17/آبان/1404
|
14:09
|
کد خبر: ۹۱۹۰۲
۱۲:۳۶
۱۴۰۴/۰۸/۱۷
فوتبال زیر سایه باند‌ها و دلال‌ها؛ صدای اعتراض پیشکسوتان بلند شد

طنز تلخ مدیریت در ورزش؛ تیله‌باز‌ها برای فوتبال تصمیم می‌گیرند!

طنز تلخ مدیریت در ورزش؛ تیله‌باز‌ها برای فوتبال تصمیم می‌گیرند!

کیهان ورزشی- 

 

زیر ذره بین

در شماره قبل، همکار قدیمی و دوست عزیز ما آقای بهمن اسدی در صفحه "زیر ذره بین" ماجرای برکناری وحید هاشمیان را به نظرخواهی گذاشت و با چهار نفر که نامی آشنا برای اهالی فوتبال و حتی ورزش هستند، در این باره گفت‌و‌گو کرد و نظرات آنها را جویا شد. در این صفحه پر محتوا و حاوی بحث‌های فنی و دقیق، علی رغم صحبت کردن با افراد متفاوت، مضمون وجهت گیری حرف‌ها یکی بود. خوشبختانه این اظهارات مورد توجه خیلی از خوانندگان مجله قرار گرفت و بعضی از بزرگان و پیشکسوتان ورزش در تماس با نگارنده ضمن تایید نکات مطرح شده، از وضعیت کلی حاکم انتقاد کرده و کم وبیش حرف‌هایی که در صفحه ذکر شده، مطرح شده بود، با لحنی تندتر وادبیاتی آزادتر بر زبان آوردند و بعضی از این بزرگان کهنه کار که حالا بعضا سنی در حوالی ۹۰ و بلکه بیشتر دارند، صراحتا می‌گفتند: "فلانی، خیلی برای وحید دلم سوخت! "

باید انتظار هر اتفاقی را داشت!

متاسفانه، به قول ابراهیم قاسمپور، در ورزشی که هیچ چیز سر جای خودش نیست باید انتظار هر اتفاقی را داشته باشیم، سخنی درست که خیلی از کارشناسان بار‌ها تاکید کرده‌اند وما نیز به سهم خود در کرت‌های مختلف به آن پرداخته‌ایم و خواهان اصلاح این وضعیت شده‌ایم. بلافاصله این سوال به ذهن خطور می‌کند که چرا کسانی که صفت پرمفهوم " مسئول" را یدک می‌کشند و به درست یاغلط صاحب مناصب حساس شده‌اند، نسبت به این وضعیت مانند " مسخ شدگان" منفعل هستند و فقط " بِروبِر" نگاه می‌کنند، بدون اینکه کوچکترین قدمی برای تغییر شرایط ناخوشایند حاکم بر ورزش و علی الخصوص فوتبال بردارند و ثابت کنند مسئول و مدیر و اداره کننده ورزش، " آنها" هستند، نه دست‌ها و باند‌ها و کسانی که بار‌ها - وآخرین بار در سرمقاله شماره قبل - به صراحت نوشته‌ایم خیلی جا‌ها از پشت پرده سازکار ورزش را تعیین می‌کنند و می‌گویند کی باشد و کی نباشد؟!

تصمیم گیرندگان کجای ورزش هستند؟!

 در همان صفحه، حسین فرکی مثل خیلی از اهالی ورزش می‌گوید:" افرادی  برای وحید هاشمیان تصمیم می‌گیرند که اصلا باید ببینیم کجای این ورزش بوده و هستتد؟! اسم اینها را من قبلا اصلا نشنیده‌ام وبرای اینکه بدانیم اینها کی هستند واز کجا آمده‌اند بابد از چند نفر سوال کنیم" و ابراهیم قاسمپور هم همین مضمون را چنین تکرار می‌کند که" کسانی در فوتبال ما تصمیم گیرنده شده‌اند که با اصول آن آشنایی چندانی ندارند... " شک نکنید که اگر با تک تک اهالی ورزش - به ویژه آنهایی که صاحب تجربه هستند و استخوان خرد کرده‌اند - صحبت کنید، عین حرف‌های قاسمپور و فرکی را می‌زنند.

مرغ همسایه همچنان غاز است!

 حرف اهالی ورزش کم وبیش یکی است و نگرش آنها نسبت به وضعیتی که حاکم شده، شبیه یکدیگر است و فریاد و گلایه شان از دست نا اهلان و نامحرمان رخنه کرده و کسانی بلند است که در" کارنابلدی"  اشتراک دارند و بر مناصب حساس تکیه زده و سکان تیم‌های بزرگ و با سابقه و مردمی مثل استقلال و پرسپولیس را در دست گرفته‌اند و برای کلیت فوتبال و بلکه ورزش تصمیم می‌گیرند. برای مثال در همان صفحه، حمید درخشان درباره بی توجهی و حتی تحقیر داشته‌های ذاتی و ملی و درونی این فوتبال می‌گوید:" مشکل فوتبال ما همیشه این بوده که به مربیان خارجی امتیاز می‌دهیم و... هیچ وقت به داشته‌های خودمان بها نداده‌ایم... " و در ادامه  اضافه می‌کند مدیران ما" به دنبال افرادی می‌روند که دلال‌ها می‌خواهند تا در نهایت پورسانت خودشان را بگیرند" و ابراهیم قاسمپور هم در این باره حرف‌های درخشان را با این عبارات تایید می‌کند که در فوتبال افرادی"، چون خارجی هستند، مورد توجه و حمایت قرار می‌گیرند. گویا هنوز مرغ همسایه غاز است"! و...

نحوه برکناری!

درباره نحوه برکناری هاشمیان تقریبا همه اهل فن که خاک فوتبال و ورزش را خورده‌اند، بک موضع دارند و منتقد هستند، از آن پیشکسوت عزیزی (مثل امیرخان احتشام زاده) که سخت از نحوه برکناری هاشمیان دلش سوخته بود تا کریم باقری که روی نیمکت پرسپولیس مسئولیت رسمی دارد.

این حق هر تیم و باشگاه ومدیریتی است که هرگاه به صلاح مجموعه دید، دست به تغییر سرمربی و تعویض کادر فنی بزند. این را هر عقل سلیمی متوجه می‌شود وکسانی که صاحب تجربه وکسوت هستند، این واقعیت و اصل را بهتر درک می‌کنند. خواننده محترم و فهیم حتما متوجه این معنا هست که بحث ما اصلا بر سر آمدن عمرو و رفتن زید نیست. بحث اصلی، اتفاقات ناخوشایند و رفتار‌های نامناسبی است که هر روز به شکلی رخ می‌دهد و اهالی ورزش را می‌رنجاند و سبب نگرانی دوراندیشان و صاحبان تجربه می‌شود.

بحث بر سر" چگونگی" است، نه " چرایی "

 این رفتار‌ها و اتفاقات جملگی بدون تردید ریشه در عملکرد کسانی دارد که آشکار ونهان عنان رشته‌هایی مثل فوتبال را در دست دارند ودر سایه بی تحرکی وغفلت و وادادگی مسئولان رسمی، آن را به روشی که منافع شان ایجاب می‌کند به حرکت وامی دارند. صحبت بر سر این نیست که چرا فلان مربی عزل شد ودیگری جای او را گرفت. این رفت و آمد‌ها جزو طبیعت کار است و در همه جای دنیا و در هر سطحی از ورزش اتفاق می‌افتد. واضح‌تر بگوییم، بحث بیش از آنکه بر سر" چرایی" باشد، بر سر" چگونگی" اتفاقات و تصمیم گیری‌ها و رفت و آمدهاست. به قول کریم باقری در همان مصاحبه " قطع همکاری با سرمربی راه و رسمی دارد. مگر می‌شود باشگاه برود با یک سرمربی قرارداد امضا کند، اما سرمربی قبلی به کار خود ادامه دهد؟ بهتر بود این اتفاق به صورت رسمی از سوی باشگاه اعلام می‌شد و حرمت پرسپولیس و سرمربی اش را رعایت می‌کردند. "

"حرمت" را با کدام "ح" می‌نویسند؟!

حالا که صحبت به اینجا رسید، لازم است تا یادمان نرفته خدمت آقای باقری (که البته خودش خوب می‌داند) و خوانندگان محترم عرض کنیم متاسفانه برخی از کسانی که در مناصب بالای مدیریتی قرار دارند، چون ورزش و فرهنگ و راه و رسم آن را نمی‌شناسند وغریبه‌هایی هستند که به توصیه و تحمیل این وآن مقام بالاتر یا فلان مرکز غیر ورزشی وارد این حوزه می‌شوند، اصلا نمی‌دانند " حرمت" یعنی چه و در ورزش چه جایگاه مهم و معنای عمیقی دارد و آن را با کدام" ح" می‌نویسند تا اینکه بخواهند آن را رعایت کنند!

" باید‌ها و نبایدها"ی ورزش

برگردیم به حرف خودمان. صحبت بر سر رفتار‌های غلط در ورزش و فوتبال بود. درباره همین مورد اخیر، آقای درخشان می‌گوید:" وقتی یک مربی در حال کار است، اصلا نباید چه مخفیانه وچه آشکار با مربیان دیگر مذاکره می‌کردند. مدیران باشگاه با این کار تمرکز تیم را بر هم زدند. "  در کمال تاسف و به صراحت می‌گوییم که در این ورزش به" باید‌ها و نبایدها"ی اصولی و عقلایی عمل نمی‌شود، دقیقا به همان دلیلی که بالاتر ذکر شد. خیلی جا‌ها اختیار ورزش ما دست کسانی افتاده که نه تنها آن را نمی‌شناسند بلکه اصلا مدیر نیستند وبا اصول مدیریتی آشنایی ندارند و در عمرشان حتی یک تیم محلی راهم اداره نکرده‌اند!

"قاسمپورها" در این فوتبال " هیچکاره" هستند!

آقای ابراهیم قاسمپور که علی رغم سابقه درخشان، در این فوتبال دلال‌زده و آشفته احوال - که دلال‌ها از سروکول آن بالا می‌روند و نااهلان فرصت طلب جفتک پرانی می‌کنند - مانند خیلی از بزرگان دیگر" هیچکاره" است، می‌گوید:" تقریبا مشخص بود که در شرایط نابسامانی و فسادی که در فوتبال ما هست، افرادی مثل وحید هاشمیان برای کار کردن  مشکلات زیادی خواهند داشت و... رفتار درستی با هاشمیان نشد".   در ادامه صحبت‌های آقای قاسمپور عرض می‌کنیم که با اصل ورزش (ونه فقط هاشمیان و امثال او) رفتار درستی نمی‌شود!

دو نگاه و طرز تفکر در ورزش

تاکید می‌کنیم حرف اصلی  ما در این مقال و تقریبا همیشه بیش از آنکه درباره آدم‌ها باشد، بر سر افکار موجود است. ورزشی‌ها تقریبا یکجور، فنی، منطقی و با نگاه به منافع ملی و مصلحت ورزش و انتظارات مردم  فکر می‌کنند و آن را بر زبان می‌آورند و بر قلم جاری می‌سازند و غیرورزشی‌های فرصت طلب و منفعت جو که ورزش را به دکان دونبشی برای کاسبی و انباشتن جیب خود از کیسه ورزش (و در واقع مردم) تبدیل کرده‌اند، درست نقطه مقابل ورزشی‌ها فکر می‌کنند و جز به منفعت و مقام و سفر ومواهب ریاست و مدیریت به چیز دیگری نمی‌اندیشند. طبیعی هم هست. آنها، چون از ورزش سر در نمی‌آورند وفرهنگ و جامعه ورزش را نمی‌شناسند به چیزی جز فرصتی که به ضرب و زور این وآن مقام ومرکز متنفذ به دست آورده‌اند، نمی‌توانند فکر کنند.

سرنوشت ورزش در دست "تیله بازها"ی غیر ورزشی!

 طنز تلخ ماجرا و نکته دردناک این داستان آنجاست که کاروبار ورزش چنانکه بار‌ها نوشته‌ایم به دست گروهی غیر ورزشی و فرصت طلب افتاده و ورزشی‌ها بی اغراق خیلی جا‌ها (علی الخصوص در رشته‌هایی مثل فوتبال بینوا) هیچکاره‌اند، چنانکه امثال قاسمپور (که خداوند حافظ شان باشد) هیچکاره هستند و امثال اکبر کارگرجم (که خدا روح شان را شاد کند) بیکاره بودند. قاسمپور وقتی در صنعت نفت، شهباز و تیم ملی بازی می‌کرد، با آن فوتبال زیبا و تکنیکی و هنرمندانه خود تحسین و تشویق همه را بر می‌انگیخت، در حالی که خیلی از کسانی که امروز به عنوان رئیس و مدیر و دلال و رمال و حمال ومشاور و ... فوتبال رابه تسخیر خود درآورده و خود را صاحب آن می‌دانند و از منافعش  بهره‌مند هستند، به عناوین مختلف در دفتر مدیریت‌ها - از فدراسیون گرفته تا باشگاه ها- یا روی نیمکت تیم‌ها - از باشگاهی گرفته تا تیم ملی - جولان می‌دهند و ورجه ورجه می‌کنند، یا اصلا متولد نشده بودند یا اگر هم به دنیا آمده بودند، به گرد پای امثال قاسمپور ودرخشان و فرکی وفریبا و روشن و... نمی‌رسیدند و در کوچه پس‌کوچه‌های شهر و دهات خود حداکثر " تیله بازی" می‌کردند!

اینها فقط، " بوی پول" را می‌فهمند!

اینها چه می‌فهمند قاسمپور کیست؟ حرمت پرسپولیس واستقلال کیلویی چند؟ سرمایه سوزی یعنی چه؟ انتظارات و توقع هواداران کدام است؟ اصلا منافع ملی چه معنا دارد؟ مردم چه صیغه‌ای هستند؟ بدخواهی دشمنان کینه توز و معنای پیروزی موفقیت‌های بین المللی ورزش و ورزشکاران ایرانی در این برهه زمانی چه تاثیراتی بر خرد کردن بدخواهان نابکار و شاد کردن دل مردم و ارتقای روحیه این ملت بزرگوار و نجیب دارد؟ اینها فقط  پول را می‌شناسند و هر جا بوی پول بیاید، سروکله شان پیدا می‌شود! این آدمک‌ها فقط منفعت و مواهب ریاست و سفر خارجی و پز دادن جلوی دروهمسایه و اهالی شهر وآبادی خود و چشم وهمچشمی با قوم وخویش و اینطور مسائل پست و کوچک را می‌شناسند و...

پست و منصب " طعمه" است، نه " امانت"!

 این موجودات درست برخلاف فرمایش مولا، ریاست ومنصب را نه" امانتی" در دست خود بلکه " طعمه "‌ای برای ارضای منیت‌ها و ابزاری برای فرونشاندن عقده‌ها و جبران نداشته‌های شخصیتی خویش می‌دانند. توقع خدمت به مردم و ساختن ورزشی قوی و متحول شده، از این دسته افراد مدیرنما خیلی توقع پرت و انتظار بیجایی است.

آقایان مسئول کی قرار است کاری کنند؟!

 سخن را جمع کنیم. اینجا یک سوال باقی می‌ماند وآن این که مسئولان ارشد کی می‌خواهند دست به کار شوند و ورزش را از این مخمصه‌ای که گرفتارش کرده‌اند، نجات دهند؟ آیا این آقایان مسئولیت پذبرفته‌اند که با مدیریتی جهادی و انقلابی، آرمان‌های ملی و اهداف وانتظارات مردمی را متحقق سازند یا اینکه زمینه فعالیت دلال‌ها و فرصت طلب‌های غیرورزشی را فراهم آورند؟

"نوکر ملت" یا "دست به سینه دلال ها"؟!

آیا این آقایان مسئول خود را خادم و نوکر ملت می‌دانند یا کارگزار و مستخدم دست به سینه جریانات وعناصر دلال مسلک وفرصت طلبی که بالاتر مواردی را در وصف شان برشمردیم؟! این آقایان مسئول محترم  که پشت میکروفون و جلوی دوربین تلویزیون و در فلان همایش ونمایش، ادعای انتقادپذیری دارند و خود را سخت پایبند اصل تخصص می‌دانند، اگر حرف‌های ما را - که از سر دلسوزی وانجام وظیفه است - قبول ندارند و این مجله کهنه کار ۷۰ ساله را متخصص و دردآشنا نمی‌دانند، آیا حرف‌های صریح اهالی اصیل و استخوان خرد کرده‌های نام آشنای ورزش درباره گردابی که ورزش به آن گرفتار شده را قبول ندارند و امثال قاسمپور و باقری و... را به عنوان متخصص وکارشناس به رسمیت نمی‌شناسند؟ اگر می‌شناسند و قبول دارند باید به حرف‌ها و هشدار‌های آنها گوش دهند. یاد بیتی از " هجری قُمی"، شاعر قرن دهم (عهد صفوی) که به سبک وحشی بافقی شعر می‌گفت، افتادیم که سروده است:

ور به پیشت سخن من غرض آلود بود

گوش بر قول کسی کن که تو را سود بود

آنها (کارشناسان، متخصصان و نام آشنایان استخوان خرد کرده و خاکخورده در ورزش) به صراحت می‌گویند: شرایط  ورزش در خیلی جا‌ها - خاصه فوتبال - نابسامان و فساد آلود است. ورزش دست اهلش نیست و، چون نیست با رفتار‌ها و تصمیمات غلط  در کجراهه، پس پسکی می‌رود. عرصه بر افراد سالم تنگ شده و سالم ماندن  و سالم کار کردن خیلی جا‌ها غیر ممکن است و خلاصه با عناصر کوتوله و فرصت طلب و کوته فکر نمی‌شود کار‌های بزرگ انجام داد و آرمان‌های ملی و انقلابی را متحقق ساخت تا "ایران قوی" صاحب" ورزش قوی" شود و...

آخر کلام، خطاب به عزیزان مسئولی که داب و دغدغه خدمت در عرصه ورزش را دارند و سر جای خود نشسته‌اند و عوضی و سفارشی و تحمیلی نیامده‌اند، عرض می‌کنیم:

من سرگشته که باشم که دهم پند تو را

گفتم از روی محبت سخنی چند تو را

والسلام.

 

*سید محمدسعید مدنی 

ارسال نظر