PDF نسخه کامل مجله
جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - April 19 2024
کد خبر: ۳۳۱۳۹
تاریخ انتشار: ۰۹ دی ۱۳۹۶ - ۰۹:۲۸
چرا مدیران کارآمد در ورزش ما دوام نمی آورند؟!

انحصارطلبی در ورزش

از بیچارگی ورزش ما همین بس که هر کسی که با زد و بند یا بازی ابر و باد و مه و خورشید و فلک و بازی روزگار و پارتیبازی و یا رودست مدیران ارشد مملکت ماندن و سر از فدراسیونهای ورزشی درآوردن و... به ناحق صاحب پست و مقامی در این ورزش بیصاحب میشود، خیلی زود خود را همهکاره و صاحب ورزش میداند و برای بالا و پایین آن خط و ربط تعیین میکند و شرایط را طوری فراهم میآورد و اساسنامهها را به گونهای تنظیم میکند که خودش و خودیهایش در «چرخه» مدیریت ورزش مادامالعمر باقی بمانند و اجازه ندهند چهرههای اصیل، بزرگ، افتخارآفرین و... ورزش و رشتههای مختلف ورزشی به حق به مناصب بالای ورزش برسند و شر این گونه عوضی آمدههای انحصارطلب را از سر ورزش کم کنند.

عبور از هفت خوان

برای مثال الان شرایط به گونهای ترتیب داده شده و اساسنامهها به شکلی تنظیم شده است که افرادی مثل علی دایی، بهنام محمودی، هادی ساعی و... حتی اگر بخواهند به سختی و با عبور ازهفت خوان برای ریاست فدراسیون و یا پست حساس دیگری در ورزش ثبتنام کنند، در عوض اینگونه افراد عوضی آمده و اعوان و انصارشان که از طریق همین افراد عوضی آمده، سر از ورزش و مناصب حساس آن درآوردهاند، به خاطر «سوابق مدیریتی در ورزش» که خودشان برای خودشان ایجاد کرده و در کارنامههایشان ثبت شده است، میتوانند و حق دارند کاندیدا بشوند، در انتخابات شرکت کنند و از طریق «لابی» و «زد و بند» بر عمر بیحاصل مدیریتی خود بیفزایند و آن را تداوم بخشند و حتی به ارث بگذارند! حال از رهگذر ریاست چنین مدیران و حاکمیت چنان مدیریتی چه بر سر ورزش میآید، برای این جماعت ورزشنشناس، اصلا مهم نیست. باور کنید، اینها اگر زورشان میرسید و بهانهای میتوانستند بتراشند، آنقدر گستاخ بودند که از ریاست مجدد و اصلا کاندیدا شدن چهرههای موفق و شناخته شده و لایقی چون «رسول خادم» هم جلوگیری کنند. مگر اینها جلوی کاندیدا شدن «بهنام محمودی»، چهره شاخص والیبال ایران و اولین بازیکن ایرانی شاغل در لیگ معتبر والیبال ایتالیا و... را به بهانههای واهی نگرفتند تا بتوانند «آدمهای خودشان» را که یک هزارم محمودی هم در والیبال ایران صاحب جایگاه و افتخار نیستند و اصلا بعضی از آنها برای جامعه ورزش ما شناخته شده نیستند، در پستهای مورد نظر «جاسازی» کنند!؟

اثبات حرف ما

آری، شلتاق کردن و خط و نشان کشیدن و خط و ربط تعیین کردن، اینگونه آدمهایی که بالاتر نوشتیم چگونه سر از ورزش درآوردهاند. از نشانههای بیصاحبی و بداقبالی ورزشی است که اگر «صاحب» داشت، بدون تردید و بیغلو و اغراق، به لطف جوانان برومند و مستعد این خاک پرگهر، میتوانست در رشتههای مختلف جزو برترینهای دنیا باشد... اینکه میگوییم اهم و اعم و اکثر مشکلات ورزش را در بخش و بحث «مدیریتی» جستوجو کنید، اینکه میگوییم ورزش هنوز در مملکت ما جدی گرفته نشده است و بیشتر وسیلهای است در خدمت باندبازی و جناحگرایی و سیاسیکاری و...، بر اساس این مستندات غیرقابل انکار است.

درسهای «ال کلاسیکو»

بازی بزرگ دو تیم باشگاهی معروف اسپانیا معروف به «ال کلاسیکو» میان دو تیم رئال مادرید و بارسلونای اسپانیا با اینکه در زمین رئال(سانتیاگو برنابئو) برگزار میشد و با اینکه تیم مادریدی با توجه به فاصله امتیازاتش با بارسلونا همه تلاش و توان و تمرکز خود را بهکار گرفته بود تا با پیروزی بر تیم میهمان، هم فاصله امتیازاتش را با صدر کم کند و هم خود را جزو مدعیان فصل 2017-2018 لالیگا قرار دهد، اما در پایان با نتیجه 0-3 به نفع تیم میهمان یعنی بارسلونا به پایان رسید. در این بازی زیبا و پر از نکات ظریف فنی و اخلاقی، نکتهای که مثل همیشه بیش از هر چیز توجه نگارنده را جلب کرد، نحوه بازی و تلاش و دوندگی فوق ستارهای به نام «لیونل مسی» بود. باز در این نکته بیش از قدرت تکنیکی و هوش سرشار و حرکات مبتکرانه و... این بازیکن، روحیات و خصلت وی بود. به این معنا که این بازیکن فوق حرفهای طبق معمول و مثل همیشه به گونهای تا دقیقه 90 بازی کرد که گویی اولین حضورش در یک تیم بزرگ و یک بازی بزرگ است و تازه میخواهد خودش را به تیمش و به فوتبال دنیا، معرفی کند.

دونده، پراشتیاق، باانگیزه، سیریناپذیر، بیادعا و... کاملا و لحظه به لحظه بازی در خدمت تیم!


«رابطه سالاری»، دودمان «شایسته سالاری» را سوزانده است!

تلاش در دقیقه 93!

بهترین صحنه برای اثبات این ادعا، فکر میکنیم، صحنهای بود که در دقیقه 93، و واپسین لحظات بازی منجر به گل سوم تیم بارسلونا شد. «مسی» که در هر دو گل به ثمر رسیده قبلی، نقشی غیرقابل انکار داشت- پاس گل اول را داده بود و ضربه پنالتی را با استادی و با وجود شیرجه بلند دروازهبان رئال در مسیر توپ به قسمت بالایی سمت چپ دروازه رئال کوبیده بود- در به ثمر رسیدن گل سوم تیمش نقشی اساسی داشت. او در این لحظات، توپی را به زحمت روی خط طولی و در نیمه زمین بارسلونا با زحمت کنترل کرد، کاری نداریم که این توپ از خط رد شده بود یا نشده بود، اما حرکت و تلاش مسی روی این توپ، به گونهای بود که گویا این بارسلوناست که از حریف عقب است و برای زدن گل تساوی تلاش میکند! باری، مسی با زنده کردن توپ مرده، بعد با تکنیک ناب خود مدافع برزیلی رئال(مارسلو) را از سر راه برداشت و در حضور کریس رونالدو با پاس دقیق خود همه چیز را برای فرو ریختن دروازه حریف صاحبنام مهیا کرد. ضربه آلکس ویدال، علیرغم تلاش مدافعان و دروازهبان رئال از خط دروازه گذشت و گل سوم بارسلونا رقم خورد...

ثبات مدیریت

بارها به سهم خود نوشتهایم ورزش ما در همه حوزهها و داشتهها برای اینکه در مسیر رشد و پیشرفت و سازندگی حرکت کند، مثل هر جای دیگر، به شرایط و لوازمی نیاز دارد که یکی از ابتداییترین و مقدماتیترین این شرایط، فضای سالم و آرامش محیط برای کار کردن و اجرایی نمودن برنامههاست. به وجود آمدن چنین فضای سالم و محیط آرامی باز خود مستلزم فراهم آوردن شرایط و برقرار کردن تمهیداتی است که یکی از آنها «ثبات مدیریت» است. این امری کاملا بدیهی است که وقتی در راس هرم هر سازمان و تشکیلاتی ثبات و آرامش باشد این شرایط خواه و ناخواه به بدنه و قاعده هرم نیز منتقل میشود. بنابراین تا جایی که امکان دارد، باید ثبات مدیریت را که یک اصل اجتماعی و تجربه شده است، رعایت شود و حتیالمقدور نباید به کسانی که نام و نانشان در بیثباتی و حاکم بودن بلبشو و شرایط هر کی به هر کی است اجازه داد، در کاروبار مدیریتهای ورزشی، اخلال و تزلزل ایجاد کنند و مدیران لایق قربانی شانتاژها و حاشیههای ویرانگر شوند. البته ناگفته پیداست اصل «ثبات مدیریت» تا آنجا باید رعایت و احترام گذاشته شود که «مدیر» یا «مدیریت» یک مجموعه از کارایی و اقتدار و ابتکار و قدرت پیشبرندگی اهداف سیستم و مجموعه را داشته باشد، چرا که اگر غیر از این باشد نقض غرض است و اصرار در حفظ و نگهداری چنین مدیرانی اسمش رعایت اصل مدیریتی نیست بلکه خیانت و جفا در حق مردم و جامعه است.

مکانیزم معکوس

متاسفانه در ورزش ما خیلی وقتها این مکانیزم معکوس عمل میکند یعنی اصل ثبات مدیریت درباره افرادی رعایت میشود که بدون اینکه کارایی و لیاقتی را از خود نشان داده باشند، سالها در ورزش و حوزههای مختلف و بعضی فدراسیونهای ورزشی و... کنگر خورده و لنگر انداختهاند و در کمال تعجب و تأسف این مدیران لایق و کارآمد هستند که در این ورزش دوام نمیآورند و هر یک پس از مدتی زیربار فشارها و شانتاژها و عدم حمایت مسئولان بالادستی، عطای ماندن در حوزه مدیریتی را که در آن موفق عمل کردهاند، به لقایش میبخشند و عرصه و میدان را ترک میکنند و تأسف بیشتر اینکه درباره آن کسانی که وظیفه دارند موضوع را بررسی کنند و پیگیر شوند و دنبال پاسخ این سؤال باشند که «چرا مدیران موفق در ورزش ما دوام نمیآورند؟» در این باره برای خود مسئولیت و دغدغهای قائل نیستند، حتی بعید نیست از رفتن و نماندن این گونه مدیران لایق علیرغم ظاهرسازیها قلبا و در خفا و جمع دوستان خوشحال و خوشنود و راضی هم هستند، چون طبیعی است که کارکردن با مدیرانی که به اصول مدیریتی پایبند نیستند، در قبال جمع و جامعه و حوزه کاری خود احساس مسئولیت کنند، پست و مقام را برای خود «طعمه» فرض نمیکنند که از قبل آن خود و آقازادهها و فامیل و آشنا و در و همسایه را به قیمت خرابی کار، به نان و نوایی برسانند، بلکه «امانت» میدانند که باید در مراقبت از آن نهایت دقت و وسواس را به خرج دهند، سخت است، تا نامدیران فرصتطلبی که چون لیاقت کاری ندارند، برای رسیدن به مقام و ماندن در آن، اول از هر چیز شخصیت خود را زیرپا میگذارند و مجیزگو و بلهقربانگوی مدیران بالادستی میشوند. این جماعت بیش از هرچیز در «بلهقربان» گفتن مهارت و تخصص و تبحر دارند و... وجود این گونه افراد در راس امور یک حوزه و یا در اطراف مدیران و تصمیمگیرندگان ورزش یا هر جای دیگری است. این است که پیامبر اکرم(ص) میفرماید «به دهان چاپلوسان و مداحان بیشخصیت خاک بپاشید»! و...

ادامه سریال دوام نیاوردن مدیران کارآمد

از مطلب دور نشویم، سخن بر سر اصل «ثبات مدیریت» بود که متأسفانه در ورزش ما خیلی وقتها عملکرد این اصل معکوس و ناقص است. یعنی این اصل رعایت میشود اما بیشتر برای «نامدیران» که وجودشان حتی برای یک روز جز ضرر و زیان سنگین برای ورزش، عایدیای ندارد و کمتر برای «مدیرانی» که لیاقت و توانایی خود را ثابت کردهاند. آخرین مصداق و شاهد زنده برای این اتفاق و عملکرد معکوس مکانیزم ذکر شده، استعفاء و کناررفتن مدیرعامل تیم پرسپولیس، آقای طاهری است. قبل از هر سخنی این نکته را عرض کنم- چون متاسفانه در محیط و شرایط پر از سوءتفاهم و شبهه زندگی میکنیم و نفس میکشیم و لازم است، بعضی از توضیحات مطرح شود!- که نگارنده تاکنون حتی برای یک بار و حتی از دور، آقای طاهری را ندیده است و هرچند دورادور برای ایشان احترام قائل هستیم اما حتی یک بار تلفنی هم «سلام و علیک» نداشتهایم. بنابراین ارزیابی و قضاوتمان بر مبنای نزدیکی خانوادگی و بچه محلی و رفاقت حزبی و سیاسی و... صورت نمیگیرد، بلکه براساس «عملکرد» مطرح میشود.

«عملکرد و کارنامه» مدیران

بر این اساس و فقط همین ملاک است که میگوئیم آقای طاهری از جمله مدیران موفق و کارآمدی است که متأسفانه مثل اسلاف خود و مدیران از «نوع» خودش، نتوانست در این ورزش که «رابطهسالاری»، دودمان «شایستهسالاری»را سوزانده است، دوام بیاورد. آقای طاهری در یک دوره کاری سه، چهار ساله، از پرسپولیس که روزگار خوشی نداشت و احوال ناخوشایندی را در یک مقطع تقریبا طولانی تجربه میکرد، تیمی ساخت که تماشاگر و کارشناس و هر کس که ورزش را میشناسد و نگران حال و احوال آن است از آن راضی بودند، تیمی در تراز تیم «پرسپولیس» با آن سابقه و این همه تماشاگر. تیمی که سرانجام بعد از گذشت ده سال (از بهار 86 تا بهار 96) موفق شد، لبخند پیروزی و افتخار را بر لبان تماشاگران خود بنشاند و همه را به آینده روشنتر این تیم امیدوارسازد، اما در کمال تأسف همه دیدیم که یکی، دو ماه بعد از قهرمانی و در آستانه شروع فصل 96-97، زمزمههایی مبنی بر کنارهگیری ایشان شنیده شد و حتی معاون ورزشی سازمان عجولانه و ذوقزده در یک جلسه مطبوعاتی نام جانشین آقای طاهری را هم اعلام کرد! یعنی مقامی که به طور منطقی و عقلایی مدافع مدیران لایق و دارای کارنامه مثبت و مخالف قاطع مدیران نالایق و عوضی آمده باشد! اما میبینیم قضیه درست برعکس اتفاق میافتد و از این گونه رفتارها از سوی مدیران ارشد ورزش- نه فقط در این دوره، بلکه در اکثر قریب به اتفاق مقاطع و دورههای مدیریتی- بسیار دیده شده است.

ساز مخالف جریانهای مزاحم

باری، از همان موقع معلوم بود جریانات مخرب و باندهای مفسدهانگیز که در ورزش ما به لطف وادادگی مدیران ارشد ورزش رخنه کرده و قدرت یافتهاند، و وجود مدیران لایق و باج نده و معتقد به اصول مدیریتی مدیران شجاع و دارای صبغه انقلابی و اعتقادی را «ساز مخالف» تلقی کرده و آنها را مزاحم و مخل رفتارهای خودکامانه خود میبینند و میدانند برای کنار گذاشتن یک مدیر لایق خیز برداشته و با همکاری بعضی از مدیران ارشد ورزش که خود، عوضیآمده و از مسیرهای بیراهه و از طریق «ارتباط» و «رانت» و... تا آن ردهها بالا آمدهاند، خیز برداشتهاند و عاقبت دیدیم که همین هم شد و... به خاطر شانتاژها و فشارهای جریانات زیادهخواه و باجگیر، مدیری لایق خودش از کار و مسئولیت کنار کشید و... در برابر، پادوهای رسانهای که به اشاره اربابان پدرخوانده، قصد تخریب او را داشتند با قاطعیت از عملکرد خود دفاع کرد، فرصت نفس کشیدن به آنها نداد و به قول معروف مثل تریلی از روی حرافان بیهنر و پرمدعیان عقبمانده که فرهنگ و اخلاق ورزشی را تخریب کرده و با گستاخی و بیادبی، پرده حرمتها و احترامها را دریدهاند، عبور کرد و... الخ.

دلیل و سند؟!

مدیری لایق و توانا برخلاف مدیران بیهنر و نالایق - که همواره مورد حمایت جریانات زرد و منحرف رسانهای و متأسفانه بعضی از مدیران ارشد ورزش هستند و دو دستی به ورزش و میز و صندلی چسبیده- به راحتی و با قدرت از کار کنارهگیری کرد، تا ما بار دیگر بر یکی از نظریات خود درباره ورزش تاکید کنیم که مسئولان ورزش، برخلاف رسالت و مسئولیت خود، ورزش را جدی نگرفتهاند و آن را وسیلهای در خدمت ارضای خودخواهیها، باندبازیها و سیاسیکاریهای خود در آوردهاند؛ دلیل و سند؟! عرض کردیم، وقتی مدیران لایق، خدمتگزار و کارآمد، یکی، یکی عطای ماندن در ورزش را به لقای آن ترجیح میدهند و در مقابل، عوضیآمدهها و فرصتطلبها در آن جولان میدهند، خود بهترین سند و مدرک است. در آغاز مطلب این شماره گفتیم، وقتی در این ورزش، آدمهای بدون کارنامه و آویزان که بزرگترین افتخارشان این است که وارث افتخارسازی و افتخارآفرینی دیگران شدهاند، همه کاره ورزش میشوند و برای آن خط و ربط تعیین میکنند، رئیس فدراسیون مشخص میکنند، این و آن مدیر را که جزو باند او نیستند و «بله قربانگو» نیستند، با تهدید و ارعاب و دستبرد به «حریم خصوصی» آنها و ناجوانمردانه وادار به استعفا و کنارهگیری میکنند، وقتی این افراد و امثال او «خبرههای» ورزش را تعیین میکنند و... آیا باید بگوئیم مسئولان، ورزش را جدی گرفتهاند؟! وقتی امثال دکتر گودرزی، دکتر نصرالله سجادی و... بسیاری از مدیران دلسوز، کارشناس، متعهد، تحصیلکرده و... در این ورزش دوام نمیآورند، در عوض آدمهای مجهولالهویه پرمدعا، به اسم مدیر و معاون و... از سر و کول آن بالا میروند، آیا باید بگوئیم، ورزش در این مملکت جدی گرفته شده است؟! شما، ای خواننده محترم، پاسخ این سؤال را بدهید...! مسئولان که پاسخگو نیستند...

نفله کردن سرمایهها

آقای مهندس میرسلیم رئیس سابق فدراسیون نجات غریق که در انتخابات اخیر این فدراسیون به علت قانون منع حضور افراد بالای هفتاد سال نتوانست کاندیدا شود و برای تداوم ریاست خود در این فدراسیون تلاش، و با رقبا، رقابت نماید و...، بعد از برگزاری انتخابات فدراسیون ذکر شده که به ریاست آقای ایلخان نوری منجر شد ضمن حمایت خود از فدراسیون نجات غریق گفت: «این کار درست و به صلاح ورزش نبود، با ناشیگری سرمایههای ورزش کشور از بین میرود.»

مجال نیست که ما در این شماره به درستی یا نادرستی «قانون منع 70 سالهها» بپردازیم و نظر خود را هم اعلام نماییم اما فرصت خوبی است تا همزبان با آقای مهندس میرسلیم و در ادامه بحثی که در فرازهای قبلی آمد تاکید کنیم که نباید اجازه داد، سرمایههای ورزش به ویژه در ابعاد انسانی و تجربی آن از بین برود. متاسفانه همانطور که بالاتر صریحا اشاره شد، برای بعضی افراد که ردای مسئولیت هم در ورزش ما به تن دارند، چیزی که مهم نیست اصل ورزش، سرنوشت ورزش، آینده ورزش و احساسات مردم و دوستداران ورزش است. تنها چیزی که برای این جماعت رخنه کرده در ورزش مهم است، «خودشان» و نام و نان خودشان است. این است که باز همانطور که بالاتر نوشتیم، برای اینها مهم نیست که تفسیر یک مدیریت موفق و کارآمد، کاروبار و کلیت تیمی را که تازه سروسامان گرفته و حواشی مخرب در آن کنترل شده و طرفداران از عملکرد و نتایج آن راضی هستند، تحتالشعاع قرار میدهد و امکان دارد دوباره به مرحله بحرانی و ناخوشایند گذشته عقبگرد کند و...

منافع شخصی یا منافع ورزش؟

برای اینها که متاسفانه بعضی در مناصب تصمیمگیری هم در ورزش ما نشستهاند، آنچه مهم است، همان است که ذکر شد، آنها در هر حال منافع شخصی و باندی خود را به منافع ورزش ترجیح میدهند و در پی ارضای خودخواهیها و جاهطلبیهای خودشان هستند، به طریق اولی برای اینها حرف آقای میرسلیم و کسانی که مثل او فکر میکنند، مهم نیست که «سرمایههای ورزش هدر میرود یا نمیرود...»؟! اصول مهم و موضوعات حیاتی مثل «ثبات مدیران موفق»، «حفظ و استفاده از مردان کهنهکار و مدیران باتجربه» و «دقت وسواسگونه در انتخاب اصحاب و یاران و مشاوران»، «طرد عناصر فرصتطلب و چاپلوسان بیشخصیت» و... برای کسانی مهم است و خود را ملزم به رعایت آنها میدانند که قصد و نیتی جز آباد کردن و ساختن و سرعت دادن به حرکت ورزش در مسیر پیشرفت ندارند و...

*سیدمحمدسعید مدنی

نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار