با این تفاسیر و با توجه به عدم شفافیت در فرایند انتخاب سرمربی تیم امید، مهدی تاج، رئیس فدراسیون، موظف است به طور شفاف دلایل این انتخاب را برای افکار عمومی روشن کند و اعضای کمیته فنی تک به تک از انتخاب خود با ذکر دلایل دفاع کنند تا در صورت تکرار ناکامیدورههای قبل، دیگر شاهد فرافکنی از سوی آقایان نباشیم.
فاصله "بهشت" تا "جهنم" برای استقلال چند قدم بود!
هواداران ناراضی استقلال با روانه شدن به سمت خیابان سعادت آباد تهران - جایی که محل این باشگاه است - از بهشتی که مدیران این مجموعه پس از قهرمانی در جام حذفی برای خود متصور بودند، جهنم ساختند! این خود به تنهایی میتواند سرفصلی برای ساعتها بحث باشد که؛ اساسا چرا تماشاگری که تیمش چند روز قبل از این قیل و قال جام حذفی را بالای سر برده بود، اینچنین آشفته و عصبانی شعار سر میدهد؟ در نگاه اول چنین خشمی پس از آن قهرمانی، منطقی نیست و عجیب به نظر میرسد، اما اگر حتی به صورت گذرا اتفاقات سالهای اخیر این باشگاه را رصد کرده باشید و از آمد و رفت نامدیرانی که خرابی به بار آوردند و رفتند و پشت سرشان را هم نگاه نکردند مطلع باشید، به این هوادار حق میدهید که اینگونه برافروخته شود، به ویژه در روزهایی که رقیبان خود را با سبدی پر از بازیکن مشاهده میکند. در این فضای غبارآلود، طبیعی است که هوادار نتواند اعتمادی به مدیریت داشته باشد. وقتی در اوج مشکلات ساختاری و کارهای انجام نشده و تلنبار شده، مدیران این مجموعه سراغ بزک کردن نما میروند و تصمیماتی خلق الساعه مثل استخدام سخنگوی خانم و جذب سیدورف - بدون کمترین شفاف سازی در مورد شرح وظایف وی – میگیرند، روشن است که این مسیر نادرست به آن غلیان هواداران منتج میشود؛ لذا برای مدیران این باشگاه از نان شب واجبتر آن است که اعتماد هوادار خود را نه با حرف و شعار بلکه با اقدامات اصولی و رفتارهای صادقانه جلب کنند. فعلا که ذرهای در این راه تلاش نکردهاند!
گردانندگان پنهان فوتبال ایران!
خبری مبنی بر درآمد باورنکردنی یک دلال فوتبال در ایران بازتابهایی داشت. در خبر مورد نظر آمده بود: الف – سین در تابستان گذشته طبق چند برآورد رسمی حداقل ۵۰۰ میلیارد تومان از ترانسفر بازیکنان داخلی سود برده است، رقمی که پیش بینی میشود در این تابستان با افزایشی عجیب به ۲_۲.۵ هزار میلیارد برسد.
این خبر را باید با صدای بلند خواند و بعد با لبخندی تلخ به مدیران فوتبال ایران – از روسای باشگاهها گرفته تا مدیران فدراسیون نشین – تبریک گفت. البته یک تبریک هم باید برای نهادهایی کنار گذاشت که قرار بود نظارتی باشند، اما فوتبال برایشان حکم "بچه سرراهی" را دارد؛ اگر غیر از این بود به طرفه العینی برج و باروی آنهایی که خون فوتبال ایران را برای کسب درآمدهای میلیاردی خود در شیشه کردهاند به باد میدادند. خب، هر چه که هست اینجا ظاهرا کک کسی نمیگزد. یک نفر از اینها شرم نمیکند و با خود نمیگوید آیا در آن دنیا در قبال این انفعال پاسخی برای معبودم خواهم داشت؟ در روزگاری که مردم برای امرار معاش در تنگناهای شدید هستند، روا نیست که عدهای فرصت طلب اینگونه از جیب همین مردم برای خود تاج و تخت بسازند. این البته تنها یک شقه از ماجراست و میدانیم نقش دلالها – به ویژه همین دلال مورد نظر – با توجه به حجم قابل توجه بازیکنانی که در تیمهای مختلف دارند و به صورت اتوبوسی از اینجا به آنجا میبرند، فراتر از "کارچاق کنی" است؛ یعنی با توجه به تسلطی که بر این بازیکنان دارند، اگر اراده کنند میتوانند یک تیم را به روز سیاه بنشانند و ... و این بد است، هم خالی کردن جیب مردم و هم نابودی تیمهای محبوب مردم.
حمید ترابپور