از مستطیل سبز تا زندان کره جنوبی؛ مقصران واقعی چه کسانیاند؟

کیهان ورزشی-
خط وربط ورزش را چه کسانی تعیین میکنند؟
در این باره که ورزش ما - و علی الخصوص رشتههایی مثل فوتبال - " مَچَلِ" مشتی سودجو و منفعت طلب و باندهای افسارگسیخته شده، ظاهرا هیچکس به جز برخی از مسئولان ارشد ورزش شک و تردید ندارد! در این ورزش خیلی جاها و در خیلی از رشتهها (بهترین مثال در این باره فوتبال است) به جای آدمهای کارشناس و انسانهای حقگو و دلسوز و خلاصه کسانی که قبل از آنکه به جیب خود فکر کنند، منافع ملی و مصالح ورزش و انتظارات و توقعات مردم را در نظر میگیرند، عناصر آویزان و سودجو - که فقط" منافع" خودشان را میبینند و به دنبال تامین آن به هر کلک وترفندی هستند و در نظرشان منافع ملی و مصلحت ورزش و انتظارات و عواطف مردم و علاقهمندان پشیزی ارزش ندارد - تصمیم میگیرند وخط وربط تعیین میکنند. آنها مربی میبرند و میآورند و تیم میبندند و نرخ بازیکن و مربی و... را تعیین میکنند و هر طور منافع شان ایجاب میکند، قیمتها را در بازار نقل و اتتقالات بالا و بالاتر میبرند و...
قیمت سیصد برابری برنج!
خلاصه این افراد همان بساطی را که همپالکیهای مخرب و طماع آنها در سایر حوزهها - خاصه بخش اقتصادی - درست کردهاند و بدون توجه به شرایط حساس مملکت وفشارها و سختیهایی که مردم از حیث مادی و روحی متحمل میشوند، فقط به فکر خودشان و آباد کردن آخورشان هستتد و مثلا در اوج تجاوزات دشمنان جنایتکار، قیمت برنج را سیصد برابر میکنند، در ورزش به وجود آوردهاند و...
در این باره گفتنیها ونوشتنیها بارها گفته و نوشته شده، اما هیچ حرکت و اقدامی در جهت برهم زدن این شرایط - که اصلا به مصلحت ورزش نیست – از سوی کسانی که در این باره مسئولیت دارند، صورت نمیگیرد و جز حرف زدن و شعار دادن کار دیگری انجام نمیشود! باید پرسید" ماجرا از چه قرار است؟ "
" تیک تاک"کنان!
اخیرا مالک یکی از باشگاههای لیگ برتری در برنامهای تلویزیونی پرسیده است: " یعنی زور نهادهای نظارتی به چند تا ایجنت نمیرسد؟! "
این سوالی نیست که فقط برای آقای مالک مطرح باشد بلکه شبههای است که سخت ذهن و فکر علاقهمندان و دوستداران ورزش را - از کسی که به طور کارشناسی به ماجرا مینگرد تا فردی که احساسی مسائل را دنبال میکند – مشغول کرده، اما کوچکترین واکنشی از سوی مسئولان و آنهایی که باید پاسخگوی وضعیت ناخوشایند حاکم و مناسبات مفسده آلود باشند، صورت نمیگیرد و حضرات به گونهای رفتار میکنند که گویی همه چیز عادی است و هیچ مشکل خاص و معضل حادی وجود ندارد و خلاصه همه چیز مثل حرکت عقربههای ساعت" تیک تاک" کنان تنظیم شده و مرتب است!
کی باشد، کی نباشد!
این در حالی است که تقریبا همه میدانند که چنین نیست و واقعیت حاکم بر ورزش (علی الخصوص رشتههایی مثل فوتبال) چیز دیگری است و عنان کار خیلی جاها به جای اینکه دست مدیران و مسئولان بوده و نظرات علمی و کارشناسی ملاک تصمیم گیری و برنامه ریزی و عمل باشد، دست جریانات دلالی وعناصر فرصت طلب سوءاستفاده چی است. اینها هستند که خیلی وقتها و در خیلی از جاها میگویند "کی باشد و کی نباشد". کسانی باید باشند که با این جماعت فرصت طلب و مفسده انگیز همراهی کنند و باج سبیل بدهند و...
باندهای دلالی و بازیکنانی که سر نخواستنشان دعواست!
اگر یک بازیکن معمولی یا پا به سن گذاشته نزدیک به بازنشستگی باشد، این شانس را دارد که در میان بهت و حیرت کارشناسان و طرفداران به ضرب و زور دلالی و شامورتی بازیهایی که در رسانهها و فضای مجازی و... راه میاندازند و نفوذ کلمهای که نزد مدیران و یا بعضی از اعضای موثر هیات مدیره و ... دارند، با بستن قراردادهای عجیب و غریب - که اکثرا از جیب ملت و کیسه بیت المال تامین میشود - به تیمهای بزرگ و پرطرفدار راه پیدا کنند و یا حتی بعضا در حالی که سر نخواستن شان دعواست و عضو هیج تیمی نیستند، از سوی سرمربی و کادر فنی که خیلی وقتها به راحتی بازیکنان زبده لیگ را - که دوست ودشمن به قابلیتهای فنی آنها معترفند - نادیده میگیرند و به بهانههای واهی ومضحک کنار میگذارند، به اردوی تیم ملی فراخوانده شوند تا آقایان دلال هم چنین بازیکنانی را به تیمها قالب کنند وهم بتوانند به عنوان اینکه طرف " بازیکن ملی" است، نرخ قراردادش را بالا ببرند!
مربیان بدون کارنامه آویزان به باندهای دلالی
و یا اگر مثلا " مربی" باشد، بدون داشتن کارنامه وعملکردی قابل قبول، به لطف همین باندهای باج خواه و کار چاق کن " صاحب تیم " میشود و اگر هم تیمی در لیگ پیدا نکند، همین باندها تیمی در سطح ملی (نوجوانان، جوانان، امید و حتی بزرگسالان) برای او دست وپا کرده و مسئولان فوتبال را وادار میکنند که به توجیه این اقدامات تبعیض آلود و اهانت آمیز و دلال منشانه بپردازند. نمونهها در این باره آنقدر زیاد است و تشت رسواییها چنان از بام افتاده که اهالی ورزش کاملا به آن واقف هستند و نیازی نیست برای مجاب کردن کسی، مثال و نمونه بیاوریم.
کافی است به همین یکی دوماهه اخیر نگاهی بیندازیم تا ببینیم دلالی افسارگسیخته وجریانات طماع و فرصت طلب در این فوتبال چه شلتاقها که نمیکنند و چه جفتکها که نمیاندازند و چه کارها که برای نفع شخصی - ولو به قیمت نابودی ورزش و فوتبال و برخلاف میل و خواسته تماشاگر - انجام نمیدهند و...
چه استعدادهایی که هدر نمیروند!
تاکید میکنیم که این جماعت آویزان و بعضا مذبذب و کلاش هستند که در این ورزش تعیین میکنند که کی باشد و کی نباشد، نه کمیتههای فنی خنثی یا نداشته باشگاهها وفدراسیون و... و از این رهگذر که ملاک بودن و نبودن و دیده شدن و نشدن، دور و نزدیکی به جریانات دلالی و باج دادن و کنار آمدن با آنهاست و نه سواد وشخصیت و اخلاق و اصولی مثل شایسته سالاری، استعدادهای زیادی از چرخه فوتبال کنار میمانند.
یک نمونه تازه و یک مثال زنده
در این باره هم مثال زیاد است و اهل فن و کسانی که رویدادهای فوتبال را پیگیری و تحلیل میکنند به خوبی از آنها آگاه هستند. با این همه در این مورد مثالی سربسته و اشاره وار میزنیم. در همین فصل گذشته همه دیدیم که یک مربی تیمی را تحت هدایت خود! از دسته برتر به دسته اول سرنگون کرد ومربی دیگری یک تیم بحران زده و پرمشکل و مسئله دار را تحویل گرفت و در نهایت با سروسامان دادن به آن در زمانی کوتاه یک مقام قهرمانی - که " مجوز آسیایی" هم ضمیمه اش بود - به طرفدارانی که فصلی سخت و پراز روزهای تلخ را گذرانده بودند، تقدیم کرد و لبخند رضایت را بر لبان آنان نشاند.
مربی ناموفق ارتقاء یافت و کسی که تیمش را قهرمان کرد، محو شد!
نتیجه چه شد؟ همه میدانیم آنکه تیم تحت نظرش را روانه دسته پایبنتر کرده بود، ارتقاء گرفت و تیمی در سطح" ملی" به او سپرده شد و مسئولان فوتبال هم که گویا خود را با دسته " کر و کورها" طرف میدانند و کوچکترین احترامی برای مخاطب شان قائل نیستند، افاضه فرمودند که این انتخاب بر اساس تصمیم " کمیته فنی"! بوده و این فرد برای این کار " بهترین انتخاب" است. آن دیگری که از تیمی بحران زده تیمی قهرمان و آسیایی ساخته بود، از فردای قهرمانی در فوتبال دلال زده وبی سروسامان ما، به کلی" محو" شد و گویا به اصطلاح "نه خانی آمده و نه خانی رفته"! او از سوی مدیران باشگاه متبوع خود که به ضرب همین قهرمانی ابقا شده و زمان تکیه زدن بر صندلی مدیریت خود را تمدید شده میدیدند، کاملا مورد بی توجهی قرار گرفت و " کمیته فنی" فدراسیون هم یا اصلا عملکرد وی را ندید یا به دستور باندهای دلالی و پدرخواندههای فوتبال اجازه دیدنش را نداشت!
جرم بزرگی به نام "صرفه جویی" و "درست خرج کردن"!
در شرایط فعلی ورزش ملاک "بودن"، لیاقت و کارنامه و توانایی و کاربلدی نیست. حتی گاه دیده یا شنیده شده که درست خرج کردن و صرفه جویی و رعایت کیسه بیت المال را کردن و با کمترین هزینه، بیشترین بازدهی را داشتن، " جرم" و خطای بزرگی محسوب میشود و هرچقدر از جیب مردم و کیسه بیت المال و بودجه ورزش، بی محاباتر خرج کنی - ولو کمترین بازدهی یا اصلا بازدهی منفی داشته باشی - بیشتر مورد توجه قرار میگیری و تحویلت میگیرند و مصاحبه میکنند و بیشتر از سوی رسانهها و سایت های" حلال خور"! لانسه میشوی و فرصت ومجال عرض اندام خواهی داشت و...
ورزش به " ناندانی" بعضیها تبدیل شده
خلاصه خدمت مدیران ارشد، وزیر محترم ورزش و ... خالصانه و برادرانه و خاضعانه و واقع بینانه و بالاخره کارشناسانه عرض میکنیم شرایطی که عدهای سود جو و فرصت طلب درست کردهاند تا منافع نامشروع و هر چه بیشتر خود را تامین کنند و ورزش را بدون اغراق به ناندانی خود تبدیل کردهاند، اصلا در شان و زیبنده این ملک بزرگ و ملت بزرگوار نیست و باید برای تغییرات اساسی و ساختاری و اصلاحات و حل مشکلات کهنه و مزمن آن حتما کاری کرد و طرحی نو در انداخت.
جمع شدن بساط دلالیسم وشارلاتانیسم قطعی است
شک نداریم این کار انجام خواهد شد و بساط دلالیسم و شارلاتانیسم دیر یا زود جمع میشود، اما امیدواریم این اتفاق هرچه سریعتر و در زمان مدیریت فعلی ورزش باشد که اتفاقا حدود یک سال پیش و در آغاز مسئولیت خود قولهایی درباره ایجاد تحول و وعدههایی برای دست زدن به اصلاحات ضروری داده بود و...
افتضاح و آبروریزی در دوومیدانی
حالا که حرف از وزیر ورزش به میان آمد، بد نیست به بهانه اظهارات اخیر ایشان درباره افتضاحی که در دوومیدانی رخ داده و مشکلات تازهای که به وجود آمده و متاسفانه ابعاد بین المللی هم پیدا کرده، نکاتی را متذکر شویم. وزیر ورزش گفته است که" ما وکلایی را برای این کار و حل این مشکل به کار گرفتهایم و... البته اگر ماجرا حل هم بشود، برخوردهایی حتما صورت خواهد گرفت. " (نقل به مضمون). امیدواریم اقدامات نتیجه بخش باشد، اما در هر صورت چیزی از واقعیتهای تلخ پیرامون این ماجرا کم نمیکند.
مقصران اصلی چه کسانی هستند؟
ما به سهم خود بارها در صفحات مختلف مجله نوشته و حتی یادداشتی در روزنامه کیهان (تحت عنوان "مقصران اصلی") به چاپ رساندیم که مسئولان امر این بار به خاطر دفاع از حیثیت و آبروی ورزش ایران هم که شده تعارف و رودربایستی و رفیق بازی و باندبازی و همشهری بازی و این بازیهای سخیف و تهوع آور را کنار بگذارند و با عاملان و مسببان اصلی برخورد قاطع و قانونی کنند تا حساب کار دست همه بیاید و بدانند که بازی با آبرو واعتبار ایران اسلامی تاوانی سنگین و مجازاتی در خور به دنبال خواهد داشت. بعضی شاید سوال کنند که " مقصران اصلی" که اینجا نیستند و فعلا در زندانی در کشور کره جنوبی گرفتار هستند. پاسخ ما این است که مقصران اصلی این ماجرا چند جوان ونوجوان خطاکار گرفتار در زندان غربت نیستند بلکه کسانیاند که بعد از این اتفاق در همین مملکت راست راست راه میروند و پشت میز خود نشسته و ریاست میفرمایند و کوچکترین توبیخی هم نشدهاند و...
"خائنان در امانت " را محاکمه کنید
مقصران اصلی مسئولانی هستند که به مسئولیت خود عمل نمیکنند و به جای اینکه از بچهها و جوانان ورزشکار مملکت وسلامت و صحت آنها - که از طرف خانواده هایشان به امانت به دست مسئولان رشتههای مختلف ورزشی سپرده میشوند - با همه وجود صیانت و محافظت کنند، آنان را به حال خود و شیاطین خارج و وسوسههای نفس - که بزرگان بسیاری را بر زمین کوبیده و رسوای عام وخاص ساخته - رها میکنند و از آنها فقط " مدال" و" سکو" میخواهند تا پیش مقامات بالاتر پزش را بدهند وآن را به حساب درایت و مدیریت دلسوزانه خود بنویسند و...
حرف ما این است که در این ماجرا و ماجراهایی نظیر آن (که دعا میکنیم دیگر برای ورزش و ورزشکاران ما تکرار نشود) باید به حکم منطق و قانون یقه این مدیران با درایت؟! و خیلی دلسوز؟! و مقصران اصلی را گرفت و آنها را به پای میز محاکمه و پاسخگویی کشاند تا جواب دهند با امانتی که به آنها سپرده شده (امانت مسئولیت و ریاست، امانت سلامت جوانان و ورزشکاران و امانت آبروی مملکت) چه معاملهای کردهاند و بر آنها معلوم شود جزای " خیانت در امانت" چقدر سنگین است و...
آقای وزیر گفته " با مسببان ماجرا برخورد خواهیم کرد". امیدواریم این اتفاق بیفتد و این وعده نیز مثل خیلی از وعدههای دیگری که از زبان ایشان و سایر مسئولان ورزش شنیدهایم، فراموش و مشمول مرور زمان نشود.
*سید محمدسعید مدنی