PDF نسخه کامل مجله
پنجشنبه ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - April 25 2024
کد خبر: ۳۳۱۱۳
تاریخ انتشار: ۰۲ دی ۱۳۹۶ - ۱۰:۰۰
مصلحت ورزش در گروی ارتباط با چه کسانی است

داستان «طرف» و «اطرافیان»!

عبارت معروفی است که میگوید «طرف خودش خوب است، اطرافیانش خوب نیستند»! این عبارت یا جمله یا اصطلاح برای مردم همه دنیا، علیالخصوص مردم کشور ما، خیلی آشنا و معنیدار است. در ورزش ما این اصطلاح را درباره افراد و چهرهها به ویژه مدیران و مدیریتها «کم» نشنیدهایم. این عبارت در عین سادگی و همه فهم بودن و علیرغم اینکه کمی هم «عوامانه» به نظر میرسد، اما در عرصه تجربیات تاریخی، بارها به اثبات رسیده است و در مباحث علوم اجتماعی هم در قالب تئوریها و اصطلاحات خاص، به شکل «علمی» مطرح میشود. در آموزههای دینی و تعالیم مکتبی هم از کنار این موضوع به راحتی عبور نکردهاند و بزرگان و پیشوایان دین مبین اسلام، روی موضوع «اصحاب»، حساس بوده و به پیروان خودبه ویژه آنهایی که دارای مسئولیتهای اجتماعی بوده و به نوعی عهدهدار کار «مردم» بودهاند، در انتخاب «اصحاب»، چه به صورت یار و همکار و چه به عنوان مشاور و دستیار، هشدار دادهاند و خواستار مراقبتهای لازم در این زمینه بودهاند.

انتخاب اصحاب و همکاران

این اصل اجتماعی، این تجربه تاریخی، این توصیه مکتبی و اخلاقی و بالاخره این عبارت همه فهم و خیلی ساده، بدون شک در عرصه ورزش و درباره ورزشیها و به ویژه مدیران و مسئولان ورزشی هم مصداق و معنی دارد و هر کسی در این عرصه و حال و هوا زندگی میکند به ویژه آنهایی که مسئولیت و مدیریتی برعهده دارند و با منافع جامعه و روح و روان و احساسات و زندگی مردم سر و کار دارند و در این باره تصمیم گیرنده هستند، باید آن را جدی بگیرند و در کنار رعایت سایر اصول در انتخاب اصحاب و همکاران و مشاوران خود دقت کنند. این اصل یعنی «انتخاب اصحاب» هر جا در ورزش ما جدی گرفته شده و هر مدیر و مسئولی، در انتخاب افراد به عنوان همکار و دستیار مشاور و دبیر و نایب رئیس و مربی و روابط عمومی و... حساسیت بر خرج داده و ملاک «لیاقت» و شایستگی را بر ملاکهایی مثل «پسرخاله بودن»! و هم خط و باند بودن! و رودربایستی و تعارف داشتن در انتخاب این افراد ارجح دانسته و در اولویت قرار داده، به طور طبیعی کار و بار آن مجموعه بهتر و روانتر چرخیده و عملکرد آن مدیر، مثبت و قابل قبول بوده است.

مکانیزم جذب و دفع

در این باره شک هم نباید کرد. شک کردن در این مسائل یعنی شک و تردید کردن در کار روزگار و خلقت، تردید داشتن درباره حاکم بودن حساب و کتاب بر کار دنیا. متأسفانه کسانی هستند که در این باره شک دارند و تلاش بیهوده میکنند که بدون حساب و کتاب و از بیراهه به سرمنزل مقصود و هدف خود برسند و بدبختیها و خرابکاریها و نکبتها و ناکامیهایی که دامنگیر آنها و عملکرد آنها و لاجرم کل جامعه میشود، از رهگذر این شک و تردیدهای ناآگاهانه و غیرعالمانه و گاه کاسبکارانه و منفعتجویانه است. بنابراین یکی از توصیههای همیشگی دلسوزان ورزش به مدیران و مسئولان و صاحبان منصب و صندلی ریاست در حوزهها و ردهها و رشتههای مختلف ورزش این بوده که در انتخاب اصحاب و یاران خود دقت کنند، وسواس لازم به خرج دهند و به تعبیر این مجله قدیمی «مکانیزم جذب و دفع افراد» را در ورزش و حیطه مسئولیتی خود اصلاح کنند. هر چقدر در جذب آدمهای درستکار، درستاندیش، سالم، کاربلد، متواضع، خوشنام و... تلاش میکنند و زمینههای دلگرمی و جذب و به میدان فراخواندن آنها را فراهم میکنند، در دفع و رد و کنار زدن افراد آویزان و فرصتطلب و بیهنر و انگلمآب و مزاحم و باجخواه و... کوشاه و ساعی باشند.

«رزومهداران» آویزان...!

متأسفانه همان طور که بارها نوشتهایم مکانیزم جذب و دفع در ورزش ما خوب کار نمیکند، غالباً به نفع ورزش و جامعه ورزش عمل نمیکند و قدرت جذب آدمهایی را که در ورزش صاحب کارنامه مثبت و سابقه روشن هستند، ندارد و در عوض میدان را برای جولان دادن آدمهای بیکارنامه، مجهولالهویه، غریبه و آویزانهایی که به هر رنگ و قیافهای در میآیند که به یک جایی از ورزش و یکی از مدیران ورزش وصل شوند و همیشه هم یک پرونده خود ساخته! و به قول خودشان «رزومه»!! زیر بغلشان زدهاند و برای این و آن مدیر میفرستند و خود و وقاحت خود را عرضه میکنند، و... باز کرده و عرصه را برای این جماعت بیچشم و رو فراخ نمودهاند. از خواننده عزیز و مخاطب ارجمند به دلیل استفاده از بعضی لغات و تعابیر- که قسم میخوریم هیچکدام از احساس یا غرض شخصی نیست- عذر میخواهیم، اما این عزیزان هم حتماً مثل ما میدانند که ورزش ما از ناحیه این جماعت که ذکرشان به اختصار! رفت ضربات بسیاری از حیث فنی و اخلاقی خورده است. این جماعت «رزومهدار»!! که خود را نخود هر آشی میدانند در کمین مدیران و مسئولان نشسته - به ویژه آن دسته که تازه صاحب پست و مقام شدهاند- تا وجود بیهنر و مزاحم خود را به آنان به شکل و شیوههای مختلف و تحت عناوین متفاوت مشاور و مشیر و روابط عمومی و امور فرهنگی!! و... تحلیل نمایند.

...و متأسفانه در سایه عدم شناخت بعضی مدیران غیرورزشی و یا آن دسته از مدیران که ورزشی هم هستند، شناخت هم دارند، اما جربزه و «جنم» مدیریتی ندارند، شجاع نیستند و جهادی عمل نمیکنند و یا اصلاً غیرت مسئولیت ندارند، و از ترس قلمهای اجیر شده و... باج میدهند، کار و بار و کاسبی این جماعت در ورزش ما گرم و پر رونق است و هر کس میرود و هر کس میآید، این افراد نا اهل و بوقلمون صفت، هستند و... متأسفانه همان طور که گفتیم: «بودنی» که گرچه به نفع خودشان است اما به ضرر ورزش است و به قیمت کنار ماندن افراد سالم و صالح و آگاه و دلسوز کاربلد، تمام میشود.

ملاقاتهای سازنده

باری، بحث مکانیزم جذب و دفع یا به تعبیر دیگری که مطلب این شماره را با آن آغاز کردیم یعنی «انتخاب اصحاب» یکی از بحثهای کلیدی و ثابت این مجله است چون از موضوعات مهم و متأسفانه از معضلات ورزش ماست و ما از سر وظیفه در مقاطع مختلف بهانهای دستمان بیفتد به آن خواهیم پرداخت و درباره اصلاح آن و رعایت هشدارها و... به مسئولان محترم یادآوری و تأکید میکنیم آنچه باعث شد که این بار سراغ موضوع «مکانیزم جذب و دفع» و یا «انتخاب اصحاب» برویم، خبری بود که چند روز پیش به دستمان رسید که حکایت از ملاقات آقای علی کریمی، بازیکن سابق تیم ملی و چهره نامآشنای فوتبال ایران با رئیس محترم فدراسیون فوتبال آقای مهدی تاج داشت. کمی پیش از آن هم خبری در مجله ما چاپ شد و در سایه رسانهها انعکاس یافت مبنی بر اینکه آقای علی دایی کاپیتن و مربی اسبق تیم ملی و مربی فعلی تیم سایپا با رئیس فدراسیون فوتبال جلسهای داشته درباره مسائل مختلف فوتبال، به ویژه موضوع فساد در فوتبال صحبت و مذاکره داشتهاند.

کسانی که معنای «مردم» را نمیفهمند

این گونه اخبار وقتی به دست ما میرسد، نمیتوانیم خوشحالی خود را پنهان کنیم و از کنار آن سرسری عبور کنیم چرا که ما معتقدیم در اتاق مدیران و مسئولان ورزش و فوتبال و رشتههای مختلف ورزشی باید بر روی «اهل» ورزش و آن رشته باز باشد. درب اتاق کار آقای تاج اگر بر روی امثال علی دایی و علی کریمی باز نباشد، پس باید بر روی چه کسانی و افرادی باز باشد؟! این گونه افراد چکیده و عصاره فوتبال هستند دغدغه و خواسته اصلیشان، اصلاح وبهبود و رو به راه شدن این رشته ورزشی است. آنان سالها در میادین فوتبال روزگار گذرانده، زحمت کشیده، رنج برده، سختی تحمل کرده، عرق ریخته، افتخارآفرینی کرده، اسباب شادی مردم را فراهم آوردهاند و...، این گونه افراد حس کرده و با تمام وجود معنی «مردم» را میفهمند، در خنده و شادیهای آنان شریک و سهیم بوده و از مردم تشویق شنیده، گاه از سوی آنها، توبیخ شدهاند و... و از این نظر برای خودشان صاحب تجربه و شناخت لازم و کافی هستند.

«کار فوتبال» و «کار خودشان»!

ورود و حضور این گونه افراد به دفتر مدیران باعث خوشحالی دلسوزان ورزش و علاقهمندان به اصلاح امور میشود، چون همان طور که بالاتر اشاره شد، اغلب این افراد برای «کار فوتبال» به دفتر مدیران میروند نه برای «کار خودشان»! میروند تا حرفهایشان، نظرها و پیشنهادات خود را براساس آگاهیهایی که در عینیت و در وادی عمل- و نه صرفا در ذهنیت و عرصه تئوری و نظر- کسب کردهاند، به مدیران و مسئولان انتقال دهند، شاید فحوای کلام آنها ا نتقادی، اعتراضی و طعم ویژه آن تلخ و تند باشد، اما خالصانه و دلسوزانه است. فرق میکند با آنهایی که به این و آن آویزان میشوند، دهها واسطه و میانجی میتراشند تا یک طوری و برای دقایقی وارد دفتر آقای مدیر شوند تا «رزومه»!! خود را ارائه کنند و سنگ خودشان را به سینه بزنند و پست و مقام و حقوقی را گدایی کنند... ما نمیدانیم دقیقاً در جلسه تاج- کریمی، و در جلسه تاج- دایی، چه گذشته است، نمیخواهیم هم بدانیم، گفتیم اگر خبر این جلسات را مطرح میکنیم فقط برای این است که به این بهانه سراغ یکی از بحثهای قدیمی و کلیدی خودمان برویم و ضرورت توجه در انتخاب اصحاب و یاران را به مدیران و مسئولان ورزش یادآور شویم. میخواهیم به این بهانه بگوییم، اتاق مدیران ورزش ما همیشه و هر روز شاهد برپایی نظیر این نشست و جلسات باشد و... امیدواریم اگر تاکنون و به ویژه طی سالهای اخیر کمتر این اتفاق افتاده است، از این پس اخبار بیشتری از این گونه که ذکرش رفت دریافت کنیم.

شهر ورزش

چندی پیش رؤسای فدراسیون فوتبال ایران و قطر در دوحه تفاهمنامه همکاری امضا کردند که خبر آن در رسانهها انعکاس یافت. یکی از توافقهای صورت گرفته میان مقامات فدراسیونهای دو کشور استفاده تیمهای پایه در ردههای مختلف سنی مردان و زنان از امکانات کمپ دوحه قطر به ویژه آکادمی «اسپایر» است. امیدواریم این اتفاق بیفتد و در سایه این همکاری فوتبال دو کشور گامهایی رو به جلو بردارند و فوتبال ما هم بتواند با استفاده از امکانات استاندارد و مناسب فوتبال قطر به ویژه همین اردوگاه و آکادمی «اسپایر» که شنیدهایم بیش از 500 هکتار مساحت دارد و به آن لقب «شهر ورزش» دادهاند، در آمادگی تیمهای ملی خود گامهای مثبتی بردارد. به ویژه حالا و در این مقطع که تیم ملی حضور در مرحله نهایی مسابقات فوتبال جام جهانی (مسکو - 2018) را پیشرو دارد.

با خواندن این خبر نکتهای که ناخودآگاه و ناخواسته در ذهن خواننده تداعی میشود این است که چرا فوتبال ما با این سابقه و افتخارات و این ظرفیت مناسب برای پیشرفت، از امکانات لازم و استاندارد برخوردار نیست. در شماره قبل در این صفحه از قول یکی از مسئولان محترم فوتبال کشورمان نوشتیم وقتی چندی پیش تیم ملی در کشور ارمنستان اردو زد، آنجا امکانات مناسب و استانداردی وجود داشت به طوری که مثلاً سرمربی تیم ملی از دیدن 9 زمین فوتبال با چمن عالی و کیفیت مطلوب، به وجد آمده بود، نمیدانست در کدام یک از زمینهای 9 گانه تمرین تیم خودرا برگزار نماید!

چه میکنیم، کجا هزینه میکنیم؟!

اخیراً ما بارها نوشتهایم و این سخن، تکراری و شاید ملالآور باشد که درست است تیم ملی به جام جهانی صعود کرده است اما نباید خود را فریب دهیم و دیگران را گول بزنیم که واقعاً فوتبال ما از حیث مادی و غیرمادی، از نظر فکری و علمی، هم «جهانی» است. خود همین کمبود امکانات یا در بعضی موارد فقدان امکانات استاندارد و با کیفیت یکی از دلایل اثبات ادعای ماست. فوتبال ما خوشبختانه 5 دوره به مرحله نهایی جام جهانی صعود کرده است و این خود به تنهایی از افتخارات با ارزش فوتبال ایران به حساب میآید اما امکانات و تجهیزات این فوتبال با این افتخار و افتخارات هم سطح و متناسب نیست. سؤال این است که راستی چرا؟ چرا امکانات فوتبال مستعد ایران، فوتبالی که پنج بار به جام جهانی صعود کرده است با امکانات کشورهایی مثل ارمنستان و قطر و کشورهای مشابهی که تاکنون حتی یک بار هم راه به جام جهانی پیدا نکردهاند، قابل مقایسه نیست؟

پس ما به چه کاری مشغولیم و در کجا هزینه میکنیم؟ این یکی از سؤالات اساسی و مهم درباره فوتبال ما است که مسئولان باید در پی یافتن پاسخ آن باشند!

هنوز هم از «برترین» ها هستیم، اما...

در آغاز مطلب از حساب و کتاب داشتن دنیا و روزگار سخن گفتیم، الان هم تأکید میکنیم که آری هر چیزی حساب و کتاب دارد، شاید ما فعلاً به ضرب داشتههای ذاتی و وجود جوانان هنرمندو با غیرت و یک سرمربی کاربلد و توانمند، هنوز در فوتبال آسیا یکی از «برترین»ها و یکی از تیمهای صعودکننده به جام جهانی باشیم اما در آینده و اگر به فکر محکم کردن زیرساختها و فراهم آوردن امکانات لازم و حیاتی نباشیم، ضررهای جبرانناپذیر خواهیم کرد و شکستهای سنگین از حریفانی که امروز در پی محکم کردن زیرساختهای خود هستند، دریافت خواهیم نمود. امسال دو تیم پرطرفدار ما در رقابتهای فوتبال باشگاهی آسیا، شکستهای سنگین از حریفان کشورهای همسایه از دور مسابقات خارج شدند، کشورهایی که امکانات ساختاری را سالهاست برای فوتبال خود فراهم آوردهاند. باشگاههای ما سالهاست در سطح آسیا، از راهیابی به فینال و مقامآوری عاجز و ناتوان نشان میدهند و تیمهای شرق آسیا و بعد هم باشگاههای کشورهای همسایه به مراحل بالاتر و نهایی صعود میکنند، اینها نشانه چیست؟ بدون تردید این مسائل علامت و نشانه خوبی برای فوتبال ما به حساب نمیآیند. بار دیگر تکرار میکنیم صعود فوتبال به جام جهانی یک افتخار بزرگ ملی برای ورزش ما به حساب میآید، اما این صعود باید عامل روحیهبخش و دستمایهای مؤثر باشد برای اینکه به ساختن اساسی و آباد کردن بنیانی فوتبال خود بپردازیم.

فوتبال غیراستاندارد!

برای فوتبال ما آنچه مسئله اصلی است و در اولویت قرار دارد، صعود به مراحل بالاتر در جام جهانی نیست- که اگر بشود فبهاالمراد- چون ما حتی اگر به مراحل بالاتر هم صعود کنیم در اصل ماجرا و واقعیت امر تغییری ایجاد نمیشود، مسئله اصلی فوتبال ایران همان است که بارها این مجله مثل همه کارشناسان واقعی بر آن تأکید کرده است: محکم کردن پایهها و فراهم آوردن زیرساختها. این اصلیترین و حیاتیترین کاری است که باید در فوتبال ما انجام شود. انجام این کار یعنی ایجاد امکانات باکیفیت و استاندارد کردن داشتههایی مثل لیگ و نیروی انسانی. ما از سال 1352 «لیگ» داریم، یعنی الان با صرفنظر کردن از بعضی وقفهها، ما حدود 44، 45 سال «لیگ» در فوتبال خود برگزار میکنیم! خروجی این «لیگ» چیست؟ آیا خروجی آن، تیمهایی است که در برابر نمایندگان لیگهای نوپای کشورهای همسایه با 6 و 4 گل شکست میخورند و باعث تحقیر فوتبال ملی و جریحهدار شدن احساسات تماشاگران میشوند؟! و... از این مثالها درباره فوتبال ایران فراوان است. آری ما فوتبال داریم، اما استاندارد نیست، لیگ داریم، استاندارد نیست، زمین و ورزشگاه داریم، اما استاندارد نیست و... باید برویم سراغ کارهای اساسی و اصلی، خودمان و دیگران را فریب ندهیم، در باد جام جهانی، کم کاریها و غلطکاریهای خود را توجیه نکنیم، معنی ندارد در این مملکت پهناور ما امکانات استاندارد و محل مناسب برای برپایی اردوهای تیم ملی نداشته باشیم...!

بیتوجهی به علم و عالم

یکی از روزهای هفته گذشته از طریق اخبار رادیو پیام اظهارنظر یکی از اساتید پژوهشگاه زلزلهشناسی را شنیدیم که هم جالب و هم قابل تأمل و هم بالاخره تاسفبار بود. بعد هم با مراجعه به یکی از سایتهای خبری، متن کامل صحبتهای ایشان را دریافت کردیم تا دقیقتر آن را مطالعه کنیم. حرف ایشان البته درباره زلزله و آلودگی هوا و... بود، منتها این حرف بر یک اصل کلی مبتنی بود که ما با آن حرف کار داریم چون به کار ورزش و مباحث ما و گرفتاریهای ورزش ما هم میخورد. آقای زارع، استاد پژوهشگاه زلزلهشناسی میگوید: «یکی از مشکلاتی که در حال حاضر در کشور وجود دارد، این است که عموما به تحقیقاتی که پژوهشگران رشتههای مختلف انجام میدهند، بیتوجهی میشود.». ایشان در تکمیل این حرف اساسی و تاسفبار و البته نشأت گرفته از واقعیات، چند تا مثال هم میزند که مثلا «با وجود تذکرات متعدد صاحبنظران، دو ساختمان 20 طبقه روی گسل فعال یکی از مناطق شمالی تهران احداث شده است.»و یا «شهر جدید... در نزدیکی گسل زلزلهخیز مشاء احداث شده است.» و همچنین ایشان درباره «مسئله آلودگی هوا» نیز نمونهای از تذکر صاحبنظران و بیتوجهی مسئولان را ذکر میکند و در پایان میگوید: «مشکل عمده [کشور ما] تحقیقات نیست، بلکه مسئله اصلی، عدم استفاده از تحقیقات و نظرات صاحبنظران و به کار نبستن پژوهشهای همه جانبه در اجرایی و عملیاتی کردن پروژههاست.»

متاسفانه این معضل در بسیاری از مسائل و مشکلات مملکت از جمله «ورزش» بروز میکند و دلیل اصلی و اصلیترین دلیل آن هم بدون تردید «منافع» است! یعنی چون منافع یک گروه و چند نفر در این حوزه و آن عرصه، چنین ایجاب میکند که نظریات کارشناسی و علمی پژوهشگران، جدی گرفته نشود و نادیده گرفته شود، پس نادیده گرفته میشود و... تا سودی سرشار عاید گروهی منفعتجوی هوسباز بشود ولو به قیمت به بار آمدن فاجعههای اجتماعی و ملی ولو به بهای آلودگی هوا و قربانی شدن تعدادی از هموطنان به علت مشکلات تنفسی و ریوی و... الخ!

با توجه به آنچه بالاتر آمد، در ورزش هم خیلی وقتها دیده شده است که مسئولان و مدیران آنقدر که به حرف «رزومهداران»!! بیخاصیت و مشاورانآویزان و تحمیلی و آدمهای چاپلوس و بیسواد و بیشخصیت و در یک کلام عقبماندههای فرهنگی، توجه میکنند و به ساز آنها حرکت میکنند کمتر به حرف آدمهای خبره و نظرات کارشناسانه و انتقادات سازنده و علمی بها میدهند. چون در فراز آغازین همین نوشته به این معضل اشاره کردیم، دیگر بیش از این توضیح نمیدهیم فقط این جمله را در پایان میآوریم که ورزش و اقدامات عملی و اجرایی آن نباید در مسیری حرکت کند که منطبق با نظریات علمی و مغایر با آراء صاحبنظران واقعی ورزش نباشد، چون در آن صورت ورزش بدون شک در بیراهه گام برمیدارد و نمیتواند اهداف مورد نظر را تحقق بخشد.

* سیدمحمدسعید مدنی

نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار