PDF نسخه کامل مجله
يکشنبه ۰۲ دی ۱۴۰۳ - December 22 2024
کد خبر: ۴۵۹۱۴
تاریخ انتشار: ۰۱ تير ۱۳۹۸ - ۱۲:۰۴

نکونام: هر مربی خارجی هم بیاید دیگر دستیار نخواهم بود

سرمربی تیم فوتبال فولاد خوزستان در گفت‌و‌گویی مفصل به تمامی آنچه طی سال‌های اخیر پیرامونش گذشته پاسخ داد.
کیهان ورزشی- 

جواد نکونام، سرمربی فولاد خوزستان در گفت‌و‌گویی تلویزیونی در خصوص مسائل مختلف از دوران فوتبالش و.... صحبت کرده که متن این گفت‌و‌گو را در زیر می‌خوانید:

شما 8 سال در لالیگا بازی کردید و در دوران طلایی فوتبال اسپانیا بودید. بازی مقابل ستاره هایی چون مسی، رونالدو، بکهام، زلاتان، آنری، رونالدینیو، روبینیو، اینیستا، ژاوی و... خیلی خاص بود.
واقعا بازیکنانی که گفتید همه در تاریخ ماندگار هستند. شاید قبل‌تر تعداد ستاره های لالیگا اینقدر نبود. در دوره ای من اوساسونا بازی کردم دوران طلایی فوتبال اسپانیا بود. من اولین بازی رسمی ام را مقابل بارسا انجام دادم. روی نیمکت بودم. دوست داشت داشتم به زمین بروم و بازی کنم ولی در نیمه اول سه گل خوردیم. هر چه بازی جلوتر می رفت روی نیمکت پائین می رفتم تا مربی من را نبیند و بازی ام ندهد!

یعنی دوست نداشتی بازی کنی؟
اصلا خیلی وحشتناک بود. تیم شان هم خیلی قوی بود. اتوئو، تیری هانری، رونالدینیو، دکو، خیلی تیم فوق العاده بودند.هر چه از بازی می گذاشت می گفتم ولش کن، بازی نکنم بهتر است. نیم ساعت اما بازی کردم. واقعا سخت بود بازی مقابل بارسا.

رونالدو یا مسی؟شما کدام را انتخاب می‌کنید؟
بین دو تا عالی می خواهید یک نفر را انتخاب کنید. اگر بگویم مسی، رونالدو هم برای خود ابر قدرت است. بگویم رونالدو، باز باید همین حرف را درباره مسی بزنم. واقعیت این است که هر دو فوق العاده هستند. من فوتبال مسی را بیشتر ترجیح می دهم. 

بهترین بازیکن تاریخ از نظر شما؟
من نظرم روی مسی است اما هر دو را انتخاب می کنم. 

مارادونا یا پله؟
بازی هایی که باید می دیدم و کارشناسی نظر می دادم را ندیدم. در عصر خودم بگویم واقعا رونالدو، رونالدو تپل برزیلی، ریوالدو و... فوق ستاره بودند اما در کل مسی یک چیز دیگری است. 

الان مسی و رونالدو از هم جدا شده اند.جدایی این ۲ کیفیت لالیگا را پائین آورده است؟
از زمانی که بارسلونا و رئال مادرید مخصوصا بارسا، لیگ قهرمانان و لالیگا را نبردند یا جام حذفی را نبردند، کیفیت تیم شان آمد پائین، کیفیت تیم ملی کشورشان هم آمد پائین. 

چه شد به شما در اسپانیا گفتند خاویار ایرانی؟
خبرنگار مارکا بود که بعد از بازی در جام یوفا با من مصاحبه کرد. چون خاویار ایرانی در دنیا معروف است، این لقب را به من دادند. 

میدانی هم قرار بود در شهر پامپلونا به اسم شما کنند. 
واقعا تیم اوساسونا طرفدار پیدا کرده بود. بیشتر مخاطب را وب سایت اوساسونا از ایران داشت. خیلی جالب بود. از خود اسپانیایی ها بیشتر بودند. برایشان جالب بود. همچین صحبتی با شهردار شده بود. ولی به زبان فارسی در میدانی سلام ایرانی را نوشتند. 

یک خبری که در دوره حضور شما در اوساسونا جنجالی شد خبری بود که یک خبرگزاری خارجی زد. یک بازیکن ایرانی ملی پوش شاغل در اسپانیا را به جرم حمل مواد مخدر در فرودگاه گرفته اند. یادتان هست؟
بله، یادم هست. شرایط سخت شد. به خاطر اینکه در باشگاه یک ایرانی بود که قبلا در نومانسیا تمرین کرده بود. در آن تیم ولی بازی نکرده بود. این خلاف را کرده بود. وقتی صحبت از ایرانی لالیگا شد، ناگهان اتفاقاتی افتاد که تمام سایت ها و خبرگزاری ها بدون تحقیق نوشتند و یک چند ساعتی کلا درگیر شدم. 

خانواده نگران نشدند؟
خانواده می دانند من چطور شخصیتی دارم ولی دوستان و رفقا خیلی نگران بودند. چند ساعتی ما و باشگاه اوساسونا را مشغول کردند و باعث جنجال شدند. 

شما  رکورددار بازی های ملی هستید. بازی های ملی شما دقیق چند تا است؟
می گویند 152 تا. می توانست تعداد بازی های من بیشتر باشد ولی من هیچوقت دنبال القاب نبودم. روزی که شروع کردم نمی دانستم چند بازی می کنم.مهم تعدادش نیست. هر بازی برای من یک خاطر و افتخاری است. همین الان با شما حرف می زنم وقتی بازی تیم ملی در جام ملت های استرالیا را ببینم، بغض می کنم مخصوصا بازی عراق را. یک حس و حال دیگری دارم. 

هر دو بازی آخر را گل زدی...
بله هم بازی سوئد گل زدم و هم شیلی. تیم شیلی واقعا خوب بود. یکی از تیم هایی بود که در جام جهانی آنها را دوست داشتم. مربی آنها سرمربی سویا شد. 

خداحافظی شما بعد از بازی سوئد در هتل تیم ملی. می دانستیم شاید می خواستید بعد از جام جهانی 2014 هم خداحافظی کنید. 
خیلی برایم سخت بود. من از تیم ملی نوجوانان، جوانان بزرگسالان امید، همه رده ها را بازی کردم. حتی بازی های بوسان و غرب آسیا هم بازی کردم. خیلی برایم سخت بود. همه اش اردو و شرایط پروازی. به یکباره باید از اسپانیا می رفتم مالدیو و کره. سال ها با خود اوساسونا کلی پرواز داشتم. همه اینها درست است. انگیزه و روحیه می خواهد. ولی اواخرش جایی می رسید که خسته می شوید. سعی کردم ادامه دهم. تیم ملی به من نیاز داشت. حتی بعد از خداحافظی ام چند بازیکن خواستند منصرفم کنند اما تصمیمم را گرفتم. حتی وقتی رفتم با من صحبت کردند که برگردم تیم ملی. 

خود آقای کروش؟
نفرات را نمی توانم بگویم ولی با من یک جلسه ای داشتند و از من خواستند برگردم. 

چرا؟ خلا کاپیتانی در تیم ملی احساس می شد؟
دیگر واقعیت این بود نه اینکه بیایم حتما بازی کنم، اینکه با تیم باشم. بازی کردن یا نکردن تصمیم مربی است. اینکه کنار تیم باشم و کمک کنم. ولی صحبت هایی که کردیم گفتم نه. بهتر است فعلا بیرون باشم ولی هر کمکی بتوانم انجام می دهم. یک سال ادامه دادم فوتبالم را و بعد به خواست کروش و تیم ملی آمدم تیم ملی آن هم به عنوان مربی.

قهرمانی با تیم امید در پوسان و بعد هم جام ملت های چین. ناداوری و ...
باورتان می شود آن با 20-25 بازیکن می‌رود. یکسری بازی ها 13 تا بازیکن با 4 گلر. محروم و مصدوم و درگیری هایی که بود و اخراج هایی در بازی های عمان داشتیم. با این اتفاقات تا نیمه نهایی رسیدیم. بازی چین را هم باید می بردیم. علیرغم کیفیت فنی، با اشتباه داوری بازی را باختیم. پنالتی‌ها را هم دیدید که چه شد. متاسفانه جام را از دست دادیم ولی آن تیم واقعا شایسته بود. 

در مسیر جام جهانی 2014 فکر می کردیم دیگر صعود نمی کنیم. مخصوصا در بازی با کره که مسعود شجاعی هم در آزادی اخراج شد و همه فکر می کردند ایران می بازد ولی شما یک گل خیلی خیلی حساس زدی. 
آن بازی برای ما حیاتی بود. از باخت لبنان آمده بودیم. در مقابل لبنان باید با 5 بر صفر می بردیم. گل شان روی اشتباه فردی و اتفاق به دست آمد. ولی متاسفانه در آن بازی توپ ها به گل نرفت و باختیم. باید کره را می بردیم. روی کارت اول مسعود داور اشتباه کرد. 120 هزار تماشاگر داشتیم. جو فوق العاده بود. 

یک جنجال بزرگ هم راه افتاد. قبل از بازی قطر می گفتند کی روش اطلاعات تیم ملی را فروخته است. ماجرا چه بود؟
ما در اردوی دبی بودیم. این صحبت ها شد. من بازیکنان را می دیدم ،تمرینات را، جدیت کار را. واقعا ناراحت بودم از این موضوع. یادم هست یکی از مسئولان آنجا بود. به من گفت چنین اتفاقی افتاده و بازی را فروخته اند. 

مسئول ورزش؟
بله. گفتند بازی فروخته شده است. خودت تیم را جمع کن. با بازیکنان صحبت کن. آمده‌ایم اینجا تا حواسمان به تیم باشد.گفتم آقا همچین چیزی نیست. من با تیم تمرین می کنم. دارم می بینم تمرینات را. بازیکنان و مربیان را می بینم که چقدر زحمت می کشند. 

اسم شان را می توانید بگوئید؟
نه.

به اختصار هم بگوئید خودمان اسمش را کشف می کنیم!
نه به اختصار هم نمی توانم بگویم. کسی هم نمی تواند کشف کند چون این صحبت ها فقط بین دو نفر بود. نفر سومی نبود. 

کروش این صحبت ها را فهمید؟
نه اصلا. من به کسی نگفتم. مستقیم فقط به من گفتند که حواستان به تیم و بازیکنان باشد. من همانجا تکذیب کردم و حتی ناراحتی به حدی بود که می خواستم به چند نفر بگویم و آنها را در جریان بگذارم. ولی گفتم بهتر است در خودم نگه دارم. 

تصمیم خوبی بود. کی روش می فهمید جنجال بزرگ می شد. 
هر کدام از بازیکنان هم می فهمیدند همینطور می‌شد. 

بعدا ولی فهمید. 
نمی دانست کی با من صحبت کرده است. من یادم هست عکس او را با لباس عربی روی جلد روزنامه ای گذاشتند که چنین اتفاقی می خواهد بیفتد. ولی حتی به بازیکنان می گفتم، این اعتماد به مربی از بین می رفت. من به همین خاطر نگفتم تا روز بازی قطر که آن اتفاقات افتاد و بردیم. بعد از بازی گفتم آقا واقعیت چیز دیگری است چون کار را می دیدم. وقتی یک مربی اینقدر زحمت می کشد دنبال نتیجه گیری است. خدا را شکر بازی های بعدی را هم بردیم و صعود کردیم. 

شما شناخت زیادی از کروش داشتید. چه شد آقای کروش در چهار سال دوم اینقدر طاقتش تمام شده بود.
اینطوری نبود. ببیند همین الان ما مربی جدید آورده ایم. کسی انتقادی می کند؟
 چند وقت زمان بدهید! همه چیز شروع می شود. یکی یکی بیرون می آیند. یکی انتقاد می‌کند، یکی تمجید می‌کند. به هر حال این تنش‌ها به وجود می آید. وقتی مربی 4 سال یک جا باشد تنش ها بیشتر است. افراد بیشتر نظر می دهند و صحبت می کنند. قطعا برای هر مربی ای که فکر کنید، این اتفاق می افتد. مخصوصا 8 سال. دوره کوتاهی نیست. 

شما روز آخر پیش کروش رفتید. بعد از اتفاقاتی که در تیم ملی افتاد و جدا شدید...
من نسبت به وظیفه ای که انجام دادم خیلی خوشحالم. ایشان برای فوتبال کشورمان و من زحمت کشید. شرایط را طوری رقم زده بود تا بتوانم پیشرفت کنم. این برایم مهم بود. وظیفه خودم بود. باید این کار را می کردم. به نظرم کار درستی کردم. 

در مورد جدایی شما از تیم ملی خیلی بحث بود. خیلی ها اعتقاد داشتند اگر نکونام می ماند به نفع تیم ملی بود. چه اتفاقی در اردوی دبی افتاد؟ یک بار توضیح دهید. فدراسیون که توضیح نداد. 
کلا هیچوقت از فدراسیون توضیح نخواهید! ولی واقعا دوست ندارم موضوع را باز کنم. باید موقعی باز کنم که کاری نداشته باشم الان خیلی درگیر هستم. 

وقتی شما روز آخر رفتی پیش کی روش خیلی ها احساس کردند کی روش مقصر ماجرا نبوده است. 
نه ایشان هم مقصر بودند. روز آخر به خود او گفتم. به اندازه خودش مقصر بود. من هم به اندازه خودم مقصر بودم. فدراسیون هم مقصر بود. ولی اینکه بخواهم بازش کنم به صلاحم نیست. شرایط طوری نیست که بخواهم به چیز دیگری فکر کنم. فعلا فقط به موفقیت خودم فکر می کنم. 

در جلسه آخری که داشتید ظاهرا آقای کی روش خیلی گریه کرد. 
برویم سوال بعدی؟

به این دلیل می پرسیم که شاید روزهای آخر به او خیلی سخت گذشت و حداقل دوست داشت با یک جام از ایران برود. 
با جام رفتن یک چیز است، این بدرقه ما ایرانی ها چیز دیگری است.کلا بد بدرقه می کنیم. 

یک جمله معروف هست که ما خوش استقبال و بد بدرقه هستیم. 
استقبال ما طوری است که کلمنته می آید اسپانیا به من زنگ می زند که من می خواهم با شما یک ناهار بخورم. کلمنته می گفت آقا چقدر خوب بود و چقدر من را تحویل گرفتند. بعد موقعی که می خواهند بروند، آقای شفر که آنطوری می رود، آقای کی روش هم که آنطوری می رود. ویرا آنطوری می رود. بلاژویچ آنطوری می رود. 

بگذریم...در جام جهانی برزیل یک خاطره تلخ یا شیرین داریم. بازی آرژانتین.
درباره آن ام جهانی کلا بگویم نشد بازی های خوبی کنیم. امکانات مثل این دوره نبود. واقعیت بگویم. با کمال احترام به تمام بازیکنان که دوستان من هستند. به نظر من هیچکس در فوتبال ایران فکر نمی کرد آن تیم برود جام جهانی. تیمی نبودیم که برویم جام جهانی. کره و ازبکستان واقعا قوی بودند. به نظر من صعود آن تیم یک شاهکار در فوتبال ما بود. 

اما ضربه مسی در بازی آرژانتین حال همه ایرانی ها را گرفت. 
مسی است دیگر. از این گل‌ها به هزاران هزار تیم زده است. 

آن گل همه را مقصر کرده است. شما، رضا گوچی، حقیقی و...
نگاه فوتبالی با مردمی فرق دارد. تیم ما در بازی با نیجریه خوب بازی کرد. بازی آرژانتین خوب بازی کرد. بازی بوسنی و در نیمه دوم واقعا تحلیل رفتیم. الان ما مثلا باید بگوئیم در بازی بوسنی که سه گل خوردیم، چه کسانی مقصر بودند؟ کی توپ را لو داد، کی اشتباه کرد؟ کدام گل گل خورد؟! کدام دفاع بود؟ کسانی که فوتبالی هستند می دانند. تیم گل می زند و گل می خورد. تا حالا کدام بازیکنی تنهایی یک جام آورده است؟ برود تنهایی بازی کند؟

دو داور هستند که فکر کنیم ایرانی ها هرگز آنها را نمی بخشند. یکی مازیچ داور بازی آرژانتین و دیگری ویلیامز داور بازی عراق. ظاهرا شما هر دو را بعدا دیدید. 
بله، مازیچ را در بازی العربی و السد دیدم. او را دیدم و با این داور صحبت کردم. هنوز می گفت که تصمیم من درست بود و پنالتی نبود! 

یعنی برخلاف همه کارشناس ها. 
بله، روی حرفش بود و می گفت تصمیم من درست بود. 

ویلیامز چطور؟
رفتیم ازبکستان. آنجا او را دیدم. در فرودگاه بود. اصلا صحبتی نمی شد کرد. کی روش طوری او را نگاه می کرد که اگر حرف می زدند دعوا می شد!

بین دو نیمه که کی روش خواست او را بزند. 
بعد از بازی بدتر بود! به هر حال آن تیم ما خیلی خوب بود و می توانستیم جام را ببریم. تمام زورشان را زدند ما را از جام بیرون بگذارند. 

یعنی دست مافیا در کار بود؟
من نمی دانم مافیا یا چیز دیگری ولی عراق تیمی نبود که ما را ببرد. یک بر صفر بودیم اینقدر بازی راحت بود گفتم سه هیچ می بریم. واقعا هم می بردیم. بدون هیچ دغدغه ای. حتی در 10 نفره ما موقعیت نداشتند. فقط سه گل زدند. تنها چیزی که می توانست شرایط را عوض کند همین داور بود. 

خیلی صحبت در این باره بود که شما دستیار ویلموتس یا سرمربی امید می شوید.
ببینید من سه سال و نیم قبل قرار بود سرمربی جوانان شوم. این اتفاق رخ نداد. دو سال قبل من جلسه ای با کروش و تاج داشتم که سرمربی تیم امید شوم. نظر کروش این بود. همه چیز خوب پیش رفت ولی در نهایت موافقت نشد. این کار انجام نشد. آن زمان زمانی بود که واقعا وقت داشتم تیم خوبی ببندم. هم تیم را برای المپیک آماده شود. درباره دستیاری ویلموتس بگویم که هر مربی خارجی هم بیاید دیگر دستیار نخواهم بود. من دستیاری را انجام دادم سرمربی شدم. کنار یکی از بهترین مربیان جهان کار کردم. شرایط طوری نیست که برگردم. 

سرمربی فولاد شده اید. رابطه شما هم با اهوازی ها خوب است. 
خدا را شکر خوشحالم در فولادم. در باشگاهی هستم که ساختار و شکل دارد. در باشگاهی کار می کنم حرفه ای هستند. امیدوارم که فصل خوبی را کنار هواداران و تماشاگران سال خوبی را پشت سر بگذاریم. من به تنهایی یا مدیریت به تنها نمی تواند کاری کند. نیاز به حمایت مردم داریم. در نهایت آخر فصل این قول را می دهم که به فولاد افتخار کنند که لیاقت مردم است. 

خاطره ای از گلت به کره داری؟ 
مهرداد پولادی بعد از گل اینقدر خوشحال بود که سیموئز مربی تیم را از کمر گرفت و بلند کرد و خوشحالی کرد. بعد از بازی سیموئز گفت داشتم می مردم. سن و سالش بالا بود.

باحال ترین بازیکن تیم ملی؟
 زیاد داشتیم. در این مدتی در این سال های سال بودم. واقعا بازیکن باحال. همه خوب بودند. شیرین زیاد داشتیم از قدیم که من بچه بودم حلالی بود، میناوند بود، پژمان جمشیدی بود، هاشم بیک زاده

بد قلق ترین بازیکن تیم ملی چه کسی بود؟
گناه دارند. ما رفیق بودیم کنار هم. ولی خدا را شکر می کنم. از تک تک آنها تشکر می کنم کنار هم بودیم. من افتخارش را داشتم که کنار آنها بازی کنم. همه خوب بودند و فوق العاده.
پربازدید ها