مهدی طارمی، آخرین بازمانده

کیهان ورزشی-
یکی از مهمترین اخبار این روزهای دنیای فوتبال ایران به مهدی طارمی مرتبط میشود؛ بازیکنی که سرنوشتش هنوز در هالهای از ابهام قرار دارد. او تا امروز ـ چهارشنبه، پانزدهم مرداد ماه ـ مقصد نهایی خود را اعلام نکرده و همین موضوع، شایعات و گمانهزنیهای زیادی را در رسانههای داخلی و خارجی به وجود آورده است.
رسانهها در گزارشهای خود نوشتهاند: "به نظر میرسد مهدی طارمی و باشگاه اینتر پس از یک فصل همکاری به پایان راه رسیدهاند؛ فصلی که در آن، مهاجم ایرانی نتوانست انتظارات را آنگونه که باید، برآورده کند. طارمی ظاهراً خود نیز به این نتیجه رسیده که جدایی از اینتر، بهترین گزینه پیشرویش است و برخی از باشگاهها نیز علاقهمندی خود را برای جذب او ابراز کردهاند. "
روزنامه ایتالیایی گاتزتا دلو اسپورت در گزارشی نوشت: "هیچ تاریخ دقیقی برای بازگشت احتمالی طارمی به ایتالیا وجود ندارد، اما او مدتهاست که با وضعیت فعلیاش کنار آمده است. به نظر میرسد مهدی در برنامههای آتی اینتر جایی ندارد. با این حال، برخلاف برخی از همتیمیهایش، او با انتقال به تیمی دیگر مشکلی ندارد و حتی ترجیح میدهد این انتقال در فضایی آرام و بدون جنجال صورت بگیرد. طارمی تنها یک خواسته دارد: ادامه فوتبالش در اروپا تا ثابت کند هنوز شایسته بازی در سطح اول فوتبال این قاره است. "
در ادامه این گزارش آمده است: "طارمی روز گذشته (سهشنبه) پیشنهاد باشگاه فلامنگو برزیل را رد کرد. او پیشتر نیز به پیشنهاد بوتافوگو ـ تیمی که هدایت آن را داویده آنچلوتی برعهده دارد ـ پاسخ منفی داده بود. در حالی که باشگاه بشیکتاش ترکیه نیز به دنبال جذب قرضی طارمی است، اما این بازیکن و همچنین باشگاه اینتر ترجیح میدهند انتقال به صورت قطعی صورت گیرد. "
طارمی که تابستان گذشته با قراردادی سهساله و بهعنوان بازیکن آزاد از پورتو به اینتر پیوست، در طول فصل گذشته در ۴۳ مسابقه (مجموع ۱۸۸۷ دقیقه از ۳۸۷۰ دقیقه ممکن) برای این تیم به میدان رفت و موفق شد ۳ گل بزند و ۹ پاس گل ثبت کند.
در همین حال، برخی از باشگاههای لیگ برتری انگلستان، از جمله فولام، لیدز یونایتد، ناتینگهام فارست و وستهام نیز علاقهمندی خود را نسبت به جذب این مهاجم ایرانی ابراز کردهاند؛ اتفاقی که اگر نهایی شود، میتواند نقطه عطفی در دوران حرفهای طارمی باشد.
اما فارغ از اینکه طارمی فصل آینده را در کدام تیم و کدام کشور آغاز کند، نکتهای که نباید از آن غافل شد، این است که او آخرین بازمانده فوتبال ایران در سطح اول فوتبال اروپا محسوب میشود. این واقعیت تلخ نشاندهنده افولی است که فوتبال ایران، بهرغم صرف هزینههای هنگفت، در زمینه صادرات بازیکن تجربه کرده است.
روزگاری، ایران چندین و چند بازیکن در لیگهای معتبر اروپایی داشت؛ از علی دایی در بوندسلیگا گرفته تا مهدویکیا، کریمی، شجاعی، نکونام، تیموریان و بعدتر جهانبخش، آزمون، قدوس و همین طارمی. اما امروز، فوتبال ما در زمینه لژیونرسازی به یکی از ضعیفترین دورههای تاریخی خود رسیده است.
اینکه چرا با وجود امکانات بیشتر، آکادمیهای متعدد و هزینههای میلیاردی در فوتبال داخلی، نتوانستهایم نسلی تازه از بازیکنان صادراتی بسازیم، پرسشی است که باید مدیران فوتبالی کشور به آن پاسخ دهند. کاهش سطح کیفی لیگ، عدم برنامهریزی بلندمدت و ضعف در تربیت بازیکنانی با استانداردهای بینالمللی، از جمله عواملی هستند که باعث شدهاند فوتبال ایران در این زمینه عقبگردی محسوس داشته باشد.
مهدی طارمی، حالا نه فقط برای آینده خودش بلکه به عنوان نمادی از تواناییهای فوتبال ایران، در آستانه یک تصمیم مهم قرار دارد، تصمیمی که میتواند برای خودش نقطه رهایی باشد و برای فوتبال کشورمان، روزنهای از امید در تاریکی "روزگار بیلژیونر".
نقش مبهم سیدورف در استقلال؛ چهرهای غایب در روزهای بحرانی!
در کنار تعللی که مدیران استقلال در سامان دادن به وضعیت مدیریتی و فنی این تیم دارند، هر روز خبری تازه و البته نگرانکننده از درون باشگاه به گوش هواداران میرسد؛ اخباری که بیشتر از آنکه امیدآفرین باشد، ذهن و اعصاب آنها را به بازی میگیرد.
یکی از تازهترین اتفاقات، مصاحبه تند ریکاردو ساپینتو ـ سرمربی پرتغالی استقلال ـ بود که در آن به صراحت از مدیرانی که او را به تیم آوردهاند، انتقاد کرده است. نکته عجیبتر آنکه هیچکدام از مسئولان باشگاه واکنشی به این اظهارات نشان ندادند؛ سکوتی که نشان میدهد هر فرد در باشگاه استقلال، "جزیرهای خودمختار" برای خود ساخته و عملاً هیچ هماهنگی مشخصی وجود ندارد!
در این میان، سؤال مهمی که ذهن هواداران را به خود مشغول کرده، درباره نقش کلارنس سیدورف است؛ چهره هلندی که با سر و صدای فراوان به عنوان مشاور فنی به باشگاه اضافه شد، اما آیا واقعاً حضور او فراتر از چند عکس یادگاری و مصاحبه تبلیغاتی بوده است؟ نقش واقعی او چیست؟ آیا قرار بود میان باشگاه و سرمربی نقش واسط و هماهنگکننده داشته باشد یا صرفاً یک مهره تشریفاتی برای رنگولعاب دادن به مدیریت باشگاه بود؟
بر اساس ادعای مدیران استقلال، ساپینتو با تأیید و نظر مستقیم سیدورف به این تیم آمد. اگر این ادعا صحت دارد، پس چرا امروز که ساپینتو آشکارا از عملکرد باشگاه در حوزه نقلوانتقالات انتقاد میکند، سیدورف سکوت کرده و حاضر نیست موضع روشنی بگیرد؟ آیا او همچنان با سرمربی در ارتباط است؟ اگر بله، چرا این ارتباط باعث بهبود شرایط نشده؟ و اگر نه، باید پرسید اصلاً فلسفه حضور او در باشگاه چه بوده است؟
سکوت سیدورف در این شرایط، بیش از آنکه معنادار باشد، نگرانکننده است. هواداران انتظار دارند کسی که بهعنوان مشاور فنی باشگاه معرفی شده، دستکم در لحظات بحرانی، حضوری مؤثر و شفاف داشته باشد، نه اینکه بهکل غایب باشد.
در کنار این سردرگمی مدیریتی، باید به موج مصدومیتهای عجیب و طولانیمدت بازیکنان استقلال نیز اشاره کرد؛ موضوعی که بیش از پیش خشم و ناامیدی را در میان هواداران افزایش داده است. چرا باشگاهی در این سطح، باید در حوزه بدنسازی، پزشکی و آمادگی جسمانی دچار چنین مشکلاتی باشد؟ این پرسشها نیز همچنان بیپاسخ مانده است.
در مجموع، استقلال این روزها بیش از آنکه شبیه یک باشگاه حرفهای باشد، تصویری از بینظمی، سکوتهای معنادار، تعللهای مدیریتی و سردرگمیهای فنی را به نمایش گذاشته است. اگر فکری اساسی برای اصلاح این روند نشود، حتی جذب بهترین بازیکنان و مربیان هم نمیتواند راه نجاتی برای آبیها باشد.
آقای تاج! بخندیم یا گریه کنیم؟
مهدی تاج، رئیس فدراسیون فوتبال ایران، در جمع خبرنگاران مدعی شده که فدراسیون و شخص او هیچ دخالتی در پرونده شکایت باشگاه پرسپولیس از علیرضا بیرانوند نداشتهاند و کمیتههای قضایی فدراسیون «کاملاً مستقل» عمل کردهاند.
او درباره رأی صادرشده از سوی کمیته استیناف گفت: «قبلاً گفته بودم که قبل از آغاز لیگ این حکم اعلام میشود، که خوشبختانه همینطور هم شد. با این حال، تأکید میکنم که در تصمیمگیری مراجع قضایی فدراسیون، ما هیچ دخالتی نداریم. حتی رئیس فدراسیون یا اعضای هیاترئیسه هم قدرت ورود به چنین پروندههایی را ندارند. رأی صادرشده ۱۱ صفحه دارد و در نهایت، راه حقوقی برای پیگیری همواره برای طرفین باز است، اما اگر بتوانیم در فضای فوتبال کشور آرامش ایجاد کنیم، قطعاً شرایط بهتر خواهد بود.».
اما واقعاً باید به این ادعا خندید یا برای حال و روز فوتبال کشورمان اشک ریخت؟ چگونه میتوان باور کرد که در پروندهای اینچنین پر سر و صدا، هیچ دخالت و فشاری از درون یا بیرون فدراسیون وجود نداشته است؟ آیا رئیس فدراسیون فراموش کرده که چرا صدور این رأی تا این اندازه به تأخیر افتاد و فقط چند روز پیش از آغاز لیگ اعلام شد؟ آیا این تأخیر صرفاً ناشی از بار کاری کمیتهها بود یا فشارهایی وجود داشت که مانع صدور رأی در زمان مناسب میشد؟
اگر منظور آقای تاج این است که «کسی از داخل فدراسیون دخالتی نداشت» و بالعکس «موانع از بیرون بودند»، بد نیست کمی شفافتر صحبت کند، بهخصوص وقتی بهخاطر میآوریم که تنها چند روز پیش، مدیران دو باشگاه پرسپولیس و تراکتور در دفتر شخص رئیس فدراسیون و به میانجیگری مستقیم او، مشغول چانهزنی و مذاکره بودند.
آیا این تصویر، همان «استقلال کامل کمیتههای قضایی» است که آقای تاج از آن صحبت میکند؟ وقتی طرفهای پرونده، نه در محاکم حقوقی فدراسیون بلکه پشت درهای بسته دفتر رئیس، به مذاکره میپردازند، چگونه میتوان به استقلال فرآیندهای قضایی فدراسیون دلخوش بود؟
این تناقضها، بیاعتمادی عمومی به ساختارهای حقوقی و مدیریتی فوتبال ایران را بیشتر میکند؛ ساختاری که همواره شعار "شفافیت" و "قانونمداری" میدهد، اما در عمل، نشانی از آنها دیده نمیشود.
*حمید ترابپور