ساپینتو؛ بازگشت یک "طغیانگر" یا فرصت دوباره برای اثبات؟

کیهان ورزشی-
باشگاه استقلال در حالی از سرمربی خود رونمایی کرد که این چهره جدید، همان نام آشنای قدیمی است؛ ریکاردو ساپینتو، مربی پرتغالیکه پیشتر با یک حکم انضباطی سنگین ایران را ترک کرده بود!
ساپینتو در دوره قبلی حضورش در استقلال، بیش از آنکه امضای فنی ماندگاری از خود بر جای بگذارد، با رفتارهای هیجانی، درگیریهای مداوم با داوران و جنجال با اعضای تیمهای رقیب در خاطرهها ماند، مردی که شور و حرارتش اگرچه گاه باعث همدلی هواداران میشد، اما در بزنگاهها برای استقلال دردسرساز بود.
با این حال، چون همواره معتقد به قضاوت پس از عمل هستیم، باید این بار نیز به او فرصت داد تا کار خود را آغاز کند و سپس عملکردش مورد سنجش قرار گیرد ولی این به معنای چشمپوشی از گذشته نیست.
واقعیت این است که اگر ساپینتو از تجربیات تلخ پیشین درس نگرفته باشد و باز هم چهرهای طغیانگر از خود نشان دهد، باید گفت: آش همان آش است و کاسه همان کاسه.
بنابراین، مدیران استقلال باید پیش از آغاز فصل، صراحتاً با او وارد گفتوگو شوند. ساپینتو باید بداند که این بار، رفتارهای هیجانی و پرتنش، بدون هزینه نخواهد بود. باشگاه باید چارچوبهایی روشن برای او ترسیم کند و تضمین بگیرد که در صورت تکرار حاشیهها، غرامت آن متوجه شخص مربی خواهد شد؛ پیش از آنکه پای کمیته انضباطی وسط بیاید و تیم بار دیگر قربانی عصبانیتهای بیموقع شود.
از سوی دیگر، استقلال نیاز به ثبات دارد؛ تیمی که هر فصل با تغییرات پرحرف وحدیث وارد لیگ میشود، نمیتواند با هر جنجال انفرادی سرمربی، هزینه جمعی بپردازد.
هواداران استقلال، حالا با ترکیبی از هیجان، تردید و انتظار به بازگشت ساپینتو نگاه میکنند. این توپ حالا در زمین مربی پرتغالی است. آیا این بار او میخواهد مربیای سازنده باشد یا همان چهره جنجالی همیشگی؟
مگر "خانه خاله" است؟!
هفته گذشته، جلسهای با حضور اعضای هیأتمدیره پرسپولیس و رضا درویش، مدیرعامل این باشگاه برگزار شد. این نشست با تسلیت ایام عزاداری سالار شهیدان، گرامیداشت یاد شهدای وطن، آرزوی سلامتی برای حادثهدیدگان و قدردانی از مقاومت مردم ایران و نیروهای مسلح در برابر حمله ناجوانمردانه اخیر همراه بود.
در ادامه جلسه، گزارشهای مختلفی درباره وضعیت باشگاه به اعضا ارائه شد و مدیرعامل پرسپولیس، آنها را از جزئیات مربوط به کادر فنی، روند مذاکرات در فصل نقل وانتقالات و پیگیریهای انجامشده برای جذب بازیکنان مطلع ساخت. طبق تصمیم هیأتمدیره، ادامه همکاری با اسماعیل کارتال به عنوان اولویت اصلی در نظر گرفته و مقرر شد اقدامات لازم برای تمدید قرارداد او در دستور کار قرار گیرد.
اما ساعاتی بعد از این جلسه، خبر رسید که کارتال تصمیم قطعی گرفته به ایران بازنگردد. شاید در زمانی که شما این متن را میخوانید، تحولات جدیدی رخ داده باشد، اما در هر صورت نباید اصل ماجرا را فراموش کرد.
نکته مهم این است: چگونه میشود سرمربی تیمی در این سطح، بهسادگی تیم را ترک کند و مدیران باشگاه فقط نظارهگر باشند؟ مگر اینجا "خانه خاله" است؟! چه بندی در قرارداد کارتال وجود داشته که چنین خروج آسانی را ممکن کرده است؟ اگر مسائل امنیتی و وضعیت خاص کشور بهانهای برای این جدایی بوده، آیا نباید از ابتدا تمهیداتی برای حفظ ثبات نیمکت اندیشیده میشد؟
فراموش نکنیم همین سناریو، پیش از این هم در دوره مدیریت رضا درویش و با رفتن ناگهانی یورگن لوکادیا از ایران تکرار شده بود. آن زمان هم کسی نفهمید دقیقاً چه شد، چرا رفت و مدیران چرا دستبسته بودند.
اگر پرسپولیس باشگاهی مردمی و نماد فوتبال ایران است، نباید سرنوشتش اینگونه به خواست و اراده یک مربی خارجی گره بخورد؛ مربیای که هر وقت خواست بیاید، هر وقت نخواست برود و حتی پاسخگو هم نباشد.
شاید وقت آن رسیده که مدیران پرسپولیس به جای روابط عمومیهای پرطمطراق، درباره بند بند قراردادهایشان برای هواداران شفافسازی کنند. چون این تیم، متعلق به مردم است، نه به چند مدیر "صندلیدوست. "
فصل جنون؛ فوتبال ایران در تسخیر دلالها و قراردادهای نجومی
در روزهایی که ذهن مردم کشورمان با حوادث جنگی و جنایات رژیم صهیونیستی درگیر است و جامعه ورزش نیز بهدرستی این جنایات را محکوم کرده، پشت پرده فوتبال ایران صحنهای دیگر در جریان است؛ صحنهای که بوی پولهای کثیف، رانت و دلالی میدهد.
در بازار نقلوانتقالات فوتبال ایران، شنیدن برخی از ارقام هوش از سر آدم میبرد. یک بازیکن جوان که هنوز در سطح اول فوتبال کشور امتحان خود را پس نداده، با قراردادی به ارزش حدود ۱۵۰ میلیارد تومان به تیمی بزرگ پیوسته است؛ بازیکنی که بیش از آنکه عملکردی اثباتشده داشته باشد، با تبلیغات و دلالبازی وارد ویترین شده است.
در یک باشگاه شهرستانی پولدار با پشتوانه معدنی، برای جذب بازیکنانی در آستانه بازنشستگی ـ با سن ۳۴ و ۳۵ سال ـ بیش از ۴۰ میلیارد تومان هزینه میکنند، در حالیکه همین هزینه میتوانست صرف توسعه زیرساخت، استعدادیابی یا حمایت از ردههای پایه شود.
در ماجرایی دیگر، دلالی بانفوذ به بازیکن خود آموخته که به باشگاهش بگوید در سفر زیارتی به عتبات است و فعلاً نمیتواند برای تمدید قرارداد حاضر شود، اما تنها دقایقی بعد خبر میرسد که همان بازیکن با قراردادی دو برابر پیشنهاد قبلی به باشگاهی دیگر پیوسته است!
گزارشها حاکی از آن است که تنها در یک قرارداد، دلال مربوطه حدود ۱۰ میلیارد تومان حقالزحمه گرفته است. این دلال تنها در لیگ برتر مالک حقوق بیش از ۲۰ بازیکن است و اگر این روند را در نظر بگیریم، تنها در این فصل، به رقم نجومی صدها میلیارد تومان دست پیدا خواهد کرد!
این در حالی است که بسیاری از باشگاهها با بحران مالی مواجهاند، تیمهای ریشهدار سقوط میکنند و بازیکنان ردههای پایه حتی کفش مناسب تمرین در اختیار ندارند!
آیا وقت آن نرسیده که سازمانهای نظارتی، مجلس و نهادهای بالادستی ورود جدیتری به این بازار آشفته داشته باشند؟ فوتبالی که قرار است الگوی نسل جوان باشد، دارد به ویترینی از رانت، فساد و پولشویی تبدیل میشود!
حمید ترابپور