PDF نسخه کامل مجله
جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - March 29 2024
کد خبر: ۶۰۱۹۲
تاریخ انتشار: ۰۱ آذر ۱۳۹۹ - ۱۴:۴۳
روبرتو کارلوس در دوران حرفه‌ای فوق‌العاده خود 115 گل زد که آمار فوق‌العاده‌ای برای یک مدافع کناری به حساب می‌آید. او سابقه 4 قهرمانی در لالیگا، سه بار فتح لیگ قهرمانان، دو قهرمانی در کوپاآمریکا و یک بار قهرمانی جام جهانی را در کارنامه دارد و بدون شک یکی از بهترین مدافعان چپ تاریخ فوتبال است. ضمن این که قبل از کسب تمامی عناوین قهرمانی که در بالا گفته شد، زننده یکی از سمبلیک‌ترین گل‌های تاریخ نیز بود. ضربه ایستگاهی فوق‌العاده او در سال 1997 مقابل فرانسه، هنوز هم شگفت‌انگیز است. هنوز هم معلوم نیست کارلوس چطور توانست آن شوت را بزند. توپی که حدود یک یارد از دیوار دفاعی فاصله گرفت و در حالی که توپ جمع‌کن دست‌هایش را جلوی صورتش گرفت تا توپ با آن برخورد نکند، توپ به شکلی عجیب تغییر مسیر داد و وارد دروازه فابین بارتز شد. روبرتو کارلوس این روزها 47 ساله است و برای رئال‌مادرید، باشگاه سابقش کار می‌کند و با هم‌تیمی‌های کهکشانی سابقش همچنان روابطه دوستانه نزدیکی دارد. حال این مدافع برزیلی در مورد بهترین خاطراتش در دوران حرفه‌ای خود با ما صحبت کرده است...

روبرتوکارلوس در گفتگو با «فورفورتو»: هیچ وقت بهترین دفاع چپ جهان نبودم!

*حقیقت دارد که اسم شما را از روی یک خواننده معروف برزیلی انتخاب کردهاند؟

بله، پدرم شدیدا هوادار این خواننده بود. وقتی بچه بودم، نمیدانستم این خواننده چه کسی است اما هرچه بزرگتر شدم، بیشتر در مورد او اطلاعات پیدا کردم و فهمیدم چقدر برای فرهنگ برزیلیها ارزشمند است. این روزها خود من هم طرفدار او هستم و برایم افتخار بزرگی است که نامم را از روی نام او انتخاب کردهاند.

* 125 بازی ملی دارید و در این زمینه تنها کافو رکورد بهتری نسبت به شما ثبت کرده است. ضمن این که کارشناسان زیادی شما را تهاجمیترین مدافع کناری تمام تاریخ میدانند. نظرتان در این مورد چیست؟

فقط تلاش کردم این مفهوم که مدافع کناری باید خصوصیات تدافعی داشته باشد را تغییر دهم. در گذشته، مدافعان کناری بسیار تدافعیتر بودند و تلاش کردم در این زمینه به تعادل برسم و همان قدر که در دفاع هستم، در حملات هم شرکت کنم. از نظر تاریخی نیز معتقدم من و کافو نقش زیادی در تغییر این تفکرات در مورد مدافعین کناری داشتیم.

*قدرت شوتهایتان باورنکردنی بود و عضلات بزرگ پایتان خیلی مشهور بود. بدنتان همیشه انقدر عضلانی بود؟

پاهایم درست مثل پدرم است و او هم مانند پدربزرگم پاهایی قدرتمند دارد و به همین خاطر این موضوع ژنتیک است. ضمن این که به خاطر تمرینات سنگین، پاهایم در گذر زمان قدرتمندتر هم شد. برای تبدیل شدن به یک فوتبالیست حرفهای، نمیتوانید تنها به استعدادهای ذاتی خود تکیه کنید و باید به سختی تلاش کنید.

*بیشتر گلهایتان شوتهای محکم از راه دور بود. کدام گل را بیشتر از بقیه دوست داشتید؟

سه گل در خاطرم هست. گل اول برای زمانی است که در پالمیراس بودم و در جوانی به سائوپائولو گل زدم. از فاصله 30 یاردی شوت زدم و توپ در گوشه بالای راست دروازه فرود آمد. چند گل مشهورتر هم دارم. گلی که در پیراهن تیم ملی به فرانسه زدم و گلی که در رئال مادرید مقابل تنریف به ثمر رساندم.

*در گلی که به تنریف زدید، توپ تقریبا کنار نقطه کرنر بود. واقعا قصدتان گلزنی بود؟

بله، کاملا عمدی به آن شکل به توپ ضربه زدم. هیچ گزینه دیگری جز شوت زدن از جایی که ایستاده بودم نداشتم.(میخندد) یا باید شوت میزدم یا میگذاشتم از خط عرضی بگذرد. در کسری از ثانیه تصمیم گرفتم و خوشحالم که انتخاب درستی داشتم!

*در مورد آن ضربه ایستگاهی مقابل فرانسه صحبت کنید. وقتی پشت توپ قرار گرفتید، آن را با دقت روی زمین کاشتید. آیا این کار دلیل خاصی داشت؟

شگردم این بود که سوراخ سوزن توپ را در جهتی بگذارم که میخواستم توپ را بشوتم. این موضوع میتواند تغییر زیادی ایجاد کند و باعث شود ضربه قدرتمندتری بزنید. در آغاز کسی فکر نمیکرد شوتزنی از آن فاصله ممکن باشد اما ورزش باد هم کمک کرد و توانستم سطح تماس خوبی با توپ ایجاد کنم. توضیح دادن کاری که انجام دادم کار سختی است. اگر بخواهم صادق باشم، توضیح چندانی وجود ندارد. چندین بار این کار را در تمرینات کرده بودم اما فکر نمیکردم تحت فشار یک مسابقه واقعی بتوانم چنین کاری کنم. بعد از مسابقه فهمیدم، ماریو زاگالو، مربی تیم گفته بوده که نمیتوانم از چنین فاصلهای گلزنی کنم. به همین خاطر در رختکن پیش او رفتم و گفتم:«با وجود این که به من اعتماد نداشتی اما این گل برای تو بود.»

*در سال 1997، در مراسم بهترین بازیکن سال فیفا، بعد از رونالدو در رده دوم قرار گرفتید. درست است که او فصل قبل برای بارسا 47 گل زده بود اما شما به خاطر همان ضربه ایستگاهی هم که شده باید برنده جایزه میشدید...

(میخندد) نه! با توجه به عملکرد او در آن فصل، مقایسه روبرتو با رونالدو غیرممکن است. من به دستاوردم افتخار میکنم. به ندرت پیش میآید یک مدافع در میان بهترین بازیکنان جهان قرار بگیرد. انتخاب شدنم باعث تعجبم شد.

*یک سال قبل از این اتفاق به رئالمادرید رفته بودید. چرا بعد از تنها یک سال حضور در اینتر این تیم را ترک کردید و جو حاکم بر برنابئو چگونه بود؟

در اینتر که بودم، نزدیک بود برای بازی در کوپا آمریکا به تیم ملی دعوت شوم اما روی هاجسون تصمیم گرفت به جای پست دفاع کناری از من در پست هافبک تهاجمی استفاده کند. به همین خاطر نگران بودم که شاید جایم را در تیم ملی از دست بدهم. به همین خاطر درخواست جدایی کردم. اگر درست خاطرم باشد، وقتی به رئال رفتم، لورنزو سانز 8 بازیکن دیگر هم خریده بود. در واقع برنامه اولیه مدیرعامل این بود که در عرض سه سال قهرمان لالیگا شویم اما کیفیت آن تیم به قدری خوب بود که توانستیم پایمان را فراتر از اهداف بگذرایم و در همان اولین فصل قهرمان شدیم.

*12 ماه بعد، شوتی که شما زدید، تغییر جهت پیدا کرد تا جلوی پای میاتوویچ بیافتد و او در دیدار مقابل یوونتوس گل قهرمانی در لیگ قهرمانان را بزند. در مورد این اتفاق چه حسی داشتید؟

فینال بسیار ویژهای بود. رئال مادرید 32 سال بود که قهرمانی در اروپا را تجربه نکرده بود. نقش داشتن در یکی از مهمترین گلهای تورنمنت احساس فوقالعادهای داشت اما از آن دست افرادی نیستم که احساساتی میشوند یا فکر میکنند به خاطر این اتفاق یا آن اتفاق تبدیل به بازیکنی مهم برای تیم شدهاند. سعی کردم گل بزنم، مدافع توپ را برگشت داد و میاتوویچ در زمان درست در جای مناسب قرار داشت. لحظهای کلیدی بود و توانستیم بعد از مدتها با قهرمانی در اروپا شادی را به هواداران رئال هدیه کنیم.

روبرتوکارلوس در گفتگو با «فورفورتو»: هیچ وقت بهترین دفاع چپ جهان نبودم!

*زیدان روی پاس شما آن گل فوقالعاده را در فینال سال 2002 مقابل بایرلورکوزن زد. کار اصلی را شما کردید، این طور نیست؟

مردم دائما در مورد آن گل از من سوال میکنند و میپرسند آیا خبر داشتم که زیدان قرار است آنجا بایستد یا نه و... با تمام احترام باید بگویم. فقط دیدم یکی از همتیمیهایم در محوطه جریمه است و نمیدانستم این بازیکن زیدان است. بعدا فهمیدم که به یکی از بهترین بازیکنانی که این ورزش به خودش دیده است، پاس گل دادهام(میخندد). باور کنید یا نه، در آن لحظه گلزنی زیدان را ندیدم، فقط دیدم توپ به تور دروازه چسبیده است. بعد از سوت پایان بازی بود که وقت کردم در تلویزیونی که در رختکن تیم بود به شکلی مناسب آن گل زیبا را تماشا کنم. شکی نیست آن ضربه یکی از بهترین گلهایی است که دنیا شاهد بوده. زیزو همیشه به خاطر آن پاس از من تشکر میکند اما من باید از وی متشکر باشم که این افتخار را داشتم که در کنارش بازی کنم.

*حضور در ترکیب کهکشانیها چه حسی داشت؟

اصلا نمیدانم در ترکیب آن تیم فوقالعاده چه کار میکردم!(میخندد) اما تجربه فوقالعادهای بود. نکتهای که دوست دارم روی آن تاکید کنم، محیط فوقالعادهای بود که در مادرید وجود داشت. بازیکنانی در کلاس جهانی در تیم داشتیم اما این باعث نشد بازیکنان با هم دوستی نکنند و تلاش زیادی میکردیم تا روحیه پیروزی خود را حفظ کنیم. بازی در کنار آن گروه از بازیکنان با اختلاف بهترین لحظات عمرم بود اما چندان از لقب کهکشانیها خوشم نمیآمد زیرا فشار زیادی به ما وارد میکرد. تمام تیمها تلاش میکردند ما را شکست دهند. تنها نکته ناراحتکننده در مورد آن تیم این بود که به اندازه کیفیت تیم نتوانستیم قهرمانیهای فراوان کسب کنیم.

*آیا در مراسمهای باشگاه رئال، همیشه همه توجهها به دیوید بکهام بود؟

بله، این موضوعی عادی بود زیرا او نه تنها یک فوتبالیست بلکه مدلی تبلیغاتی بود و همه میخواستند نزدیک او باشند. از آنجا که سالها قبل از او به رئال مادرید آمده بودم، سعی میکردم از وی در برابر این هجمهها مراقبت کنم. به مشاوره میدادم و همین موضوع باعث ایجاد دوستی فوقالعادهای بین ما شد. او همتیمی فوقالعادهای بود و وقت زیادی در کنار من، رونالدو، روبینیو و امرسون صرف میکرد. خانه ما نزدیک هم بود و بعد از جلسات سنگین تمرین برای استراحت به خانه من میآمد. در مورد مسائل مختلف با هم صحبت میکردیم و یک قهوه میخوردیم. دوست داشت با فرهنگ مردم برزیل آشنا شود و عاشق غذاهای برزیلی شده بود.

*آیا حقیقت دارد که بازیکنان در سفرهای خود در طول فصل از جت شخصی استفاده میکنند؟

بله، البته تنها وقتی سفر میکردیم که در مسابقهای پیروز شده بودیم. دوران فوقالعادهای بود. همیشه عاشق فرمول یک بودم و آرزویم این بود که مسابقههایمان روز شنبه باشد تا بتوانم روز یکشنبه مسابقات فرمول یک را تماشا کنم. علاوه بر این که به این مسابقات علاقه زیادی داشتم، با مایکل شوماخر، دیوید کولتهارد، هیکی کووالینن و نیکو روزنبرگ دوست بودم. همیشه تفریح میکردیم اما وقتی نوبت تمرین میشد، کاملا به وظایفمان عمل میکردیم.

* بعد از 11 سال، دوران شما در رئال همانجور به پایان رسید که شروع شده بود. با قهرمانی در لیگ تحت هدایت فابیو کاپلو. آیا این پایان ایدهآل شما برای حضور در رئال بود؟

بله همین طور است. بعد از فتح سه لیگ قهرمانان وداع فوقالعادهای داشتم اما دوست داشتم باز هم در رئال میماندم. هنوز یک سال از قراردادم باقی مانده بود اما پیشنهادهای خوبی دریافت کردم و در نهایت تصمیم گرفتم به قراردادم خاتمه دهم. قبل از این که به فنرباغچه بروم، نزدیک بود به چلسی ملحق شوم.

*پس چرا به چلسی نرفتید؟

تمام توافقات با این تیم انجام شده بود اما بندی در قرارداد وجود داشت که آنها خیلی اصرار داشتند باقی بماند و من زیاد موافق نبودم و این تنها دلیلی بود که به انگلیس نیامدم. آن بند به این شکل بود که باید تعداد مشخصی بازی پیاپی انجام میدادم تا قراردام به طور خودکار تمدید شود. این تعداد چیزی بین 12 تا 15 بازی بود اما دیگر بازیکنی جوان نبودم. نگران بودم مصدوم شوم و نتوانم به این تعداد بازی برسم. با این حال خیلی خوشحال بودم که چلسی به من علاقه نشان داد. دیداری با رومن آبراموویچ داشتم و مکالمهای صادقانه و محترمانه با هم داشتیم.

* در آن زمان چلسی اشلی کول را در دفاع چپ داشت که در اوج دوران بازی خود بود. اگر به تیم لندنی میرفتید رقابت شدیدی برای حضور در ترکیب اصلی بین شما و او در میگرفت. نظرتان در این مورد چیست؟

قطعا کول داشت وارد دورهای فوقالعاده از دوران حرفهای خود میشد اما هیچوقت از این زاویه به موضوع نگاه نکردم که ممکن است لازم شود با شخص دیگری برای حضور در ترکیب فیکس رقابت کنم. کاری را میکردم که به نظرم برای تیم خوب بود و هیچوقت هدفم این نبود که شخصیت اصلی تیم باشم. من این طوری نیستم.

*حقیقت دارد که قبل از پیوستن به اینتر، استونویلا به جذب شما علاقه نشان داده بود؟

بعد از این که به همراه تیم ملی برزیل در تورنمنتی در انگلیس بازی کردم، مسئولین استونویلا به من علاقهمند شدند اما هیچوقت مذاکرهای انجام نشد.

*بعد از آن بیماری شدید رونالدو قبل از فینال 1998 با این مهاجم هماتاقی بودید. مصدومیت او چه تاثیری روی تیم گذاشت؟

خود من دیگر تمایلی برای حضور در دیدار فینال نداشتم. رونالدو را در حالی در اتاقمان دیدم که حالش خیلی بد بود. فشار زیادی روی این مهاجم بود و او فقط میخواست فوتبال بازی کند و نه چیز دیگری. با این وجود، بعد از اتفاقی که افتاد، دیگر تمایلی به بازی نداشت. حتی قبل از شروع فینال هم میدانستیم که شکست میخوریم زیرا بهترین بازیکنمان در مسیر بیمارستان بود. حالا سالهای زیادی از آن روز گذشته است و این که رونالدو زنده و خوشحال است بیش از هر چیزی برایم اهمیت دارد. در چنین شرایطی، قهرمانی آخرین چیز مهم در زندگی است. نمیخواهم با این حرفها به خاطر اتفاقات فینال بهانه بیاورم چرا که فرانسه بهتر از ما بود و لیاقت قهرمان شدن را داشت. باید به رقیب احترام گذاشت. شاید اگر رونالدو 100 درصد آماده بود میتوانستیم قهرمان شویم. کسی چه میداند؟ مشخصا اتفاقی که قبل از فینال افتاد روی تمرکز ما تاثیر گذاشت اما نباید کسی را ملامت کرد.

*بالا بردن کاپ قهرمانی جام جهانی در سال 2002 آن هم بعد از اتفاقات جام جهانی قبلی چه حسی داشت؟

در سال 2002 دقیقا همان کاری را کردیم که 4 سال پیش انجام دادیم. تنها تفاوتش این بود که رونالدو به بیمارستان نرفت. وقتی جام را بالای سر بردم، به اعضای خانوادهام، دوستانم و تمام مردم کشورم فکر کردم که به خاطر کاری که کردهام به خودشان افتخار میکنند.

*قبل از دیدار نیمهنهایی مقابل ترکیه، رونالدو مدل موی نامتعارفی برای خودش انتخاب کرد. آیا در این ماجرا دخیل بودید؟

خودش این تصمیم را گرفت. اصلا خبر نداشتم تا این که او را با آن مدل مو دیدم! رونالدو این طوری است دیگر. همیشه اتفاقی متفاوت رقم میزند(میخندد).

*در آن جام جهانی اندکی جلوتر از پست همیشگیتان بازی کردید. آیا این پست برایتان مناسب بود؟

قبلا در رئال مادرید در این پست بازی کرده بودم به همین خاطر کاملا به این اتفاق عادت داشتم. در آن جام جهانی نیز از روی ضربه ایستگاهی گلزنی کردم و این اتفاقی نیست که برای هر مدافعی بیافتد. آن سال در کنار رئال مادرید و تیم ملی توانستم جامجهانی، لیگ قهرمانان، جام اینترکونتیننتال و سوپرکاپ اروپا را به دست بیاورم.

*حضور در تبلیغ معروف نایکی در سال 1998 چه حسی داشت؟

کلی خندیدیم. آن ویدیو در فرودگاه بینالمللی ریو ضبط شد و لحظات خوبی داشتیم. ضبط ویدیو خیلی طول کشید چون در آغاز نمیدانستیم باید چه کار کنیم و همه چیز اشتباه پیش رفت و مجبور به ضبط مجدد شدیم! لحظات زیادی جلوی دوربین نبودم چرا که رونالدو و روماریو ستارههای بزرگ آن تیم بودند. به خاطر دارم بیشتر اشتباهات را رونالدو انجام داد. گاهی اوقات نمیتوان هیچ کاری کرد تا او روی وظیفهاش تمرکز کند...

* اندکی بعد و برای جام جهانی 2002 در تبلیغ پپسی در کنار کشتیگیران سومو حضور پیدا کردید...

تجربه فوقالعادهای بود و کلی تفریح کردیم. اگر درست در خاطرم باشد، آن تبلیغ را در آلمریای اسپانیا ضبط کردیم. روند آن خیلی سریعتر از تبلیغ فرودگاه پیش رفت چرا که بخشهای زیادی از آن کامپیوتری بود. کشتیگیران سومو از دیدن ما خیلی هیجانزده شده بودند و بچههای خوبی هم بودند.

* در سال 2011 به عنوان بازیکن به آنژی ماخاچکالا رفتید و علاوه بر آن پست مدیریتی هم داشتید. از حضور در این باشگاه لذت بردید؟

تجربه فوق‌العاده‌ای بود. توانستم تیمی درست کنم که در روسیه فوتبال سطح بالایی ارائه کند. می‌دانستم بودجه تیم چقدر است و قرار بود من به همراه ژرمن تکاچنکو بازیکنان جدید را جذب کنیم. توانستیم ساموئل اتوئو، ژوائو کاروس، ویلیان، یوری ژیرکوف و جوسیلی را جذب کنیم و در فصل 12-2011 در رده پنجم قرار بگیریم تا فصل بعد آن در لیگ اروپا به میدان برویم. در مرحله یک هشتم به نیوکاسل باختیم اما کمک به باشگاهی مثل آنژی برای شناخته شدن در تمام جهان دستاوردی بزرگ بود.

*عجیب نبود که در مسکو تمرین می‌کردید و فقط برای انجام مسابقات به ماخاچکالا می‌رفتید؟

در آغاز می‌خواستیم در ماخاچکالا بمانیم اما آنجا امکانات تمرینی وجود نداشت به همین خاطر مجبور شدیم در مسکو تمرین کنیم. در نتیجه این اتفاق مجبور بودیم هر هفته سفر کنیم و فرقی نمی‌کرد میزبان باشیم یا مهمان.

*حقیقت دارد که مالک این باشگاه برای تولدتان یک خودروی بوگاتی به شما هدیه داد؟

بله، اما مصرف سوخت بوگاتی خیلی زیاد است. اندکی بعد از تولدم آن را به مالک باشگاه پس دادم و توافق کردیم به اندازه قیمت این خودرو به مبلغ قراردادم اضافه شود.

*مدیر برنامه‌ها یحیی توره گلایه کرده بود که مسئولان منچسترسیتی حتی تولد این بازیکن را تبریک نگفته‌اند در حالی که مدیر باشگاه آنژی به شما بوگاتی کادو داده است. آیا سیتی هم باید به توره بوگاتی می‌داد؟

(می‌خندد) توره بازیکنی فوق‌العاده است. آنها فقط از من برای مثال زدن استفاده کردند اما مطمئنم توره به قدری پول دارد که بتواند برای خودش 10 بوگاتی بخرد.

*شما در چند تیم ترک و تیمی در هند مربیگری کردهاید. آیا دوست دارید به نیمکت مربیگری برگردید؟

در حال حاضر نه. الان در بخش ارتباطات باشگاه رئال کار میکنم و از این شغل راضی هستم. برنامههای رائول را با تیم دوم هماهنگ میکنم و تمرینات تیم اصلی زیر نظر زیزو را تماشا میکنم. او به عنوان بازیکن بهترین فوتبالیست دنیا بود و حالا بهترین مربی جهان است. برای شبکه تلویزیونی رئال هم کار میکنم و گاهی اوقات با تیم اصلی به مسابقات میروم. در حال حاضر از این شرایط راضی هستم و به همین خاطر مربیگری باید اندکی دیگر منتظر بماند.

*آیا زیدان هیچوقت در مورد شکست دادن برزیل در جام جهانی 1998 و 2006 با شما شوخی کرده است؟

نه. اصلا به آن اشاره هم نکرده. او احترام زیادی برای برزیلیها قائل است و هیچوقت به چنین مسائلی اشاره نمیکند. از صحبت در مورد چنین مسائلی دوری میکنیم زیرا میدانم صحبت در این مورد او را به یاد اتفاقی میاندازد که با مارکو ماتراتزی تجربه کرد. ترجیح میدهیم به آینده نگاه کنیم و نه به گذشته. دوست داریم در مورد فوتبال، باشگاه رئال، آکادمی، تمرینات، بهتر شدن امکانات باشگاه و... صحبت کنیم. تنها به این شکل است که میتوانیم به طور دست جمعی رئال را به جلو پیش ببریم.

*باید چه انتظاری از برزیلیهای فعلی رئال مادرید داشته باشیم؟

میلیتائو، وینیسیوس، رودریگو و راینیر همگی در حال یادگیری هستند. هر روز میبینم که آنها مسائل جدیدی از قدیمی‌های باشگاه نظیر راموس، مارسلو، بنزما و آسنسیو یاد میگیرند. مانند یک خانواده هستیم و جوانها همیشه از باتجربهها یاد میگیرند. همه آنها یک وظیفه مشترک دارند: قهرمانی در لالیگا، لیگ قهرمانان، جام جهانی باشگاهها، سوپرکاپ و جام حذفی.

*چرا رئال مادرید و برزیل در طول تاریخ رابطه خوبی با هم داشتهاند؟

خیلی ساده است. چون برزیل بهترین بازیکنان دنیا را دارد.

*به نظرتان چرا از آخرین باری که یک برزیلی فاتح توپ طلا شد، 13 سال میگذرد؟

سوال خوبی است. به نظرم در حال حاضر، باشگاههای برزیلی بازیکنان با استعدادشان را خیلی زود میفروشند و باید به این نکته توجه کرد که هرکسی نمیتواند به زندگی در خارج از کشور عادت کند. باید صبور باشند. خانوادهها در پیشرفت بازیکن نقشی مهم دارند با این حال بازیکنان در سن پایین به کشوری دیگر میروند. با این حال هنوز نیمار را داریم. اگر بتواند روی فرم بماند و زندگیاش در خارج از مستطیل سبز را کنترل کند، میتواند در عرض دو سال تبدیل به بهترین بازیکن جهان شود. حیف است که مارسلو در حال حاضر 32 ساله شده است. به نظرم او به خاطر تمام کارهایی که در دنیای فوتبال کرده لیاقت این را داشت که دستکم یک بار برنده توپ طلا شود.

*برخی از کارشناسان شما را بهترین مدافع چپ تاریخ میدانند. آیا به این موضوع افتخار میکنید؟

آنها دروغ میگویند. میتوانم خودم را جزو 10 مدافع برتر تاریخ بدانم اما بهترین نیستم. از نظر من، برانکو در تاریخ برزیل بهترین است و اگر بخواهیم در سطح جهانی صحبت کنیم قطعا پائولو مالدینی بهترین است.

*آرمین زمانی

برچسب ها: روبرتو کارلوس
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدید ها
آخرین اخبار