کریم باقری آتش را خاموش کرد

کیهان ورزشی-
اشکالات ساختاری و ناهنجاریهای فرهنگی
در شمارههای اخیر در مطالب مختلف - چه در این صفحه و چه در سرمقاله و جاهای دیگر - این سوال را مطرح کردهایم که آقایان مسئول ورزش کی میخواهند همت کرده و به وعدههای خود عمل کنند و برای اصلاح بعضی از اشکالات ساختاری و مخصوصا مبارزه با برخی از ناهنجاریهای اخلاقی و مسببان آن دست به اقدام بزنند؟ اشکالات ساختاری و زیربنایی که از دیرباز جسم وجان ورزش را عذاب داده و همچنین ناهنجاری فرهنگی و کجرویهای اخلاقی که با کمال تاسف در سالهای اخیر در ورزش - وخاصه رشتههایی مثل فوتبال - حرکت رو به جلو و فزابندهای داشته، آفات و آسیبهایی است که درمان و برطرف ساختن آنها امری ضروری و حیاتی محسوب میشود.
حل این مسائل، ضروری وحیاتی است
اینها موضوعاتی هستند که پرداختن و مبارزه و دفع آنها به پسند و میل کسی بستگی ندارد. برای پبشرفت ورزش باید مسائل ساختاری را حل و معضلات فرهنگی وناهنحاریهای اخلاقی را محو کرده و در عوض فضای ورزش و ورزشگاهها را سالم کنیم. ورزش ما به نظر اکثر قریب به اتفاق کارشناسان و متخصصان با این دو مشکل عمده دست به گریبان است و بدون تردید یکی از عواملی که از حرکت آن به سوی بهتر و قویتر شدن ممانعت کرده، وجود اینگونه آسیبها و آفات است. این است که تاکید میکنیم هم برطرف کردن مشکلات ساختاری (که البته سخت و زمان بر است و هر چقدر هم سراغش نرویم سختتر خواهد شد) و هم مبارزه با بداخلاقیها و رفتارهای هنجارشکنانه از اصلیترین وظایفی است که مسئولان باید بدان بپردازند و در اولویت کاری خود قرار دهند.
" اعتراضات به حق" اهالی ورزش
چنانکه بارها نوشتهایم علی رغم وجود این واقعیات ناخوشایند غیر قابل انکار وهمچنین هشدارهای کارشناسان واعلام خطر دلسوزان و ابراز نارضایتی ورزشدوستان، از سوی مسئولان امر - چه آنها که امروز در مصدر کار هستند وچه کسانی که در دورههای مختلف حضور داشتهاند - با وجود شعارها و وعده ها، اقدامی قاطع و اصلاحگرانه صورت نمیگیرد. بالاتر نوشتیم که در کنار هشدارها و اعلام خطرهای کارشناسانه ودلسوزانه، اهالی ورزش و دوستداران تیمها و قهرمانان هم از وضعیت اخلاقی وفرهنگی حاکم به انحاء مختلف ابراز نارضایتی میکنند و به برخی از رفتارها و گفتارها به حق اعتراض دارند.
روحیه و نشاط اجتماعی
ورزش باید عرصهای برای افزایش روحیه و نشاط اجتماعی باشد و دوستداران آن باید از حضور در اماکن ورزشی یا مشاهده رقابتها احساس رضایت کنند و به جسم و روان شان صفایی بدهند و تمدد اعصاب کنند و با روحیه و نشاط بر سر کار خود بروند و...
ابتذال و دعواهای بی حاصل
این یک اصل کاری و اثبات شده است و کارشناسان تربیتی واجتماعی - و حتی دینی - بر آن تاکید دارند که جامعه زنده و هدفدار و پایدار حتما باید پرنشاط و با روحیه باشد و از جامعه کسل ومردمی ملول نمیتوان انتظار سرزندگی و استواری داشت. مولای متقیان (ع) میفرماید" لا وفا للمول"! (از آدم ملول انتظار وفاداری نداشته باش!)
گر کند عهد، چون ملالش خاست
بشکند عهد را به سنگ جفا
دستگاههای فرهنگی وهنری باید علاوه بر کارهای ظریف اخلاقی و روحی وتربیتی، از جنبه فرحبخشی و تزریق نشاط و روحیه به جامعه مخاطب غافل نباشند، در حالی که متاسفانه خیلی وقتها اینطور نیست وامکانات وفرصتهای موجود بیش از آنکه در خدمت اهداف والا و متعالی باشد، خرج دعواهای بی حاصل و ملال آور سیاسی و یا بدتر از همه، ساخت آثار مبتذل و بی ارزش و حتی غیراخلاقی میشود.
سرنوشت ورزش در دست کیست؟!
اینها را گفتیم تا به بحث خودمان برسیم. ورزش یکی از ابزاری است که در ابعاد تربیتی و اخلاقی و همچنین ارتقای روحیه جمعی وافزایش نشاط اجتماعی و شاید مهمتر از همه، انسجام و همبستگی ملی قدرت و قابلیت آن را دارد که تاثیرگذار باشد و نقش موثری در تحقق آرمانهای ملی و شعائر اعتقادی ایفا کند. با این وصف، حرف ما وخیلی از کارشناسان و دلسوزان این است که ورزش را با این قابلیتهای مثبت اجتماعی نباید به حال خود رها کرد و سرنوشتش را به دلایل مختلف به دست هر کس و ناکسی سپرد و از کارکردهای کارآمد و مثبت آن در خدمت منافع ملی و مصالح خود ورزش استفاده نکرد.
مدیران واقعی ورزش چه کسانی هستند؟!
بارها نوشتهایم واینجا هم به ضرس قاطع اعلام میکنیم که خیلی جاها برای ورزش و ورزشیها کسانی خارج از این حوزه و فراتر از مدیریتها تصمیم میگیرند و مدیران برای حفظ صندلی و بقای خود در پستهای مدیریتی یا چشم بر این دخالتها و اعمال نظرها میبندند یا آنکه به خواستههای مداخله گران و اوامر مقامات خارج از ورزش تمکین میکنند. خیلی خوش خیالانه است اگر تصور کنیم همه مدیران ورزش و مثلا ریاست فوتبال همه کارهاند و حرف اول و آخر را میزنند و تصمیم نهایی را میگیرند.
ما هم که مسائل ورزش را به حکم وظیفه ومسئولیت یا به دلیل علاقه دنبال میکنیم مانند خیلیها معتقدیم بسیاری از مقامات ذینفوذ در دولت ومجلس و باندهای دلالی وشرط بند و حتی بعضی از مثلا! " آقازاده "ها به دلیل گرایشهای رنگی وحتی قومیتی و... در کاروبار ورزش و روند تصمیم گیریها موثر هستند و اجاره کار کردن واستقلال عمل را به مدیران رسمی و قانونی نمیدهند.
فضای پر از ابهام فوتبال
اینگونه مسائل را نه فقط ما وکارشناسان بلکه بسیاری از علاقهمندان ورزش میفهمند و بوی گند آن را استشمام میکنند. این رفتارها و اتفاقات است که موجب میشود اولا ورزش از پیشرفت و بالندگی مورد انتظار برخوردار نشود وثانیا خیلی از رشتههای پرطرفدار وجذاب نتوانند نقش و کارکرد خود را در مسیر نشاط وفرحبخشی اجتماعی بازی کنند واوضاعی پراز ابهام فضای فوتبال را پر کند و بی اعتمادی وحرمت شکنی موج بزند و علاقهمندان با هر گرایش و سلیقهای به شدت احساس کنند که فضای فوتبال آلوده به جانبداری وتبعیض و حق خوری و دخالت افراد غیر مسئول و خارج از حوزه مدیریت ورزش شده است.
جلوی دخالتها را بگیرید
این است که ما بنابر وظیفه و احساس مسئولیتی که داریم به ویژه اخیرا بارها در مورد این موضوع یعنی دخالت و اعمال نفوذ دستها وعناصری خارج از حیطه مدیریتی ورزش نوشتهایم و از مسئولان محترم ورزشی خواستهایم " غیرت مسئولیت" داشته باشند و برای خود شخصیت واحترام قائل شوند و در یک حرکت یکپارچه وجمعی با کمک گرفتن از قوای سه گانه و دیگر مقامات مسئول و دستگاههای ذیربط، جلوی دخالتها و اعمال نفوذها وتاخت وتازها را بگیرند.
بی اعتنایی به کاربلدها و نظراتشان
طبیعی است وقتی غیر ورزشیها درباره ورزش و مسائل مختلف آن تصمیم بگیرند و نظرات وخواستههای خود را تحمیل کنند، پیشکسوتان و استخوان خرد کردهها و خاکخوردهها به کنج انزوا رانده میشوند و پیشنهادات افرادی که ورزش را میشناسند وسالها خاک آن را خوردهاند، محلی از اعراب نخواهد داشت و مسئولان و فدراسیونها به آنها بی اعتنایی میکنند، چون حتی اگر بخواهند به نظرات ورزشیها گوش دهند وعمل کنند، اجازه آن را ندارند و کسانی بدون هیچ شناخت و سابقهای در مدیریت ورزش صرفا به خاطر پست و جایگاهی که یا خودشان یا "بابا و مامانشان"! در جاهای دیگر دارند، خواستههای بچگانه و مطالبات خودخواهانه شان را تحمیل میکنند و وضع ورزش و شرایط اخلاقی فوتبال همین میشود که میبینیم.
مقایسه رفتار و گفتار کریم باقری و بعضیها!
قصد ورود به جزئیات و مسائل آزاردهنده روزهای اخیر را نداریم که جز تکدر خاطر و کسالت و تاسف عمیق حاصلی ندارد، اما فقط اشاره میکنیم که در جریانات تاسفبار و غیراخلاقی و خلاف منش وشخصیت ورزشی و اخلاقی روزهای اخیر میان دو تیم ریشه دار و پرطرفدار فوتبال ایران، خودتان ببینید عناصر غیر ورزشی و نامدیری که از سروکول این دو باشگاه بالا میروند چگونه حرف زدند و موضع گرفتند و خواستند مسائل را ماستمالی وخودشان را شیرین کنند و چطور به جای حل مسئله واتفاقی که هرگز در شان و شخصیت دو باشگاه مردمی و قدیمی و پرافتخار فوتبال کشورمان نبوده و نیست و برخورد با مسببان ومقصران، خواسته و ناخواسته بر آتش اختلاف وتفرقه و توهین و تلافی و نفرت پراکنی و... دمیدند و چهره فوتبالی و خاکخورده و اصیلی مثل " کریم باقری" چگونه با این مسئله برخورد کرد و با رفتار وگفتار خود آبی بر آتش اختلافات و درگیریهایی پاشید که احتمالا در روزهای آینده تشدید میشد.
این معضل را دست کم نگیرید
این است که بازهم تاکید میکنیم ورزش را به دست اهلش بسپارید و آن را از دست نا اهلان و مداخله گرانی که حداکثر سابقه ورزشی شان بازی " گل کوچک" در حیاط خانه شان بوده، نجات دهید. این مسئله را آسان و دست کم نگیرید. این دخالتها و درازدستیها و زیاده خواهیها کمر ورزش را خرد کرده است. بارها هم ما به سهم خود نوشتهایم و هم کارشناسان و آگاهان گفتهاند که این ورزش از ظرفیت فراوانی برای پیشرفت و قویتر شدن برخوردار است و کارکردهای مثبت بسیاری دارد که میتواند از جنبههای مختلف فرهنگی، تربیتی و حتی افتصادی و... کمک حال برنامه ریزیهای اجتماعی و در جهت پیشبرد آنها باشد.
شان وشخصیت تیمهای بزرگ، بازیچه "بوقچیهای مدیرنما"!
بارها نوشتهایم و باز هم مینویسیم - تا شاید گوش شنوایی پیدا شود - که دو تیم استقلال و پرسپولیس بیش از هر چیز" سرمایه"های ملی ورزش هستند و باید دال وذال امورشان را به دست اهلش بسپاریم تا عملا قدر این سرمایهها را بدانیم وهم از ظرفیتهای آن به نفع ورزش و پاسخگویی به مطالبات مردم استفاده کنیم وهم شان و شخصیت و" کلاس" آنها را حفظ کرده باشیم. این کار وقتی عملی میشود که مدیران بالادستی اجازه ندهند غیر ورزشیهای ناشی که حداکثر میتوانند نقش " بوقچی" را برای اینطور تیمها بازی کنند، عنان و اختیار آنها را به عنوان مدیر در دست بگیرند و با رفتار و گفتار بچگانه خود باعث تنزل این تیمها به سطح تیمهای محلی - آن هم تیمهای ضعیف وبدون سازمان - و درگیر حاشیههای مهوع وسطح پایین شوند.
لزوم اصلاح و تحول مدیریتی
سخن در این باره بسیار است. البته خیلی از گفتنیها گفته و نوشته شده واز این نظر قصور و ترک فعلی صورت نگرفته ولی سخت مایه اعجاب و تاسف است که چرا علی رغم این همه تذکر و هشدار، کسانی که درباره ورزش مملکت و سرنوشت وآینده آن به طور رسمی و قانونی مسئولیت پذیرفتهاند، از امانتی که مردم به آنها سپردهاند به درستی صیانت و پاسداری نمیکنند!
سخن آخر و مخلص کلام اینکه ورزش به شدت محتاج اصلاح وتحول مدیریتی است، تحولی که بیش از آنکه در سطح تغییر اسامی و افراد باشد، باید در سطح افکار و روشها و عملکردها اتفاق بیفتد. در این باره باز هم خواهیم نوشت.
*سید محمدسعید مدنی