PDF نسخه کامل مجله
پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ - May 02 2024
کد خبر: ۳۲۲۶۸
تاریخ انتشار: ۰۵ خرداد ۱۳۹۶ - ۲۲:۳۹

* اصول در عمل رعایت نمیشود

رشد و پیشرفت فنی ورزش در گروی فکر و فرهنگ صحیح و سالم است. محال است اگر اندیشه و نگرش و اخلاقی که جنبه غیرمادی ورزش را تشکیل میدهد سالم و سازنده نباشد ورزش بتواند در ابعاد فنی و عملی و قهرمانی رشد و پیشرفت نماید. البته این اصل و قاعدهای است که در همه حوزهها و جنبههای زندگی بشری - و نه فقط در ورزش- مصداق دارد. همانطور که گفته شد این یک اصل و قاعده ثابت شده در کوران تجربه بشری و جزو قوانین لایتغیر خلقت و در یک کلام «سنت الهی» است. ما و هیچکس دیگری هر چقدر هم ادعا و قدرت داشته باشیم نمیتوانیم با آنچه که اساس خلقت را تشکیل میدهد و پایههای زندگی بشری را شکل و سامان میدهند، دربیفتیم و برخلاف آن رفتار کنیم و انتظار داشته باشیم به نتیجه هم برسیم! در کتاب مجید (سوره بقره) هم آمده است که هرگاه خواستید به جا و مکانی وارد شوید از «در» وارد شوید!

و لَیْس البرُّ بِاَنْ تَاْتو البيوت من ظهورها و لکن البر من اتقی و اتوالبیوت من ابوابها...«سوره بقره-آیه 189»

مپیچ از راه راست بر راه کج

چو در هست حاجت به دیوار نیست

*ورزش هم ابزار است اما ...

حرفی که در نگاه و نظر اول خیلی ساده و بدیهی به نظر میرسد. خوب معلوم است انسان وقتی میخواهد به جایی وارد شود از «در» وارد میشود، پس چرا کتاب خدا با آن همه شکوه و عظمت به این نکته تاکید دارد و متذکر آن میشود؟! دلیل چیزی نیست جز این که این اصل بدیهی و حرف خیلی ساده، خیلی وقتها در عرصه و موقع عمل رعایت نمیشود و همان طور که بالاتر آمد هستند کسانی که برای ورود به جایی و دستیابی به هدف و رسیدن به مقصدی بیراهه طی میکنند و از دیوار و پنجره بالا میروند!

ما اگر میخواهیم ورزش کشورمان از وضعیت راضیکننده برخوردار باشد و با سرعت مناسب و شتاب لازم، رو به جلو حرکت کند باید بیش از هر چیز «نگرش» درستی درباره آن داشته باشیم تا متناسب با آن نگرش درست، روشهای در خور و شرایط لازم را فراهم آوریم. فقدان آن شرط اول (نگرش صحیح) که در اکثر مقاطع و دورههای مدیریتی بر ورزش ما حاکم بوده است، باعث شده که بیتعارف هنوز ورزش ما آن طور که انتظار میرود، آن طور که حق و شأن ورزش ما و علاقهمندان پرشمار آن است، در مسیر و راه نباشد و برای رسیدن به هدف و مقصد از «در» وارد نشود و خود را به این سو و آن سو بکوبد!

بارها به سهم خود نوشتهایم و باز هم تاکید میکنیم از نگاه و نظر ما هم ورزش «ابزاری» بیش نیست. اصولا همهچیز این جهان وسیله و ابزار است اما ابزاری در جهت خدمت به رشد و هدایت انسان و اعتلای مقام انسانی.

ابر و باد و مه و خورشید و فلک درکارند

تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری

اما نکته اینجاست که اگر هوشیار نباشیم و غفلت ورزیم، همه این ابزار و وسایل و امکانات که میتواند و باید در خدمت انسان و رشد و پرورش و تکامل او به کار رود و استخدام شود، برخلاف این جهت حرکت میکند و موجب تباهی و فساد و سقوط انسانیت و جامعه میشود.

ورزش هم از این قاعده مستثنی نیست. ورزش هم «ابزار» است اما ابزاری در خدمت کدام هدف و حرکت به سوی کدام مقصد؟!

*سکویی برای پرتاب؟!

تمام حرف این است که آن کسانی که در ورزش ردای مسئولیت بر تن کرده و مجری و متولی امر ورزش شدهاند، وظیفه دارند، ورزش را هرچه بیشتر در خدمت کشف استعدادها و هدایت جوانان و اعتلای اخلاق و فرهنگ عمومی جامعه به کار بگیرند. این بزرگترین و اصلیترین وظیفه آنهاست، و امور و مسائل دیگر در اولویت بعدی قرار میگیرد. به میزانی که مسئولان از مسئولیت خود غافل شوند و به مشغولیتها سرگرم شوند و به حاشیهها و مسائل فرعی و غیراصلی بپردازند، ورزش بر ضد کارکردهای مثبت خود عمل میکند. به جای اینکه به جوانان خدمت کند برای آنان شادی و انگیزه و هیجان مثبت خلق کند، به همبستگی اجتماعی و غرور ملی کمک کند و... ملعبه دست باندهای دلالی و جریانات انگلمآب منفعتجو و حتی جریانات و اغراض سیاسی، قرار میگیرد. ورزش زمانی میتواند کارکردهای مثبت خود را بروز دهد و در ابعاد فنی و قهرمانی مسیر پیشرفت و افتخارآفرینی را در پیش بگیرد که اهمیت لازم و بایسته به آن داده شود و از سوی این فرد و آن گروه و مهمتر از همه مسئولان و سکانداران اصلی مورد سوءاستفاده قرار نگیرد. عرض کردیم، اهالی ورزش هم کموبیش با این سخن ما موافق هستند که چون ورزش در کشور ما جدی گرفته نشده و بیشتر سعی شده از آن در جهت منافع و تبلیغات شخصی و باندی و سیاسی و... استفاده شود و به آن به عنوان «سکوی پرتاب» نگاه شده، نتوانسته علیرغم همه قابلیتها و داشتههای پنهان و آشکار و استعدادهای کمنظیر مادی و انسانی از حدی مشخص و وضعیتی تکراری عبور کرده، پا به مراحل بالاتر و شرایط بهتر بگذارد. منظور ما از این که میگوییم به ورزش «اهمیت» لازم داده نشده و درباره آن جدیت لازم مبذول نشده است، خیلی روشن است. نیاز به توضیح و تفسیر ندارد.

*ما هنوز ورزش را جدی نگرفتهایم

معنای این حرف خیلی ساده این است که به هر دلیلی و مهمترین آن- عدم اهمیت بایسته و لازم- اجازه دادهایم هر فرد و گروهی از ورزش و جذابیتها و پولی که در آن خرج میشود، در خدمت اهداف و منافع خود استفاده کند و چون نگرش حاکم و مسلط بر ورزش غالبا، غیر ورزشی و عمدتا سیاسی بوده است، کمتر به فکر آن بوده که ورزش در خدمت «منافع ملی» و «انتظارات مردمی و اجتماعی» حرکت و فعالیت کند. با این نگاه و تحلیل میتوان به ریشه شلتاق و رایج بودن انواع و اقسام آفات و موانع و دردسرها و بداخلاقیهای رایج در ورزش پی برد، موضوع «نتیجهمحوری» و «کمیتگرایی» و قربانی شدن اخلاق و حرمت و حریم و فرهنگ را توجیه کرد و دلایل زدوبند و تبانی و فساد در رشتههای مطرحی چون فوتبال و عدم تحرک و مقابله شایسته و بایسته مسئولان امر پی برد و... دلیل همه اینها همان است که بالاتر ذکر شد «ما»، هنوز ورزش را جدی نگرفتهایم. کارکردهای مهم و موثر آن را در ابعاد مختلف و عرصههای گوناگون اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و تربیتی و فرهنگی یا نمیشناسیم یا میشناسم ولی به خاطر اهداف و منافع شخصی و باندی، کتمان میکنیم و از کنار آن میگذریم و... اینها یعنی اینکه ما ورزش را به عنوان «وسیلهای در خدمت مردم و جامعه» جدی نگرفته و بیشتر آن را در خدمت منافع و اغراض شخصی و جناحی و سیاسی خواسته و به کار گرفته و میگیریم. باز با همین نگاه و تحلیل میتوان به سراغ این سؤال رفت که چرا در ورزش کسانی که آن را جدی گرفته، مدیرانی که آن را به طور علمی و تجربی شناخته، مسئولانی که برای آن که ورزش را در خدمت منافع ملی و پاسخگویی به انتظارات عمومی و مردمی عزم خود را جزم کرده و با این و آن جریان سیاسی یا منفعتجو معامله نکرده و کنار نیامده و مقابل جریانات باجخواه و پدرخوانده، نترسیده و محکم ایستادهاند و... گامهایی هم در مسیر تحقق اهداف خود برداشتهاند، در این ورزش دوام نمیآورند و با تلاش جریانات رخنه کرده و کنگر خورده در ورزش و همراهی و همدستی افرادی ذینفوذ و بالانشین در دولتها، خیلی زود مجبور به رفتن و استعفاء! و خلاصه بخشیدن عطای خدمت به لقای آن میشوند و... مکانیزم جذب و دفع معیوب و ناقص ورزش که لایقها را کنار میزند و فرصتطلبها و بیشخصیتها و چاپلوسها و دلالمسلکها و... را جذب میکند؟

*مطالبات جامعه ورزش از دولت دوازدهم

اینها همه ریشه در آن موضوع اساسی و «نگرشی» دارد که البته به خاطر حاکمیت طولانی وضعیت معکوس آن، کمتر کسی اصلا درباره آن فکر میکند و حداقل حاضر است در این باره بشنود! در حالی که با تغییر نگرش حاکم و حاکم کردن نگرش و جهانبینی بایسته، یعنی «جدی گرفتن ورزش در جهت کارکردهای بایسته و تامین منافع ملی»، ریشه بسیاری از معضلات و نابسامانیها و مسائل آزاردهنده در ابعاد فنی و فرهنگی ورزش حل خواهد شد.

اینها همه را به عنوان مقدمه آوردیم تا ما هم با توجه به انتخابات انجام شده ریاستجمهوری در کشورمان، ضمن تبریک به کاندیدای منتخب ملت (جناب آقای دکتر روحانی) به نوبه خود به عنوان یک نشریه قدیمی ورزشی مطالبه اصلی خود را که مطالبه اهالی ورزش است از دولت آینده مطرح و عرض کنیم، ورزش ایران از امکانات و داشتههای آشکار و نهان و قابل توجهی در ابعاد مادی و معنوی برخوردار است. آنچه که میتواند ورزش کشور ما را به حرکت پرشتابتر و بالندهتر وادارد، وجود و اعمال مدیریتی پرتلاش، باانگیزه و مخلص و متخصص است. در این میان ما روی صفت «مخلص» بیشتر تکیه میکنیم، چرا که با توجه به آنچه بالاتر آمد و آنچه طی سالها تجربه کردهایم، مدیریت حاکم بر ورزش در دورههای مختلف علیرغم تلاش و کارهایی که کردهاند، گامهایی که برداشته و خدماتی که ارائه نمودهاند، با این حال غالبا از «اخلاص ورزشی» لازم برخوردار نبودهاند! منظورمان از «اخلاص ورزشی» همان است که از آغاز این مطلب تا اینجا با زبان الکن و قلم نارسای خود گفتهایم، یعنی مدیران ورزشی اکثرا برای خدمت به ورزش و جامعه ورزش نیامدهاند، بلکه آمدهاند تا این وسیله و ابزار کارساز و جذاب را به جای اینکه در خدمت مردم و جوانان و منافع ملی و افتخارآفرینی و سلامت و نشاط اجتماعی و... به کار بگیرند از آن در جهت تبلیغات حزبی و انتخاباتی و رجزخوانی برای رقیبان و اثبات برتری خود و ناکارآمدی دیگران و... استفاده نمایند. بارها پرسیدهایم بینی و بینالله این همه اصرار دولتها برای صعود فوتبال به جام جهانی چیست؟ آیا هدف از این هدفگذاری در وهله اول رشد و توسعه فوتبال و شاد کردن دل مردم است یا این موضوع در مراحل بعدی اهمیت قرار دارد و این اصرار و ابرام که گاه به قیمت ضربه خوردن به اصل فوتبال ملی، وقفه و تعطیلی پیاپی و افت رقابتهای داخلی فوتبال و سکوت و رخوت در ورزشگاهها و... میشود برای این است که دولتها از این وسیله(صعود فوتبال به جام جهانی) هم آمارسازی کنند و امتیاز تبلیغاتی بسازند و... به موقع خود آن را خرج کنند؟

*حرفهای «آقا رسول»

این نمونه را آوردیم تا بگوییم چرا روی «اخلاص مدیریتی» در ورزش تکیه میکنیم. ما آنقدر که به فکر راه انداختن هیاهو و تبلیغات و جاروجنجال و سروصدا در ورزش بودهایم، کمتر به فکر کارهای زیربنایی و ساختاری در ورزش بودهایم. در این باره اتفاقا هفته گذشته آقای رسول خادم چهره نامآشنا و پرافتخار ورزش ایران و رئیس کنونی فدراسیون کشتی بحثهای خوبی را مطرح کرد و سوالات خوبی را پیش کشید. او که درباره میزبانی مسابقات همبستگی کشورهای اسلامی توسط کشور همسایه یعنی آذربایجان سخن میگفت به این نکته که «ما میزبانی دومین دوره رقابتهای همبستگی کشورهای اسلامی(سال 2009) را برعهده گرفته بودیم که متاسفانه با عدم برگزاری این بازیها در ایران، این فرصت بزرگ سیاسی و فنی برای کشور را از دست دادیم.»

در واقع آقا رسول در این فراز از سخنان خود به گوشهای از «کارکردهای» متنوع غیر ورزشی در ورزش(مثل کارکرد سیاسی) اشاره دارد، کارکردهایی که در ورزش ما اهمیت آن مغفول مانده است. وی در ادامه میافزاید: «جای تاسف است که چنین فرصتهایی که میتواند به عنوان یک ابزار دیپلماتیک قدرتمند و گسترده، در اشاعه قابلیتهای فنی و مدیریتی کشور ما در دنیا مورد استفاده قرار بگیرد، به سادگی از دست برود و...» آقای خادم دلیل اصلی این امر را عدم توسعه زیرساختهای ملی و ورزشی کشورمان میداند و میگوید: «آذربایجان به لحاظ زیرساختها و سیستمهای اجرایی شرایطی را در کشور خود فراهم کرده که قابلیت میزبانی مسابقات المپیک را در کشور خود دارد، و به هر حال فکر میکنم با توجه به ظرفیتهای انسانی، جغرافیایی و مدیریتیای که در آذربایجان، نسبت به کشور ایران سراغ داریم، این عقبماندگی مدیریتی برای کشور ما حداقل در منطقه نمیتواند قابل قبول باشد.»

*وضعیت فعلی که تغییری ایجاد نمیکند

نظرات آقا رسول را که لب آن غفلت از انجام کارهای ساختاری و مستحکم کردن سیستمهای زیربنایی و باثبات در ورزش است، آوردیم تا بگوییم در اینباره فقط این مجله قدیمی گلایهمند و منتقد نیست، بلکه همه کسانی که ورزش را میشناسند، عصاره و چکیده این ورزش هستند، معتقدند، توجه به مسائل جنبی و حاشیهای و شخصی و باندی و... باعث شده تا مدیریتهای ورزشی در غالب دورهها از اصل وظیفه خود و انجام کارهای ساختاری و اقدامات ریشهای غافل باشند و در آن به روزمرگی و نتیجهگرایی و حرکات فریبنده و نتایج زودگذر بسنده کرده و پرداختهاند و... این است که ورزش ما چه از جنبه مادی و ساختاری و چه از حیث انسانی و فرهنگی از پیشرفت و کارآیی لازم برخوردار نباشد.

حال، با توجه به اتفاقات اخیر کشورمان و انتخابات انجام شده، بر اساس وظیفه فرصت را غنیمت شمرده و از ریاست محترم جمهوری و دولت و همکاران محترم ایشان مطالبه اصلی ورزش را مطرح میکنیم و اینکه این روال و روند حاکم مدیریتی در ورزش را برهم بزنید، نگرش و طرحی نو برای ورزش دراندازید. حاکمیت نگاه و تداوم روشهای فعلی بدون شک در وضعیت فعلی ورزش تغییری ملموس ایجاد نمیکند، حداکثر در بر همین پاشنه میچرخد و باز زمان و انرژی و منابع مالی را به نفع حفظ وضع موجود هدر خواهیم داد.

ناگفته نماند در دولت کنونی در مقطعی سه ساله در ورزش کار دست «اهل» فن و «کاردان» افتاد و فعالیتها و اقداماتی هم برای اصلاح وضع ورزش و خروج آن از وضعیت و مرحله فعلی انجام شد و در مجموع حال و هوایی بر ورزش ما حاکم شد که موجب امیدواری دوستداران ورزش و امیدواری آنها نسبت به آینده بهتر ورزش شد و البته مایه دلخوری و ناخرسندی و نگرانی جریانات و افراد آویزان و کنگر خورده و لنگر انداخته در ورزش هم شده بود. این گروه دوم نیز نسبت به تغییر وضع موجود و از دست رفتن منافع و جایگاه نامشروع و نابهجای خود نگران شده و سخت به تکاپو افتاده و از طریق ابزار در اختیار به ویژه بعضی رسانهها و همچنین همفکران خود در مراکز و کانونهای حساس مثل دولت، مجلس و... شروع به تخریب و شانتاژ و سمپاشی علیه مدیران وقت ورزش به ویژه شخص وزیر محترم کرده و...

در نهایت متاسفانه به هر دلیلی- که هنوز دلیل آن بر خیلی از اهالی ورزش از جمله این نشریه، آشکار و معلوم نشده- اتفاقاتی رخ داد که آنقدر موجب ناراحتی و انتقاد علاقهمندان و اهالی اصیل ورزش شد، بیش از آن اسباب رضایت جریانات مزاحم و منفعتجو و فرصتطلب در ورزش را فراهم آورد و...

البته اخلاف مدیریت قبلی ورزش یعنی تیم آقای سلطانیفر و همکارانش حداقل در حرف و شعار به ادامه روند و رویکردهای آغاز شده تاکید کرده و میکنند. هرچند در عمل به ویژه دفع بعضی از چهرههای کارآمد و مدیران و معاونین باتجربه و اصرار بر حفظ بعضی عناصر خنثی و عاشق پست و مقام و... و بالاخره بعضی عملکردها که بیشتر جنبه تبلیغاتی و نمایشی و انتخاباتی داشته، نگرانیهایی را برای اهالی اصیل ورزش به وجود آوردهاند.

باری، آینده پیش روی ماست. باید دید با فرصتها و امکانات در اختیار و پست و مقامهایی که به سرعت عمرشان به سر میرسد، چه معاملهای خواهیم داشت، از آنها چگونه استفاده میکنیم، وقت را هدر خواهیم داد و کماکان به روزمرگیها و نتایج زودگذر و حفظ وضع موجود، بسنده خواهیم کرد و یا اینکه دلسوزانه، مسئولانه با اصلاح نگرشها، با روشی انقلابی و جهادی و سلاح تدبیر و عقلانیت به جان پلشتیهای ورزش افتاده و در جهت استفاده بهینه از نعمتهای خدادادی انسانی و مادی برنامهریزی و تلاش خواهیم کرد.

*فوتبال به اندازه جذابیتش، دشمن هم دارد!

قبل از ختم کلام، خوب است به بهانه اظهارات و در واقع هشدار رئیس کمیته حقوقی و تدوین مقررات فدراسیون فوتبال این نکته را هم عرض کنیم که فوتبال به عنوان بخش و حوزه مهمی از ورزش برای اینکه بتواند از قابلیتهای خود استفاده کند، نیاز به این دارد که مسئولان امر، کسانی که سکان هدایت این رشته پرطرفدار و زیبا را در کشورمان برعهده دارند، بیشتر مراقب حال و احوالش باشند. فوتبال به میزانی که جذابیت و طرفدار و بالاخره «پول» دارد، دشمن و بدخواه دارد. افراد و جریانات فرصتطلبی که برای این رشته، کیسه دوختهاند تا از قبل نزدیکی و مداخله در امور آن، برای خود نام و نانی به هم بزنند، کما اینکه تاکنون زدهاند. همه میدانیم فوتبال ما سخت از جانب همین جماعت تهدید میشود، سلامت و آرامش آن تهدید میشود و... این مسئله آنقدر دیگر بدیهی است که کمتر کسی درباره آن شک دارد.

درباره شرایط حاکم بر فوتبال و گردوخاک راه انداختن جریانات منفعتجو و مداخله و خطدهی و سوءاستفاده آنان حتی مجلس شورای اسلامی چیزی حدود دو سال پیش پروندهای قطور به نام «فساد در فوتبال» تشکیل داد، و بخش و بخشهایی از آن در صحن مجلس قرائت شد. پروندهای که البته به دلایل معلوم و نامعلوم فعلا به صورت راکد در یکی از قفسههای کمیسیون اصل 90 مجلس، خاک میخورد. امیدواریم نفوذ و لابیگری و مداخله مستقیم و غیرمستقیم همین جریانات مخرب مانع رکود و عدم پیگیری این پرونده نشده باشد. همین هفته پیش بود که کمیته اخلاق فدراسیون خبر از دستگیری افرادی که به نام «دلال» از فوتبال و فوتبالیست ما سوء استفاده و اخاذی میکردند و از عوامل ایجاد فساد در فوتبال بودند و...، داد و... از این اخبار در فوتبال ما فراوان است.

هفته پیش در سرمقاله هم نوشتیم، امروز و اینجا هم تکرار میکنیم که ما خیلی خوشحال میشویم وقتی از زبان رئیس فدراسیون فوتبال میشنویم و میخوانیم که «حال فوتبال خوش است»، اما نمیتوانیم خودمان را فریب دهیم. مثل کبک سرمان را در برف فرو بریم و فساد و انحرافات و تبانیها و زد و بندها و ناهنجاریها و بداخلاقیها و حرمتشکنیها و... رایج در آن را کتمان نماییم. بدون شک «خوب شدن» حال فوتبال ما شدنی است، به شرط آن که مسئولان امر با توکل به خدا، با عزم و اراده جدی در این باره همت کنند و شجاعانه دست به اقدام مدبرانه و عمل عاقلانه بزنند. فوتبال ما برای سروسامان یافتن و نجات از شلختگی و بیدر و پیکری نیاز به این دارد که جمع و جور و قانونی عمل کند و جلوی هرج و مرج پنهان و آشکار و اقدامات ریسکگونه و بیپشتوانه را بگیرد، چنانکه آقای براتی رئیس کمیته حقوقی فدراسیون به باشگاهها هشدار داده است که در تنظیم قراردادهای خود با بازیکنان به توانایی مالی و بودجه خود توجه کافی داشته باشند و... چرا که عواقب پیآمدهای آن به حال آنها سنگین است، به طوری که مثلا طبق «قانون» حق فسخ قرارداد برای بازیکنان محفوظ است و... الخ

* سیدمحمدسعید مدنی

نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار