نگاهی به سرگذشت استقلال در فصلی که تمام شد؛ خودزنی، عادتی آشنا برای آبیها
فصل 98-97 برای استقلال، یکی از عجیب ترین لیگ های سالیان اخیر بود؛ جاییکه تیم آبی پوش فراز و نشیب هایی را تجربه کرد و در نهایت تنها دستاورد آنها کسب سهمیه آسیایی بود.
استقلال که لیگ هفدهم را با وینفرد شفر، موفق و فراتر از حد انتظار ظاهر شده بود، این توقع را نزد هواداران خود ایجاد کرد که در لیگ هجدهم کوبنده و مدعی ظاهر شود و با پایان دادن به حکمرانی دوساله پرسپولیس، پس از سالها جام قهرمانی را بالای سر ببرد، اما اتفاقاتی که در داخل این مجموعه رخ داد موید این مسئله بود که شفر و یارانش لبه تیغ حرکت می کنند.
دیر آغاز کردن تمرینات و اردوی پیش فصل و همچنین بلاتکلیفی این تیم در بحث جذب بازیکنان مورد نظر کادر فنی، عواملی بودند که روزهای خوبی را پیش روی استقلال ترسیم نمی کردند.
استقلال شفر در روزهای کلیدی و حساس قبل از فصل زمان را از دست داد و این در حالی بود رقیب سنتی آنها از این مجال بهترین بهره را برده و با تیمی که شاکله آن حفظ شده بود استارت زد.
استقلال در همان روزها نه ترکیب خود را می شناخت و نه بدنسازی به موقع و درستی انجام داد؛ به گونه ای که چند ماه بعد که لیگ به انتهای خود نزدیک شد و استقلال در حسرت امتیازات از دست رفته می سوخت، شفر صراحتا به مشکلات بدنی تیمش اشاره و آن را علت العلل ناکامی آبی ها دانست.
لیگ پر فشار در کنار بازیهای آسیایی و جام حذفی، مزید بر علت شده بودند تا شاگردان شفر به جمعی خسته مبدل شوند و در بزنگاههای حساس به راحتی آب خوردن امتیاز از دست بدهند.
بی ثباتی مدیریتی
بحث عدم ثبات مدیریتی در باشگاه استقلال نه به این فصل و فصل گذشته بلکه به بیش از دو دهه از عمر این باشگاه برمی گردد و هرگاه خواسته ایم به ناکامی های استقلال و خودزنی های آشنای آنها بپردازیم، ناگزیر سراغ این اصل مهم رفته و آن را چون کلیدواژه ای عنوان کرده ایم. اینبار نیز برای پرداختن به چرایی عدم موفقیت آنان، باید به جابجایی هایی اشاره کنیم که فارغ از درست یا غلط بودن آنها، می توان درد دیرینه استقلال را در دل آن جابجایی ها جستجو کرد و نه مدیران قبلی و مدیران وقت استقلال بلکه وزارت ورزش و جوانان به عنوان متولی این مجموعه را خطاب قرار داد و از وزیر و همکارانش پرسید؛ این باشگاه مردمی تا کی باید حیاط خلوت دوستان و رفقای شما باشد؟
استقلال این فصل نیز با تغییرات مدیریتی به لیگ گام گذاشت و مدیرانی جانشین مدیران قبلی شدند و همانطور که می شد تصور کرد بعد از مدتی صدای اعتراض مدیران تازه وارد به نوع عملکرد مدیران پیشین به آسمان بلند شد و آخرین بخش از آن اعتراضات را طی هفته های اخیر شاده بودیم؛ وقتیکه بحث اخراج وینفرد شفر و مبلغ سنگین قرارداد سال بعد وی مطرح شد.
تغییرات ابتدای فصل در کادر مدیریتی استقلال و به تبع آن ناکامی باشگاه در حفظ نفرات کلیدی تیم، رنگ زرد بی ثباتی را بیش از هر زمان دیگری بر رخساره باشگاه نمایان می ساخت.
ستون فقراتی که از دست رفت
برای بحث درباره مشکلات استقلال، لاجرم باید اشاره ای به تیم رقیب آنها یعنی پرسپولیس داشت تا با یک مقایسه ساده به دنبال چرایی ناکامی این فصل پسران آمد برویم.
استقلال فصل 96-97 که وینفرد شفر را در میانه راه جانشین علیرضا منصوریان کرده بود، عملکردی درخشان داشت و گرچه به قهرمانی نرسید اما رنسانس شفر در استقلال و تغییرات تاکتیکی این مربی نمایی زیبا و امیدوارکننده را به تیم آبی پوش بخشیده بود اما در لیگ بعدی ناگهان خبر رسید که نفرات کلیدی آن تیم جلای استقلال کرده اند.
در حالیکه پرسپولیس با حفظ سرمربی موفق و توانمند و نفرات خود و رعایت اصل ثبات با ترکیبی آشنا گام به لیگ هجدهم گذاشته بود، استقلال شرایطی نامشخص داشت.
جدایی بهترین مدافع این تیم(مجید حسینی)، بهترین هافبک تدافعی(امید ابراهیمی)، بهترین هافبک بازیساز(جپاروف) و بهترین مهاجم (مامه تیام) حکم از دست رفتن ستون فقرات تیم را داشت.
از سوی دیگر جذب چند بازیکن خارجی ناکارآمد که مشخص نبود با در نظر گرفتن چه فاکتورهایی جذب استقلال شده اند و همچنین تغییرات پر شمار در ترکیب تیم و زمانبر بودن ایجاد هارمونی بین این تعداد بازیکن تازه وارد، سبب شد تا استقلال فرصت های خوب خود برای جمع آوری امتیازات را از دست بدهد.
خارجیهایی که خوب شروع کردند و ...
شرایط استقلال در نیم فصل اول و نگرانی های کادر فنی این تیم، منجر به خرید چند بازیکن خارجی دیگر در ادامه راه شد. بازیکنانی که از نقطه نظر فنی در مقایسه با قبلی ها فرم بهتری داشتند و خوب هم شروع کردند و به لطف عملکرد آنها استقلال چند بازی را طوفانی پشت سر گذاشت و بار دیگر خود را در قواره یک مدعی قهرمانی ظاهر ساخت.
اما باز هم در یک بزنگاه مهم که برای استقلال پل عبور به سمت جام بود غول خفته استقلال بیدار شد و سازمان این تیم را به مثابه زلزله ای قدرتمند تکان داد.
آنها دربی را خوب شروع کردند و صاحب توپ و میدان بودند اما اتفاقات عجیب پیرامون پنالتی این تیم، نشان داد که آنها جدا از اشکالات فنی با کوهی از حاشیه در درون خود روبرو هستند؛ به گونه ای که سرمربی تیم صراحتا از عدم اختیار خود برای انتخاب پنالتی زن دربی پرده برداری کرد.
رقیب استقلال چه داشت؟
شکست در دربی، استقلال و شفر را به موازات هم به سوی بن بست سوق داد؛ هر چند نقش مدیریت منفعلانه نیز در ایجاد آن فضا دخیل بود. مدیریتی که حتی به شفر اجازه نداد تا فصل را تمام کند و در انتها به شکلی محترمانه به همکاری شان پایان دهند.
برکناری شفر که باشگاه استقلال قطعا تبعات مالی آن را خواهد دید از دید بسیاری تصمیمی احساسی و عجولانه بود.
سرمربیگری یک شبه و ناگهانی فرهاد مجیدی نیز التیامی بر زخم های استقلال نگذاشت تا این تیم فصل را تنها با کسب یک سهمیه آسیایی به پایان برساند.
استقلال یکی از عجیب ترین فصول خود را پشت سر گذاشت. تیمی که برای قهرمانی ابزارهایی را داشت و ابزارهایی را نداشت.
آنها برای یافتن اشکالات خود و موانعی که در فصل قبل سرراهشان سبز شد راه دوری نروند؛ کافی است به رقیب شان نگاهی بیفکنند و ببینند پرسپولیس بحران زده چند سال قبل چه مسیری را پیمود که حالا هوادارانش شاد ترین انسان های این آب و خاک هستند. گاهی می توان از رقیب هم الگو برداری کرد؛ حتی اگر آن رقیب پرسپولیس باشد.
*حمید ترابپور