PDF نسخه کامل مجله
شنبه ۱۱ اسفند ۱۴۰۳ - March 01 2025
کد خبر: ۸۹۵۵۱
تاریخ انتشار: ۱۱ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۱:۴۶
«الساندرو کاستاکورتا» در گفت‌وگو با «فورفورتو»

میلان در زمان من، بهترین تیم جهان بود

کیهان ورزشی- 

 

الساندرو کاستاکورتا، مدافع سابق باشگاه میلان و تیم ملی ایتالیاست که دوران فوتبال درخشانی را در زمان خود سپری کرد. این بازیکن در گفت وگویی با نشریه "فورفورتو" در مورد بازی زیر نظر آریگو ساکی، قهرمانی در اروپا و فینال معروف استانبول مقابل لیورپول صحبت کرده است. مصاحبه او را در ادامه می‌خوانید:


*۲۱ سال در میلان بازی کردید و بیش از ۶۵۰ بار پیراهن این تیم را پوشیدید. هیچوقت به ترک میلان فکر کردید؟
به حضور در لیگ انگلیس فکر کردم. لیگ جزیره همیشه برایم جذاب بود، به خصوص جو ورزشگاه‌ها و تماشاگران آن، اما میلانی که من در آن به میدان می‌رفتم، بهترین تیم جهان بود. به همین خاطر ترک تیم و شهری که در آن به دنیا آمده و بزرگ شده بودم، کار بسیار سختی بود. آن زمان شرایط فوتبال کاملا متفاوت بود، بازیکنان خوبی به ایتالیا می‌آمدند و به همین خاطر بازی در آنجا به این معنی بود که در مسابقات مهم و حساسی به میدان می‌روید. این روز‌ها دیگر این موضوع صدق نمی‌کند.


* وقتی آریگو ساکی به میلان آمد، آیا از همان اول معلوم بود که یک مربی بزرگ خواهد شد؟
اصلا. در طول سه ماه اول، رابطه ساکی و بازیکنان چندان هم خوب نبود، چرا که او سعی می‌کرد روش‌ها و سبک تمرینی خودش را که با بقیه بسیار تفاوت داشت به تیم تلقین کند. همچنین مشکلاتی با برخی از بازیکنان وجود داشت، چون درک نمی‌کردند چرا باید برخی از کار‌ها نظیر تله آفساید از جلو یا پرس شدید را انجام دهیم. بر این باور نبودیم که توانایی انجام این کار‌ها را داریم. ساکی مربی بزرگی بود، اما در آن زمان فکر می‌کردیم تمرین‌ها و شیوه‌هایش آنقدر کاربردی نیست که بتواند تاثیرگذار باشد.


* آیا بازیکنان به حرف‌هایش گوش نمی‌دادند، چون از تیم پارما در سری ب به میلان آمده بود؟
بله، دقیقا. سیلویو برلوسکونی مجبور شد در این مورد دخالت و برای همه روشن کند که برای او به عنوان مدیرعامل باشگاه، ساکی بهترین مربی جهان است و به اینجا آمده تا ماندگار شود. به ما گفت که به همراه ساکی بهترین تیم دنیا خواهیم شد و همین‌طور هم شد. در طول سخت‌ترین دوران ساکی از نظر نتیجه‌گیری، بازی‌های ما بهتر شد و دیدیم که سبکی زیباتر، کاربردی‌تر و موفق در تیم جا می‌افتد.


* تفاوت کلیدی بین ساکی و کاپلو که جانشین او در میلان شد، چه بود؟
کاپلو درک می‌کرد که در برخی از بازی‌ها نمی‌توانیم در تمام دقایق حریف را پرس کنیم. گاهی نیاز به استراحت داشتیم. ساکی می‌خواست بازیکنان تماما به روش او متعهد باشند، همیشه و به شکل ۱۰۰ درصدی. زیر نظر کاپلو، لحظاتی بود که اجازه داشتیم اندکی فشار پرس کردن را کم کنیم و توپ را به حریف بدهیم. این طور نبود که توانایی حمله کردن نداشته باشیم، اما با دادن فضای بیشتر به حریف، می‌توانستیم سریع‌تر حمله کنیم و موفق‌تر باشیم و در عین حال بیشتر استراحت کنیم. نتایج هم نشان دهنده تفاوت آنهاست. با ساکی از چهار جام قهرمانی لیگ، یک بار قهرمان شدیم، اما با کاپلو، که روش مربیگری‌اش کاملا متفاوت بود، در طول ۵ فصل، چهار بار به قهرمانی رسیدیم. روش ساکی به طور جدی برای جام‌های اروپایی مناسب بود، اما فلسفه کاپلو در طول یک فصل با ۳۴ مسابقه بسیار تاثیرگذارتر بود.

* دفاع میلان از اواخر دهه ۸۰ تا اوایل دهه ۹۰ با بازیکنانی مثل مالدینی، بارسی، تاسوتی و خود شما به عنوان یکی از بهترین خطوط دفاعی تمام ادوار شناخته می‌شد...
فکر می‌کنم من نباید در این مورد صحبت کنم. بازیکنان دفاعی بسیار خوبی داشتیم. تیم ما از نظر دفاعی قدرتمند بود، چون پرس کردن‌مان، به خصوص زیر نظر ساکی و همچنین کاپلو بسیار منحصر‌به‌فرد بود. مهاجمان حریف به ندرت صاحب توپ می‌شدند و به همین خاطر دفاع تک‌به‌تک چندان پیش نمی‌آمد. هیچوقت به دردسر نمی‌افتادیم، چون هم‌تیمی‌هایمان به خوبی از ما حمایت می‌کردند. درست است که خط دفاع‌مان بسیار قدرتمند بود، اما حرکت کلی تیم هم نقش مهمی داشت و معمولا دست کم گرفته می‌شد. این که به صورت انفرادی در مورد بازیکنان صحبت کنیم، ارزش تلاش‌های کل تیم را از بین می‌برد. هر بازیکنی به کمک از سوی سایر بازیکنانی که در اطرافش هستند، نیاز دارد. وقتی در میان بهترین مهاجمین، هافبک‌ها یا مدافعین قرار می‌گیرید، به ندرت به این نگاه می‌کنید که چه کسی هم‌تیمی‌تان است و چه کسی تیم‌تان را هدایت می‌کند. دفاع ما عالی بود، چون بازیکنان‌مان توانایی‌های فردی فوق‌العاده‌ای داشتند، اما در عین حال، فعالیت جمعی تیم هم بسیار خوب بود و معمولا توجه چندانی به آن نمی‌شد.


* بین سال‌های ۱۹۸۹ تا ۲۰۰۷ فاتح ۵ جام قهرمانی اروپا شدید. کدام‌یک از همه خاطره‌انگیزتر بود؟
مهم‌ترین آنها در سال ۱۹۸۹ به دست آمد که به خاطر نحوه قهرمانی، شیوه بازی و استقبال ۹۰ هزار هوادار میلان از ما در نیوکمپ، فراموش‌نشدنی است. با این حال شکست دادن یوونتوس وقتی ۳۷ سالم بود، بیشترین حس رضایت را در من ایجاد کرد. اولین قهرمانی در سال ۱۹۸۹ خیلی خوشحالم کرد، اما فینال ۲۰۰۳ منچستر هم خیلی ویژه بود.


*در فینال استانبول که میلان برتری سه بر صفر خود را مقابل لیورپول از دست داد و در نهایت هم در ضربات پنالتی شکست خورد، شما یکی از بازیکنان ذخیره بودید. از شکست در آن فینال چقدر ناراحت شدید؟
به نظرم تیمی که در استانبول بازی کرد، بهترین میلانی بود که در فینال‌های آن سال‌ها به زمین رفته بود. به مدت ۱۱۴ دقیقه نمایشی عالی داشتیم، اما در ۶ دقیقه باقیمانده کار به تساوی کشید و سپس در ضربات پنالتی شکست خوردیم. درک می‌کنم که دریافت ۳ گل در طول ۶ دقیقه در ابتدای نیمه دوم، نشان دهنده این است که ما فکر می‌کردیم کار تمام شده و مسابقه را برده‌ایم. هر کسی که در بالاترین سطح فوتبال بازی کرده باشد، با این حس آشنایی دارد. وقتی دو بر صفر از حریف پیش هستید، حریف شوکه شده و شما فکر می‌کنید کار تمام است. ما قدرت و شخصیت لیورپول را دست کم گرفتیم. بعد از این که بازی مساوی شد، موقعیت‌های خیلی زیادی ایجاد کردیم. می‌دانم چرا این سوال را پرسیدید ولی باز هم می‌گویم یکی از بهترین میلان‌های تاریخ فوتبال مدرن در زمین بود. گل‌های کرسپو و مالدینی بی‌نظیر بود. وقتی گل‌های لیورپول را می‌بینید، وقتی جرارد ضربه سر می‌زند، کاکا بند کفشش را می‌بندد. همین نشان می‌دهد که تمرکز کافی نداشتیم (در حقیقت در حالی که کاکا داشت ساق‌بندش را درست می‌کرد، توپ از جلوی او رد شد و ولادیمر اسمیچر نتیجه را سه بر دو کرد.) ولی ما در هم نشکستیم. فقط به مدت ۶ دقیقه تمرکزمان را از دست دادیم. در ۱۱۴ دقیقه دیگر، فوق‌العاده بودیم. خدا را شکر که دو سال بعد در فینال آتن انتقام گرفتیم.


* راز این که توانستید برای مدتی طولانی فوتبال بازی کنید چیست؟ آیا از این که زلاتان ابراهیموویچ رکورد شما به عنوان مسن‌ترین گلزن سری آ را شکست، ناراحت شدید؟
بله، ناراحت شدم، چون می‌خواستم در تاریخ میلان ماندگار شوم و زلاتان این فرصت را از من گرفت. تا ۴۱ سالگی توانستم بازی کنم، چون خوش‌شانس بودم که هیچوقت مصدومیتی جدی به سراغم نیامد. فقط یک بار زانویم شکست. ضمن این که خیلی مراقب بدنم بودم. در این که چه می‌خورم و چه می‌نوشم و چقدر می‌خوابم. هیچ راز عجیب و غریبی وجود ندارد.


* آیا لیگ ایتالیا می‌تواند به روز‌های اوجش در دهه ۹۰ برگردد و یک بار دیگر بزرگترین و بهترین لیگ اروپا شود؟
فکر نمی‌کنم در آینده نزدیک چنین اتفاقی بیفتد. فکر نمی‌کنم فوتبال ایتالیا بتواند در ۱۰ سال آینده هم به دوران سلطه خودش در فوتبال اروپا برگردد. به این زودی نمی‌توانیم به سطح تیم‌های انگلیسی، پاری‌سن‌ژرمن یا رئال مادرید برسیم. رئال می‌تواند ۱۰۰ میلیون یورو برای خرید جود بلینگام خرج کند و نیوکاسل نیز با ۷۰ میلیون یورو ساندرو تونالی را خرید. تیم‌های سری آ چنین پول‌هایی ندارند. می‌توانیم نهایتا ۲۰ میلیون یورو برای خرید بازیکنانی نظیر پولیشیچ یا لوفتوس چیک خرج کنیم، اما ۷۰ میلیون یورو نداریم. تفاوت بزرگ ما همین است ولی از سوی دیگر برنامه‌های فدراسیون فوتبال ایتالیا برای آینده را نیز دست کم نمی‌گیرم. یورو ۲۰۳۲ باعث می‌شود استادیوم‌هایی جدید و سرمایه‌گذاران خارجی بیشتری داشته باشیم و به همین خاطر بر این باورم که فوتبال ایتالیا در آینده نزدیک به قدرت و اهمیت سابق خود برمی‌گردد.

 

آرمین زمانی