مدیرانی که به دنبال بهبود وضع خودشان هستند، نه ورزش!
کیهان ورزشی-
وظیفه ما
دقایقی قبل از شروع مراسم تشییع پیکر مرحوم داریوش مصطفوی (که خداوند روح ایشان و همه رفتگان را شاد کند) جایی در محوطه جلوی ورزشگاه - که از گزند آفتاب داغ مرداد ماه در امان مانده - با چند نفر از دوستان رسانهای و قدیمیهای فوتبال از هر دری سخن میگفتیم که یکی از بزرگان خوشنام ومحترم و به معنای واقعی پبشکسوت ورزش به جمع ما اضافه شد و خطاب به مخلص و سایر دوستان رسانهای گفت: " وظیفه شما در قبال ورزش و بهبود وضع فوتبال خیلی سنگین و مهم است که باید به آن به بهترین وجه عمل کنید و بنویسید و آنقدر بنویسید که بالاخره مسئولان متوجه مسائل شوند و به وظایف خود عمل کنند" و...
پیشنهاد پیشکسوت
او در پایان گفت مثلا یکی از چیزهایی که باید درباره آن بنویسید، این است که مسئولان برای جمع شدن و تجدید دیدار پیشکسوتها و بزرگان ورزش، محلی مناسب را در نظر بگیرند و هرچند وقت یکبار مراسمی را در آنجا برگزار و از پیشکسوتها و قدیمیهای ورزش و خانوادههای ایشان دعوت کنند تا ضمن شرکت در مراسم، با همدیگر دیدار و مرور خاطرات داشته باشند و تجدید دیدارها منحصر به این نشود که عزیزی دنیای فانی را ترک گوید و به بهانه آن اهالی ورزش گردهم بیایند و ...
هوش و حواس مسئولان
خدمت " حاج غلامحسین خان نوریان"، چهره آشنا و قدیمی فوتبال و ورزش به سهم خود عرض کردیم که بارها و بارها درباره این موضوعات که میفرمایید، نویسندگان و صاحبان قلم نوشته و تلاش کردهاند که توجه مسئولان را جلب کنند، اما متاسفانه مدیران و مسئولان گوش وحوصله و وقتی برای شنیدن این حرفها و قصدی برای اجرایی کردن آنها - یا بخشی از آنها - ندارند و مشغولیتها و روزمرگیها و نتیجه گراییها و کمیت محوریها و... سخت آنان را غرق و هوش و حواس شان را به خود جلب کرده و... الخ. حالا که شما میفرمایید، ما اطاعت کرده و باز هم مینویسیم، اما در کرتهای قبلی که نوشتهاند و نوشتهایم، هیچ اتفاق خاصی نیفتاده است.
غریبههای بیگانه با ورزش
این حرف، انتقاد ما به مدیریت فعلی نیست بلکه به دفعات و در مقاطع مختلف به سهم خود نوشتهایم ورزش درست اداره و مدیریت نمیشود، چون خیلی جاها سازکار آن دست " اهلش" نیست. غریبههای بیگانه و نا آشنا نسبت به جامعه و جامعه شناسی ورزش که از دوران کودکی وجوانی با آن - حتی در حد بازی وشرکت در فعالیتهای محله - سروکاری نداشته و فرهنگ ورزش و روابط و مناسباتش را نمیشناسند، فقط به لطف پارتی و همشهری گرایی و باند بازی و سیاسی کاری بر بسیاری از مناصب مدیریتی تکیه زدهاند تا هم " شغل مهمی" داشته باشند و هم از مواهب گوناگون استفاده کنند وهم از پست ورزشی خود سکویی بسازند برای جهش به مناصب بالاتر و پرش به " شغلهای مهم تر" و پستهای چرب و نرم تر.
آقایان اصلا این حرفها را درک نمیکنند
اینها اصلا حرف های" حاج آقا نوریان" را درک نمیکنند و معنای کسوت و حرمت و تجدید دیدار قدیمیهای ورزش و... را نمیفهمند. برای این افراد" امروزِ" ورزش جذابیت و اهمیتی ندارد، چه برسد به اینکه بخواهند محلی را در نظر بگیرند تا بزرگان وقدیمیها با خانواده هایشان دور هم جمع شوند و خاطره بگویند و این مثلا مدیران از تجربیات آنها برای بهتر شدن آینده استفاده کنند.
اهل ورزش میدانند" امجدیه" یعنی چه!
برای نمونه مثالی میزنیم که اهل ورزش به راحتی متوجه منظور ما میشوند. فقط آنها میدانند " ورزشگاه شیرودی" (یا همان امجدیه سابق) یعنی چه و چه خاطرات و روزهای تلخ وشیرینی از فوتبال ما را در ذهن دوستداران زنده میکند و چه ستارگان درخشان و چهرههای محبوبی در وسط چمن با هنرنمایی خود تماشاگران را لبریز از شادی و نشاط کرده و به تحسین واداشتهاند. اکنون این ورزشگاه خاطره انگیز و قدیمی چه نقشی را در ورزش و به ویژه فوتبال ما بازی میکند؟
بهره برداری بیشتر واستفادههای بهتر از "ورزشگاه پیر" پایتخت
نمیگوییم امروز ورزشگاه شیرودی عاطل و باطل مانده است. خوشبختانه درهای این ورزشگاه به روی علاقهمندان باز است و روزانه دهها نفر از جوانان و دوستداران ورزش روی پیست آن میدوند، اما اهالی ورزش توقع دارند از آنجا علاوه بر امور روزمره ورزشی و... استفادههای بیشتر فرهنگی ومعنوی به عمل آید و از قسمتهای مختلف (ونه فقط پیست آن برای دویدن یا تشییع پیکر قهرمانان متوفی) مثلا برای راه اندازی موزه ورزش، کتابخانه، سینما، رستوران، عرضه و فروش ابزار و وسایل والبسه ورزشی یا محلی برای دیدار با اهالی ورزش و خانواده آنها بهره برداری شود. البته این خود بحثی مفصل است که در این مقال نمیگنجد و باید جداگانه به آن پرداخت.
در دل به این حرفها میخندند!
در اینجا به عنوان مثال به این موضوع اشاره کردیم که فقط اهل ورزش متوجه منظور ما میشوند ومطمئن هستیم در این باره خیلی بیشتر ودقیقتر از حرف های" تمجمج گونه" نظر و پبشنهاد دارند، اما اطمینان داریم کسانی که اشتباهی و با توصیه و پارتی بازی و لابی گری و از بد حادثه پا به میدان مدیریت ورزش گذاشتهاند، در دل به حرفهای ما درباره ورزشگاه شیرودی میخندند، حرفهایی که خیلی بهتر از آن در ورزشگاههای قدیمی وجدید کشورهای صاحب ورزش پیاده میشود.
امجدیه ما و" پارک د پرنس" آنها!
هرگز پاریسیها به بهانه ساختن ورزشگاه مدرن" سن دنی"، به ورزشگاه پیر وقدیمی شهر خود یعنی" پارک د پرنس" (که حکم امجدیه تهران را دارد) بی اعتنا نشده و آن را به حال خود رها نکردهاند. بگذارید راحتتر و صریحتر بنویسیم. این نوع به اصطلاح مدیران اصلا انگیزهای برای استفاده بهینه از داشتههای انسانی و مادی به منظور بهتر شدن وضعیت ورزش ندارند و درعوض یکسره به دنبال بهتر کردن شرایط خودشان هستند! آنها خود را مهمان دو سه روزه ورزش میدانند که باید از این مدت حسابی استفاده کرده و بار خود را ببندند!
" عوضیآمده" توهین نیست، عین واقعیت است!
اینها همان مدیران" عوضی آمده" هستند که بارها درباره آنها نوشتهایم. این توضیح را قبلا دادهایم و بازهم عرض میکنیم که منظورمان از" عوضی آمده"، عین واقعیت است و خدای ناکرده قصد بی حرمتی به کسی را نداریم. این مدیران به اشتباه سر از ورزش درآوردهاند و همانطور که چند سطر بالاتر نوشتیم، اصلا شناختی از ورزش وفرهنگ و جامعه شناسی آن ندارند و در عمر خود سروکاری با ورزش نداشتهاند.
نه ورزشی هستند و نه مدیر!
بدتر از همه، آنها غالبا از اصول مدیریتی آگاه نیستند و یا اگر هم هستند، جرات و توان و" جنم" اعمال این اصول را ندارند. یعنی از بخت بد ورزش، خیلی از کسانی که بر مسند مدیریتی تکیه زدهاند، نه ورزشی بوده و ورزش و چم وخم و ظرایف فنی و فرهنگی آن را میشناسند و نه" مدیر" به معنای واقعی هستند. ورزش - و هر جای دیگر- برای سروسامان یافتن و روبه جلو حرکت کردن و ارتقای کیفیت خود به" مدیر" احتیاج دارد. مدیری که" مدیر" باشد، در هر حوزه و میدانی که وارد شود، چون اولا اصول مدیریت را میشناسد و ثانیا آنها را با شجاعت در حد توان اجرا میکند، میتواند سیستم یا مجموعه خود را به سمت اهداف مورد نظر به حرکت درآورد. با کمال تاسف و با نگاه به واقعیت باید گفت ورزش ایران خیلی جاها و در مقاطع مختلف فاقد چنین مدیریتی بوده و بزرگترین سند و شاهد ما هم برای اثبات حرفی که میزنیم، وضعیتی است که ورزش - و علی الخصوص رشتههایی مثل فوتبال - با آن دست به گریبان هستند که اصلا تناسبی با قابلیتهای بالقوه و ظرفیت سرشار انسانی و سرمایههای با ارزش مادی ما ندارد.
ورزش امری تخصصی است، به اهلش بسپارید
چنانکه بارها نوشته و بنابر وظیفه حرفهای خود تاکید کردهایم، ورزش امری تخصصی و به جای خود در دنیای امروز مقوله با اهمیتی است که کارکردهایی فراتر از بازی و تفریح کودکانه دارد. کار ورزش را مثل هر امر دیگری باید به اهلش سپرد، کسانی که ورزش را میشناسند، به اصطلاح ورزشی هستند و برای کار کردن در این عرصه و جلو بردن و تقویت ورزش انگیزه دارند.
ورزش باید در خدمت جامعه باشد، نه فلان باند و حزب و قومیت!
ورزش به هیچ فرد، باند و گروه و شهر وقومیتی بدهکار نیست بلکه ابزاری موثر است با کارکردهای متنوع اجتماعی. باید هنر و غیرت آن را داشته باشیم که ورزش را در خدمت مردم و جامعه و منافع ملی به کار بگیریم. ورزش میراث خانوادگی و ارث پدری کسی نیست که بدون داشتن هنر و لیاقت و مشروعیت علمی، تخصصی وتجربی، به آن بچسبد و کنگر بخورد و لنگر بیندازد واز منافع و مواهبش به نفع خود و دارودسته اش استفاده کند.
معضلی جدی در ورزش
اتفاقا وزیر محترم ورزش هم چند روز پیش در جلسهای به این موضوع پرداخته و صریحا گفته بود:" آدمهای چسبیده به ورزش که منشا اثر نبودند، باید از ورزش بروند... "حرف آقای وزیر نشان میدهد داستان چسبیدهها و طلبکارها و بی هنرهای چنگ انداخته به بخشهای مختلف ورزش، حرف این قلم واین نشریه و برداشت شخصی نیست بلکه معضلی مهم وجدی است که جلوی پیشرفت ورزش را گرفته و اجازه نمیدهد به جایگاه بالاتری صعود و شرایط بهتری را تجربه کند.
تحقق این اهداف متعالی با حرف "شدنی" نیست
حالا که صحبت از آقای وزیر شد، خوب است به بخش دیگری از حرفهای ایشان در همان جلسه بپردازیم که با اشاره به مقاومت جانانه ملت ایران - از جمله جامعه ورزش - مقابل هجوم خونخواران آمریکایی- صهیونیستی که به معنای واقعی دشمن انسانیت و ننگ بشریت و نزد جهانیان منفور هستند، بر" حضور پر رنگ ورزشکاران ایرانی در مجامع بین المللی " و " به اهتزاز درآمدن پرچم مقدس" کشورمان تاکید میکند، هدف بزرگی که حرف همه دلسوزان وعلاقهمندان به ورزش در این آب وخاک است، اما حتما آقای وزیر میداند تحقق آن، با شعار دادن و اقدام نکردن، امکان پذیر نخواهد بود!
راه تحقق اهداف
رسیدن به این هدف متعالی و حضور پرقدرت و افتخارآفرین ورزشکاران ایرانی به نحوی که دل مردم ایران و دوستداران این سرزمین ظلم ستیز را شاد کند و خار چشم دشمنان باشد، راه خودش را دارد و همانطور که بالاتر تاکید کردیم به مردان مرد و باغیرت و مدیر و مدبر و کاربلد و با انگیزهای نیاز داریم که جامعه، مطالبات و انتظارات مردم و بالاخره اهداف و آرمانهای ورزش را بشناسند و به مناصب به عنوان" سنگر خدمت و مبارزه" نگاه کنند، نه طعمهای برای کسب منافع و سکویی برای پرش به پستهای چرب ونرم تر!
مدیران جوان و عاشق کار
همین هفته پیش آقای رئیس جمهور در شهر زنجان صریحا اعلام و برای چندمین بار تاکید کرد که:"کشور با افراد دانا، توانا و خلاق ساخته میشود. "
میدانیم که آقای پزشکیان از شروع مسئولیت خود بر اصل" تخصص" و واگذاری امور به" کارشناس" تاکید داشته است. آقای دنیامالی هم در همان جلسه گفت: " در عرصه مدیریت باید از مدیران جوان و عاشق کار استفاده شود... " خب. تا اینجای کار همه چیز درست، از این به بعد میماند" عمل" به این حرف ها.
" عمل درست" همان چیزی است که ورزش - و حوزههای دیگر در این مملکت - برای سروسامان یافتن و روبراه شدن به آن احتیاج دارد. امیدواریم مدیر فعلی ورزش با سپردن امور به شایستهها و اهل فن، عامل به حرفها وشعارها باشد و خدای ناکرده مصداق این عتاب معروف و تکان دهنده الهی نباشد که:"... لِمَ تقولون ما لا تفعلون"!
*سید محمدسعید مدنی