تیم ملی جای بهترینهاست، ارث پدری کسی نیست!

کیهان ورزشی-
از دوشنبه این هفته (۲۷ مردادماه) بیست و پنجمین دوره لیگ برتر (با نام جام خلیج فارس) شروع میشود. در شماره قبل به همین بهانه بر لزوم اعمال قاطعانه قانون و اجرای دقیق مقررات به عنوان عامل مهمی برای تقویت لیگ و فوتبال ملی تاکید کردیم. به کرات نوشتهایم که هر فعالیتی که صورت میگیرد، بودجهای که در نظر گرفته شده و هزینهای که صرف میشود و نیروی انسانی که دست اندر کار است، باید نفع آن به سبد ورزش و در جهت رضایت و شاد کردن دل مردم باشد.
یکی از راههای مهم تحقق این هدف مهم اجرای قاطعانه مقررات و اعمال مُر قانون است. تنها وتنها در این صورت است که زیاده خواهان و قانون شکنان و دلالی افسار گسیخته و... قادر نخواهند بود همه تلاشها و فعالیتها و بودجه را نه به نفع فوتبال و ورزش و در جهت برآوردن مطالبات به حق و انتظارات منطقی مردم بلکه به نفع جیب خود مصادره کرده و در اختیار بگیرند.
هر چقدر مسئولان به دلایل مختلف - والبته غیر موجه - از اجرای قانون طفره بروند و تسلیم خواستهها و دخالتها و اعمال نظر جریانات منفعت جوی تخریبگر شوند، بر وخامت حال فوتبال (و ورزش) خواهند افزود. این یک اصل ثابت شده وغیر قابل انکار است که در هرکجای دنیا که ورزش راه پیشرفت را طی میکند، اجرا میشود.
همین هفته پیش خواندیم که کنفدراسیون فوتبال اروپا (یوفا) با تیم کریستال پالاس - که با شکست تیمی مثل لیورپول، قهرمان سوپر جام اروپا شده بود - مطابق قانون با قاطعیت و بلافاصله برخورد کرد. چون علاقهمندان به ورزش و فوتبال از جزئیات امر اطلاع دارند، به ذکر آن نمیپردازیم و فقط این نکته را یادآور میشویم که اولا در ورزش پیشرفته دنیا از این نمونهها - که حکایت از جدی گرفتن قانون و اعمال دقیق مقررات دارد - زیاد بوده وماجرای لغو مجوز حضور کریستال پالاس در لیگ فوتبال باشگاهی اروپا، نمونه اخیر است و ثانیا مجریان قانون و متولیان فوتبال، قانون را به سرعت وقاطعیت اجرا میکنند و کار به هفته و ماه و بلکه سال! نمیکشد.
ما، چون صلاحیت و تخصص نداریم نمیتوانیم ماجرای تیم مس رفسنجان را زیر سوال ببریم، اما میپرسیم چرا داستان این تیم و تخلفات صورت گرفته و برخورد با متخلفان اینقدر طول میکشد و رای قاطع و حتمی اعلام و پرونده بسته نمیشود؟ یا داستان تیم پرسپولیس و دروازه بان سابق آن که بعد از انجام بک فصل فوتبال بالاخره رای اعلام و منتشر شد؟ و...
حرف ما در این مقال البته چیز دیگری است، اما به دلیل اهمیت قانون و نقش وتاثیر آن در پیشرفت امور یک جامعه و سیستم، باز هم بر اصل قانونمداری تاکید کرده و از مسئولان امر میخواهیم به خاطر منافع زیاده خواهانه کسی و باندی و تیمی، منافع ملی و مصالح ورزش را قربانی نکنند و....
اما سخن اصلی ما این است که شروع لیگ - آن هم در فصلی که به جام جهانی منتهی میشود - بهترین فرصت و مجال است که مربیان تیم ملی با نگاهی دقیق و فنی به مسابقات، شایستهترینها را برای دعوت به اردو و انتخاب نهایی نفرات اعزامی به جام جهانی زیر نظر داشته باشند. تردیدی نیست که تیم ملی هر کشوری از دل لیگ شکل میگیرد و هر چقدر این رقابتها از حیث فنی و کیفی بهتر برگزار شود، تیم ملی قوی تری هم خواهیم داشت و کار مربیان برای انتخاب راحتتر میشود.
اخیرا سرمربی تیم ملی در جایی گفته است:"، چون ما به لیگ داخلی اعتقاد داریم، خیلی از بازیکنان که خارج از کشور بودهاند، به لیگ خودمان برگشتهاند. " این سخن درست برخلاف روش بعضی از مربیان قبلی (خاصه کارلوس کروش) است که، چون کیفیت فنی لیگ فوتبال را قابل قبول نمیدانستند، بیشتر نگاه شان به بازیکنان ایرانی شاغل در لیگهای خارجی بود و به همین دلیل هم گرایش بازیکنان ایرانی به بازی در تیمهای خارجی رواج یافته بود، اما مربی فعلی به صراحت لیگ را تایید میکند و مدعی است که عمده بازیکنان خود را از همین رقابتها انتخاب خواهد کرد.
یکی از دستیاران سرمربی تیم ملی (تیموریان) نیز حرف درست و امیدوارکنندهای زده بود، مبنی بر اینکه:" درهای تیم ملی باز است و تیم ملی جای شایسته هاست. " با توجه به این حرفها که از زبان کادر فنی شنیده میشود، باید منتظر شروع لیگ وهنرنمایی وتلاش جانانه بازیکنان شاغل در آن و دعوت از بهترینها از جانب مربیان باشیم. تیم ملی ارث پدری و میراث خانوادگی کسی نیست و بازیکنی افتخار پوشیدن پیراهن این تیم را خواهد داشت که بهترین و لایقترین باشد.
ما با اینکه با حرف سرمربی تیم ملی - که بالاتر به آن اشاره شد - موافق هستیم، اما صد در صد با بخشی از حرفهای او که در همانجا مطرح کرده بود، مخالفیم و حتی احساس خطر میکنیم. سرمربی تیم ملی گفته است:" اعتقاد من این است که بازیکنانی که در این دوسال زحمت زیادی کشیدهاند، حق شان نیست که این بازیکنان را دعوت نکنیم و یکی دیگر را دعوت کنیم"!
نمیدانیم آقای سرمربی متوجه حرفهای خود - که سخت از آن بوی انحصارگرایی و باندبازی به مشام میرسد - هست یا خیر؟ حضور در تیم ملی افتخار است و جنگیدن و تلاش کردن برای موفقیت آن وظیفه بازیکنی است که فرصت بازی پیدا میکند. بازیکن از این نظر منتی ندارد که سر کسی بگذارد یا اینکه، چون یک یا چند بار پیراهن تیم ملی را پوشیده، دیگر تا ابد باید صاحب آن شود و مثلا به فرزندان خود منتقل کند! این حرف "من درآوردی" و غیر کارشناسی که " بازیکنی که دوسال زحمت کشیده و... " از کجا آمده و در کجای دنیا اعمال میشود؟ سابقه و آرشیو فوتبال مدرن گواهی میدهد که در بسیاری از تیمهای بزرگ و مطرح جهان بازیکنانی حضور داشتهاند که بالاترین نقش را در موفقیت و مثلا صعود به جام جهانی ایفا کردهاند، اما به دلایل مختلف - نظیر سلیقه و تاکتیک مربی، درخشش بازیکنان جوانتر و آماده تر، مصدومیت و... - جزو نفرات اعزامی به مرحله اصلی نبودهاند.
در این باره مثالها فراوان است. در همین فوتبال خودمان – و البته در مقاطعی که درست اداره میشده و گرفتار دلالها و کارچاق کنها و مفتخورهای باج خواه نبوده - این اتفاق بارها افتاده است. به عنوان نمونه، قدیمی ترها باید یادشان باشد که با اینکه بازیکنانی مانند مرحوم غلامحسین مظلومی، منصور رشیدی، رضا عادلخانی و... در مرحله مقدماتی جام جهانی در تیم ملی بازی کرده و نقش تاثیرگذاری داشتند، اما توسط سرمربی وقت تیم (حشمت مهاجرانی) از لیست نهایی واعزامی به جام جهانی خط خوردند (البته عادلخانی به خاطر مصدومیت در خارج از میدان، از آن تیم خط خورد).
تاکید میکنیم تیم ملی ارث پدری کسی نیست. جنگیدن و تلاش کردن با همه وجود برای این تیم وظیفه بازیکنان است و آنها از این نظر منتی بر سر کسی ندارند. تیم ملی جای باندبازی ورفیق بازی و دلال بازی واینگونه بازیهای مسخره و تهوع آور نیست بلکه جای بهترینها و شایستهترینها و آمادهترین هاست، صرف نظر از اینکه چه سن وسالی دارند و در کدام لیگ و تیم بازی میکنند.
*سید محمدسعید مدنی