PDF نسخه کامل مجله
جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - April 19 2024
کد خبر: ۳۲۵۸۱
تاریخ انتشار: ۰۷ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۱:۰۴
برای حل معضلات «هیاهویی به نام فوتبال»

قدرت فوتبال

چند روز پیش وزیر ورزش در جلسه هیئت رئیسه فدراسیون فوتبال شرکت کرده بار دیگر از فوتبال به عنوان ابزاری قدرتمند به منظور ایجاد شادی و نشاط جامعه نام برد و تاکید کرد: «فوتبال آنچنان قدرت دارد که با پیروزیهای بزرگ و راهیابی به جام جهانی موجب شور و شعف مردم میشود، به همین دلیل باید با تمام توان و بهکارگیری تمام ظرفیت و نیروها شرایط را برای توسعه و موفقیت فوتبال و کلا ورزش کشور به وجود آورد.»

ما هم به سهم خود بار دیگر تاکید میکنیم هر عاملی و ابزاری به میزانی که میتواند روی جامعه و اعضای آن تاثیرات مثبت داشته باشد، به همان اندازه و حتی بیشتر هم دشمن و مخالف دارد!

ورزش و در میان ورزشها- بدون تعارف- فوتبال به سهم و به نوبه خود، یکی از همین عوامل و ابزار است که چون میتواند برای جامعه و مردم در حوزههای مختلف و از جنبههای گوناگون تاثیر مثبت داشته باشد، کسانی، باندها و جریاناتی با انگیزههای مختلف و اهداف متفاوت، از آن غافل نبوده و آن را به حال خود رها نکردهاند. ورزش، ابزار است. از این ابزار هر کسی میتواند استفاده کند و در جهات گوناگون هم استفاده کند. استفاده شخصی و باندی و جناحی و حتی خائنانه و یا استفاده ملی و مردمی و در خدمت منافع جامعه؟!

کت تن کیه؟!

اینجاست که بحث مدیریت کارآمد و متعهد و صادق به میان میآید. در کشمکش میان این دو جریان و دو نوع استفاده از این ابزار در عمل مشخص میشود کی کارآمدتر است و به اصطلاح داش مشتیهای قدیم اینجا معلوم میشود «کت تن کیه»؟! تن کسانی که رسما و به طور قانونی مسئولیت اداره ورزش و مدیریت فوتبال را برعهده دارند یا باندها و جریانات پدرخوانده و مافیاگونهای که پشت پرده ابتکار عمل را در اختیار دارند، عنان و مهار کار را در دست دارند، حتی مدیران رسمی ورزش و فوتبال را به ابزار دست و پادوی عملیاتی خود تبدیل کردهاند و از منافع سرشار فوتبال به نفع خود استفاده میکنند و در خفا به ریش همه میخندند؟!

حرف آقای سلطانیفر کاملا درست است. فوتبال در کنار سایر کارکردها و نقشهایی که میتواند در حوزههای مختلف فرهنگی و تربیتی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و... داشته باشد در «ایجاد شادی و نشاط مردم» هم میتواند موثر باشد، چنانکه بارها و طی این دو دهه اخیر، به ویژه موقعی که صعود تیم ملی فوتبال به جام جهانی مسجل و قطعی میشود، این شادی و نشاط را به عینه دیده و لمس کردهایم. در میان ورزشها، بدون تعارف، فوتبال- به غلط یا درست- حکایت دیگری دارد، ذات و سرشت و طبیعت این رشته ورزشی چنان است که بیشترین طرفداران را در سراسر دنیا دارد و فوتبال فراتر از تنوع و تفاوت فرهنگی، اختلاف نژادی و قومی و زبانی و... در قلب میلیاردها انسان نفوذ کرده و به یک «ورزش انسانی» تبدیل شده که خود عامل پیوند اقوام و فرهنگهای مختلف شده و به «زبانی مشترک» و قابل فهم همگانی در سراسر دنیا تبدیل شده است. بارها هم نوشتهایم اینکه این مجله به این رشته ورزشی اهمیت میدهد، از سر «فوتبالزدگی» و «تیراژآوری» و منفعتطلبی نیست، بلکه به خاطر اهمیت و نقشی است که این رشته ورزشی برعهده دارد، به طوری که از روی وضع و حال آن، میتوان پی به وضع و حال کلی ورزش یک سامان برد و با مطالعه آن از درجه سلامت یا بیماری ورزش یک کشور آگاه شد.

ورزش، شاخصی برای پیشرفت

با این تفاصیل و اهمیتی که فوتبال در دنیای ما و در ورزش امروز جهان از آن برخوردار است آیا سادهاندیشی و سطحینگری نیست که تصور کنیم افراد و جریانات و باندها و حتی قدرتهای بزرگ جهانی که به چیزی جز «منافع» خود نمیاندیشند و برای رسیدن به این هدف(منافع) از هیچگونه اقدامی رویگردان نیستند و از دست زدن به هر ابزار و وسیلهای ابا ندارند، از فوتبال و نقش و اهمیت آن غافل هستند؟! و آن را به حال خود رها کرده و اجازه میدهند مسئولان و مدیران آن را بدون مزاحم در جهت اهداف مردمی و ملی بهکار بگیرند و...؟! پاسخ این سوال بدون شک منفی است.

ورزش(و به ویژه فوتبال) میتواند در صورت اعمال مدیریت صحیح، دلسوزانه، کارشناسانه و شجاعانه در خدمت شادی و نشاط جامعه باشد و سایر کارکردهای نهفته در خویش را بروز دهد و آشکار کند، اما در غیر اینصورت چرخ ورزش و فوتبال به نفع افراد و باندها و جریاناتی به چرخش درمیآید که با انگیزههای مختلف (از مادی و مالی گرفته تا سیاسی و فرهنگی) در ارکان و سیستم آن نفوذ کردهاند، این داستان درباره ورزش ما هم صادق است. در اینجا هم کسانی بدون توجه به شور و نشاط جامعه، فقط دنبال آن هستند که منافع فوتبال (و ورزش) را به نفع خود مصادره کنند، از سوی دیگر- و مهمتر از همه که متأسفانه خیلی وقتها مسئولان ما درباره آن غفلت میورزند- پیروزی و موفقیت ورزش خود یکی از نشانهها و علامتهای کارآمدی یک نظام و سیستم است. بر همین سیاق موفقیت و پیشرفت ورزش در کشور ما، خود حکایت از کارآمد بودن نظام انقلابی و مردمی دارد، و همین به سهم خود با تبلیغات و منافع و تئوریهای ضد ایرانی در تعارض است و آن را خنثی میکند و... و از این رو میبینیم که خیلیها هستند که از موفقیت و پیروزی ورزش و در نتیجه شادی و نشاط اجتماعی ناراحت و دلخور میشوند و... در نتیجه این که مسئولان کاری کنند که ورزش در خدمت شادی و نشاط مردم و خاری در چشم دشمنان ملک و ملت قرار گیرد، کار آسانی نیست و نیاز به سختکوشی و جدیت دارد.

مشغله مشتی آدم الکیخوش!؟

همه این حرفها هم یعنی اثبات همان حرف همیشگی ما و بسیاری از دلسوزان ورزش کشور که مسئله ورزش را باید در جای خود و به اندازه خود- نه بیش و نه کم- جدی گرفت و باید آن را فراتر از بازیهای کودکانه و مشغله مشتی آدم الکی خوش، نگریست و برایش برنامهریزی کرد و تدبیر اندیشید... کاری که متأسفانه ما درباره ورزش- و همین فوتبال که آقای وزیر به درستی به آن تأکید میکند- خیلی کم انجام داده و مدیریت بایسته را درباره آن اعمال نکردهایم. خود همین نکته و ادعایی را که ما مطرح میکنیم نیاز به بررسی و تحقیق علمی و دقیق از جانب مسئولان ورزش- و حتی غیرورزشی- دارد که چرا و به چه علت، از ابزار ظریف و تأثیرگذار و جذابی مثل ورزش- مثل هنر، سینما، تئاتر و...- آن طور که لازم بود، استفاده نکردهایم، چرا با اینکه هزینه تأمین مخارج اداره و نگهداری این ابزار و عوامل را عمدتاً، از جیب این مردم میپردازیم، اما خروجی آن کمتر به نفع جامعه و مردم و در خدمت منافع ملی و آرمانهای فکری و فرهنگی جامعه بوده است؟ چرا ما به جای فوتبال، «هیاهویی» به نام فوتبال در این مملکت راه انداختهایم تا در اطراف آن عدهای روابط ناسالم و معاملات مافیایی و رد و بدل شدن پولهای نامشروع و... را به نام فوتبال آن هم فوتبال حرفهای!!! توجیه کنند و از این پولها و درآمدها و منافع درصد کم و ناچیزی از آن سهم فوتبال و به جیب این رشته سرازیر شود؟! قطعاً و بدون تردید مسئولان ورزش و مدیران فوتبالی، متوجه میشوند که، ما چه میگوئیم و از چه میگوئیم و مصادیق آن را در نظر دارند... و به همین دلیل ما از ذکر نمونه و مثال در این باره صرفنظر و عبور میکنیم چون هم خاطر خواننده عزیز و علاقهمند ورزش پاک را مکدر میسازد و هم شاید ما را به دستاندازهای حقوقی و قضایی دچار کند که...!! به همین دلیل به این اشاره بسنده میکنیم و بدون ذکر مصادیق به بحث خود ادامه میدهیم.

مخالفان آرامش و ثبات در ورزش

حرف بر سر مسئولین بود، یعنی این هنر و قدرت مدیریت است که میتواند ابزار در اختیار را در خدمت منافع مردم و جامعه به کار بگیرد و مانع رخنه و دستاندازی و استفاده نامشروع جریانات ضد ورزش شود. شکی نیست یکی از شرایط پیشرفت کار و بهبود و اصلاح امور، ایجاد آرامش و ثبات در فضای کار است. این نکتهای است که اتفاقاً آقای سلطانیفر هم در جلسه ذکر شده، به آن اشاره میکند، ایشان «آرامش و ثبات» را عامل توسعه و پیشرفت درعرصههای مختلف معرفی میکند و میگوید: از همان زمانی که مسئولیتم در این وزارتخانه آغاز شد، تلاش و تدبیر خود را برای ایجاد آرامش به کار بستم که این مهم در فدراسیونها هم باید مد نظر قرار بگیرد.»

تا آنجا که ما شناخت و اطلاع داریم، آقای سلطانیفر، از مدیران باسابقه ماست و قبلاً در حوزههای مختلف -حتی در همین ورزش- مسئولیتهایی داشته و تجربیاتی اندوخته است. این تجربیات به ایشان ثابت کرده که یکی از لوازم و شرایط پیشرفت امور و اصولاً انجام کار اصلاحی و سازنده «آرامش و ثبات» و خلاصه حاکمیت یک فضای کاری و محترمانه است. این حرفی درست و کاملاً متین و اصولاً این یک «اصل علمی» و اثبات شده در مدیریت است. در فضای بلبشو و هر کی به هرکی و...

که به قول فردوسی طوسی

چون این کار آن جوید و آن کار این

پر آشوب گردد سراسر زمین

نمیشود کاری پیش برد و امری را اصلاح کرد، اما باید عرض کنیم همان کسانی که بالاتر اشاره شد، ورزش را ابزاری به نفع منافع خود میخواهند، و از فوتبال «هیاهو»یی ساختهاند برای اینکه در شلوغی ناشی از آن بار خود را ببندند و آخور خود را آباد نمایند، از اینکه این اصول مدیریتی و کارساز درباره فوتبال اعمال شود ناراحت هستند و نگران میشوند و با هو و جنجال و ابزار در اختیار- به ویژه، نشریات و رسانههایی که در آن رخنه کردهاند- و رخنه و نفوذی که به دفتر مدیریتها و تصمیمگیریهای ورزش میکنند، مانع از به اجرا درآمدن این اصول میشوند و در نتیجه این حرفهای خوب و علمی، در حد همان حرف و تئوری باقی میماند و صورت عمل به خود نمیگیرد. این است که بالاتر اشاره کردیم، درباره ورزش ما کمتر مدیریت بایسته و اصولی به کار گرفته شده، چون یا این جریانات مخرب و مافیایی، با هو و جنجال و تبلیغات مسموم که متأسفانه گاه تأثیرگذارترین رسانههای ما، مثل تلویزیون، به تریبون و بلندگوی آنها تبدیل میشوند، مدیریتها را فشل و درمانده میکنند و یا اینکه بدتر از همه، همان طور که گفتیم، بعضی مدیران را به عمله و پادوی اجرای اوامر و منویات! خود تبدیل میکنند!!

شانس بزرگ ورزش

این در حالی است که همان طور که قبلاً در چند مورد به آن اشاره داشتهایم، ورزش از یک شانس بزرگ، برخوردار است، و آن شانس بزرگ این است که در ورزش برخلاف خیلی از حوزهها و عرصهها دیگر، خط و خطوط و صفبندیها روشن و مشخص است، در اینجا رد پای اغراض سیاسی و جریانات سیاسی و خط بازیها و... یا اصلاً نیست یا خیلی کم هست. در ورزش دعوای اصلاحی- اصولی، چپی-راستی و... نداریم، اینجا اگر دعوا و درگیری و تقابلی وجود دارد، صفوف کاملا روشن است و شناسایی آنها برای کسی که خود را به تغافل و خواب، نزده باشد کار سختی نیست. چنانکه بارها گفتهایم، دعوا میان دو دیدگاه و دو جریان کلی و اصلی است. یک سو دیدگاهی که ورزشی است، اصالت و ریشه در ورزش دارد، به پیشرفت و موقعیت ورزش و تامین انتظارات و توقعات مردم توجه دارد و منافع ملی را بر منافع افراد و باندها و جریانها ارجح میداند، و در طرف دیگر، جریانی قرار گرفته که به ورزش دلبستگی ندارد و درباره حل مشکلات ورزش و پیشرفت آن دغدغه و نگرانی ندارد. این جریان از ورزش حرف میزند و به آن چسبیده، چون میخواهد از قبل ورزش، منافع شخصی و نامشروع و غالبا پولی و مالی خود را تامین کند. جریانی که اجازه نمیدهد مسائل ورزش حل شود و مشکلات آن به طور اساسی برطرف شود. اگر مسئولان ورزش واقعا قصد حل مشکلات ورزش و هموار کردن راه پیشرفت آن را داشته باشند اولا باید فهرستی از مشکلات و مسائل و موانع بر سر راه پیشرفت ورزش را تهیه کنند و بعد برای تحقیق و بررسی و رسیدن به راهحل، تیمها و گروههای تحقیقاتی تشکیل دهند و...

ریشه مشکلات ورزش؟!

قبل از تشکیل این گروهها و تهیه این لیستها، با قاطعیت عرض میکنیم ریشه بسیاری از مشکلات یا دلیل اصلی حل نشدن مشکلات ورزش، دخالتها و اعمالنظرها و عملکرد این گروه دوم است. برای مثال همین ماجرای خطر محرومیت تیم استقلال از حضور در رقابتهای باشگاههای آسیا را بررسی کنید. ریشهای و دقیق بررسی کنید، ببینید این مشکلی است که فقط یک تیم ما را تهدید میکند یا همه تیمهای ما به نوعی درگیر این مشکل و امثال آن هستند و خطر محرومیت میتواند، گریبان یک یک آنها را بگیرد. بررسی کنید ببینید، ریشه این مشکل که به خاطر «عدم پرداخت بدهی» صورت گرفته کجاست، سؤال کنید، این «حقوق»ها و مبالغ به چه مناسبت و کدام توازن و منطق در این فوتبال تعیین میشود و میان باشگاه و بازیکن- صد البته واسطهها و پورسانتبگیرها و جریاناتی که تعیین کننده اصلی این مبالغ و «حقوق»‌‌ها هستند و هر سال آن را هم افزایش میدهند- رد و بدل میشود؟ کافی است برای نمونه همین یک مورد بررسی شود تا مشخص شود، ریشه این مشکل در کجاست؟ تا معلوم شود از این ریخت و پاشها و مبالغ قراردادها- که حالا یا پرداخت میشود یا نمیشود یا نیمی از آن پرداخت نمیشود و... کار به شکایت به مجامع بینالمللی و تهدید و محرومیت تیمهای ما کشیده میشود - چه کسانی سود میبرند و... سالهاست میگوئیم و میگویند درباره وضعیت فوتبال که در بعضی جاها به افسارگسیختگی شبیه است، کاری بکنید، اقدامی صورت دهید، متاسفانه گوش شنوایی پیدا نشده، مسئول و مدیری شجاع و برنامه‌‌دار به میدان نیامده، کسی را جرأت برهم زدن وضع موجود نبوده و... حالا کار به جایی کشیده که کنفدراسیون آسیا برای مبارزه به معضلات و ناهنجاریها و گرفتاریهای این فوتبال گرفتار، پا به میدان گذاشته است. کسی چه میداند، شاید در این ماجرا خیر و مصلحتی برای فوتبال ما باشد، شاید این ماجرا پایانی باشد برای وضعیت درهم و برهم حاکم بر فوتبال...

حاکمیت اخلاق در ورزش، «اقدام و عمل» میخواهد

در هر حال همانطور که گفته شد، درورزش برخلاف حوزهها و عرصههای دیگر، خط و ربطها معلوم است، دغدغه و درد افراد و جریانات در آن مشخص است، در اینجا دو جریان بیشتر وجود ندارد، جریان سالم و ورزشی و... و جریان مزاحم و منفعتجو که کار و بار ورزش را به قیمت تامین منافع خود، به تخریب و گاه به فساد میکشاند. اینجا میرسیم به حرفی که مطلب را با آن شروع کردیم. در این رویارویی و درگیری مدیریت کلان ورزش و زیرمجموعههای آن در فدراسیونها و ادارههای کل و... نقش تعیینکننده و مهمی دارند. آنها اگر میخواهند، ورزش (و فوتبال) در خدمت شادی و نشاط اجتماعی باشد، اگرمیخواهند محیط و فضای آن با آرامش و ثبات و احترام توام باشد، باید به صراحت خط مشی خود را اعلام نمایند و در عمل به آنچه گفتهاند پایبند باشند. آقای وزیر در همان جلسه این نکته را که قبلا چند بار دیگر گفته بود، تاکید میکند: «از هر اقدامی که به منظور اصلاح و ایجاد نظم و انضباط و صیانت از ارزشهای اخلاقی و اسلامی و حاکمیت قانون میشود، حمایت میکنیم.» تا اینجای کار همهچیز درست و خوب پیش میرود، وزیر ورزش را در خدمت جامعه و جوانان و شادی و نشاط اجتماعی میخواهد، میخواهد شرایط و فضا را راست این کار ترتیب دهد، میخواهد با بداخلاقیها و ناهنجاریها برخورد کند و ارزشهای اخلاقی منبعث از فرهنگ دینی را حاکم نماید، اینها همه خوب است، لازم است، اما با صرف حرفزدن کار به نتیجه نمیرسد و «شدنی» نیست و برای عملکردن به آن، اقدام انقلابی و شجاعانه و مدیریتی ضرورت دارد

در پرسپولیس چه خبر است؟

در تیم پرسپولیس چه خبر است؟ این سؤال را الان که تازه شروع لیگ است و این تیم در آستانه بازی حساس در مرحله یک چهارم نهایی جام باشگاههای آسیاست، مخصوصاً مطرح میکنیم تا هم مسئولان این تیم و هم طرفداران این تیم که بخشی از خوانندگان این مجله را هم به خود اختصاص میدهند، فردا، پس فردا از ما گلایه نکنند و نپرسند که چرا به موقع نگفتی؟! متأسفانه در ورزش و به ویژه فوتبال ما، رسم بر این است که هر کجا درست کار میکند و حرکت رو به آبادی و سرخوشی دارد، مورد حمله و تهاجم عدهای طمعکار حاضری خور قرار میگیرد و هر فردی و مدیر و مسئولی هم کارش را درست انجام میدهد و درباره انجام وظایفش دغدغه و نگرانی دارد، باز مورد حمله و تهاجم همان عده فرصتطلب که در کنار ورزش زندگی انگلی دارند، قرار میگیرد، تا یا او را به «آدم» خودشان تبدیلش کنند یا خسته و فشلش کنند و به طور کلی از میدان به درش کنند. در همین فوتبال حملات و حاشیههایی که برای تیم ملی موفق ما ساخته شده و میشود، داریم میبینیم، و باز میشنویم و حتی میبینیم چگونه کسانی چوب برداشته و دارند لای چرخ پرسپولیس میگذارند و میخواهند کاری کند تا این تیم در میادین پیشرو، به ویژه آوردگاه آسیایی موفق عمل نکند، تا شاید با ایجاد تغییر و تحولاتی در مدیریت آن، چیزی و جایی هم گیر آنها بیاید!

با مروری بر اتفاقاتی که طی روزهای پس از پایان لیگ شانزدهم درباره پرسپولیس رخ داد، اتفاقاتی که هر چقدر جلوتر آمد بر تعداد و حجم آن افزوده شد و... تا آنجا که حتی بر زبان معاون فنی وزارت ورزش (آقای داورزنی) حرف از تغییر مدیریت یا سرپرستی فعلی این باشگاه جاری شد، و نام فرد و افرادی برای جایگزینی مطرح شد که برای آنهایی که پیگیر مسائل فوتبال هستند، حرف از این تغییرات سؤال برانگیز بود! کجای دنیا مدیر و تیم مدیریتی موفق را کنار میگذارند و بدتر از آن کار را از دست این گروه موفق میگیرند و در اختیار فرد و افرادی میگذارند که یا امتحان پس داده نیستند و یا اگر هم امتحانی پس داده باشند، نمره آن بدون شک «مردودی» بوده است...!؟ در هر حال ما فعلاً به همین مختصر بسنده و تأکید میکنیم که تیم پرسپولیس امروز فقط به حمایت نیاز دارد، لطفاً نقشه و طرح و نسخهپیچی را بگذارید، حداقل برای یکی، دو ماه دیگر...!

درد دلهای عظیم!

آقای عظیم قیچیساز که اخیراً دست به کاری بزرگ زده و با صعودی که به قله «لهوتسه» داشته، وارد باشگاه «صعودکنندگان به ارتفاع هشت هزار متری بدون کپسول اکسیژن» شده، لطف کرده و وقتی را در اختیار این مجله قرار داده تا همکار عزیزمان آقای طباطبایی در قالب صفحه «نگاه چند بعدی» با او درباره کار بزرگش به گفتوگو بنشیند. مشروح مصاحبه آقای قیچیساز در شماره پیشین (31 تیر، 96) در مجله کیهان ورزشی به چاپ رسید و حتماً خوانندگان مجله و علاقهمندان ورزش آن را مطالعه کردهاند. در بعضی فرازهای این مصاحبه حرفهای آقاعظیم، رنگ و بوی «درد دل» به خود میگرفت و آن وقتی بود که پای «مسئولان» و «حمایت» و... این گونه حرفها که مهم هم هست به میان میآمد، امیدواریم مسئولان ورزش این حرفها را شنیده و خوانده باشند، درباره آنها درنگ و تأمل کنند و... مضمون این حرفها با آنچه دو، سه هفته پیش آقای منصور برزگر گفته بود و گلایه کرده بود خیلی شبیه بود و... این نشان میدهد که اولاً این حرفها و درد دلها مختص به آقای قیچیساز نیست، خیلیها در این ورزش از کم مهری و عدم حمایت بایسته مسئولان ورزش و تبعیضی که آنها درباره رشتههای مختلف ورزشی روا میدارند، گلایهمند و دلخورند و ثانیاً این حرفها اعلام میکنند که بالاخره یک جای کار این ورزش میلنگد و مسئولان ورزش، آنهایی که آمدهاند برای آن کاری مثبت انجام دهند و قدمی به جلو بردارند- نه آنها که آمدهاند تا ورزش را به نفع خود و خانواده و اقوام و آقازادههای خود بدوشند و منافع آن را به جیب مبارک سرازیر نمایند، باید دراین باره منفعل عمل نکنند، احساس مسئولیت نمایند و برای حل آنها، برنامه و اقداماتی را در دستور کار قرار دهند.

* سیدمحمدسعید مدنی

نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار